بازیگران زن هالیوود باید هر لحظه نیم نگاهی نیز به تاریخ مصرف خود داشته باشند .چرا که ظهور اولین چروک ها بر صورت و خمیدگی نسبی قد و قامتشان نشان از پایان تدریجی تاریخ مصرف آنان در شرکت های فیلم سازی دارد .از این رو این قشر ، یکی از مشتریان پر و پا قرص کلینیک های جراحی زیبایی به شمار می روند.کمتر پیش آمده که هالیوود به ارزش های حرفه ای بازیگران زن خود بیشتر از جذابیت های ظاهری آنان بها دهد.دلیلی که انسان را به این نتیجه می رساند عدم استفاده از این بازیگران هنگام سالخورده شدن آنان است.تصدیق بفرمایید که با بالا رفتن سن، شاید بازیگر آن زیبایی های گذشته را نداشته باشد ولی مطمئناً بر اندوخته های حرفه ای و تجربیات فنی او افزوده می شود و بهتر می تواند به ایفای نقش بپردازد .ولی در روزگاری که بُعد لذت سینما بر بعد هنری آن بچربد جایی برای بازیگران زن سالخورده (حتی با کوله باری از تجربیات هنری)وجود ندارد .همه می دانیم که تاریخ هالیوود پر بوده است از آنجلینا جولی ها ، نیکول کیدمن ها و اسکارلت جوهانسون ها و... که با گذشت عمر و از دست رفتن زیبایی ظاهرشان کنار گذاشته شده اند و کمترین اهمیتی به ارزش های حرفه ای و هنری آنان داده نشده است
اگر به تاریخ سینما نگاهی بیندازیم متوجه می شویم که از اواسط دهه 1910 میلادی فیلم سازان و تهیه کنندگان ،بازیگران زن تئاتر و چهره های جذاب و زیبا را برای اولین بار وارد عرصه هنر هفتم کردند.جالب این است که بدانید در آن دوران نام بازیگران زن در تیتراژهای پایانی ذکر نمی شد ! با شکل گیری هالیوود ،رقابت برای جذب بازیگران زن شدت بیشتری گرفت.سردمداران هالیوود از همان روزهای اول با نگاهی ابزاری به زن و دستاویز قرار دادن او به دنبال کسب سود بیشتر بودند.
مثال بارز این ادعا خانم مرلین مونرو (1962-1926) است .مرلین مونرو که هالیوو د می کوشید او را به عنوان سمبل زن آمریکایی ترویج دهد، در خاطراتش می نویسد:«وقتی از استودیو بیرون آمدم حالت تهوع داشتم .نمی دانم چرا کارگردانان تا این حد احمق شده اند.اگر آمریکا با بحران اقتصادی روبرو است آیا باید تاوان آن را بازیگران پس بدهند؟به نظر بسیاری از آنها بازیگر زن فقط باید از زیبایی اش استفاده کند تا مرد ها را به سینما بکشاند.» بسیاری هنوز هم عقیده دارند مرلین مونرو جذاب ترین بازیگر زن تاریخ هالیوود است.
در حقیقت سینما یک هنر است و هنر مقوله ای است والا و با ارزش .اما با نگاهی اجمالی به تاریخ سینما درمی یابیم که تقریباً هیچ گاه واقعیت سینما با حقیقت آن سازگار نبوده است .نگاه دنیای غرب به هنر هفتم (که ابداع کننده و معرف سینما به جهانیان است) همیشه با چاشنی لذت همراه بوده است.و هر روز نیز بر قوت این چاشنی افزوده می شود.به نظر می رسد گفته های فوق الذکر مرلین مونرو به خوبی این موضوع را تایید می کند.
بسیار کم پیش آمده است که هالیوود و صاحبان آن به زن به عنوان یک انسان بنگرند نه یک عروسک و مدل.زنان شاغل در هالیوود نیز اگر تمایل به ماندن در سطح اول بازیگری سینمای جهان را دارند باید به شرافت خود پشت کرده و مسیر یاد شده را طی کنند.در غیر این صورت باید با هالیوود خداحافظی نمایند.مرلین مونرو در بخش های متعددی از یادداشت هایش اعتراف می کند که بسیاری از نقش هایی را که بازی کرده اصلاً دوست نداشته است و تنها برای باقی ماندن در این حرفه مجبور به پذیرش آنها بوده است.
به دلیل حاکم بودن تفکر مادی و سرمایه داری در غرب و نبود پشتوانه اخلاقی محکم (همچون پایبندی کامل به ادیان الهی) باعث می شود که اکثر زنان شاغل در هالیوود که هر لحظه برای رسیدن به شهرت و پول بی تابی می کنند ، راه اول(پشت کردن به شرافت خود) را برگزیده و در آن پای بگذارند.
له شدن وقار و کرامت زن در هالیوود امری عادی است.شاید بتوان وجود سینمای تجاری را اصلی ترین دلیل این موضوع دانست.سینمایی که تنها هدف آن پر کردن جیب تهیه کنندگان و فیلم سازان آن است و مهمتر از آن حصول اغراض سیاسی صاحبان فیلم ها.
سالهاست که مالکان شرکت های بزرگ فیلم سازی (که اکثراً صهیونیست هستند) از سینما برای ترویج تفکرات سیاسی خود بهره جسته اند و اصلاً فیلم ها ساخته می شوند که این افراد به اهداف سیاسی خود برسند. برای اینکه مبانی تفکراتی و سیاسی یک فیلم ، بتواند روی مخاطب خود تاثیر بگذارد،گذشته از قوی بودن فیلمنامه و داستان باید نوع دیگری از جذابیت را نیز دارا باشد.بخش عمده این جذابیت در این دست از این فیلم ها به عهده زن و زیبایی های اوست.الباقی جذابیت نیز توسط تکنولوژی ساخت جلوه های ویژه تامین می گردد.مدت هاست که مالکان کمپانی های بزرگ هالیوود با بهره گیری از این دو ابزار، تفکرات مسموم و مخرب خود را به خورد اذهان عمومی مخصوصاً جامعه جوان کشورهای جهان سوم می دهند.
بازیگران زن هالیوود باید هر لحظه نیم نگاهی نیز به تاریخ مصرف خود داشته باشند .چرا که ظهور اولین چروک ها بر صورت و خمیدگی نسبی قد و قامتشان نشان از پایان تدریجی تاریخ مصرف آنان در شرکت های فیلم سازی دارد .از این رو این قشر ، یکی از مشتریان پر و پا قرص کلینیک های جراحی زیبایی به شمار می روند.کمتر پیش آمده که هالیوود به ارزش های حرفه ای بازیگران زن خود بیشتر از جذابیت های ظاهری آنان بها دهد.دلیلی که انسان را به این نتیجه می رساند عدم استفاده از این بازیگران هنگام سالخورده شدن آنان است.تصدیق بفرمایید که با بالا رفتن سن، شاید بازیگر آن زیبایی های گذشته را نداشته باشد ولی مطمئناً بر اندوخته های حرفه ای و تجربیات فنی او افزوده می شود و بهتر می تواند به ایفای نقش بپردازد .ولی در روزگاری که بُعد لذت سینما بر بعد هنری آن بچربد جایی برای بازیگران زن سالخورده (حتی با کوله باری از تجربیات هنری)وجود ندارد .همه می دانیم که تاریخ هالیوود پر بوده است از آنجلینا جولی ها ، نیکول کیدمن ها و اسکارلت جوهانسون ها و... که با گذشت عمر و از دست رفتن زیبایی ظاهرشان کنار گذاشته شده اند و کمترین اهمیتی به ارزش های حرفه ای و هنری آنان داده نشده است.
البته این موضوع خیلی در رابطه با بازیگران مرد سالخورده صادق نیست و معمولاً ملاک برای ماندن آنها بر پرده سینماها ،قدرت و توان حرفه ای آنان در بازیگری است.چرا که همه ما مردان مسن زیادی را همچون جک نیکلسون ، آلپاچینو،رابرت دنیرو،آنتونی هاپکینز و ... می شناسیم که با وجود سن بالای خود مدتها در نقش های اصلی فیلم های سطح اول جهان ایفای نقش کرده و می کنند.همین موضوع بیانگر نگاه استعماری هالیوود به زن است.
سینمای مشرق زمین نیز هر چند با تاخیر ، ولی به هر حال در حال رسیدن به این قافله است.سینمای چشم بادامی ها در این مسیر از بقیه جلوتر است.از سوی دیگر پایبندی بالیوود به اخلاق به شکل بهت انگیزی رنگ باخته است.در این میان سینمای ایران پس از یک دوره تعطیلی چند ساله طی ایام پس از انقلاب هویت جدیدی را برای خود بارگذاری کرد.به صراحت می توان گفت که سینمای انقلاب اسلامی ایران در روزهای اول شروع به کار خود کاملاً و امروز نسبتاً ،نجیب ترین سینمای جهان را در اختیار داشته و دارد .
با ورود طیف جدید سینما گران و بازیگران سینما طی اوایل دهه هفتاد هجری شمسی که بسیاری از آنها رویکردی لیبرال داشته (و دارند) اوضاع سینمای ایران نیز کمی متفاوت شد .سینما گران و بازیگرانی که خود شیفته آزادی های ظاهری دنیای غرب و تفکرات مادی آن گشته اند، چگونه می توانند مسئولیت احیا ،تبیین و ترویج فرهنگ ایرانی-اسلامی این کشور را (که حتی پیش از اسلام نیز دارای مایه های قوی نجابت و حیا و کرامت انسانی بوده است) بر عهده داشته باشند.
شیفتگی این جماعت، نسبت به مظاهر آن سوی آبها را می توان از رفتار و کردار آنها که انعکاس اعتقادات درونی آنها و باطن این دست بازیگران و سینماگران است،دریافت.فیلم ها و تصاویری که از میهمانی ها و محافل دسته جمعی آنان به بیرون درز می کند به خوبی گویای این مطالب می باشد.کثرت روزانه این تصاویر (که مستند هم هستند) تصور عدم التزام همه بازیگران سینمای ما را به اخلاق اسلامی ، در ذهن انسان پدیدار می کند.البته نگارنده این مقاله نیز امیدوار است که این ذهنیت اشتباه باشد ولی ظواهر امر ، واهی بودن این امید رانشان می دهند.به هر حال اگر مسئولان فرهنگی و سینمایی کشور ما قصد دارند سینمای ایران راه هالیوود را طی نکند و سطوح والای هنری آن تنزل نیابد باید بیش از پیش از آن مراقبت کرده و شاخه های خشکیده آن را سریع تر از گذشته هرس نمایند.
دیدگاه شما