حضرت امام سجاد علیه السلام فرزند حضرت امام حسین علیه السلام و شهربانو، چهارمين امام شيعيان می باشند که در سوم شعبان سال ۳۸ ه.ق زاده شدند. نام مبارک ایشان علی و مشهورترین القاب ایشان «زین العابدین» و «سجاد» می باشد.
حضرت سجاد علیه السلام دوران كودكي را در مدينه سپري كردند و مدت دو سال از امامت جدش، اميرمؤمنان عليه السلام و ده سال از امامت عمويش، امام حسن مجتبي عليه السلام و ده سال از امامت پدر بزرگوارش، امام حسين عليه السلام را درك نمودند.
ایشان در محرم سال 61 هجري قمري در جريان قيام امام حسين عليه السلام، در سرزمين كربلا حضور داشت و به اذن الهی در حادثه عاشورا سالم ماندند و پس از آن فاجعه دردناك به امامت رسيدند که مدت 34 سال امامت آن حضرت به طول انجامید. ایشان در محرم سال 95 ه.ق به شهادت رسیدند.
لقب زین العابدین را خداوند در حديث لوح ـ كه آن نامه اي از سوي خدا به پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله است ـ را به ایشان دادند و او را چنين معرفي كردند: «سَيِّدُ الْعابِدِينَ وَ زَيْنُ اَوْلِيائيَ الْماضِينَ» او آقاي عبادت كنندگان و زينت اولياي پيشين من است.
درباره اميرالمؤمنين عليه السلام گفته شده است كه روزها به ايجاد باغ و قنات براي فقرا و محتاجين مشغول بود، و تا به صبح عبادت مي كرد. اما حضرت سجّاد عليه السلام نيز چنين بود چه بسيار باغها و قنوات كه به دست ايشان براي ديگران آباد يا ايجاد شد. عبادت و سجدة او به حدي بود كه به زين العابدين و سجّاد ملقّب شد.
از رسول اكرم صلی الله علیه و آله روايت شده كه روز قيامت خطاب مي شود: «كجا است زين العابدين؟» و مي بينم كه فرزندم علي بن الحسين (عليه السلام) جواب مي دهد و مي آيد.
همچنین از امام باقر عليه السلام روايت شده كه: «پدرم را مي ديدم كه از كثرت عبادت پاهاي او ورم كرده، و صورت او زرد، و گونه هاي او مجروح، و محل سجدة او پينه بسته بود.»
وظیفه خطیر امام سجاد علیه السلام در واقعه کربلا
آنچه در حادثه کربلا بدان نياز بود، بهره برداری از اين قيام و حماسه بی نظير و نشر پيام شهادت حسين علیه السلام بود ، که حضرت سجاد علیه السلام در ضمن اسارت با عمه اش زينب علیها السلام آن را با شجاعت و شهامت و قدرت بی نظير در جهان آن رو فرياد کردند. فريادی که طنين آن قرنهاست باقی مانده و - برای هميشه - جاودان خواهد ماند. واقعه کربلا با همه ابعاد عظيم و بی مانندش پر از شور حماسی و وفا و صفا و ايمان خالص در عصر روز عاشورا ظاهرا به پايان آمد ، اما مأموريت حضرت سجاد علیه السلام و زينب کبری علیها السلام از آن زمان آغاز شد .
بدون تردید روشنگریهای امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب کبری علیها السلام و برخی دیگر از خاندان حضرت ابا عبدالله علیه السلام بعد از ماجرای غمبار کربلا در تداوم آن نهضت عظیم اسلامی نقشی به سزا داشته است.
مهمترین دستآورد سخنان آن بزرگوار آگاه نمودن مردم غفلت زده، بیدار کردن وجدانهای خفته، افشای جنایات دشمنان اهل بیت علیهم السلام، نمایاندن چهره حقیقی زمامداران ستمگر اموی و انتشار فضائل و مناقب اهلبیت علیهم السلام و معرفی آن گرامیان به عنوان جانشینان بر حق پیامبر صلی الله علیه و آله بود .
امام سجاد علیه السلام در شهر کوفه با مردم ساده، سطحی نگر، تاثیرپذیر و پیمان شکن آن شهر سخن گفته و بعد از شناساندن خویش و افشای جنایات امویان فرمود: «ای مردم! شما را به خدا سوگند می دهم، آیا شما برای پدرم نامه ننوشتید و آنگاه بی وفایی نکردید؟! آیا با او عهدها و پیمانهای محکم نبستید و سپس با او پیکار کرده و او را به شهادت رساندید؟ ! وای بر شما! چه کار زشتی انجام دادید، شما چگونه به سیمای رسول الله صلی الله علیه و آله نظاره خواهید کرد، هنگامی که به شما بگوید: فرزندان مرا کشتید، احترامم را از میان بردید، پس، از امت من نیستید!» هنوز سخنان امام تمام نشده بود که مردم گریه کنان و ضجه زنان همدیگر را ملامت کرده و به نگون بختی خود، - که خود برگزیده بودند - تاسف خورده و اشک ندامت و پشیمانی می ریختند .
مهمترین تاثیر این خطابه را می توان در سال 65 هجری در قیام توابین به وضوح به نظاره نشست .
همچنین پیشوای چهارم هنگامی که در شام به مجلس جشن پیروزی یزید برده شد، ضمن تحقیر خطیب متملق دربار اموی، در کرسی خطابه قرار گرفته و با بهره گیری از زیباترین و بلیغ ترین جملات، فجایع کربلا را بازگو کرده و ضمن افشای چهره زشت جنایتکاران، تبلیغات سوء دشمنان اهلبیت علیهم السلام را خنثی کرده و سیمای سراسر فضیلت و افتخار آل محمد صلی الله علیه و آله را برای مردم نا آگاه شام نمایان ساخت .
آن حضرت فرمود: «ایها الناس اعطینا ستا و فضلنا بسبع، اعطینا العلم والحلم و السماحة والفصاحة والشجاعة و المحبة فی قلوب المؤمنین، و فضلنا بان منا النبی المختار محمدا و منا الصدیق و منا الطیار و منا اسدالله و اسد رسوله و منا سبطا هذه الامة و منا مهدی هذه الامة; (2) ای مردم! به ما شش چیز عطا شده و به هفت نعمت [بر دیگران] برتری یافته ایم . به ما علم، حلم، جوانمری، فصاحت، شجاعت و دوستی در دل مؤمنان عطا شده است و ما به اینکه رسول برگزیده خداوند، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و [حضرت علی علیه السلام نخستین] تصدیق کننده [پیامبر صلی الله علیه و آله] و جعفر طیار و [حمزه،] شیر خدا و رسول او و حسن و حسین علیهما السلام و مهدی این امت از ما هستند، فضیلت داده شده ایم.»
آن حضرت در ادامه به فضائل بی شمار امیرمؤمنان علیه السلام پرداخته و از چهره درخشان علی علیه السلام به نحو زیبایی دفاع نموده و در خاتمه با معرفی امام حسین علیه السلام، به ذکر مصیبت آن حضرت پرداخت . این سخنان آتشین، منطقی و روشنگر، آنچنان فضای جهل و غفلت و خفقان را درهم شست که یزید در مقام دفاع از خود و سلطنتش برآمد .
امام سجاد علیه السلام خطبه دیگری را نیز در نزدیکی مدینه برای مردمی ایراد نمود که به استقبال قافله خسته دل و دل شکسته حسینی آمده بودند. این خطابه نیز آثار فراوانی در روحیه مردم مدینه گذاشت که یکسال بعد از حادثه عاشورا، قیام خودجوشی از سوی اهالی مدینه بر علیه دستگاه طاغوتی بنی امیه رخ نمود که به «واقعه حره » معروف است .
احادیثی از امام سجاد علیه السلام
«ما بال المتهجدین باللیل من أحسن النّاس وجها؟» چرا شب زنده داران از همه مردم خوش سیماترند؟ فرمود: «لأنّهم خلو باللّه فکساهم اللّه من نوره»؛ چون با خداوند خلوت می کنند، خدا نیز جامه ای از نور خویش بر آنان می پوشاند. بحار، ج 87، ص 159
القتل لنا عاده و کرامتنا الشهاده.
کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست.
بحار الانوار، ج45، حدیث118
«و اما حق امامک فی صلاتک فان تعلم انه قد تقلد السفارة فیما بینک و بین الله والوفادة الی ربک و تکلم عنک و لم تتکلم عنه و دعا لک و لم تدع له و طلب فیک و لم تطلب فیه و کفاک هم المقام بین یدی الله والمسالة له فیک و لم تکفه ذلک فان کان فی شیی ء من ذلک تقصیر کان به دونک و ان کان آثما لم تکن شریکه فیه و لم یکن له علیک فضل فوقی نفسک بنفسه و وقی صلاتک بصلاته فتشکر له علی ذلک »
حق امام جماعت این است که بدانی او سفارت بین تو و پروردگارت و نمایندگی به سوی پروردگارت را به عهده گرفته و از طرف تو صحبت می کند و تو از طرف او سخن نمی گویی. او برای تو دعا می کند و تو برای او دعا نمی کنی. او در مورد تو طلب می کند و تو در مورد او طلب نمی کنی. تو را از اندوه [و هول و هراس] ایستادن در مقابل خداوند و درخواست از او در مورد تو کفایت می کند ولی از او کفایت نمی کنی.
و اگر در بخشی از آن تقصیری باشد، به وسیله اوست نه به وسیله تو، و اگر گناهکار باشد تو شریک او در آن گناه نیستی و او بیش از تو سهمی نخواهد برد.
پس او جان تو را با جان خودش حفظ کرد و نماز تو را با نماز خودش محافظت نمود. پس باید به اندازه این خدمات و زحمات از او تشکر کنی.»
رَأیتُ الْخَیرَ كُلَّهُ قَدْ اجْتَمَعَ فی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فی أیدی النّاسِ.
همۀ خوبیها را در بریدن طمع از آنچه در دست مردم است دیدم.
(بحارالأنوار، ج52، ص2)
إنَّ الْمَعْرِفَهَ، وَكَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْكُهُ الْكَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَقِلَّهُ ریائِهِ، وَحِلْمُهُ، وَصَبْرُهُ، وَحُسْنُ خُلْقِهِ.
همانا معرفت و كمال دین مسلمان در گرو رهاكردن سخنان و حرف هائى است كه به حال او ـ و دیگران ـ سودى ندارد. و از ریا و خودنمائى دورى جستن; و در برابر مشكلات زندگى بردبار و شكیبا بودن; و نیز داراى اخلاق پسندیده و نیك سیرت بودن است.
تحف العقول: ص 202، بحارالأنوار: ج 2، ص 129، ح 11.
مَنْ لَمْ یَكُنْ عَقْلُهُ أكْمَلَ ما فیهِ، كانَ هَلاكُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ.
كسى كه بینش و عقل خود را به كمال نرساند ـ و در رُكود فكرى و فرهنگى بسر برد ـ به سادگى در هلاكت و گمراهى و سقوط قرار خواهد گرفت. بحارالأنوار: ج 1، ص 94، ح 26
عَجَباً كُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَكَ دارَ الْبقاء.
بسیار عجیب است از كسانى كه براى این دنیاى زودگذر و فانى كار مى كنند و خون دل مى خورند ولى آخرت را كه باقى و ابدى است رها و فراموش كرده اند. بحارالأنوار: ج 73، ص 127، ح 128.
أشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعات: السّاعَهُ الَّتى یُعایِنُ فیها مَلَكَ الْمَوْتِ، وَالسّاعَهُ الَّتى یَقُومُ فیها مِنْ قَبْرِهِ، وَالسَّاعَهُ الَّتى یَقِفُ فیها بَیْنَ یَدَیِ الله تَبارَكَ وَتَعالى، فَإمّا الْجَنَّهُ وَإمّا إلَى النّارِ.
مشكل ترین و سخت ترین لحظات و ساعات دوران ها براى انسان، سه مرحله است:
1 ـ آن موقعى كه عزرائیل بر بالین انسان وارد مى شود و مى خواهد جان او را برگیرد.
2 ـ آن هنگامى كه از درون قبر زنده مى شود و در صحراى محشر به پا مى خیزد.
3 ـ آن زمانى كه در پیشگاه خداوند متعال ـ جهت حساب و كتاب و بررسى اعمال ـ قرار مى گیرد و نمى داند راهى بهشت و نعمت هاى جاوید مى شود و یا راهى دوزخ و عذاب دردناك خواهد شد.
بحار الأنوار: ج 6، ص 159، ح 19
إیّاكَ وَمُصاحَبَهُ الْفاسِقِ، فَإنّهُ بائِعُكَ بِأكْلَه أَوْ أقَلّ مِنْ ذلِكَ وَإیّاكَ وَمُصاحَبَهُ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإنّى وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فى كِتابِ اللّهِ.
بر حذر باش از دوستى و همراهى با فاسق چون كه او به یك لقمه نان و چه بسا كمتر از آن هم، تو را مى فروشد; و مواظب باش از دوستى و صحبت كردن با كسى كه قاطع صله رحم مى باشد چون كه او را در كتاب خدا ملعون یافتم.
تحف العقول: ص 202، بحارالأنوار: ج 74، ص 196، ح 26.
نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِى وَجْهِ أخِیهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّهِ وَالْمَحَبَّهِ لَهُ عِبادَه.
نظر كردن مؤمن به صورت برادر مؤمنش از روى علاقه و محبّت عبادت است. تحف العقول: ص 204، بحارالأنوار: ج 78، ص 140، ح 3.
إبْنَ آدَم إنَّكَ مَیِّتٌ وَمَبْعُوثٌ وَمَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَأعِدَّ لَهُ جَواباً.
اى فرزند آدم! (اى انسان! تو) خواهى مُرد و سپس محشور مى شوى و در پیشگاه خداوند متعال جهت سؤال و جواب احضار خواهى شد، پس جوابى (قانع كننده و صحیح در مقابل سؤال ها) مهیّا و آماده كن. تحف العقول: ص 202، بحارالأنوار: ج 70، ص 64، ح 5.
إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّهُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ.
با فضیلت ترین ومهمترین مجاهدت ها، عفیف نگه داشتن شكم و عورت است ـ از چیزهاى حرام و شبهه ناك ـ .
مشكاه الأنوار: ص 157، س 20.
ما مِنْ شَیْىء أحبُّ إلى اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّهِ بَطْن وَفَرْج، وَما شَیْىءٌ أَحَبُّ إلى اللّهِ مِنْ أنْ یُسْألَ.
بعد از معرفت به خداوند چیزى محبوب تر از دور نگه داشتن شكم و عورت ـ از آلودگى ها و هوسرانى ها و گناهان ـ نیست، و نیز محبوبترین كارها نزد خداوند مناجات و درخواست نیازمندیها به درگاهش مى باشد.
تحف العقول: ص 204، بحارالأنوار: ج 78، ص 41، ح 3.
کد مطلب : v
دیدگاه شما