هرچند بهای نفت پس از اعلام خبر درگذشت ملک عبدالله پادشاه عربستان و نیز عدم توازن میان میزان تولید و عرضه جهانی و تقاضا از کمترین ثبات نسبی برخوردار نیست اما سرعت و میزان کاهش بهای نفت صاحب نظران را به یافتن راه علاج وا می دارد. سقوط 60 درصدی بهای نفت نسبت به تابستان گذشته بسیاری از تحلیلگران را به این باور رسانده که احتمال مشاهده بهای سی تا چهل دلاری بشکه های نفتی را گمانه زنی نموده درپی مقابله با این واقعیت خطرناک باشند.
براین اساس تحولات ذکر شده برای فعالان اقتصادی، برای تولید و صادرکنندگان محصولات غیر نفتی این بشارت را دارد که صاحب منصبان دولتی با بازگشت به خردمندی و خردورزی، به تصمیم گیری فرصت طلبانه با ملحوظ داشتن نفع استقلال و آبادانی کشور بپردازند.
باید توجه داشت که تقریبا تمام کشورهای صادرکننده و عضو سازمان اوپک در سال آینده با کسری بودجه مواجه هستند. تغییر بهای نفت بقدری سریع بوده است که قیمت هر بشکه نفت ذکر شده در لایحه بودجه نه تنها دیگر اعتبار ندارد بلکه اگر بجای آن از متوسط ماه پیش استفاده شده بود آن متوسط هم دیگر اعتبار ندارد. بنظر می رسد برای اولین بار در تاریخ معاصر و در چهار دهه گذشته باید بگوییم نمی توان روی درآمدهای نفتی حساب کرد. این اعتراف به واقعیتی است که چندسالی هست که بر اقتصاد ما حاکم است ولی آنرا باور نکرده ایم.
متاسفانه در میان کشورهای عضو اوپک ایران در استفاده از درآمدهای نفتی پیشتاز است. به اذعان مسوولان دولت تشدید تحریم ها قطع کانال های رسمی فروش نفت و بلوکه شدن حساب های بانکی ایران را در خارج از کشور به این معنا بوده است که دولت ایران ماه ها است که با درآمدهای نفتی کاهش یافته دست و پنجه نرم کرده و در نتیجه اعتراف به اینکه درآمدهای نفتی دیگر قابل اتکا نیستند اعتراف به واقعیتی است که درچهار سال گذشته شکل گرفته است و هر سیاستگذاری باید آن را در محاسباتش به حساب آورده باشد.
شاید انتظار لغو تحریم ها و به نتیجه رسیدن مذاکرات باعث شده است تا برخی دولت مردان در تغییر روشهای اداری و مدیریت هزینه ها تاخیر کنند. شاید ایشان هنوز امیدوارند که بهای نفت افزایش یابد و به حدی برسد که بتوانند به طریق گذشته منابع مورد نیازشان را تامین کنند. شایدها بسیارند ولی از بایدها فقط یک باید است که بایستی به اجرا گذاشته شود: ایران و اقتصادش وابسته به بازاری متلاطم است و دیگر حاشیه ای برای تحمل ریسک این بازار در اقتصاد نمانده است. این وابستگی باید تغییر کند.
زمانیکه بهای نفت رو به افزایش گذاشت کشورهای توسعه یافته هر یک به سراغ منبع جایگزینی برای نفت رفتند تا از وابستگی خود به نفت بکاهند. جمهوری فدرال آلمان تصمیم گرفت سهم انرژی های خورشیدی و بادی را در تولید برق دو برابر کند، ایالات متحده بر تولید نفت رسوبی تمرکز کرد و منابع قابل توجهی را در تولید ماشینهای الکتریکی، هایبرید و فن آوری تولید انرژی جایگزین سرمایه گذاری کرد.
حالا نوبت ما است. بهای نفت رو به کاهش گذاشته است و فرصتی برای ماست که از وابستگی خود به درآمدهای نفتی بکاهیم.
تصمیم قطعی برای پرهیز از خام فروشي نفت راه علاجی است که بارها توسط دلسوزان نظام بر آن تاکید شده است. با تبديل نفت به محصولات پتروشيمي، بنزين و یا حتی انرژي هاي ديگر (نظیر برق)، ضمن ایجاد ارزش افزوده و تامین نیازهای داخلی در این عرصه، می توان به راحتی محصول نهایی را در بازار کشورهای همسایه صادر نمود.
همچنین باید توجه داشت از لحاظ اقتصادی روش فعلی تولید نفت در کشور غیر صیانتی است و در بلندمدت به زیان کشور است. در حالی که میادین نفتی کشور عمدتا در نیمه دوم عمر خود هستند و نیاز به تزریق گاز دارند، روش های برداشت غیر صیانتی باعث شده تا معادل هزاران میلیارد دلار نفت کشور در میادین برای همیشه دفن شوند.
روند رو به اتمام انرژی های فسیلی در دنیا و مقایسه قیمت نفت در آینده با بهره ناچیز بانک های خارجی به سپرده های ارزی (حاصل از فروش نفت)، حکم می کند که طلا سياه در میادین داخلی یا مخازن راهبردی نگهداری شود و به جیب بانک های خارجی واریز نشود. همه این تجویزات امید ایجاد فرصتی در پس تهدید نفتی کشورهای متخاصم به حساب می آید. فرصتی درپی چالش پیش آمده برای تقویت اقتصادی نیرومند. البته با شرط آن که دولتمردان خردمندانه به وضع موجود نگریسته و اجازه دهند تا تولید و صادرکنندگان، کارآفرینان، فعالان بخش خصوصی بدنه اقتصادی این کشور با توان معتنا به خود آینده بهتر را برای ایران عزیز به ارمغان آورند.
* دبیر انجمن سازندگان ماشین, قطعه و مجموعه های صنعتی و خودرو تبریز
دیدگاه شما