صبح رزن به نقل از فرهنگ،سید عبدالرسول علم الهدی: خواست و مطالبه های عمومی به طور ضمنی جهت گیری یک جامعه را نشان می دهد. به عبارت دیگر، معنای جامعه و هویت اجتماعی به مطالبه های مردم وابسته است. مثلا وقتی مطالبه مردم آزادی های مدنی است با مطالبه برون رفت از رکود اقتصادی تفاوت دارد. همچنین وقتی مطالبه مردم، عدالت اجتماعی باشد معنای زندگی اجتماعی این جامعه با جامعه ای که مطالبه اش رفاه حداکثری است، تفاوت دارد. بنابراین حتی هویت جوامع نیز براساس مطالباتشان متفاوت هستند. مطالبه عمومی در حقیقت جهت گیری اراده عمومی را هم نشان می دهد، شاید عبارت بهتر مطالبه گری همان گفتمان عمومی هم باشد.
بدین ترتیب قطعا در جوامع مختلف دغدغه ها و مطالبات مردم متفاوت است. برمبنای نظریه کمیابی اینگلهارت، جوامع در حال توسعه معمولا دغدغه های اقتصادی و رفاه زندگی را دنبال می کنند و جوامع توسعه یافته به دنبال خودشکوفایی و ظهور بیشتر استعدادهای انسانی هستند. در حالی که این نظریه نمی تواند با معیار اقتصاد و بهبود کیفیت زندگی مادی قابل تسری به همه جوامع باشد. مثلا جوامع آفریقایی به هیچ وجه از وضع رفاه در زندگی خود اظهار دردمندی ندارند و جوامع شرقی هم لزوما به دنبال توسعه غربی نیستند.
برای شناخت بهتر جامعه ایران می توان سوال کرد که در جامعه اسلامی ایران مطالبه مردم چیست؟
شاید سوالاتی همچون «مهمترین مشکل مردم چیست؟»، «مهمترین آرزوی مردم چیست؟»، «مهمترین صحبت های مردم در مورد چه موضوعاتی است؟» بتواند پاسخگوی مطالبه عمومی باشد. اظهار نظر مردم ذیل اخبار، کدام اخبار بیشتر دیده می شوند، کدام حرف ها بیشتر در جلسات خانوادگی و شبکه های اجتماعی در جریان است، مردم در برابر سوالاتی از قبیل «دغدغه شما چیست؟» معمولا چه پاسخ یا پاسخ هایی را می دهند. تقریبا همه پاسخ هایی که حول این سوالات در همه جوامع وجود دارد، مطالبه معیشتی است. یعنی همان واقعیت نزدیک زندگی مردم پاسخ داده می شود در حالیکه دقت بر پاسخ ها می تواند معناهای پیش فرض مردم را نیز نشان دهد.
در مورد جامعه ایران چنین به نظر می رسد که جریان تبلیغات بازرگانی و شعارهای دولت های مختلف و توجه به زندگی آدم های مشهور بین مردم، «رفاه» را در کانون توجه مردم قرار داده که تشکیل شده از مولفه های مختلفی همچون احساس امنیت، احساس آزادی در عمل و بیان، امکانات بیشتر، دسترسی به اماکن و لوازم تفریحی، اوقات فراغت بیشتر و بهداشت و سلامت؛ مجموعه این عوامل دسترسی به رفاه را تسهیل کرده و معنای زندگی را در محدودیت های همین زندگی دنیا قرار می دهد.
اگر رفاه اولویت اول مردم باشد آن وقت راه های دسترسی به آن را از غیر راه های درست می جویند بنابراین دزدی و رانت و رشوه به مثابه جریان زندگی رواج می یابد، چه برسد به اینکه رابطه با آمریکا هم قبول شده و دست دادن برای رسیدن به یک مسیر فعال در جهت رفاه قابل توجیه است. بنابراین بالارفتن آمار مدرک تقلبی تحصیلات عالیه، وجود تبلیغات پایان نامه آماده، رواج موسسات مالی- اعتباری ثبت نشده، افزایش وام های با سود بالا و ... نیز توجیه پذیر است.
وقتی گفتمان عمومی جامعه «رفاه» شد بنابراین نمی توان انتظار داشت که ضربه ای به دینداری مردم در عرصه عمل و اعتقادات وارد نشود، زیرا همانطور که رابطه با آمریکا را موجب تسهیل رفاه خود می بینند به همان نسبت رزق و روزی را در دست خدا نمی بینند، بنابراین با جامعه ای روبرو می شویم که مناسک دینی را انجام داده و اعتقادی به معناهای درونی این مناسک ندارد. آنوقت کارکرد مناسک جمعی دینی با کارکرد تفریح و سرگرمی فهمیده می شود. پدیده سینه زنی موسیقیایی، تماشاچیانِ خوشحالِ دسته عزاداری و مدگرایی مذهبی از جمله پدیده هایی است که ظواهری از دین به مثابه سنت را در خود دارد اما لزوما فرهنگ متدینین نیست. وقتی از دید مردم رفاه طلب به دسته عزاداری نگاه شود، در حقیقت کارکرد اصلی دسته عزاداری مفاهیمی همچون حماسه، عدالت طلبی، مبارزه و جهاد فهمیده نمی شود بلکه تنها کارکرد تفریح مدنظر است.
وقتی معناهای درونی مناسک اصلی انقلاب اسلامی از دست برود، آن وقت برای صلح با آمریکا هم باید لحظه شماری کرد. بنابراین مفاهیمی همچون عزت حسینی هم مورد توجه گفتمان نخواهد بود بلکه عزت یعنی تعامل با کشورهای پیشرفته و نه ارتقاء شخصیت مستقل اسلامی؛ بنابراین می توان از برخی مبانی و اصول هم در تاکتیک های خاص عبور کرد. به نظر می رسد رفتارهای عمومی نسبت به آرمان ها و نقاط اصلی شکل گیری انقلاب اسلامی همچون 13آبان، 16آذر، 22بهمن، امام خمینی و ... میزان وابستگی مردم به گفتمان انقلاب اسلامی را نشان می دهد.
دیدگاه شما