انتشار گزارشهای تاریخی بیبیسی درباره انقلاب اسلامی روند تقریبا منظمی پیدا کرده است. کمکم در هر مناسبت مهم جمهوری اسلامی گزارشی تفصیلی توسط رسانه دولتی انگلیس منتشر میشود و به تناسب موضوع و البته حجم ادعاهای عجیب و غریبش چالش برانگیز میشود. « پاسخهای ارتش ایران به اتهام ناکارآمدی در جنگ با عراق» عنوان آخرین گزارشی بود که به مناسبت هفته دفاع مقدس منتشر شد.
شاید اولین سوالی که بعد از خواندن هرکدام از گزارش های تاریخی بیبیسی در ذهن شکل میگیرد این است که واقعا؟ اگر این ادعا غلط است پس این نقل قولهای چهره های شاخص انقلاب چیست؟ واقعا این ادعا جوابی دارد یانه؟ غافل از آنکه در پشت پرده خبرهای دیگری است و همان موقع که مخاطب سر از مانیتور بلند میکند و دنبال جواب شبهات مطرح شده در گزارش است، بیبیسی دارد گزارش بعدی را مینویسد. اما چرا بیبیسی مدتی است بیخیال تاریخ انقلاب اسلامی نمیشود؟
تاریخنگاری به سبک «طوفان در فنجان چای»
گزارشهای بیبیسی درباره تاریخ انقلاب و روایتهای متفاوتش چندسالیاست کلیدخورده و البته در سال گذشته شتاب و شدت بیشتری گرفته است. رابطه ایران و آمریکا، انقلاب اسلامی از نگاه امریکاییها و برخی مصداقهای خاص تاریخی مثل پایان جنگ از مهمترین بستههای گزارشی بیبیسی هستند. روایتهای تاریخی که در سایهی کمکاری تدوین و روایت خوب تاریخ انقلاب برای نسل جوان در دو دهه گذشته درداخل، به خوبی دیده شده و چالشبرانگیز میشوند.
گزارشهای تاریخی دو سال گذشته خبرگزاری دولتی انگلیس درباره انقلاب اسلامی در چند ویژگی مشترک هستند. اول اینکه موضوع این گزارشها اغلب ارتباط معناداری با موضوعات سیاسی روز دارد. مثلا درحالی که سپاه پاسداران از سوی برخی داخلیها زیر فشار سیاسیرسانهای قرار میگیرد؛ در هفته دفاع مقدس سال93 گزارشی با عنوان «چرا آیت الله خمینی خواستار اعدام فرماندهان مقصر شکست در جنگ شد؟» منتشر میشود. درست زمانی که بحث لزوم ارتباط ایران و آمریکا داغ است و برخی قلمبدستان داخلی در حال تئوریزه کردن و قبحزدایی از آن هستند؛ بیبیسی در سالگرد تسخیرلانه جاسوسی در سال93روی «دیدارهای محرمانه آیتالله بهشتی و مقامهای امریکایی» انگشت میگذارد. همین خط رسانهای است که بهمن ماه 93 در سالگرد پیروزی انقلاب به گزارش «چرا برژینسکی بی سر و صدا دنبال بهشتی بود؟» و خرداد95 به بستهی گزارشی «آیتالله خمینی و انقلاب ایران به روایت اسناد آمریکا» و گزارش معروف پیام محرمانه امام به رئیسجمهور امریکا میرسد.
دومین ویژگی این گزارشها این است که اغلبشان یکجانبه و تنها با استناد به«اسناد آمریکایی» نوشته میشود. به این ترتیب که صفر تا صدِ فرضیهی مطرح شده و نتیجهگیری آن بر اساس اسناد محدودی است که طی سالهای اخیر توسط آمریکا از رده بندی خارج شده اند. به همین خاطر است که ادعاهای مطرح شده در این گزارشها با برخی بدیهیات و محکمات تاریخی نیز متناقض هستند.
اما نویسندگان برای آنکه بتواند ادعاهای عجیبشان را جا بیندازد، عامدانه به نقل ناقص و یا تحریفشدهی خاطرات و سخنان چهرههای انقلاب و مسئولین امریکایی و سانسور و نادیدهگرفتن سایر نقل قولهای خلاف ادعایش میپردازند. نتیجه آنکه گزارشی منتشر میشود که برای اولین بار یک ادعای خلاف روایت رسمی جمهوری اسلامی را به انضمام تعدادی نقل قول از مسئولین جمهوری اسلامی مطرح کرده است. جالب آنکه اغلب اسنادی که در این گزارشها مورد استناد قرار میگیرند طی چندین سال گذشته که از ردهبندی خارج شدهاند هم در دسترس بودند اما به خاطر نقطهضعف اصلیشان-یعنی یکجانبه بودن و سانسور حاکم بر انتشارشان- مورد اعتنای پژوهشگران قرار نمیگیرند.
نهایتا این گزارشها به اسنادِ منزویِ از ردهبندی خارجشده امریکایی رسمیت میدهند و آنها رابه عنوان «جعبهی سیاه تاریخ» جمهوری اسلامی معرفی میکنند. اما واکنش گریسیک مشاور امنیت ملی کارتر رئیسجمهوروقت امریکا به ادعای پیام محرمانه امام به کارتر پرده از شعبدهبازی بی بیسی برداشت. او با ذکر این نکته که این گزارش «نه تنها گزینشی است بلکه دارای خطاهایی است که مبتنی بر واقعیت نیست» گفته بود «اساسا این مسئله طوفانی است در داخل فنجان چای. جزئیات این تبادلات و محتوای کامل آنها حداقل در سه دهه گذشته در بعد عمومی و علنی در دسترس بوده اند. با اینکه از انتشار آنها استقبال شده ولی انتشار این اسناد چیزی جدیدی مطرح نمی کنند که قبلا ناگفته مانده باشند.»
پشت پرده گزارشها چیست؟
واقعیتِ گزارشهای تاریخی بیبیسی همان بود و هست که گری سیک گفته بود. از کوه کاه ساختن و در فنجان چای طوفان کردن. «موضوعات تاریخی» برای بیبیسی تنها «بهانه»هایی هستند تا با پوشش «گزارشهای تاریخی» هدفی دیگر را محقق کند. متناقض بودن رفتار و شعارانقلاب اسلامی و مسئولینش-از امام خمینی گرفته تا بهشتی و از دیروز گرفته تا امروز- مهمترین هدفی است که در نتیجه ی همه این گزارشها القاء میشود. . مسالهای که اگر محقق شود اتفاق بعدیاش هم خواهد افتاد و آن «بیاعتمادی به جمهوری اسلامی» و تعمیم بی اعتمادی مخاطب از «دیروزِ انقلاب» به «امروزِ انقلاب» است.
اینکه مسئولین انقلاب علیرغم "مرگ بر آمریکا" گفتنشان در پی رابطه با امریکا بودهاند و اینکه در جنگ و پس از جنگ سپاه علیرغم اشتباهات سهوی و عمدیاش بازوی چهرههای انقلابی و مورد توجه سران بوده و ارتش مورد ظلم قرار گرفته؛ همه ی چیزی است که قرار است با این گزارشها بر ضمیر ناخودآگاه مخاطب بنشیند. به همین خاطر است که در ایام رحلت امام و پیروزی انقلاب بیبیسی به دنبال اثبات آمریکا دوستیِ پنهانی آمریکاستیزان انقلاب است و درهفته دفاع مقدس دو گزارش تمجیدآمیز درباره ارتش جمهوری اسلامی منتشر میکند
برای بیبیسی مهم نیست محتوای گزارشهای تاریخیاش چقدر دقیق و درست باشد، مهم ادعای کلی آن گزارش و شبهه ایاست که بر ذهنم خاطب باید بنشیند.
دیدگاه شما