به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از نافع؛ در پژوهش زیر که به قلم دو پژوهشگر ارجمند " احمد صلاحی" و محمدرضا رعد" حمام کردن (حمام واژه ای ترکی استانبولی) و شستشوی بدن در بین ایرانیان نه تنها با هدف تمیز کردن بوده بلکه یک آیین دینی مذهبی هم محسوب می شده است که در میان زرتشتی ها، مهرپرستان حمام کردن و غسل کردن یکی از آیینی بوده است که قبل از اسلام وجود داشته است.
در معماری شهری ایران بعد از اسلام، مسجد جامع کانون و محوریت مدنیت هر شهری را داشته و در کنار مسجد اماکن عمومی دیگر از قبیل حمام، بازار و تیمچه و کاروانسرا و مدرسه از ارکان هر شهری محسوب می شد و در روستاها نیز بدون وجود حمام مسجدی رونق نمی گرفت و با توجه به تاکید به نظافت در آموزه های دینی که نظافت را نشانه ایمان می دانستند، اهمیت حمام از چنان جایگاهی برخوردار بود که با وجود حمام بود که راه کسب و کار و عبادت و زندگی روزمره و خلاصه مسجد و بازار از رونق و شادابی برخوردار می شد. به همین خاطر حمام کردن آداب و رسوم و قوانین خاص خود را داشت.
تا اواخر دهه 40 حمامهای روستایی با هیزم و یا سوخت دامی گرم می شد و از اوایل دهه 50 حمامی ها به سوخت مازوت (روغن کوره/ قارا یاغ) رو آوردند. حمامها عمدتا خزینه ای بود. تا دهه 60 و 70 عمدتا در منازل روستایی و شهری منطقه حمام خصوصی وجود نداشت مگر به ندرت در برخی منازل افراد شاخص، و حمامها عمومی تا میانه های دهه هشتاد در اغلب روستاها رونق داشت و از نفت سیاه به عنوان سوخت استفاده می نمود.
1- دستمزد حمامچی: از زمان صفویه تا قاجار و پهلوی در هر منطقه ای هزینه های حمامی متفاوت بوده و از راههای متفاوت پرداخت می شده است. ولی در منطقه رزن بحث پول دادن و پرداخت دستمزد به صورت قِران و ریال و تومان تا چند دهه پیش، رایج نبوده است. به طوریکه از سال 1344 به بعد بحث پرداخت پول نقد به حمامی در منطقه کرفس، قروه و رزن کم کم رایج می شود. ابتدا کودکان یک ریال و بزرگترها دو ریال(ایکی قیران) بعد کودکان دو ریال و بزرگترها پنج ریال (بئش قیران) و بعدها کودکان 5 ریال و بزرگترها یک تومان و از سال 1361 شمسی 25 ریال پرداخت می شده است.
در فرهنگ عامه علی رغم اینکه حمامی بودن را کاری بسیار ثواب میدانستند، اما آن را جزو مشاغل پست محسوب می نمودند از طرفی مردم معتقد بودند که حمام کردن نمی تواند نسیه بوده باشد و علما غسل آن بدون پرداخت حق الزحمه به حمامی صحیح ندانسته و اظهار می کردند اگر حمامی از هر مشتری حمام رضایت نداشته باشد غسل وی باطل خواهد بود و به همین خاطر علاوه بر حق وعده سرخرمن حمامی در کرفس و رزن و روستا های منطقه، به ازای هر نفر که به حمام مراجعه می کردند "یک قرص نان لواش " به حمامی در همان روز استحمام تحویل داده می شد و حمامی نیز اضافه آن نانها را به افراد می فروخته است. همچنین سالانه 2-3 بار هیزم"یوک آجول" یا "اودون" برای سوخت حمام تحویل مسئول حمام می شد. همچنین از سال 1334- 1335 کم کم استفاده از لواش نان کمرنگ تر شد.
مشاهدات سالهای میانی دهه چهل در کرفس مشاهده بیانگر این نکته است که برخی از بانوان معوض دستمزد حمامی را نان لواش و یا تخم مرغ محلی به وی می پرداختند و هر خانواده می بایست یک مَن گندم دیم تمیز (بیر باتمان دم بوغدا) موقع خرمن (به عنوان حامام حقی) به حمامچی میداده است. از سال 1339 به بعد در قصبه رزن و کرفس حق الزحمه حمامی بسته به مراجعین اش بین 2-3 من (7- 10 کیلوگرم) گندم به ازای هر خانواده در سر خرمن یعنی مردادماه تحویل می شد. بحث پرداخت دستمزد به شکل گندم علاوه برحمامی ها به "پاکارها"(دشت بانها)، چوپانها، "قوش قووان"، "دللک" (سلمانی) و"کیسه چئکن" (کیسه کش یا کارگر حمام) هم وجود داشته است. البته در منطقه اگر یک روستا بزرگ بود، طبعا چند سلمانی در روستا وجود داشت که سلمانی ها هر روز صبح زود برای اصلاح مشتریان دائمی مَرد خود در حمام حضور می یافت و اقدام به اصلاح سر و صورت مردان مشتری انحصاری خود می نمود.
گفته می شود اولین کالای پرداختی به عنوان دستمزد حمامی، دادن یک تخم مرغ محلی به ازای هر بار حمام کردن به ازای هر خانواده بود که حمامی نیز نخم مرغ را در مغازه ها کالا با کالا معاوضه می نمود و سپس لواش نان رایج شده است. همچنین برای زمانی که بانوان زایمان کرده را بعد از 10 روز که از زایمانشان می گذشت و به حمام می بردند (اون سویو توکمگ) مقداری مویز یا کشمش(یئمیش)، کله قند و اواخر هم 5 یا 10 تومان پول هم به حمامی پرداخت می شده است.
برای زمانی که عروس یا داماد به حمام عروسی برده می شد علاوه بر تخم مرغ و لواش، مقداری کشمش (یئمیش) که داخل پارچه ای به نام "چیخین" میگذاشتند و به حمامی تحویل میدادند و از سال 1335 دادن یک کلّه قند به حمامی توسط داماد و عروس هم رایج بوده است.
در دهه های اخیر در برخی از روستاها هزینه سوخت مازوت حمام بر عهده شخص حمامی بود و لذا دستمزد حمامی با برخی دیگر از روستاها تفاوت داشت اما در برخی دیگر از روستاها خرید سوخت به صورت مشارکتی بر عهده عموم بود و به همین خاطر دستمزد حمامی ارزانتر بود. روش مشارکت مردم در روستا به این صورت بود که در هر محله بر اساس خانوار، سرپرست خانواده سرانه خود را برای خرید سوخت مازوت نقدی به یکی از بزرگان یا ریش سفیدان محله که از هیات امنای حمام محله محسوب می شدند پرداخت می شد تا پس از جمع آوری سرانه اقدام به خرید سوخت مازوت از شرکت نفت همدان به عمل آید.
2- نوع حمام و نحوه غسل: تا سال 1342 در شهر رزن و قروه و توابع همگی حمامها به صورت قطعی از نوع خزینه بزرگ و کوچک بوده و همگی برای غسل از غسل ارتماسی استفاده میکردند. ولی کم کم استقبال از خزینه به علت افزایش بیماریهای واگیر همانند انواع بیماریهای پوستی، کچلی، دملهای چرکین (چیبان)، شپشک زدن (بیت لنمک) و ... و نیز افزایش آگاهی مردم به خاطر فعالیت سپاه بهداشت (بعد از 20 بهمن 1342) و نیز ساخته شدن حمامهای با لوله کشی و دوش و پذیرش مذهبیون و متدینین، بحث غسل ترتیبی کم کم جای خود را پیدا کرد. به طوری که در مرکز بخش رزن کم کم از سال 1343 هم خزینه هم یک یا دوش انفرادی آغاز شد. درکرفس از سال 1349 استفاده از دوش انفرادی رایج شده است. ولی از ابتدای سال 1353 بحث حمامهای خزینه در منطقه رزن کاملا متروک گردید. درخصوص استفاده از حمام در اسلام و مسائل مرتبط نیاز به تحقیقات گسترده ای می باشد ولی شایعاتی مبنی بر مخالفت روحانیت با دوش و نیز غیر شرعی دانستن آب لوله کشی و صحیح نبودن غسل ترتیبی در زمان قاجار و اوایل پهلوی توسط برخی ملاها شایعه شده بود ولی در اسناد رسمی و معتبر مسائل مطروحه مشاهده نشده است.
لازم به ذکر است در ایامی که حمام روستا با خرابی یا مشکل نبود سوخت مواجه بود، مردم ناچار با گرم کردن آب در دیگ در منازل حمام می نمودند و یا اگر تابستان بود در نهرها و برکه ها به آبتنی می پرداختند.
3- شاغلان درحمام: در استانهای مختلف برحسب جمعیت ممکن است افراد زیادی در حمام مشغول به کار شوند به طوریکه تونتاب، دلاک، مشتمالچی، حمامی، پادو، جامه دار، آب آر، سرخزینه نشین (برای کنترل برداشت آب از خزینه در حمامهای زنانه) و .... حاضر بوده است. در منطقه رزن در حمامهای عمومی کار حماچی، تونک چی، و ... توسط یکنفر و کار دلاک، مشتمالچی و کیسه کش هم توسط یک نفر دیگر صورت می گرفته است. بین سالهای 1368 -1374 که بحث حمام نمره ای در قروه و رزن رایج شد در ساعات شلوغ علاوه بر حمامی یک نفر به عنوان "فیتا وئره ن" که بعدها تغییر نام داده " قطیفه وئره ن" و سپس "حوله وئره ن" وجود داشت که نقش جامه دار را بر عهده داشته و حوله و قطیفه به مشتریان میداد. همیچنین برخلاف حمامهای تبریز و اصفهان هیچ گونه پذیرایی و ناهار و .. در حمامهای منطقه رزن وجود نداشت. و تنها فروش نوشابه مشکی رنگ (قارا کانادار) به همراه کیک یزدی یا تعارف قلیان یا سیگار را در سالهای 1370 – 1371 در قروه درگزین مشاهده می شد. آب برخی از حمامهای خزینه روستایی از قنات یا چشمه تامین می شد و در فصل سرما و یا قطع شدن آب می بایستی شخص آب آور یا تعدادی از افراد خیر اقدام به تعمیر و یا اصلاح مسیر آب می نمودند تا آب حمام مدام تامین بوده باشد.
4- استفاده از صابون و شامپو:
در زمانهای گذشته در حمامها صابون صنعتی رواج نداشته و به جای صابون از گل سر شویی استفاده می شد. از دهه 30 شمسی استفاده از صابون "بَرگردان" یا صابون سفید یا زرد مراغه در منطقه کرفس و رزن برای شستن سر و موها رایج شده است. از چند سال قبل تر از آن صابون رختشویی برای شستن لباس و یقه چرک لباس استفاده می شده است. هرچند گفته می شود که صابون مراغه (ترکیبی از دنبه گوسفند+ سود سوزآور) 200 سال سابقه اختراع و ساخت دارد. این صابون یکی از صابونهای بسیار خوب بود که متاسفانه امروزه طالبان کمتری دارد درحالیکه این صابون حساسیت پوستی ایجاد نمی کرد و بر روی پیاز مو یا ریزش مو تاثیر منفی نداشت که علت اصلی آنها کنترل اسیدیته این صابون و PH مناسب این صابونها بوده است. در دهه های 30 و 40 شمسی خانواده های رعایا و کسبه در حمامهای عمومی در منطقه رزن حق استفاده از صابونهای معطر را نداشتند و اگر افراد عادی صابون معطر (عطیر صابون) به حمامهای عمومی می آوردند، نزدیکان ارباب و مباشرین آنهادر صورت مشاهده آن در بین وسایل حمام قشر رعیت، برای حس برتری جویی و تنبیه قشر ضعیف، آن را به سر صاحب آن می کوبیدند و چند حرف رکیک و توهین آمیز نیز به فرد ضعیف نثار می کردند تا متوجه فاصله طبقاتی خود با قشر خوانین و اعیان بوده باشد کم کم استفاده از صابون گلنار سبز، و از سال 1350 به بعد صابون عروس لوکس سفیدرنگ در منطقه رایج شد.
همانگونه که ذکر گردید مردم از ابتدا (قبل از سال 1334) برای شستشوی سر از "گیل" استفاده میکردند که این گِل به صورت تکه های کنده شده از معدن بصورت ریز و درشت و فله ای در مغازه ها به فروش می رسید. گفته میشد که این گیل ها از نوعی خاک سفید در منطقه درست می شده که یکی از مزیتهای آن نرم کردن فوق العاده موی سر بوده است هرچند به اندازه صابونهای صنعتی و سنتی کف نمی کرده است. بعدها از "تورش گیل" هم استفاده میشد که ترکیبی از سرکه و گل بود که قدرت پاک کنندگی، چربی زدایی و بهداشتی اش بیشتر از گل بوده است.
بین سالهای 1250 – 1320 از یک شوینده گیاهی به نام "چووغونchouvgun " یا "چووغان" استفاده می شده است که در واقع نوعی ریشه گیاه بوده که بعد از کوبیدن، به سر می مالیدند و ندرتا نیز از برگ درخت سنجد استفاده می شده است. اندازه چووغان که کلفتی آن به اندازه شلینگ معمولی آب بوده بعد از برش با چاقو استفاده می شد و به دو دسته "اَل چووغانی" و "باش چووغانی" تقسیم می شده است. همچنین استفاده از خاک اره نجاری به عنوان تمیز کننده و به صورت موردی استفاده شده است. برای تعریق و جدا شدن چرک پوست بدن و تمیزی بهتر بدن از تکه ای چربی دنبه "پییگ/ پیی" تا سال 1350 در منطقه استفاده می شده است که بعد از آن "روشول (سفیدآب)"، رایج شد. در دهه 60 کم کم استفاده از شامپو در بین جوانان متداول شد.
5- وسایل حمام:
در حمام های سنتی ایرانی از وسائل زیادی استفاده می شده است در اینجا به اختصار از وسایل مورد استفاده در حمامهای سنتی منطقه رزن، قروه و کرفس آورده می شود. بین سالهای 1340- 1345 یکی از وسایل رایج "ججیم کیسسه" یا کیسه ای بوده است که با استفاده از نخ نرم پشمی و پود از جنس موی بز با دار و کارگاه جاجیم بافی و به شکل و طرح جاجیمی بافته و استفاده می شده است. این نوع کیسه حمام یکی از هدایای همراه عروس بوده که در بین اقلام جهازیه اش به خانه داماد آورده می شد و به نزدیکان داماد اهدا می شد. بعد از آن کیسه پارچه ای زبر با روکش آبی رنگ رایج شد. بعد از انقلاب نیز علاوه بر کیسه، استفاده از لیف کاموایی در کنار کیسه متداول گشت.
هرکس لوازم و وسایل خود شامل: گل سر شویی یا تورش گل، صابون، روشور(سفیدآب)، لوازم نظافت مو شامل پاکت نوره یا ماشین و تیغ ریش تراشی، ججیم کیسّه، اَیخ داشی (سنگ پا)، گاها اولگوج (مقراض/ دسته ریش تراش) و ... را داخل "بالا توربا" یا "کیسه توربا" قرار می داده که معمولا از پارچه سفید رنگ به نام "نَژمه پارچا" بوده قرار می دادند. این کیسه لوازم برای عروسها با گلدوزی دستی منقوش می شد. همه این وسایل داخل یک "طاس" یا لگن قرارداده می شد که بعدها به آن "حامام قابو" میگفتند. همه این وسایل به همراه "قطیفه" که همان حوله حمام است به همراه لباسهای تمیز داخل یک پارچه گلدار ضخیم قرار داده شده و به آن "حامام بوغچا" یا "حامام بوغچاسی" گفته میشد. مردها بقچه حمام را زیر کت یا پالتو خود یا "کوله جه" و زنها آن را زیر چادر خود قرار داده و به حمام میرفتند.
معمولا زنان پس از رفت و روب و گل اندود کردن خانه"لاواچئیکمک" راهی حمام می شدند. پسر بچه های کوچک نیز همراه مادرشان به حمام زنانه می رفتند و اگر پسرها از 5 یا شش سالگی می گذشتند توسط دیگر بانوان از ورود به همراه مادرش منع می شدند.
از دهه 60 ساک سفید حمام در منطقه برای مردها و زنبیل قرمز دسته دار برای خانمها رایج شد که وسایل را با آن حمل می کردند. در رزن و قروه، در داخل حمام یک ظرف مسی یا لاستیکی دلو مانند از منجید بصورت دسته دار به نام "مَشتافا" بوده که آب از حوض برداشته و به سر خود یا مردم می ریختند. برای اینکه ظروف سنگین فلزی به کاشی حمام آسیب نرساند استفاده از ظروف عمومی دلو مانند مرسوم گردید. هیچگونه استفاده از پلاستیک تا سال 1371 در حمام وجود نداشت.
تا زمانیکه حمامهای عمومی رواج داشت نو عروسها در حمامهای عمومی از لنگ پارچه ای سفید استفاده می کردند و آن را تا زیر سینه به خود می پیچیدند و کناره لنگهای عروس نوار دوزی یا گلدوزی می شد و اگر عروس تا زایمان اولین شکم خود از این لنگها استفاده نمی نمود به نوعی دال بر دریدگی و بی شرمی وی نزد بانوان مسن تر محسوب می شد. از اواخر قاجار و در دوره پهلوی برای نوعروسانی که به حمام میرفتند یک فیتای سفید به جای روسری به سر می بستند که عقیده داشتند خوش یمن و مبارک (شویومو یاخچودو) است. تا پس از انقلاب هم مردم از "فیتا/ حامام فیتاسی" که همان لُنگ است عمدتا برای پوشاندن بدن استفاده می کردند که معمولا به رنگ قرمز و خط خط بوده استفاده می شد.
در حمام های عمومی از یک وسیله دیگری به نام "کف تورباسو" استفاده می کردند که در آن کیسه بزرگ، صابون مالیده و سپس با فوت کردن، کف زیادی ایجاد می شد سپس آن را روی سر و بدن گذاشته و بدنش کامل آغشته به کف و ... می شده است.
از وسایل مختص حمام که حمامی ها به آنها احتیاج پیدا می کردند عبارت بود از: بیل و کلنگ، لحم گیر(مختص زیرآب زنی)، ارسین بلند، کول کش، بوق حمام برای اعلام تغییر شیفت حمام از زنانه به مردانه و بالعکس، ساروج و یا سیمان.
4-آداب و رسومات حمام:
به محض ورود افراد عادی به رختکن حمام، می بایستی سلامی بلند می نمودند تا در صورت وجود افراد متشخص روستا در داخل حمام رعایت ادب را نسبت به بزرگان به جا آورده باشند. اما خان زادگان و کدخداها از سلام کردن اجتناب می نمودند تا جایگاهشان در بین مردم عادی تنزل ننماید. مکانهای مناسب و بالاتر حمام مختص بزرگان روستا از قبیل خان زادگان، کدخدا ها و بئیگ ها بود و مردم عادی سعی می نمودند که در بالا بالاها ننشینند و اگر هم نشسته بوده باشند به محض ورود بزرگان روستا فورا آن مکان را خالی نموده و با ریختن لگنی آب، جای خود را به بزرگان تعارف می نمودند تا آنها بنشینند. در برخی موارد بزرگان متکبر روستا از اینکه افراد عادی در مکان بالاتر حمام نشسته باشند بر می آشفته و به آنها پرخاش می نمودند که چرا جایگاه خود و بزرگان را نمی شناسند؟ و حتی مراقبت می کردند که مبادا آب بدن ضعفا به روی آنها تراوش نموده باشد.
"باشا سو توکمگ" یکی از رسوماتی بود که هرکس وارد حمام می شد یک لگن آب به سر افراد دیگر به نشانه احترام و عزت گذاشتن به دیگران به روی سر آنها می ریخت که این آب را از خزینه یا حوض حمام بر میداشت و همین موضوع باعث بوجود آمدن ضرب المثل "حامام سویوینان اؤزونه دوست قازانماخ(توتماخ)" شده است. همچنین "دال سورتمک" یکی از رسوماتی بود که جوانان پشت و بدن افراد بزرگتر یا هم سن و سالان خود را کیسه می کشیدند. این کیسه کشیدن گاهی باید برای 4-5 نفر بزرگتر یا خویشاوند که در حمام حضور داشت انجام می گرفت. از دیگر رسومات مشتمال دادن افراد توسط جوانان بود که به آن "اووکه لمک Ouvkalamak" گفته میشد که در آن سرشانه ها، کتف، قولنج و پشت و گردن را ماساژ میدادند.
از قدیم در بین بانوان حنا یک آرایش طبیعی و بهشتی تلقی می کردند، معمولا بانوان شب قبل از حمام رفتن سر خود حنا می بستند و آن را با دستمال و بعدها با روزنامه می پیچیدند و روز بعد برای شستشو به حمام میرفتند. در ایام ماههای عزا و وفاتها حنا نمی بستند و اگر هم خانمی در ایام عزاداری اقدام به حنا بستن می نمود بانوان گیس سفید نسبت به عملکرد وی اعتراض نموده و تاکید می کردند که حرمت ایام وفات و شهادت بایستی حفظ گردد.
درحمامهایی که دللک (سلمانی) داشت علاوه بر استفاده از اولگوج برای زدن موی صورت و سر، با آن یا نیشتر کار دیگری نیز انجام میشد که به آن "باش چیرتمک" و یا "قولاخ چیرتمک" گفته میشد که در آن نقاطی از سر یا لاله گوش و یا بدن را زخم می کرده و اعتقاد داشتند که با این کار نوعی حجامت گرفته می شد و خون کثیف افراد خارج می شود.
افراد سعی میکردند زیر "هورونتو/ هورنو/ حامام پاجاسی" که همان روشنایی حمام بود ننشینند. همچنین از رفتن یا پا گذاشتن به گوشه خزینه که آن را "تیان" می گفتند که شامل یک تکه صفحه ساج مانند مسی بود که آتش گلخن در زیر آن باعث گرم شدن آب خزینه می شد خودداری میکردند. در حمامهای دوش در قسمتی از کف حمام چند لوله داغ که بصورت افقی و عمودی قرار گرفته بود و آب از میان آن حرکت می نمود و بواسطه برخورد آتش تون آب حمام گرم می شد که به آن "اینج" گفته می شد.
کوتاه کردن مو در ورودی حمام یا قسمت گرمخانه و نیز کوتاه کردن موی عروسها از قسمت جلو و پیشانی (تئل چالماک) و کوتاه کردن موها از کناره ها و کنار گوش را (بیرچک چالماک) گاها به صورت موردی در حمام انجام میشده است.
حمام عمومی روستا مکان مناسبی برای شناسایی و زیر چشم خواباندن و ورانداز کردن دختران دم بخت برای زنانی بود که پسر بزرگ داشتند نیز تلقی می شد.
4- اصطلاحات درون حمام:
هرکس که از حمام خارج میشد به او میگفتند"ساعاتون/ ساحاتوی اولسون" که نوعی عافیت باد تلقی می شد ولی منظور این جمله زیباتر از عافیت بود، یعنی علاوه بر عافیت، آرزو میکنم لحظه هایت همانند این لحظه ای که از حمام شادمان خارج میشوی و تن و جسمت پاک است اینگونه باشد. البته برخی نیز بر این عقیده بودند که صحیح این لفظ "صحّتین (سلامتی) اولسون" می باشد. این اصطلاح در بین زنان استفاده می شد و در میان مردها استفاده نمیشد. از سایر اصطلاحات میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
نویسنده/احمد صلاحی-محمدرضا رعد
انتهای پیام/رض
دیدگاه شما