خود من از جمله کسانی بودم (و هنوز هم تا حدی هستم) که عقیده دارند کار فرهنگیِ استخوان دار و اساسی، وقتی انجام می شود که همه مسئولین یک شهر یا شهرستان با هم هماهنگ باشند و در یک اتاق فکر حساب شده در کنار نخبگان شهرستان بنشینند و به تفکر و تبادل نظر بپردازند و آسیب شناسی فرهنگی کنند و این آسیب ها را به ترتیب اهمیت، اولویت بندی کرده و برای آنها چاره ای بیندیشند و راه حل پیدا کنند. بعد هم قدرت اجرایی همین مسئولین بشود ضامن اجرایی صحیح و منظم همین راه حل ها.
اما گویا واقعیت این است که نمی توان چنین فضای ایده آلی را در جامعه خودمان پیاده سازی کرد. چرا که نمی توان مسئولین یک شهر یا شهرستان را به این سادگی ها دور هم جمع کرد و مراحل فوق الذکر را پیش برد. البته به دور از انصاف است اگر این عدم هماهنگی را به پای کم کاری و عناد گذاشت چرا که با وجود مشکلاتی همچون برنامه های ابلاغی سنگین برای هر اداره و سازمان، نبود بودجه و امکانات و نیروی انسانی کافی، و «بعضی مسائل دیگر» نمی توان انتظار چندانی از ادارات و نهاد های فرهنگی داشت و به قول معروف مسئولین این ادارات خیلی زرنگ باشند در بهترین حالت می توانند برنامه های ابلاغی سالانه خود را اجرا کنند.
حال که آن شرایط ایده آل، یعنی هماهنگی تمام قوای فرهنگی و اجرایی شهرستان آن گونه که باید، وجود خارجی ندارد چه باید کرد؟ به عقیده نگارنده اینجا دو راه وجود دارد. راه اول: اینکه دست روی دست گذاشت و به سراغ کسب و کار و منفعت خویش رفت و حفظ ارزشها را فراموش کرد. راه حل دوم: این راه حل مناسب کسانی است که دلسوز اسلام و انقلابند و تکلیفشان با خودشان روشن است و دفاع از ارزشهای اسلامی را وظیفه خود می دانند و با کسی هم تعارف ندارند. راه حل دوم این است که در عین حال که از کمک های مسئولین استقبال می کنیم ولی منتظر مسئولین شهرستان نمانیم و همه کسانی که احساس می کنند می توانند قدمی در این راه بردارند و از هنرشان در جهت احیای ارزشهای کمرنگ شده ی اسلامی بهره بگیرند پا پیش گذاشته و با دیگر همفکران خود هماهنگ شده و با همان امکانات حداقلی خود به شکل گروهی فعالیت کنند. فعلا چاره ای جز این نیست که هر کس در هر سطحی، از هنر و توانایی برخوردار است وارد شود و به تکلیف شرعی خود عمل کند و با کار گروهی به فعالیتهای خود و دیگر دوستانش نظم ببخشد. گویا تار و پود کار فرهنگی و انقلابی با خصلت «مردمی بودن» عجین شده است. اصلا انگار مقدر نیست که ارزش های انقلابی با بخشنامه ها و ابلاغیه های اداری و سازمانی حفظ شود.
همه ی ما در این مسیر باید هنرهای خود را بشناسیم و توانمدیهای مان را در ارائه هنر خود هر لحظه بالا ببریم تا بتوانیم به فرمایش رهبر انقلاب که فرمودند:«در جنگ نرم هنر را تمام عیار به میدان آورید» جامه عمل بپوشانیم و هر لحظه نیز به فکر تربیت نیروهای جدید و توانمند برای جبهه انقلاب باشیم. این موارد را می توان در فضاهایی همچون مساجد، مدارس، حلقه های صالحین بسیج، فضای اینترنت و هر جایی که امکان داشت به کار بست. مهم این است که بدانیم نباید بیکار نشست چرا که شکست برای هر ملتی که دست روی دست بگذارد حتمی است.
طیب سعیدی
دیدگاه شما