به گزارش صبح رزن به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دانشجوخبر، علیرضا زاکانی نماینده سابق مردم در مجلس شورای اسلامی در حاشیه کاروان روایت فتنه که به لانه جاسوسی آمریکا رسیده بود، به بیان سخنانی در ارتباط با فتنه سال ۸۸ پرداخت که متن کامل بیانات وی به شرح زیر است:
وقتی انقلاب به پیروزی رسید. دو گروه سلطه پذیر و سلطه گر وجود داشتند که انقلاب اسلامی با ظهور خود پایه گروه سوم که سلطه ستیزان بودند را قوی کرد. دو گروه تکفیری با محوریت عربستان سکولار به سرپرستی ترکیه نیز وجود داشتند.
امام خمینی (ره) محور مقاومت را با انقلاب اسلامی به وجود آورد و در سطح منطقه هم اسلام ناب محمدی را به عنوان سرلوحه کار قرار داد.
در داخل کشور نیز شش گروه از پیروزی انقلاب اسلامی ناراضی بودند. ۴ گروه از آن ها با رژیم منحوس ستمشاهی همکاری می کردند. آن ها نه به دنبال مبارزه بلکه خواهان تغییر و اصلاح بودند.
دو گروه از این ها هم وجود داشتند که طرفدار رژیم ستمشاهی بودند. در کنار این گروه ها نیز کسانی همانند اعضای انجمن حجتیه وجود داشتند که با فهم نادرست قائل به قیام نبودند و از پیروزی انقلاب رضایت نداشتند. از گروه های مخالف دیگر هم می توان به دسته های منافقین، عناصر مارکسیست، دسته ملی مذهبی و ملیون اشاره کرد که خواهان ابقای شاه همراه با تغییرات بودند.
این شش دسته افرادی بودند که متضرر شدند و بعدا به جمع ضدانقلاب پیوستند. این افراد خودشان پایه مخالفت را بنا کردند. برای چه این موارد را عرض کردم؟ وقتی انقلاب با آمریکا رو در رو شد، یکی نماینده ظلم ستیزی و دیگری نماینده ظالم گری بود.
از زمان پیروی انقلاب اسلامی ما تا کنون ۶ مرحله تقابلی با آمریکا داشته ایم. ده سال ابتدایی که جنگ سخت و ایجاد آشوب های قومی و مذهبی، ترور اشخاص مهم و هشت سال دفاع مقدس از نتایج آن بود. از سال ۶۷ به بعد هم مرحله دوم که جنگ نرم بود آغاز شد و مسائلی همچون شبیخون، تهاجم فرهنگی و … پدید آمدند.
مرحله سوم تقابله ما در سال ۷۶ رقم خورد و جایی بود که آمریکا هزینه کرد تا نظام را به دوگانگی بکشد و مسئولان را مقابل هم قرار دهد. وقتی آن ها نقشه های سه مرحله قبل خود را بر آب دیدند، مرحله چهارم را در سال ۸۸ شروع کردند و قصد داشتند که این بار مردم را در مقابل هم قرار دهند و می خواستند که با استفاده از ایجاد شکاف دچار تغییر کنند.
مرحله پنجم تقابل ما با آمریکا شروع تحریم ها بود و امروز هم مسئله مهم تشدید نفوذ مطرح است. امروزه شرایط به سویی رفته است که برخی عامدانه تصمیم غلط و اشتباه می گیرند.
انقلاب از همان آغاز در کنار رویش ها، ریزش هایی هم داشته است. این ریزش ها توسط شش دسته ای که عرض کردم در حال تقویت است. ما در حال مقابله با غیرانقلابی هایی هستیم که دیگر پایبند به آرمان های امام خمینی (ره) نیستند.
وقتی شما نکته ای را در کشور مشاهده می کنید، باید ببینید که امتداد آن منجر به چه اتفاق بزرگی می شود؟ شما ترور شهید صیاد را صرفا یک انتقام ساده برای مرصاد در نظر نگیرید و به این موضوع بیندیشید که شهید صاد شیرازی، عامل مهم ایجاد وحدت بین ارتش و سپاه بود.
وقتی جریان سال ۷۸ و کوی دانشگاه اتفاق افتاد، طی چهار پنج روز مرکزیت تهران در آتش سوخت. ابعاد این فتنه جمعیتی ۵ هزار نفری و مسافتی چهارضلعی بود و در برهه هایی هم به سمت بازار کشیده شد. اما اساس فتنه به چنین چهارچوبی محدود بود. این یک امتحان بود و در آن افرادی که جاه طلب بودند شروع به فتنه انگیزی کردند.
یکی از افرای که در فتنه ۸۸ دستگیر شد، در اظهارات خود در بازجویی گفت: من از سال ۷۹ به تهران آمده و مامور به انجام سه وظیفه بودم. من می خواستم ظرفیتی ایجاد کنم تا درخت تنومند انقلاب را ضعیف و سپس آن را ریشه کن کنم.
این مسیر ادامه پیدا کرد تا به سال ۸۷ رسیدیم. بناست که در سال ۸۸ انتخاباتی رقم بخورد. در این انتخابات، کسانی که مدعی رقابت بودند، از شهریور سال ۸۷ شروع به تاسیس ستاد صیانت از آراء کردند.
دولت وقت متهم به دروغ، قانون شکنی و انواع و اقسام اتهامات شد و قبل از رقابت هم شرایط به سمتی رفت که جریانات دوم خردادی اعلام کردند که ما پیروز قطعی انتخابات هستیم. از قبل هم اعلام کردند که یا اسم ما از صندوق بیرون می آید یا شرایط جامعه به سمت مطالبات جدید می رود. این در حالی بود که آمریکا در سال قبل از آن اعلام کرده بود که ما حقوق ایران را به رسمیت می شناسیم.
وقتی وارد انتخابات شدیم، مناظرات پیش آمد. حضرت آقا هم حتی به بنده تاکید کردند که آقای احمدی نژاد نباید اسم شخصی را در مناظرات بیاورد اما متاسفانه ایشان این کار را انجام دادند و اسم آوردند.
در انتخابات شاهد حضور ۳۹ میلیونی مردم در انتخابات و خلق حماسه بودیم. این را هم در نظر داشته باشید که جریان رقیب از ۹ ماه قبل خودش را پیروز دانسته و تبلیغات کرده است. همان جمعه شب معلوم شد که تقریبا چه کسی به عنوان رئیس جمهور انتخاب می شود و جریان مخالف نیز با دیدن وضعیت شروع به زدن اتهام جرزنی به نظام کردند.
از ظهر روز ۲۳ خرداد ماه آشوب های خیابانی در خیابان مطهری شروع شد در حالی که هنوز نتیجه انتخابات اعلام نشده بود. بعد از ظهر آن روز هم مقام معظم رهبری بیانیه دادند و تبریک گفتند و مضمون این بیانیه با همان بیانیه ای که برای آقای خاتمی داده بودند نیز مشابه بود.
روز دوشنبه برخی از نزدیکان موسوی و کروبی مردم را به اجتماع از میدان انقلاب تا میدان آزادی دعوت کردند و درگیری هایی هم پیش آمد. برای چه این جریان را برای شما تعریف می کنم؟
برای اینکه همان اتفاقاتی که در سال ۷۸ اتفاق افتاده بود، مشابه آن در ۲۵ خرداد ۸۸ نیز رخ داد.
روز سه شنبه بعد از انتخابات پیش آقای موسوی رفتیم و اولین جلسه را با ایشان برگزار کردیم. ما از درب خیرخواهی وارد شدیم و قصد جلوگیری از التهاب در جامعه داشتیم. آقای موسوی گفت: اگر من کوتاه بیایم، ۱۳ میلیون نفری که به من رای دادند، از من عبور می کنند. البته ایشان به بسته شدن سایتش هم اعتراض هایی داشت.
روز چهارشنبه با آقای هاشمی جلسه داشتیم. او گفت: آقایان کروبی، خاتمی و سیدحسن خمینی قائل به تقلب و ابطال انتخابات هستند. کف خواسته های آقای موسوی هم ابطال انتخابات است و راه قانونی را هم قبول ندارد.
در جلسه ای که با آقای هاشمی رفسنجانی داشتیم، ایشان هم بر تقلب در انتخابات تاکید داشت و با مقایسه جامعه میگفت که ۸ میلیون رای جابه جا شده است و از لفظ “آب توشه” استفاده کرد
هاشمی در بخش دیگری به بیان خاطره ای به نقل از آیت الله ری شهری پرداخت که ایشان گفته اند: من یک هفته قبل از انتخابات به کهک قم رفتم و می خواستم پدرم را ببینم که نبود. بعد از مدتی به منزل آمد و دیدم که شناسنامه در دست دارد و گفت که ۵۰ هزار تومان گرفتم و به احمدی نژد رای داده ام. این ها استدلال هاشمی به نقل از آقای ری شهری بود که بعدا وزارت اطلاعات بررسی کرد و آقای اژه ای در مجمع تشخیص مصلحت نظام به آقای هاشمی گفتند که حرف شما به نقل از آقای ری شهری نادرست بود. آیت الله ری شهری هم که حضور داشتند گفتند: کدوم حرف؟ و آقای ری شهری هم به آقای هاشمی گفتند: من کی این حرف ها را به شما زدم که این طور گفته اید؟
پیشنهاد هاشمی این بود که اولا برای رضایت موسوی فرآیندی خارج از قانون تعریف بشود که او کوتاه بیاید. نکته دیگری که بیان می کردند این بود که امروزه دیگر روحانیت مرجعیت ندارد و جوانان دانشجو مرجعیت دارند. هاشمی گفت: بهتر است که رهبری و نظام کوتاه بیاید و یک حقی به جوانان بدهد.
ما در جلسه با آقای هاشمی از ایشان درخواست کردیم که وساطت کند تا التهابات فروکش کند اما ایشان گفت: من منتظرم رهبری جبران کند و جمله آخرش هم این بود: با شناختی که من از رهبر دارم، ایشان جامعه را به سلامتی از مسیر فتنه خارج و هدایت می کند.
سپس خدمت آقای کروبی رفتیم. وقتی وارد شدیم، آقای کرباسچی هم بودند ولی داخل جلسه نیامدند. ما هم ۴ یا ۵ نفر از جمله آقایان ابوترابی، نادران، کاتوزیان و یک نفر دیگر بودیم.
اصرار آقای کروبی این بود که من دلم برای ملت می سوزد چرا که تقلب صورت گرفته است. وقتی دلیلش را پرسبدیم گفت: من دفعه قبل ۴ میلیون رای آوردم اما این دفعه ۳۰۰ هزار و این نشان می دهد که تقلب شده است. ما حتی پیشنهاد دادیم که صندوق های خراسان شمالی را به عنوان نمونه بازشماری کنیم ولی قبول نکردند.
ما روز سی و یکم مامور شدیم تا نزد آقای هاشمی برویم. قبلش هم مقام معظم رهبری در نماز جمعه صحبت کرده بودند. هاشمی از سخنرانی حضرت آقا در نماز جمعه رضایت داشت و گفت که من بیانیه می دهم البته بعدا فهمیدیم که بیانیه را تنظیم کرده بوده اما خانواده اش مانع از انتشار آن شده بودند.
روز سه شنبه هم آقای ابوترابی برای نمایندگان مجلس جزئیات این دیدارها را تشریح کردند که باعث اوقات تلخی برخی از نمایندگان شده بود. درخواست کردم تا صحن مجلس به مدت نیم ساعت غیرعلنی بشود. من در آن جا صحبت کردم و مورد مقبولیت اکثر نمایندگان نیز واقع شد.
رهبر انقلاب در روز سه شنبه ۲۶ خرداد با نمایندگان ستادهای چهار نامزد دیدار و درخواست کردند تا هر ایرادی که هست بگویند. آقای آخوندی هم در آن جلسه گفته بودند که تقلبی صورت نگرفته است.
آقای موسوی با صدور بیانیه های متعدد به راه خود ادامه داد و کروبی هم ۴ نفر را به تجاوز متهم کرد که بعدها دروغ بودن آن اثبات شد و چیزی جز آبروریزی برای نظام در پی نداشت.
شرایط التهاب در جامعه در حال رشد بود و هر کس جبهه ای گرفته بود اما نوع نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی متفاوت بود.
همان اول عده ای لیست ۶۰۰ نفری آوردند و خواهان دستگیری فتنه گران بودند اما رهبر مخالفت کردند. عده ای دیگر هم قصد داشتند تا برخورد نظامی کنند که باز هم رهبری مانع از انجام این کار شدند.
مقام معظم رهبری ایده رفع شبهه و روشنگری برای مردم و پیگیری حقوق آن ها را سرلوحه قرار دادند و بعد از آن روز قدس، ۱۶ آذر و روز عاشورا پیش آمد و در هر مرحله از تعداد شورشگران کاسته می شد.
من در ایام فتنه چند ماموریت داشتم که یکی از آن ها روشنگری برای دانشجویان بود. حتی در دانشگاه علامه روی سر من پول می ریختند و من را خائن عنوان می کردند اما پس از روشنگری با ما همراه شدند و واقعیت سخنانم را قبول کردند.
من روز قدس از میدان هفت تیر تا نماز جمعه با مردم همراه بودم و برای آن ها توضیح می دادم تا التهاب آفرینی نکنند. شورای نگهبان هم آماده بازشماری آراء بود اما اصحاب و سران فتنه در واقع دنبال این نبودند و مسئله تقلب، بهانه ای برای تغییر در نظام بود که باز هم خداوند به یاری ما آمد و پیروز شدیم.
انتهای پیام/
دیدگاه شما