به گزارش صبح رزن به نقل از خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، مجتبی زارعی عضو هیأت علمی اندیشه سیاسی اسلام دانشگاه تربیت مدرس در یادداشتی با اشاره به حضور دولتمردان در سفارت سوئد آورد: به فاصله یک روز از برگزاری آیین ملی ایرانیان در جشن پیروزی انقلاب، سیاستگذاران بروکرات دولت یازدهم به خصوص جریان شبه توسعه گرای حاکم بر وزارت خارجه؛ خواسته یا ناخواسته، هویت ملی را نادیده انگاشته تا جایی که نگارنده آن را بی شباهت به خاطره تلخ آذر 1322 نمیداند.
متن کامل این یاددداشت به شرح ذیل است:
« به فاصله یک روز از برگزاری آیین ملی ایرانیان در جشن پیروزی انقلاب، سیاستگذاران بروکرات دولت یازدهم به خصوص جریان شبه توسعه گرای حاکم بر وزارت خارجه؛ خواسته یا ناخواسته، هویت ملی را نادیده انگاشته تا جایی که نگارنده آن را بی شباهت به خاطره تلخ آذر 1322 نمی داند؛ روزی که چرچیل، استالین و روزولت بی اذن شاه ایران وارد تهران شدند؛ از نیروهای اشغالگر متفقین سان دیدند؛ نهاد سلطنت ایران شهری را هیچ به حساب آوردند؛ در اقامت چهارروزه خویش در تهران به نماد ایدئولوژی ایران شهر، وقعی ننهادند و دست آخر این شاه ایران بود که در اوج انفعال و دریوزگی، وقت ملاقات با اشغالگران را تقاضا کرد؛ آنها پذیرفتند اما در محل سفارت!؟
بالاخره تلاش واسطهها و دلالان جواب داد و شاه ایران برای دیدار اشغالگر آن به سفارتخانه رفت؛ چیزی که در تاریخ ماند و شد نماد بی عرضگی و ناکارآمدی نهاد سلطنت و شخص اول مملکت در این نوع رژیم! البته پادرمیانی واسطهها قدری پیش رفت و شاه نامشروع و بی عرضه ایران توانست با لطائف الحیلی، استالین را به کاخ سلطنتی ببرد اما این رویداد شد زشت تر از واقعه اولی! تنها دیالوگی که مابین این نماد ایرانیان و استالین شکل گرفت این بود که در کجا درس خواندهای!؟ و شاه ما جواب داد در سوئیس!؟ و صد البته مورخین در باره پاداش سلطنت ایرانی به این تواضع استالینیستی سهمی در خور از نفت ایرانیان را روایت کردند!
من بیشتر از این نخواهم نوشت گویی توان نوشتن از انسان سلب می گردد زیرا گزارش ننگ های تحمیلی ملی از سوی مدعیان وطن، انرژی زیادی از یک انسان ملی سلب میکند حال اگر ملی باشی و ملیتت نیز با اسلام انقلابی ممزوج باشد کار از این سخت تر خواهد شد اما از همه چیز می گذریم و همین پرسش کوتاه استالین را اینک ما از اینها می پرسیم. «ای دولت مرد! ای وزیر و ای دیپلمات و ای مشاور پر ادعای سیاست خارجی که تصویرت در سفارتخانه اجنبی حیرت زده می کند هر عاقلی را! کجا درس خوانده ای!؟»
نمی گوییم از اسلام و ایران! یا نمی گوییم از سه گانه عزت، حکمت و مصلحت خجل باشید بلکه می گوییم چرا کرامت انسانی خود را لکه دار میکنید؟! نمی گوییم آداب دیپلماتیک را برای مناسبات حقوقی و معاملات ملی چرا به کار نبستید بلکه می گوییم حتی اگر خواستید برای پیک نیک هم به جایی بروید حرمت خویش نگه دارید!
اگر شاه به آن درجه از دریوزگی رسیده بود که برای دیدار میهمان خارجی و اشغالگر به سفارتخانه آنها پای گذاشت از برای آن بود که مبانی و ارکان تئوریک و عینی قدرت را بر ایدئولوژی رمانتیک ایران شهری و نیز مطابق با هوس های غرب و شرق بنیان گذارده و خود از ظرفیت اسلام و ملت اسلام غافل شده بود و از همین روی بود که ایران عزیز ما در عصر پهلوی در مدتی کمتر از 120 دقیقه سقوط کرد و متفقین در این شهر رژه رفتند؛ اکنون نیز اگر دولت محترم خواستار بازگشت به عزت ملی است باید بداند و به کارگزارانش بفهماند که اینجا لیبی یا کره شمالی نیست. بجای ترس از آمریکا و اروپا و تن دادن به ضوابط بیگانگان، باید به میراث ها و آیین های اسلامی و ملی بازگشت.
البته صرفنظر از مباحث تئوریک گفته شده به نظر میرسد ملت منتظر است تا نوع مواجهه مجلس، به خصوص کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و دستگاه قضایی را در این باره مشاهده کند.»
انتهای پیام/
دیدگاه شما