به گزارش صبح رزن به نقل از جهان نيوز این مامور ضمن آنکه درخواست میکرد نامش فاش نشود، گفت: «من در ماههای آخر سقوط رژیم در قسمت دستگاههای الکترونیک کنترل تلفن کار میکردم. این دستگاهها در ساختمانهای خیابانهای ثریا و ابوریحان متعلق به ساواک متمرکز شده بود و به طوری که میدانید در تسخیر این ساختمانها به وسیله مردم قبل از سقوط رژیم زد و خوردهای خونین روی داد. این دو ساختمان فقط مخصوص کنترل تلفنها بود. دستگاههای الکترونیک کنترل تلفن این دو ساختمان مدرنترین دستگاههای الکترونیک کنترل بود که در دنیا وجود داشت و در اثر حملاتی که از طرف مردم در ماههای اخیر به دو ساختمان خیابان ثریا و ابوریحان صورت گرفت ساواک چهل روز قبل از انقلاب بیست و دوم بهمن ماه آنها را به مرکز ساواک سلطنتآباد منتقل کرد. ضمنا تصور میکنم نوارهای کنترل تلفنها هماکنون در سلطنتآباد موجود باشد زیرا مقامات بالای ساواک همواره تاکید داشتند که از نوارهای کنترل محافظت شدید به عمل آید تا در فرصت مقتضی علیه اشخاص به کار برده شود.
در یک سال اخیر، علاوه بر مقامات سیاسی و اشخاصی که به نظر ساواک «مشکوک» بودند، تلفن اکثر امرای ارتش نیز شدیدا تحت کنترل بود زیرا شاه سابق وحشت داشت که نظامیان و مقامات دیگر توطئه کرده و رژیم وی را ساقط نمایند. گرچه بسیاری مطالب در تلفنها با اشاره و کنایه اظهار میشد اما متخصصان ساواک میتوانستند با شنیدن نوار مکالمات به مقاصد طرفین مکالمه پی ببرند.»
این شخص در اظهاراتش مطلب تازهای را درباره مذاکرات محمدرضا شاه پهلوی با علی امینی، نخستوزیر سابق فاش کرد و گفت: «از هنگام زمامداری شریف امامی هر روز شاه چند بار به منزل دکتر علی امینی تلفن میکرد و مدتی با وی راجع به امور جاری و آشوبهای مملکت به گفتوگو میپرداخت. البته ما اجازه نداشتیم تلفن شاه سابق را کنترل کنیم، اما تلفن امینی همیشه تحت کنترل بود و از این رو مذاکرات شاه و امینی را به خوبی میشنیدیم؛ اما جرات ضبط آن را نداشتیم. شاه سابق در نیمههای هر شب به منزل امینی تلفن میکرد و میگفت: دکتر جان ببخشید که از خواب بیدارت کردم. شاه سابق در گفتوگوهایش میگفت: روحانیون دیگر چه میخواهند؟ هویدای طفلک را که به زندان انداختیم، عدهای را بازداشت کردیم، باز هم راضی نمیشوند. تو را به خدا برو با آنان مذاکره کن.»
این شخص افزود: «نواری داریم مربوط به مذاکرات تلفنی هویدا و نیکپی بر سر تقسیم بیست میلیون تومان که این نوار در پروندهها موجود است.»
وی درباره اشخاصی که عضو رسمی ساواک نبودند اما غیرمستقیم با این سازمان کار میکردند و ماهانه مبالغ کلانی دریافت میکردند، گفت: «تعداد این اشخاص فوقالعاده زیاد است و در میان همه مقامات از وزیر تا کارمند ساده اداره وجود دارد؛ اما تصور میکنم قبل از سقوط رژیم به دستور مقامات عالی ساواک پروندههای این اشخاص سوزانیده شده است. همچنین عده زیادی از افراد مشهور و شکنجهگران ساواک قبل از سقوط رژیم به خارج از کشور و بیشتر آنها به اسرائیل فرار کردهاند.»
وی در مورد سوءاستفادههای مالی فراوانی که در ساواک صورت گرفته است، توضیحاتی داد و گفت: «سرتیپ زنگنه رئیس مالی ساواک و سرگرد گرجیانفر پیشکار وی از کسانی بودند که مبالغ هنگفتی از پولهای ساواک را به نفع خود برداشت کردند. ماموران ساواک دارای دو وظیفه بودند: وظیفه عمومی و وظیفه خصوصی. وظیفه عمومی آن بود که در هر کجا مطلبی راجع به امور سیاسی از اشخاص شنیدند به سازمان گزارش دهند. از این نوع گزارشات در پرونده من دیده نمیشود و وظیفه خصوصی مربوط به نوع کار در سازمان بود.»
این شخص مدعی شد که با توجه به متلاشی شدن کادر ساواک و اعدام نصیری، توطئه از ناحیه ساواکیها فعلا کمتر است، اما از ناحیه گروهی از امرای بازنشسته احتمال بروز این خطر محسوستر است؛ چراکه هیچ دستگاهی برای کنترل توطئه احتمالی عوامل سرسپرده رژیم سابق که آزاد هستند وجود ندارد.
وی درباره یک گروه از ماموران ساواک که مامور تصمیمگیری و سرکوبی مردم بودند، گفت: «این گروه از خطرناکترین افراد ساواک بودند که جنایتهای بیشماری مرتکب شدهاند و هماکنون شکنجهگران بسیاری از این گروه در تهران و شهرستانها به سر میبرند و هنوز کمیتههای انقلاب موفق به دستگیری آنها نشدهاند.»
این شخص در پایان اظهارات خود گفت با وجود آنکه ۱۷ سال در ساواک بوده مرتکب هیچگونه عمل علیه مردم نشده و حاضر است اسرار زیادی را که میداند در اختیار بگذارد.
دیدگاه شما