صبح رزن به نقل از گروه معارف - رجانیوز: در روز بيستم جمادىِ الثانی سال پنجم بعثت[1] و در روزگار سخت و دشوار پيامبر صلى الله عليه و آله، خانه کوچک محمّد و خديجه، شاهد تولّد دخترى بود که آينده وصايت بزرگ مردى چون پيامبر صلى الله عليه و آله را رقم مى زد. با تولّد فاطمه(ع) سرزنش ها بيشتر شد. خداوند متعال در مقابله با اين طعنه ها و کنايه ها، فاطمه(ع) را «کوثر» خواند و در سوره کوثر از اعطاى خير کثير به پيامبر صلى الله عليه و آله ياد کرد که مژده روشن امتداد نسل پيامبر صلى الله عليه و آله از طريق فاطمه (ع) بود.
تولّد خجسته اين نوزاد پاک، پيشينه اى ويژه داشت که او را از فرزندان ديگر پيامبر صلى الله عليه و آله متمايز مى ساخت؛ چرا که نطفه او از ميوه اى بهشتى (سيب يا خرما) بود که پيامبر صلى الله عليه و آله آن را تناول کرده بود و بوسيدن و بوييدن فراوان اين نوزاد از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله يادآور همين خاطره از بهشت و آن ميوه بهشتى بود.[2] همچنانکه هنگام ولادت فاطمه نیز زنان بهشتی، آسيه و مريم بر بالین حضرت خديجه، حضور یافتند و به وی کمک کردند.[3]
محلّ ولادت فاطمه زهرا(ع) در شهر مکه می باشد؛ جايى که تا اواخر قرن چهاردهم، آثارى از آن باقى و با عنوان «مولد فاطمه» مشهور بود و در نيمه سده چهارده به دست وهّابيان، تخريب شد.[4]
اکنون و به مناسبت ولادت حضرت فاطمه، برخی از اوصاف و اختصاصات ام المومنین، و نیز فرازهایی از سیره و سبک زندگی بانوی اسلام، را به نظاره خواهیم نشست:
سیدۀ نساء العالمین
مصادر حديثى شيعه و اهل سنت، در روايات فراوانى، حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام را با وصف «سيدة نساء العالمين» معرفى كرده اند. بيش از پنجاه روايت در مصادر حديثى شيعه[5] با اين مضمون گزارش شده اند كه از حد استفاضه فراتر است و تواتر اجمالى آن را اثبات مى كند. منابع حديثى اهل سنت نيز اين وصف را به گونه هاى متفاوت از پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش كرده اند. در معتبرترین کتب حدیثی اهل سنت، صحيح البخارى و صحيح مسلم، روايات «سيدة نساء المومنين» گزارش شده است.[6] مسند احمد بن حنبل نيز روايات «سيدة نساء اهل الجنّه» را گزارش نموده است.[7]
احتمالات مختلف درباره سید نساء العالمین بودن حضرت مریم در قرآن
يكى از مباحث مطرح شده ذيل اين عنوان، رابطه برتر شمردن حضرت فاطمه عليهاالسلام با برگزيدگى حضرت مريم عليهاالسلام است. در آيه ۴۲ سوره آل عمران، به حضرت مريم عليهاالسلام اين گونه خطاب شده است:
وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ.[8]
و [ياد كن] آن گاه كه فرشتگان گفتند: اى مريم ! خداوند تو را برگزيده و پاك گردانيده و تو را از ميان زنان جهانيان برترى داده و برگزيده است.
اين خطاب الهى، حضرت مريم عليهاالسلام را در مقام و مرتبه اى ويژه قرار مى دهد. حال، سوالی که مطرح میشود، اینکه: وجه جمع ميان اين توصيف قرآنى با توصيف پیامبر كه فاطمه زهرا عليهاالسلام را «سيدة نساء العالمين» ناميده، چگونه است؟
برخى عالمان اهل سنت، حضرت مريم عليهاالسلام را برترين زن جهان در روزگار خود دانسته و فاطمه زهرا عليهاالسلام را برترين زن جهان در همه زمان ها معرفى كرده اند.[9]
احتمال ديگر آن است كه برگزيده بودن حضرت مريم عليهاالسلام به معناى تولّد حضرت عيسى عليه السلام به گونه غير متعارف و بدون شوهر است، ولى به معناى برتر بودن از بقيه زنان نيست. علامه طباطبايى قدس سره در اين باره مىنويسد: مراد از «عالَمين» در آيه قرآن، مطلق هر دو جهان است ولى در آيه از واژه «اصطفاء» استفاده شده كه با حرف «على» متعدى شده و به معناى تقدّم است. با توجه به آيه بعد كه تولد حضرت عيسى را به مريم بشارت مى دهد و همچنين آيه ۹۱ سوره انبياء و آيه ۱۲ سوره تحريم كه بر دميده شدن روح الهى در رحم وى تصريح كرده اند، تقدم، انتخاب و برگزيدگى حضرت مريم عليها السلام بر همه زنان به سبب ولادت اعجاز آميز حضرت عيسى عليه السلام است.[10] يعنى آيه، برترى مريم بر همه زنان عالم را بيان نمى كند، بلكه برگزيدگى و تقدم در اين ويژگى خاص، يعنى زادن فرزندِ بدون پدر، مورد توجه است كه هيچ زنى در اين ويژگى هم تراز حضرت مريم نيست.
امكان گفتگوي ملائكه با غير انبياء
اهل تسنن از ديرباز اشكال ميكنند كه چگونه ممكن است كه ملائكه با غير پيامبر صحبت كند، آيا اين مطلب با خاتميت پيامبر در تعارض نيست؟
نزول فرشته و ارتباط خداوند با غیر پیامبران از طریق فرشتگان و وحی امکانپذیر است؛ چنانکه آیات از ارتباط فرشته با حضرت مریم(س) سخن میگویند. قرآن كريم صراحت دارد كه حضرت مريم سلام الله عليها با ملائكه صحبت مي كرده ؛ در حالي كه او نيز پيامبر نبوده است. خداوند در سوره مريم آيات 16 تا 21 ميفرمايد:
وَ اذْكُرْ فىِ الْكِتَابِ مَرْيمََ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكاَنًا شَرْقِيًّا. فَاتخََّذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا قَالَتْ إِنىِّ أَعُوذُ بِالرَّحْمَانِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا. قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا. قَالَتْ أَنىَ يَكُونُ لىِ غُلَامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنىِ بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا. قَالَ كَذَالِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلىََّ هَينٌِّ وَ لِنَجْعَلَهُ ءَايَةً لِّلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِّنَّا وَ كاَنَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا.[11]
و در اين كتاب (آسمانى)، مريم را ياد كن، آن هنگام كه از خانوادهاش جدا شد، و در ناحيه شرقى (بيت المقدس) قرار گرفت. و ميان خود و آنان حجابى افكند (تا خلوتگاهش از هر نظر براى عبادت آماده باشد). در اين هنگام، ما روح خود را بسوى او فرستاديم و او در شكل انسانى بىعيب و نقص، بر مريم ظاهر شد. او (ترسيد و) گفت: «من از شرّ تو، به خداى رحمان پناه مىبرم اگر پرهيزگارى!. گفت: «من فرستاده پروردگار توام (آمدهام) تا پسر پاكيزهاى به تو ببخشم!». گفت: «چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد؟! در حالى كه تا كنون انسانى با من تماس نداشته، و زن آلودهاى هم نبودهام!» گفت: «مطلب همين است! پروردگارت فرموده: اين كار بر من آسان است! (ما او را مىآفرينيم، تا قدرت خويش را آشكار سازيم) و او را براى مردم نشانهاى قرار دهيم و رحمتى باشد از سوى ما! و اين امرى است پايان يافته (و جاى گفتگو ندارد).
در روایات نیز نزول فرشته بر حضرت فاطمه(س) را با نزول فرشتگان بر حضرت مریم(س) مشابه دانستهاند.[12] از اینرو، مصحف فاطمه عليها السلام، بر اساس روايات به عنوان ميراث امامت و سند تکلم فرشته وحی با فرزند پیامبر، نزد امامان عليهم السلام باقى است و از امامى به امام ديگر به ارث مى رسد تا به امام عصر، در هنگام ظهور ختم میشود.[13]
مصحف فاطمه
در برخى روايات، همراه داشتن مصحف فاطمه عليهاالسلام يكى از نشانه هاى امامت شمرده شده است.[14]مصحف فاطمه سلام الله عليها كتابي است كه به املاء جبرئيل و خط امير المؤمنين عليه السلام نوشته شده و در آن تمامي حوادث و اتفاقات آينده عالم تا روز قيامت ثبت شده است. این کتاب نزد امامان شیعه بوده و دیگران بدین کتاب دسترسی نداشته و ندارند. این کتاب اکنون در دست امام زمان(عج) است. هرچند برخی از اهل سنت مدعی شدهاند که شیعیان قرآن دیگری به نام مصحف فاطمه دارند؛ اما امامان شیعه همواره بر این امر تاکید کردهاند که این مصحف، کتابی غیر از قرآن است و شیعیان همان قرآن رایج در بین مسلمانان را قبول دارند. طبق آنچه در روایات آمده است محتوای مصحف فاطمه، نه قرآن است، و نه احکام فقهی؛ بلکه خبر از رویدادهای آینده و حوادث است.[15]
فرازهایی از سیره و سبک زندگی حضرت فاطمه
سیره خانوادگی حضرت فاطمه
با تشكيل خانواده و آغاز زندگي مشترك، طبيعي است كه كارها بين زن و مرد، تقسيم ميشود. زندگي حضرت فاطمه و امام علي، نيز از اين قاعده، مستثني نبود. به فرمان پيامبر، امور داخل منزل به حضرت فاطمه و امور خارج از منزل به امام علي، سپرده شد:
إنَّ فاطِمَةَ عليها السلام ضَمِنَت لِعَلِيٍّ عَمَلَ البَيتِ و ضَمِنَ لَها عَلِيٌّ ما كانَ خَلفَ الباب.[16]
حضرت فاطمه، به قدري از همنشيني بيمورد با نامحرمان، بيزار بود كه وقتي اين نوع تقسيم كار را از پيامبر، شنيد، خوشحالي خويش را چنين ابراز نمود:
فَقالَت فاطِمَةُ: فَلا يَعلَمُ ما داخَلَني مِنَ السُّرورِ إلَا اللّهُ بِإِكفائي رَسولُ اللّهِ تَحُمَّلَ رِقابِ الرِّجال.[17]
آنگاه حضرت فاطمه فرمود: هيچ كس جز خداوند، ميزان سرور و شادي ام را از اينكه رسول خدا مرا از اختلاط و معاشرت با نامحرمان، معاف كرد، نمي داند.
حضرت فاطمه محیط منزل و کانون گرم خانواده را شرف و افتخار زن می دانست و آشكار است، که وجود مبارك پيامبر، با توجه به تفاوت هاي طبيعي روحي و جسمي و شرايط مرد و زن، اين گونه وظايف زندگي مشترك را بين مرد و زن، تقسيم کردند. آری؛ زن هر مسولیت و شغلی هم داشته باشد، وظیفه مادری و تربیت فرزند، درصدر اولویت ها و وظایف وی می باشد. اصالت دادن به فعاليت در خانه، همراه با رشد معنوي و علمي بانوان و زنان جامعه اسلامي، سنت فرخنده اي در اسلام است كه با ساختار روحي و جسمي زن و مرد نيز سازگار است. اما تمدن غرب با توجه به نگاه مادي گرايانه، حضور زن در محيط پرعاطفه و با محبت خانواده را سبك شمرده و اختلاط با مردان را يك ارزش تلقي مي كند. گاه يك زن ساعت ها در محيط خارج از خانه و با تقسيم محبت با ديگران و با جسمي خسته و روحي درهم شكسته، به محيط خانه وارد ميشود. پيامدهاي ناگوار تماس ها و سركار داشتن غيرضروروي زنان با نامحرمان كه گوشه اي از آن را هر روز در صفحه حوادث روزنامه ها، نقش مي بندد، را با چشمان خود مي بينيم لكن شگفت آن است كه باز نيز تجربه ميشود.
آشكار است طرح اين موارد، به معناي در خانه نشستن و عدم رشد و بالندگي زنان در عرصه هاي گوناگون علمي، نيست، بلكه هدف، تفاوت نهادن ميان اصل و فرع وظيفه يك زن براي حفظ كانون خانواده به عنوان بهشتي كوچك براي تجديد قواي همسران و حراست از زيرساخت جامعه و پرورش و تربيت فرزندان شايسته مي باشد.[18]
مهریه حضرت فاطمه، الگوی زنان مسلمان
مهريّه يا صِداق، نشان دهنده صداقت خواستگار است. امرى که شارع مقدّس، بِدان توصيه کرده و آن را لازم شمرده است. مرد و زن مى توانند در مَهريه ازدواج، بر هر مبلغ دلخواهى توافق كنند. ولى بايد ارزش مالى يا خدماتى داشته باشد. مشهور فقهاء هم سقفی برای میزان مهریه قائل نشده اند. هر چند در احادیثی مهر زیاد موجب ایجاد دشمنی[19] و در احادیثی دیگر از شومی زن دانسته شده[20] و در مقابل در احادیث اهل بیت، زنانی که زیبارو و مهریه شان سبک است، برترین زنان امت معرفی شده اند.[21]
بنابراین، در كنار اين جواز شرعى، حكم اخلاقى، استحبابى و موكّد اسلام، آن است كه مقدار مهريه (صَداق)، تا جاى ممكن، كم باشد، به گونه اى كه ازدواج را آسان نمايد و مهر را ـ كه نشانه صدق و وفادارى مرد به پيمان مقدّس ازدواج است ـ، تبديل به وسيله اى براى فخرفروشى يا پايبند كردن اجبارى به ادامه زندگى و ازدواج نسازد. از اين رو، پيشوايان دين، سفارش هاى مكرّرى نموده اند كه مردان و زنان، به همان مهرى رضايت دهند كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به عنوان بهترين اُسوه قابل پيروى، آن را براى همسران و دختران خود، قرار مى داده است.[22]
ثابت بودن مقدار مَهرُ السُّنّه
گزارش هاى متعدّدى، مهريه ازدواج هاى پيامبر صلى الله عليه و آله را به عنوان سنّتِ نهاده شده ايشان در زمينه ازدواج، ذكر كرده اند. نقل هاى متواتر، مهريه زنان و دختران پيامبر و نيز دختران اهل بيتِ او را «دوازده و نيم اَوقيه نقره» برابر با «پانصد دِرهم نقره» دانسته است.[23]
مقدار درهم، در طول زمان، دست خوشِ تغيير و تحوّل بوده است. مّا پس از تبديل شدن آن به سكّه رايج حكومت اسلامى در روزگار اُمويان، تا چندين قرن، مقدار آن، تفاوت نكرد و امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام نيز در برابر پرسش راويان، برابرى هر اوقيه با چهل درهم را با همان درهم رايجِ اُموى در زمان خود، اعلام داشته اند. وزن اين درهم، معيّن و حدود سه گرم نقره بوده است. بر اين اساس، مهر السنّه، حدود هزار و پانصد گرم نقره مى شود. از اینرو، باید هر گرم نقره و با عیار مشخص، در زمان انعقاد خطبه عقد، محاسبه گردد و به معادل ریالی ثبت گردد.
دیدگاهی دیگر در مقدار واقعی مهر السنۀ
البته دیدگاهی چنین بیان می دارد که با توجّه به تغيير ارزش نقره در طول زمان و كاهش و افزايش نرخ برابرى آن نسبت به طلا و ديگر فلزات گران بها، ممكن است اين ادّعا مطرح شود كه «قدرت خريدِ» پانصد درهم نقره در صدر اسلام، بيشتر از اكنون بوده است و از اين رو، معادل واقعى مهر السنّه يعنى قدرت خريد آن را بايد به دست آورد. به سخن ديگر بايد نقره را با چند كالاى باارزش ديگر سنجيد و سپس آن قدرت خريد را به بهاى پول رايج امروز محاسبه كرد. موید این دیدگاه، سخن و فتوای برخى فقيهان گذشته، می باشد که بر همين اساس، مهر السنّه را پانصد درهم يا پنجاه دينار (يعنى پنجاه مثقال طلاى خالص) دانسته اند؛ زيرا در روزگار آنان و نه در عصر معاصر، هر ده دِرهم ، برابر با يك دينار بوده است. نتيجه، شناور بودن مهر السنّه است.[24] گفتنى است طبق برخى گزارش ها، در روزگار پيامبر، ارزش نقره در برابر طلا، افزايش داشته و هر هفت يا هشت درهم (نقره) با يك دينار (طلا) معاوضه مى شده است و بر اين اساس نيز پانصد درهم، برابر هفتاد دينار يعنى هفتاد مثقال شرعى طلا مى گردد.[25]
از اینرو، ضروری است برای آگاهی از مقدار واقعی مهر السنۀ در عصر معاصر و انتخاب دیدگاه، به کارشناسان و مراجع تقلید در عصر معاصر، مراجعه نمائید؛ هرچند بیان گردید که در میان فقیهان متقدم، اقوال دیگری نیز مطرح بوده است.
نحله و هديه ازدواج در شرایط خاص
البته اندك بودن مَهر السنّه و تأكيد پيشوايان دين بر آسان گيرى در تعيين مَهريّه، عمدتا به خاطر رفع موانع ازدواج و ترغيب به ايجاد رابطه زناشويى ميان جوانان امت اسلامى است ؛ اما اين، به هيچ روى، به معناى ناپسند بودن تبادل هديه ميان دو همسر يا خانواده هاى آنها نيست. هر يك از دو سوى رابطه يا خويشاوندان آنها مى توانند براى تحكيم بيشتر ازدواج، هديه هايى ارزان يا گران قيمت، به ديگر سو بدهند.
پيشوايان دينى ما، در كنار عمل به سنّت نبوى در مَهر و تأكيد بر فراتر نرفتن از آن، گاه هديه هاى پر ارزشى را به همسران خود بخشيده اند و نام آن را نه مهر كه «نِحله (هديه)» نهاده اند. (در ازدواج امام جواد عليه السلام با دختر مأمون آمده است كه ايشان مَهر را همان مهر السنه قرار داد و صد هزار درهم نيز به عنوان نحله به همسرش بخشيد.)[26] آنان گاه هديه هايى به صورت مزرعه، باغ و... را به خانواده هايى نوپا مى بخشيدند و قصدشان، بى نياز كردن آنان از تكيه بر ديگران بود. (امام حسين پس از ردّ خواستگارى يزيد از امّ كلثوم، دختر عبداللّه جعفر، او را به عقد پسر عمويش، قاسم بن محمد بن جعفر درآورد و براى رويارويى با پيشنهاد اعطاى كمك مالى يزيد به اين خانواده، مزرعه حاصلخيز خود را در وادى عقيق، به آن دو بخشيد)[27] البته از اين نمونه ها، در گزارش تاريخ، فراوان نيست، به گونه اى كه مى توان هر يك را مختصّ حالت خاص و برآمده از فضا و موقعيت ويژه آن ازدواج دانست و جالب توجه، آن كه در هيچ يك از اين گزارش ها، سخنى از درخواست قبلى دختر يا خانواده او به ميان نيامده است و ارتباطى با مهر (صَداق) ندارد.
به طور كلّى، گزارش هاى فراوان در سرتاسر كتب حديثى و فقهى، ترديدى بر جا نمى نهد كه مَهر اندك و سبُك، پسنديده و مورد سفارش اسلام است ؛ ولى اين، مانع از آن نيست كه مسلمانان براى استوار كردن پيوند ازدواج، هديه هايى را به همسران خود يا به ديگر نزديكانى كه تازه ازدواج كرده اند، نثار كنند. به سخن ديگر، مهر و تعيين مقدار آن، پيش از ازدواج است و از اين رو، بايد آن را اندك و آسان گرفت تا ازدواج، رونق گيرد و نِحله (بخشش)، مربوط به پس از عقد ازدواج يا پيش از برقرارى زندگى مشترك است، تا دل همسران به هم نزديك تر گردد و پيوند نورُسته، قوّت يابد.[28]
سيره فردي حضرت فاطمه
لباس و عطر حضرت فاطمه
جنس چادر حضرت فاطمه، گاهي از جنس پشم[29] و گاهي نيز از پارچه حرير بود که البته هديه اي بود كه همسر وي، حضرت علي، به او بخشيده بود.[30] اما گاهی نیز اکراه نداشت که لباس وصله دار بپوشد؛[31] در خانه و در محيط منزل، حضرت فاطمه لباس رنگي مي پوشيد.[32] و بر چشمانشان، سرمه مي كشيد.[33] از آنجا كه پدر گرامي اش، حضرت محمد، همواره از عطر و خوشبويي ستايش ميكرد، و ميفرمود: بر محبوبيت آدمي، مي افزاید؛ حضرت فاطمه نيز با تاسي از پدر، در نخستين شب ازدواج، در منزل و هنگام نماز، از عطر خوشبو، استفاده مي نمود.[34] اما چنان بود كه بوي خوش عطر را از نامحرم ولو نابينا، باشد، مخفي مي كرد و چنين ميفرمود: "اگر او مرا نمي بيند، من او را مي بينم و او (شخص نابينا)، بوي مرا استشمام مي كند و میفهمد".[35]
نقش نگين حضرت فاطمه
از پدر گرامي خويش، رسول مكرم اسلام، چنين نقل ميفرمود: آن كه نگين انگشترش، عقيق باشد، در خير و نيكي است.[36] و خود نيز به تاسي از پدر، انگشتري عقيق از جنس نقره بر دست داشت.[37] كه نقش نگين عقيق انگشتري حضرت فاطمه: "الله وليّ عصمتي"، نقل شده است.[38]
رفتار فرزند حاكم اسلامي
و اما به اقتضاي زن بودن و استحباب مظاهر زينت براي زنان، حضرت فاطمه، نيز از اين قاعده مستثني نبود و برای خویش، و دستبند[39] و گردنبند[40]، فراهم کرده بودند. اما وقتي وضعيت سخت اقتصادي عصر پيامبر و زندگي اصحاب صفۀ را مشاهده مي نمود و از طرفي نيز به دليل انتساب حضرت فاطمه به پيامبر، به عنوان حاكم جامعه اسلامي، ايجاب مي نمود كه فرزند حاكم اسلامي، رفتار متفاوتی داشته باشد، لحظه ای ناراحتی پدر خویش را نیز تحمل نمینمود و بي درنگ زينت هاي ظاهري را در راه خدا مي بخشيد و به فقراء هديه مي نمود.[41] اين گونه رفتارها، مي تواند الگو و سرمشق فرزندان حاكمان و مسوولين جامعه اسلامي باشد كه تلاش كنند، سطح زندگي و رفاه خويش را با طبقه متوسط جامعه اسلامي، همسو نمايند تا طعم زندگي فقراء جامعه را نيز درك و همواره در جهت رفع مشكلات و كاستي هاي آنان، اقدام نمايند.
منبع: مشرق نیوز
[1] . الکافى : ج ۱ ص ۴۵۸.
[2] . الأمالى صدوق : ۵۴۶.
[3] . دلائل الإمامة : ص ۷۷.
[4] . مجلّه ميقات حج : ش ۱۳.
[5] . بحار الأنوار : ج ۴۳ ص ۲۱.
[6] . صحيح مسلم : ج ۷ ص ۱۴۳.
[7] . ن.ک: حکمت نامه فاطمی : ص ۱۴۴.
[8] . سوره آل عمران : آیه 42.
[9] . الدرّ المنثور : ج ۲ ص ۲۳ ـ ۲۴.
[10] . الميزان فى تفسير القرآن : ج ۳ ص ۱۸۹.
[11] . سوره مریم : آیه 16-21.
[12] . علل الشرایع : ج 1 ص ۱۸۲.
[13] . بحار الأنوار : ج ۲۶ ص ۴۷.
[14] . بصائر الدرجات : ص ۱۷۳.
[15] . حکمت نامه فاطمی : ص 161.
[16] . التفسیر : ج 1 ص 171.
[17] . قرب الاسناد : ص 52.
[18] . خاطر نازك گل : ص 202.
[19] . وسائل الشیعه : ج 21 باب 5 ح 12.
[20] . وسائل الشیعه : ج 21 باب 5 ح 1.
[21] . وسائل الشیعه : ج 21 باب 5 ح 9.
[22] . سیره پیامبر خاتم : ج 3 ص 488-493.
[23] . حکمت نامه فاطمی : ص 199.
[24] . ن.ک: حکمت نامه فاطمی : ص 199-204.
[25] . ن.ک: حکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث : ص 112-118.
[26] . من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۳۹۸.
[27] . تاريخ دمشق : ج 57 ص ۲۴۵.
[28] . تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث : ص 112-118.
[29] . وَ عَلَيْهَا كِسَاءٌ مِنْ أَجِلَّةِ الْإِبِل. مناقب آل ابی طالب : ج 3 ص 342.
[30] . حلة استبرق. الاصابۀ : ج 8، ص 270.
[31] . وَ ابْنَةُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهَا شَمْلَةٌ مِنْ صُوفٍ قَدْ خِيطَتْ بِاثْنَيْ عَشَرَ مَكَانا. الدروع الواقیۀ : ص 275.
[32] . لَبِسَتْ ثِيَاباً صَبِيغا. الامالي طوسی : ص 402.
[33] . وَ اكْتَحَلَت. بحارالانوار : ج 21 ص 383.
[34] . خاطر نازك گل : ص 19.
[35] . ِإِنْ لَمْ يراني فَأَنَا أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ. دعائم الاسلام : ج 2، ص 214.
[36] . عَنْ فَاطِمَةَ، قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: مَنْ تَخَتَّمَ بِالْعَقِيقِ لَمْ يَزَلْ يَرَى خَيْراً. الامالی طوسی : ص 311.
[37] . بحارالانوار : ج 43 ص 9.
[38] . عوالم العلوم : ج 11 ص 65.
[39] . فَأَخَذَتْ سِوَارَيْنِ مِنْ فِضَّة. مکارم الاخلاق : ص 94.
[40] . وَ فِي عُنُقِهَا قِلَادَة. مناقب آل ابی طالب : ج 3 ص 343.
[41] . مكارم الاخلاق : ص 94-95.
دیدگاه شما