به گزارش صبح رزن ؛ به نقل از آناج، سالهای سال است که دانش آموزان ایرانی با پدیدهای به نام "کنکور" مواجه هستند و علیرغم آسان شدن راه ورود به دانشگاهها و افزایش تعداد مراکز آموزشی، کنکور همچنان برای دانش آموزان یک سد عظیم به شمار میآید.
این معضل در دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد به حدی در جامعه مورد توجه بود که بر اساس این موضوع سریالها و فیلمهای سینمایی نیز ساخته شد و این نشان از تاثیر این پدیده بر زندگی مردم و میزان اهمیت آن داشت. اما در سالهای اخیر با توجه به افزایش میزان دانشگاهها و کاهش استرس دانش آموزان این پدیده به نوعی تلطیف شده لکن مشکلات جانبی آن همچنان پا برجاست.
کلاسهای چند میلیونی معضل خانوادهها
در سالهای اخیر خانوادههای دانش آموزان با معضل جدیدی روبرو شدهاند، رشد قارچ گونه کلاسهای کنکور و تبلیغات پر سروصدای آنها برای رشتههای خوب و دانشگاههای عالی و اغراق بیش از حد در این موضوع باعث شده است تا خانوادههایی که به امید آینده بهتر فرزندانشان به دنبال تحصیل آنها هستند، هزینههای سرسام آوری برای این موضوع متحمل شوند.
در این میان بیشتر آموزشگاهها که هدفشان چیزی غیر از موفقیت دانش آموزان است و به نوعی محلی برای خالی کردن جیب والدین شدهاند با اغراق در تبلیغات و وعدههایشان محلی برای کسب درآمد شدهاند و نه محلی برای نشر علم.
بسیاری از این آموزشگاهها کار را به جایی رساندهاند که با پرداخت پول تعدادی از رتبههای برتر کنکور را راضی به تبلیغ برای این آموزشگاهها میکنند در حالی که در طول تحصیل بسیاری از این افراد حتی پایشان به این آموزشگاه باز نشده است.
در این میان هزینههای این کلاسها و مشاورهها بسیار متفاوت است و حتی رقمی مانند 200 میلیون تومان نیز برای کلاسهای کنکور، مشاور و اردوهای مطالعاتی نیز تعدادی از خانوادهها پرداختهاند که عملا تاثیر چندانی بر فوق العاده شدن نتایج این دانش آموزان نداشته است.
تبلیغات برای کنکور و ورود به دانشگاه، آسمان همه جا یک رنگ است
بازار داغ تبلیغات آموزشگاهها امروزه باعث شده است که دانش آموزان و خانوادههایشان تمایل داشته باشند تا هزینه زیادی را متحمل شوند تا وارد دانشگاههای برتر کشور شوند اما مسئله این است که آیا آسمان دانشگاهی مثل دانشگاه تهران آبیتر از جاهای دیگر است؟
در این مسئله که سطح علمی دانشگاههای دولتی و نظیر آن دانشگاه تهران بالاتر از سایر دانشگاه ها است جای تردیدی نیست اما سوال اینجاست کسانی که به مدد کلاسهای کنکور و مشاورههای چند میلیونی حتی اگر بتوانند! در این دانشگاهها قبول شوند آیا روند علمیشان تغییر خواهد کرد و به یکباره به نخبه تبدیل خواهند شد؟
مسلما پاسخ این سوال منفی است زیرا طبق مطالعات و بررسیهایی که انجام شده است بیش از پنجاه درصد دانشجویان پزشکی از افسردگی رنج میبرند که ناشی از صرف انرژی خارج از توان آنها در سالهای کنکور برای قبولی در این رشته و درک این مسئله که رویای چنین رشتههایی از دور زیباست و بعضا حتی توان انجام این کار را ندارند باعث میشود نه تنها به تعداد قشر نخبه ما افزوده نشود بلکه میزان افسردگی دانشجویان ما نیز افزایش یابد.
معضل مدرکگرایی، آیا دانشگاه رفتن یک مد است؟
مدرکگرایی یکی از معضلاتی است که در چند ساله اخیر جامعه ما به آن دچار شده است و خانوادهها و جوانان فکر میکنند که اگر وارد دانشگاه نشوند و به دنبال حرفهای بروند از جامعه عقب ماندهاند و یا به نوعی بیکلاس محسوب میشوند درحالی که در طول این سالها با افزایش تعداد دانشجویان و مدرکگرایی نه تنها این افراد از نظر علمی پیشرفت چندانی نداشتهاند بلکه با صرف چندین سال از عمر خود برای اخذ مدرک، فرصت یادگیری حرفه و اشتغال در یک حرفه را از خود گرفتهاند و پس از گرفتن مدرک دانشگاهی منتظر هستند که یک پست دولتی و یا پشت میزی نصیب آنها شود که زهی خیال باطل!
همین مدرک گرایی و تفکر نادرست جامعه نسبت به اینکه آگاهی و آینده کاری برای کسانی که پا به دانشگاه گذاشتهاند بیشتر است باعث شده است که والدین هزینههای سرسام آوری را برای ورود فرزندان به دانشگاه صرف کنند و در بیشتر موارد حتی پس از قبولی این هزینههای ادامه دارد چون باید هزینه دانشگاههای غیردولتی را که شهریههای بالایی دارند را نیز بپردازند.
تغییر نگاه به دانشگاهها به واسطه فرهنگ سازی
اما این روزها با توجه به شرایط جامعه بیشتر خانواده ها فهمیدهاند که این موج مدرکگرایی نه تنها کلاه بزرگی بر سر خانوادهها بوده است بلکه آینده فرزندانشان را نیز تباه کرده است اما وجود یک فرهنگ سازی عمیق برای تشویق جوانان به یادگیری یک حرفه این روزها ضروری به نظر میرسد.
رسانهها ومسئولین وظیفه دارند تا در این زمینه علاوه بر فرهنگ سازی به جوانان نشان دهند که کسانی که فارغ از این مدرک گرایی به اشتغال و ساختن جامعه مشغول بودهاند به مراتب بسیار موفقتر از کسانی میباشند که به امید مدارک دانشگاهیشان سالهای سال است که منتظر شغل هستند و به نظر میرسد همچنان نیز باید منتظر بمانند.
گزارش از: فرناز پورعباس
انتهای پیام/
دیدگاه شما