سخنان حسن روحانی مبنی بر اینکه «قویترین کشور در منطقه نباید به عنوان هدف اول دنبال شود...امروز باید به فکر منطقه قوی و قویتر باشیم و بایستی رقابتهای مخرب و نابجا را کنار گذاشت.» را باید نگاه جدی دولت به مقوله امنیت و توازن قدرت در منطقه برشمرد.
در این بین مهدی محمدی تحلیل گر ارشد مسائل امنیت ملی و استراتژیک جزء نخستین کسانی بود که به این سخنان واکنش نشان داد.
وی در کانا تلگرامی خود در این مورد نوتش:این جمله رییس جمهور که "باید به جای تلاش برای قدرت برتر منطقه شدن، برای قوی تر شدن منطقه تلاش کرد" زیرساخت راهبرد منطقه ای مدنظر روحانی است که پس از مدت ها پنهان کاری بالاخره بیان شد.
آقای روحانی درواقع دارد می گوید "تلاش برای قدرت منطقه ای شدن" خود بخشی از مشکل است نه راه حل. مهم تر از این، مقصود روحانی این است که می توان درباره مسائل منطقه با دولت ترامپ –و شاید حتی اسراییل- مذاکره، و با سعودی تفاهم کرد. به این ترتیب، روحانی "سازش" را اولویتی مهم تر از "امنیت" دانسته است. در اینجا بحث های بسیاری هست. منتها من اکنون به یک سوال بسنده می کنم: روحانی دقیقا کدام بخش از قدرت منطقه ای ایران را قابل معامله می داند؟ و طرف معامله اش کیست؟ چه چیز را چند می خواهند بفروشند؟ یک سوال جزئی تر هم هست: آنچه اکنون می گویند چه مقدار "عقبه مذاکرات محرمانه" دارد؟
حسام الدین آشنا چهره مطرح امنیتی و تبلیغاتی دولت در کانال تلگرامی اش در این باره نوشت:
«منطقه قویتر» بیان این ایده است که کشورهای منطقه وقتی میتوانند حتی بر مسائل درونی خود غلبه کنند که بتوانند نظام همکاری دسته جمعی در مسائل مختلف را شکل دهند. همکاریهای امنیتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و محیطزیستی است که میتواند آرامش و رفاه بیشتر را برای منطقه به ارمغان آورد. همان گونه که ریزگردها به سادگی مرزهای ملی را درمینوردند و در محدوده های جغرافیایی باقی نمیمانند، ناامنیها، رخدادهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز در دنیای جهانی شده کنونی در محدوده مرزهای ملی باقی نخواهند ماند. برخی به غلط تصور میکنند که می شود بیرون از مرزهای ملی پایبندی به اصول توسعه پایدار را رعایت نکرد و در محدوده های ملی از پیآمدهای آنها در امان بود. «منطقه قویتر» ایده ای برای شکل دادن به الگوهای همکاری و مشارکت در مسائل بنیادین منطقه ماست .
رضا سراج کارشناس مسائل سیاسی طی یادداشتی با عنوان "رمزگشایی از عُریانگویی روحانی" در کانال تلگرامی خود نوشت:
آقای روحانی اخیراً گفته اند که «قویترین کشور در منطقه نباید به عنوان هدف اول دنبال شود...امروز باید به فکر منطقه قوی و قویتر باشیم و بایستی رقابتهای مخرب و نابجا را کنار گذاشت.»
اشکالات سخنان روحانی در کجاست؟
1 مغایرت صریح با مبانی دینی ( آیه 60 سوره انفال)
2 مغایرت با مبانی انقلاب در حمایت از مقاومت اسلامی
3 مغایرت با اهداف ملی در سند چشم انداز 1404
4 مغایرت با منافع ملی (توسعه عمق راهبردی ایران )
5 مغایرت با امنیت ملی و تضعیف جنبههای بازدارندگی
عریان گویی اخیر روحانی، دیگر سهل اندیشی و اشتباه محاسباتی وی نیست؛ بلکه آشکار سازی مبانی غلطی است که هدف آن نرمالیزاسیون انقلاب اسلامی و هضم و هدم آن در جهانی سازی است.
این اظهارات عُریان، در حقیقت مبانی و زیرساخت برجامهای هفت گانهی مد نظر جریان نفوذ و حلقههای میانجی برای تغییر هویت انقلاب اسلامی (ترمیدور انقلاب) است.
به عبارت دیگر روحانی مشکلات منطقه را ناشی از غرب سلطهگر به ویژه آمریکا و اسرائیل نمیداند؛ بلکه مشکل را در هویت و ماهیت انقلاب اسلامی میبیند.
با این شرایط روحانی عملا به دنبال ایرانِ غیر اسلامی، غیرانقلابی، ضعیف و ناامن است که تنها باید منافع و امنیت خود را از طریق مذاکره، گفتمان و همزیستی با آمریکا، اسرائیل و آلسعود تامین کند.
شاید برخی هواداران دولت بگویند منظور روحانی همان دور کردن منطقه از حس رقابت و حسادت های بی پایان در خلیج فارس و غرب آسیا و ایجاد حس تعاون و همکاری است.
بنا به برخی شواهد و قرائن و البته وضعیت جهان امروز نمیتوان این سخن را براحتی قبول کرد.
یا اساسا این چنین پنداشت که با اینطور دو پهلو حرف زدن در مورد مسائل منطقه میتواند اقدامات دیوانه وار عربستان، رژیم کودک کش صهیونستی را کنترل کرد.
اگر منظور از ایجاد منطقه قدرتمند و افزایش حس همکاری و تعاون فقط بحث اصلی جناب روحانی بود قطعا دیگر نیازی نبود که ایشان در جمله خود قوی ترین کشور منطقه شدن را نفی میکردند.
بلکه میتوانستند با بیان اینکه همه باید به دنبال همکاری برادرانه باشیم مقصود را بیان میکردند.
نکته دیگر اینکه روحانی به عنوان یک دیپلمات و مرد امنیتی سالهای دراز در ایران و جهان خوب میداند که قانون امروز منطقه غرب آسیا و جهان از همان قانون حیات وحشت و جنگل تبعیت میکند.
گذشته از همه ی این موارد نکته این است که طبق سند چشم انداز ایران باید در افق 1404 قطب اول و قدرت اول منطقه در تمام زمینه ها باشد.
اتفاقا نادیده گرفتن این سند یکی از اسای ترین نقدهای دولت محترم و رئیس جمهوری به دولتهای نهم و دهم نیز بوده است.
به نظر میرسد رقابتهای داخلی و نظریه های توسعه ای چنان برای دولت حیاتی شده است که حتی سخنان خود را نشنیده میگیرد.
دیدگاه شما