میان این جمعیت مشتاق همه مدل آدم پیدا میشد؛ دختر نوجوانی که برای این روز و دیدار با قریشی دو روز نخوابیده بود، سه جوان علاقهمندی که از ساری برای این اکران و دیدن بازیگر مورد علاقهشان خود را به تهران رسانده بودند، دختری که این روز، روز تولدش بود و دیدار و عکس گرفتن با قریشی را بهترین هدیه تولدش میدانست و دختر دیگری که با شوق یک نوع شیرینی خانگی (انگار مخلوطی از گز و سوهان و حتی حلوا!) را پخته و به عنوان تحفه برای بازیگر محبوبش آورده بود.
نکته جالب و ارزشمند این بود که قریشی از لحظه ورود تا پایان مراسم، با مهر و صبوری و لبخند با همه دوستدارانش خوش و بش کرد و با آنها عکس گرفت، با بعضیها چند بار؛ بدون اینکه گلایه کند و از کوره دربرود.
مصاحبه ما با این بازیگر پرفالوئر در فضای مجازی و فضای واقعی، پس از این شرایط انجام شد، آن هم در حالی که جای شما خالی، داشتیم همراه چای زعفرانی همان شیرینی دستپخت (به قول خود قریشی «میکس») یکی از طرفداران او را میخوردیم.
همین اول اعتراف کنم و بگویم اصلا فکر نمیکردم این قدر صبور باشید و حتی با وجود طولانی شدن مراسم اکران مردمی، مهربانانه تا آخرین نفر با علاقهمندانتان عکس بگیرید و احوالپرسی کنید. اما امروز در واقعیت چیز دیگری دیدم.
ما شغلی را انتخاب کردهایم که فقط متعلق به خودمان نیستیم. پس وقتی با مردم روبهرو میشویم، باید حال بدمان را کنار بگذاریم. شاید امروز من خسته بودم و حال چندان خوبی نداشتم، اما این عزیزانی که الان در سینما ماندانا و در اکران مردمی فیلم پا تو کفش من نکن من را دیدند، شاید دیگر هیچ وقت مرا نبینند. بنابراین احساس میکنم بهترین حالت این است که خاطره خوشی از این دیدار داشته باشیم. البته برخی افرادی که اینجا بودند، از فنپیجهای عزیزی هستند که همیشه به من لطف دارند و هرجا میروم حضور دارند. به هرحال نگاه من به چنین مراسمی خاطرهسازی است و چقدر خوب است خاطرات زیبا و مهربانانهای با مردم داشته باشیم.
با این میزان از توجه، حتما در جمع مردم بودن دشواریهایی برای شما دارد. در کوچه و خیابان اذیت نمیشوید؟
سعی میکنم خیلی در کوچه و خیابان حضور نداشته باشم، به خاطر این که این حضور جلب توجه میکند. هم باعث میشود ما به کارمان نرسیم و هم دیگرانی که ما را میبینند و میشناسند به کار خود نرسند. خلاصه همهمهای ایجاد میشود. معمولا سعی میکنم در شرایط خاص از خانه بیرون بروم.
باتوجه به فیلمهایی که در سالهای اخیر به تهیهکنندگی عبدالله علیخانی و محمدحسین فرحبخش و کارگردانی فرحبخش و آرش معیریان بازی کرده اید، میتوان شما را ستاره پویافیلم نامید. درست است؟
(میخندد) اختیار دارید، این حرفها چیست!
همین پا تو کفش من نکن و فیلمهایی چون «آبنبات چوبی» و «آس و پاس» از آثاری است که در این دو سال اخیر با این شرکت فیلمسازی انجام داده اید. کار با حاجی فرحبخش چطور است؟
همیشه گفتهام آقای فرحبخش جزو معدود کارگردانها و تهیهکنندههایی است که من خیلی راحت و بیدغدغه با او کار میکنم. کار با آقای فرحبخش راحت و آسان است، ضمن اینکه در کار با ایشان پشت صحنه هم احساس امنیت میکنید، بس که همه چیز خوب و درست است. فکر میکنم ده فیلم با آقای فرحبخش کار کرده باشم.
ظاهرا از آن تهیهکنندههای خوش حساب هم هستند.
بشدت، تنها تهیهکنندهای که با من تماس میگیرد و دعوا میکند که چرا چک مرا نمیبری و پاس نمیکنی، آقای فرحبخش است. (میخندد) او در این زمینه یکی از استثنائات سینمای ایران است.
«پا تو کفش من نکن» چه تجربهای برای شما بود؟ کار را دوست داشتید؟
مثل بقیه کارهایی که کنار این گروه داشتم، «پا تو کفش من نکن» هم تجربه خوبی برای من بود. باوجود سختی پروژه، سرعت کار بالا بود.
با نگاهی به این فیلمها و دیگر آثاری که بازی کرده اید، میتوان گفت به نوعی بازیگر محبوب گروه سنی خاصی هستید و ممکن است برخی طیفهای سنی، این نقشها و فیلمهای شما را دنبال نکنند. این برداشت درست است؟
بله، به خاطر این که ما در این فیلمها، یک گروه سنی خاصی را مدنظر داریم و برای نوجوانان کار میکنیم. این موضوع بویژه در آثاری که من برای آقای فرحبخش کار کردم، لحاظ میشود. شاید این فیلمهایی که ما کار کردهایم، چندان موردپسند افرادی نباشد که در سنین میانسالی به بالا هستند. برخی به من میگویند چرا در فلان فیلم بازی کردی؟ من هم میگویم از تبلیغ فیلم مشخص است که این اثر مربوط به چه گروه سنی است.
این رویه را ادامه میدهید و همچنان شما را در اینگونه از فیلمها خواهیم دید؟
از امسال دیگر تصمیم گرفتهام فیلمهایی را کار کنم که خودم دوست دارم. از دو ماه قبل از عید تا الان هم این تصمیم را عملی کردهام.
شما هم در فیلمهای شاد و مفرح مثل همین «پاتو کفش من نکن» و «آس و پاس» بازی کردهاید و هم در فیلمهای تلخ و جدی اجتماعی مثل «آبنبات چوبی» و «کارگر ساده نیازمندیم». گرایش و سلیقه شخصی شما بیشتر به کدام یک از این فضاهاست؟ نقشهای کمدی را دوست دارید یا نقشهای جدی را؟
من با ملودرام و سریال «دلنوازان» به مردم معرفی شدم و پس از آن در سینما در هر نقش و فیلمی که احساس کردم جای کار دارد، چه جدی و چه کمدی بازی کردم. اما من بازیگر طنز نیستم و اصراری هم ندارم که به عنوان بازیگر گیشه و سینمای تجاری از من یاد کنند. شاید هیچ کدام از این دو فضا، سلیقه من نبوده است. همانطور که گفتم از این به بعد این رویه تغییر خواهد کرد و طبق سلیقه خودم کار میکنم.
یعنی به جای فیلمهای تجاری و بدنه سینما، قرار است شما را در فیلمهایی متفاوتتر ببینیم؟
حتما همینطور خواهد بود. سلیقه من هم همین بوده و هست. این مسیری است که بیشتر همکاران ما آن را تجربه کردهاند، یعنی در مقطعی در فیلمهای تجاری بازی کردند و این آثار در گیشه فروخت، اما بعد با افزایش سن سینمایی تغییر مسیر دادند و در آثاری متفاوتتر بازی کردند و در جایگاهی قرار گرفتهاند که تحسین برانگیز است. البته عزیزانی هم در سینما هستند که با شروع بازیگری آنها این اتفاق افتاده، فکر کنم خدا آنها را خیلی زیادتر دوست داشته است که طبق سلیقه خودشان در فیلمها بازی کردهاند.
کارگردانهایی هستند که دوست داشته باشید با آنها کار کنید؟
به این فکر نمیکنم که فلان کارگردان چون پیشکسوت است، حتما با او کار کنم. البته این را هم دوست دارم، اما به نظرم خیلی از کارگردانهای جوان هستند که نسبت به سنشان فهیمترند و فیلمهای خیلی خوبی میسازند و نگاهی جدیدتر و درعین حال عمیقتر دارند. سواد سینمایی آنها بالاست و دغدغهمند هستند. بنابراین اصلا برایم فرقی نمیکند با چه کارگردانی کار کنم و حتی اگر یک کارگردان فیلم اولی هم تفکر و نگاه خوب و درستی داشته باشد، با او کار خواهم کرد.
شما با سریال «دلنوازان» در سال 1388 چهره شدید؛ در برنامه کاریتان است که دوباره به تلویزیون
برگردید؟
اگر نقش و کاری باشد که دوست داشته باشم، چرا که نه؟ من بچه تلویزیون هستم و با تلویزیون به مردم معرفی شدم.
حرف پایانی را خطاب به علاقهمندانی بگویید که در اکرانهای مردمی یا دیدارهای مختلف به شما ابراز محبت میکنند یا هیچگاه شما را از نزدیک ندیدهاند، اما پیگیر بازیها و فعالیتهایتان هستند.
امیدوارم خدا همیشه آنها را بغل کند، سلامت باشند و سایه پدر و مادر همیشه بالای سرشان باشد.
بازیگری در کانون توجه
بازیگر فیلمهایی چون گشت ارشاد، پنج ستاره، رسوایی 2، دربست آزادی و آنچه مردان درباره زنان نمیدانند، درست از ابتدای فعالیت بازیگریاش همواره در کانون توجه بوده است، چه با بازیها و نقش آفرینیهایش در پروژههایی که تولید و اکران آنها با سروصدا همراه بود و چه با اظهارنظرها و مصاحبههایی نظیر گفتوگو با رضا رشیدپور و چه فعالیتهای پرهیاهو در فضای مجازی و بیان حرفهای اخیرش در حمایت از حمید صفت، خوانندهای که به اتهام قتل ناپدریاش در بازداشت به سر میبرد.
سحر قریشی در همه این سالها نشان داده قواعد جلب توجه را بلد است.
علی رستگار
دیدگاه شما