به گزارش صبح رزن به نقل از جهان، کرباسچی نماینده و شاید نماد طیفی از مدیران جمهوری اسلامی نیز هست که مدیران دوره سازندگی مشهورند. منتقدان این دوره کرباسچی و سایر هم قطارانش را مدیران لیبرال مسلکی می دانند که مدل توسعه غربی را بر همه چیز حتی هنجارهای انقلابی دهه شصت ترجیح می دادند. کرباسچی بنا به سوابق طولانی در تاسیس و اداره کلان روزنامه ها و نشریات متعدد، شناخت خوبی از رسانه دارد و به همین دلیل با هوشمندی با سوالات ما که بعضا انتقادات تندی را متوجه وی و یا جریان متبوعش می کرد مواجه می شد.
غلامحسین کرباسچی بنا به سابقه تحصیل علوم حوزوی پس از پیروزی انقلاب اولین نماینده ولی فقیه در ژاندارمری جمهوری اسلامی و در دوران جنگ تحمیلی بود، او سپس به استانداری اصفهان منصوب شد و در پی آن بلافاصله پس از پایان جنگ در سال ۱۳۶۸ به شهرداری تهران منتقل شد. او در دوران شهرداری و در جریان اقدامات خود از حمایت هاشمی رفسنجانی بر خوردار بود و اولین شهرداری بود که در هیات دولت در کنار وزرا و معاونان رییس جمهور حضور می یافت. او در سال ۱۳۷۷ در دومین سال دورهٔ اول ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، به اتهام جرایم مالی محاکمه و به ۳ سال حبس، ۱۰ سال محرومیت از مشاغل دولتی و پرداخت جزای نقدی محکوم شد که پس از تحمل نزدیک به 2 سال حبس از زندان آزاد شد. وی همچنین متهم به استفاده از امکانات شهرداری تهران در جهت حمایت از کاندیدای خاص در انتخابات هفتم ریاست جمهوری بود.
او همچنین در آستانه برگزاری انتخابات مجلس پنجم، به همراه تعدادی دیگر از وزرا و معاونان هاشمی رفسنجانی، حزب کارگزاران سازندگی را تاسیس و در کنار جامعهٔ روحانیت مبارز تهران به ارائه لیست انتخاباتی پرداخت. او همچنین برخلاف مشی و نظر حزب متبوعش در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از نامزدی حجت الاسلام مهدی کروبی حمایت کرد و مقرر شده بود که در صورت پیروزی به عنوان معاون اول او معرفی شود. کرباسچی پس از انتخابات ریاست جمهوری 88 در روز ۲۳ خرداد در مصاحبه ای با شبکه بی بی سی فارسی با استناد به تعداد اعضای ستاد انتخاباتی کاندیدای متبوعش در سراسر کشور نتایج انتخابات را زیر سوال برد.
آنچه در ادامه میخوانید بخشی از گفتگوی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی با مهر در خصوص انتخابات آینده، رویه اصلاح طلبان در این انتخابات، احتمال حمایت از یک کاندیدای اصولگرا از سوی اصلاح طلبان، کاندیداهای احتمالی اصلاح طلبان در انتخابات آینده و ... است.
حجاریان معتقد است گرایش به هاشمی راه حل نظام و مشکلات است
-آقایهاشمی تا این زمان گفته است که کاندیدا نمی شود. من شخصا معتقدم آقای هاشمی خیلی بهتر از من و حتی خیلی اشخاص دیگر شرایط را درک می کند، اگر آقایهاشمی تصمیم بگیرد که در این انتخابات حضور پیدا کند، قطعا من و خیلیها از ایشان حمایت می کنیم. در حال حاضر بسیاری از اصلاح طلبان مثلا آن دستهای که از نظر شما تندرو بنظر می آیند، مثل آقای حجاریان معتقدند که راه حل نظام و مشکلات کشور به دست آقایهاشمی است.
- آقای حجاریان در این قضیه و حمایت از آقایهاشمی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری آینده جدی است. در کل من شخصا معتقد نیستم که وی وارد صحنه شود.
جایگاه هاشمی فراتر از ریاست جمهوری است
-جایگاه آقای هاشمی فراتر از ریاست جمهوری است. حتی زمانی هم که در سال 68 رئیس جمهور شد از خودگذشتگی نشان داد که خود را درگیر مسائل اجرایی کرد و همه اشخاصی که آن زمان را به یاد دارند این حضور وی را از فداکاری وی می دانستند. آقایهاشمی هم به لحاظ سنی و هم به لحاظ شیخوخیت، برای بسیاری از جناحها شخصیت قابل احترامی است که حیف است وارد مسائل اجرایی شود. نکته دوم این است که ریاست جمهوری به لحاظ فیزیکی برای سن و سال ایشان سنگین است. در واقع شخصیت آقایهاشمی به گونه ای است که موضوعات حوزه کاری برایشان مهم است. مثلا در دوره ریاست جمهوری وی، یک روز بودجه دیرتر از تاریخ موعد، تحویل مجلس داده نشد و شبانه روزی جلسه برگزار می کرد تا بودجه را سر موعد به مجلس برساند.
- با حضور شخصیتهایی مثلهاشمی، دیگران این فرصت را پیدا نخواهند کرد که در موضع ریاست جمهوری قرار بگیرند، این فرصت هم دیگر برای ما تکرارشدنی نیست که کسانی از مدیران کشور با حضور و مشورت آقای هاشمی بتوانند کشور را اداره کنند، از طرف دیگر این راهش نیست که در شرایط درماندگی به آقایهاشمی متوسل شویم و از او بخواهیم که رئیس جمهور شود. به این دلایل می گویم باید کسی در کنار آقایهاشمی باشد که از تجربیات وی در توسعه کشور و پیشبـرد وفاق ملی استفاده کند.
هاشمی معتقد به کاندیداتوری خاتمی است
- آنچه که من به صورت قطعی شنیده ام این است که آقایهاشمی تاالان گفته است که در انتخابات آینده نخواهد آمد و در عین حال در نظر دارد فردی را تایید کند، اما این که به شخص خاصی اشاره کرده باشد من تاحالا نشنیده ام. در هر حال از میان چهرههایی که به ایشان نزدیک هستند مثل آقایان نجفی ، جهانگیری، روحانی و ... همه ممکن است، مطرح باشند. اما شخص خودهاشمی شاید اعتقادش این باشد که از نظر رای آوری، خاتمی بهترین گزینه است. در نهایت برای این که بدانیم چه اتفاقی خواهد افتاد و چه کسی می آید باید منتظر بمانیم تا افراد به جمع بندی نهایی برسند و قطعا این موضوع زمانبر است. من از زبان خود آقایهاشمی نشنیده ام، ولی دوستانی که صحبت کرده اند میگویند نسبت به ایشان نظر مساعد دارد.
خاتمی می خواست هدفمندی اجرا کند اما نگذاشتند
- به نظر من این نوع پرداخت یارانه که باعث گرانی با آن شیب تند می شود، اصلا کار معقولی نیست. ما از ابتدا به روش تدریجی معتقد بودیم، همان چیزی که دولت آقای خاتمی می خواست انجام دهد و مجلس هفتم اصولگرایان با محوریت افرادی نظیر آقای باهنر و دوستان دیگر با آن مخالفت کردند. دولت آقای خاتمی میخواست 10 یا 20درصد در طول چند سال به تدریج گران کند و رشد تولید را بالا ببرد، اما گفتند گرانی میشود.
خاتمی نباید کاندیدا شود
- بعضی از اصلاح طلبان به حضور خاتمی معتقد هستند و بعضی هم نه. اما بنده شخصا معتقدم اگر هیچ مانعی هم بر سر راه خاتمی برای کاندیداتوری نباشد، وی نباید بیاید.
کاندیدای اصلاحطلبان درپی تقابل با نظام نیست
- اگر کسی واقعا بخواهد وارد صحنه شود نباید این استنباط پیدا شود که وی برای تقابل آمده است. ما دنبال این هستیم که مسائل کشور در حوزه داخلی و خارجی بهبود پیدا کند. اگر از این خواسته اصلاح طلبان تلقی شود که در جهت ساختارشکنی و براندازی نظام حرکت می کنند نه تنها بهبودی حاصل نمی شود، بلکه ممکن است منتج به درگیری هم بشود. حرف ما این است که در جامعه باید (تفکر) بهبود خواهی باشد و حکومت آن رابراندازی تلقی نکند. واقعیت هم همین است. اگر ما می خواهیم تورم پائین بیایید، تولید ملی بالا برود، رشد اقتصادی و روابط مثبت خارجی داشته باشیم برای این است که آلام مردم تسکین پیدا کند. ما نمی خواهیم نظام بر هم بخورد.
اصلاحطلبان احمدینژاد را جدی نمیگیرند
- تا آنجایی که من می دانم اصلاح طلبان خیلی این مواضع احمدی نژاد و چهرههای نزدیک به وی مثل مشایی در مورد آزادی، مکتب ایرانی، مردم گرایی و... را جدی نمی گیرند. تمام آنها این مساله را مثل موضوع انتخابات نظام پزشکی، حرفهای انتخاباتی می دانند. اگر آقای احمدی نژاد و تیمش می خواستند اوضاع کشور بهبود یابد 7 سال وقت داشتند که رفتارهای بهتری با اصلاح طلبان و خیرخواهان کشور داشته باشند. در این مدت جز بذر اختلاف و طرد مدیران با تجربه و نیروهای فعال در سطوح مختلف چیزی نکاشتند.چقدر نیروهای با تجربه در دوره وی منزوی و عزل شدند که سرمایه 30 ساله کشور بودند و حالا در پایان دولت طرح این اظهارات از سوی آقای احمدی نژاد چندان جدی گرفته نمی شود. در افکار عمومی هم صرف نظر از ابزارهایی مثل تقسیم پول و سهام عدالت که عده ای را جذب می کند، بعید می دانم که این حرفها در قشری که لازم است تاثیرگذار باشد.
مشایی قابلیت جذب رای اصلاحطلبان را ندارد
- اگر اصلاح طلبان بتوانند حرف خود را بزنند، من بعید می دانم شخصی مثل آقای مشایی و امثال او بتوانند کاری از پیش ببرند.
- اگر اصلاح طلبان کاندیدا نداشته باشند و تصمیم بگیرند در انتخابات شرکت کنند که - باور من این است که چنین اتفاقی نمی افتد- ممکن است مردم را ترغیب کنند که به کاندیدایی با شاخصهای آنها رای بدهند. در این صورت حتما به مردم خواهند گفت مطالبات و خواستههای ما این است و شما به کسانی رای بدهید که این خواستهها را بهتر اجرا کنند.
- آقای روحانی با آن معنای خاص اصولگرا نیست. اما در صورتی که بتواند برنامههایش را با خواستههای اصلاح طلبان تطبیق بدهد، چهره معتدلی است. طبیعی است که اگر اصلاح طلبان کاندیدایی از خودشان داشته باشند، ممکن است به آقای روحانی گرایش پیدا نکنند و در این حالت شخص آقای روحانی هم ممکن است خودش ورود پیدا نکند.
- من در مورد این موضوع رای، به آقای باهنر هم نامه نوشتم . من به آقای کروبی رای دادم همه هم آنجا دیدند. این دروغی است که آن زمان طرح شد. نشان دادن رای و این کارها مسخره بازی است. من به همراه آقای باقی و ابطحی به دانشگاه پلی تکنیک رفتیم و رای دادیم. از همان موقع این دروغ را جعل کردند تا بگویند آقای کروبی رایش کم است، زیرا حتی فلانی (کرباسچی) هم به او رای نداد. من نمی خواهم راجع به این قضیه دوباره بحث کنم.
معرفی کاندیداهای اصلاح طلبان از سوی کرباسچی
- من نمی خواهم از افراد نام ببرم. فرض بفرمایید هر کسی را که اصلاح طلبان روی وی توافق کنند، مثلا افرادی مانند آقایان عارف، روحانی، نجفی، جهانگیری و یا محمدرضا بهشتی.
دیدگاه شما