آخرین اخبار

تاریخ : 28. ارديبهشت 1392 - 2:37   |   کد مطلب: 3097
حاشیه یک دیدار ادبی و هنری با رهبر معظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب فرمودند: «من غصه‌ام می‌شود که می‌گویند تیراژ دو، سه هزار جلدی. چاپ‌ها باید برسد به سی، چهل هزار جلد».

به گزارش صبح رزن به نقل از جهان، مهدی قزلی که در دیدار دست‌اندرکاران دفاتر ادبیات مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری با رهبر انقلاب، حضور داشته است، گزارشی از این دیدار نوشته که در سایت رهبر انقلاب با عنوان «سجده شکر» منتشر شده است. متن کامل این گزارش به شرح زیر است:

کمی دیر رسیدم به جلسه. گویا ابتدا قرار بود این دیدار، نشست گزارش «رمان انقلاب» باشد به رهبر انقلاب که با کوتاه‌شدن دست «امیرحسین فردی» از دنیا، برنامه تغییر کرد به دیدار و گزارش دفاتر ادبیات و هنر مقاوت و ادبیات انقلاب اسلامی. همانطور که امیرحسین فردی محور رمان و داستان انقلاب بود، ستون خیمه این دو دفتر هم سرهنگی و بهبودی و کمری و ... هستند. ایکاش حوزه فکری بکند برای ساختار این دفاتر که با فقدان افراد محوری، کارها از رونق نیفتد.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22549/C/13920223_1922549.jpg

دیدار اردیبهشتی و اخوانی دفاتر با آقا با سلام و تشکر محسن مؤمنی شروع شد. او از طرف خانواده مرحوم فردی هم مأمور به تشکر از آقا برای پیام تسلیت ایشان بود. پس از سلام و تشکر، فیلمی کوتاه پخش شد که یک جور گزارش کار مصوّر و موجز از فعالیت‌های این دو دفتر بود. رهبر انقلاب فیلم را به‌دقت همراه با بقیه نگاه کردند. حاضران در جلسه حدود ۳۰ نفر می‌شدند که اعضای این دو دفتر و البته معاونان و مدیران حوزه بودند. یک سمت رهبر انقلاب، آقایان سرهنگی و بهبودی و کمری و محسن مؤمنی نشسته بودند، سمت دیگر هم حاج‌آقای خاموشی و آقای حمزه‌زاده.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22549/C/13920223_3322549.jpg

از فیلم اگر قرار بود فقط یک جمله را انتخاب کنم، همین جمله سرهنگی را انتخاب می‌کردم که: «چیزی که نوشته نشود، انگار اصلاً وجود نداشته.» بعد از فیلم، باز هم محسن مؤمنی رشته کلام را به دست گرفت که: «مهم‌ترین موضوع حوزi هنری، انقلاب اسلامی است؛ انقلاب اسلامی نه‌فقط به عنوان اتفاقی در ظرف زمان، بلکه در حوزه مفهوم و گفتمان.»

مؤمنی تأکید کرد که با همکارانش تلاش می‌کنند چهره «آدم اهل این انقلاب» را ترسیم کنند. مؤمنی به انتقاداتی اشاره کرد که به ادب و هنر انقلاب می‌شود و گفت با تمام این انتقادات، با طیّ مسیری پر پیچ و خم، سبک هنر انقلاب دیگر دارای شأن غیر قابل انکار شده است و نمونه‌اش جریان شعر انقلاب است. اهمیت این شأن و سبک هم در امیدوارشدن هنرمندانِ وابسته و دلبسته به انقلاب است، چرا که در دوره‌هایی حتی مسئولان درجه‌یک فرهنگ کشور هم نظرشان این بود که جنگ و انقلاب دیگر تمام شده و ادب و هنری هم ندارد و قائل به تعطیلی این دفاتر بودند. امروز اما می‌بینیم با وجود افت نسبی رونق نمایشگاه کتاب و عدم رضایت عمومی ناشران از استقبال مردم، غرفه حوزه هنری از رشد فروش تیراژی و ریالی برخوردار باشد که باعث امیدواری است.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000287/nf00287212-1.jpg

مؤمنی صحبتش را کوتاه کرد و جلسه را به سرهنگی سپرد. آقای سرهنگی سلامی ساده کرد و بی‌حاشیه رفت سر اصل مطلب: «به خاطر همه محبت‌هایی که به دفتر و حوزه هنری دارید، تشکر می‌کنم. شما از گذشته دفتر خبر دارید. جسارت می‌کنم و چند کلمه درباره امروز دفتر و فردای خودمان می‌گویم. ما امروز روزهای خوبی داریم. شاید در ۲۵ سال گذشته هیچ‌وقت دست ما این‌قدر از خاطرات پر نبود. هم نگاه جامعه خودمان به سمت این ادبیات و خاطرات چرخیده و هم نگاه بین‌المللی. فرهنگ هم از راه تجارت و مهاجرت از مرزها عبور می‌کند و هم از طریق جنگ  و طریق جنگ، یک بخشش همین محصولات است و خاطرات. امروز حال خوبی داریم، ولی باید جای خوشحالی به فکر فردا باشیم.»

سرهنگی ادامه داد که: با دانش و تجربه‌ای که در این ۲۵ سال انباشته شده، هر دو ادبیات مقاوت و انقلاب باید راه خودشان را به سمت قسمت‌های پژوهشی‌تر باز کنند. دفترها هم صاحب‌اثر هستند و هم صاحب‌نظر. دوستانِ هر دو دفتر برای ورود به مرزهای فکری و اندیشه‌ای برنامه‌هایی دارند که بعضی را انجام داده‌اند. حالا دنبال تأسیس سومین دفتر هم هستیم؛ دفتر ادبیات اسارت. داربستش را هم زده‌ایم تا ببینیم کی از آن بالا می‌رویم. ما حدود ۵ هزار نامه از اسیران عراقی به مسئولان خودمان داریم. همین‌طور چندین هزار نامه از اسیران خودمان به خانواده‌هایشان. ارتش هم خیلی خوب با ما همکاری کرده و به‌جرأت می‌توانم بگویم که قوانین و مقررات حاکم به اردوگاه‌های آنها از کنوانسیون‌های ژنو هم متعالی تر بوده.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000287/nf00287212-2.jpg

سرهنگی هم مثل مؤمنی، کوتاه و مختصر حرف‌هایش را زد؛ بدون مقدمه طولانی و تعارف و بدون مؤخره‌ای شبیه به انشاءهای دوران مدرسه که: پس ما نتیجه می‌گیریم فلان و بهمان!

اصلاً جلسه اخوانی‌تر از این بود که بخواهد صرف حواشی بشود.

علیرضا کمری نفر بعدی بود. صحبت‌هایش را دسته‌بندی کرده بود و کاغذی که دستش گرفته بود، نشان می‌داد حرف‌های بسیاری دارد. نخست اشاره‌ای کرد به سابقه‌ی شکل‌گیری دفتر و انتخاب اسم توسط آقای بهبودی برای آن و درآمدن دفتر ادبیات انقلاب از دل دفتر ادبیات مقاوت و بعدتر، درست‌شدن نام و نهادی به نام مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری. او توضیح داد در انتخاب همین نام هم معلوم می‌شود که کار دفاتر کمی رویّه‌ی پژوهشی‌تر گرفته سمت‌و‌سوی تا در کنار تولید متن، امر فکر کردن و پژوهش هم محل توجه باشد.

آقای کمری تأکید کرد که جنگ را باید اندیشید و مطالعه کرد؛ کاری که از نیمه دوم سال ۱۳۶۷ آغاز شد. کارهای دفتر را هم دسته‌بندی کرد: اول  تصحیح متن‌های بازمانده از اهل جنگ، دوم  نقد و بررسی آثار موجود، سوم  توجه و اهمیت‌دادن به دانش اطلاع‌رسانی، کتابشناسی و کتابداری که نهایتاً منجر به تأسیس کتابخانه تخصصی جنگ شده، چهارم  مرجع‌پژوهی در آثار جنگ.

آقای کمری ادعا کرد که دفتر ادبیات مقاوت و پایداری  گرانیگاهی شده برای اهل پژوهش در حوزه جنگ. تازه همه این حرف‌ها شد مقدمه او برای رسیدن به حرف‌های اصلی‌تر که مؤمنی تذکر داد بحث را جمع کند. کمری هم تیتروار نکاتی را گفت؛ از جمله اینکه: تجربه‌ جنگ سزاوار این است که بیشتر از حوزه‌ ادبیات مورد توجه قرار بگیرد و بیش از ادبیات ظرفیت دارد. او تأکید کرد که زمینه‌های مختلف علوم انسانی باید جنگ و تجربه‌هایش را مورد توجه قرار دهد.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000287/nf00287212-3.jpg

نکته بعدیِ آقای کمری، تعدد نهادهای مختلف در مورد جنگ بود که پراکنده و غیر مرتبط هستند و احتیاج دارند به مرکزیتی برای متمرکز‌کردن و هماهنگ‌کردن آنها. آخر سر هم تأکید کرد که تحقیق و پژوهش با تعارف به جایی نمی‌رسد و از آقا خواست که جلسات شبانه گپ و نشست -که ۱۷-۱۸ سال پیش دایر بود- دوباره احیا شود تا آنها بتوانند در زمانی موسّع درباره‌ی همه‌ مسائل با ایشان به جمع‌بندی برسند.

رهبر انقلاب موافقتشان را با برگزاری آن جلسات اعلام کردند و به مسئولین دفتر تذکر دادند که برنامه‌ریزی شود.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22549/C/13920223_1122549.jpg

خانم جمشیدی بعد از آقای کمری صحبت کرد: جنگ آزمایشگاه علوم انسانی است. ما باید یاد بگیریم چطور از جنگ سؤال کنیم که علم از آن دربیاید. این برای ما یک امر وجدان‌شده است که جنگ سرمنشأ علوم بسیاری است. خانم جمشیدی هم کوتاه و مؤثر صحبت کرد. کلمات در بهترین شکل ممکن در خدمت انتقال مفاهیم به کار می‌رفت و این نشان از ادیب بودن جمع داشت.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22549/C/13920223_1222549.jpg

بعد از جمشیدی، خانم سیده‌اعظم حسینی صحبت کرد. سلام خانواده‌های شهدا و ایثارگران را رساند و گفت خیلی تلاش می‌کند که سُرور و ابتهاجش را از این دیدار کنترل کند. سیده اعظم حسینی پدیدآورنده کتاب «دا» است؛ کتابی که به همت او کتاب شده. او هم نکاتش را کوتاه و دسته‌بندی ارائه کرد: عدم به رسمیت شناختن حقوق مؤلفان و پدیدآورندگان حوزه‌ی جنگ، در دسترس نبودن اسناد و مدارک جنگ که یا در اختیار مراکز نظامی است یا در اختیار کسانی که با آن به مثابه کالای تجاری رفتار می‌کنند، بی‌رغبتی و کم‌حوصلگی کسانی که در صحنه‌های جنگ حضور داشته‌اند و به خاطر عدم درک صحیح از اهمیت موضوع، در بازگویی آن نمی‌کوشند. خانم حسینی از گفتن بقیه‌ی حرف‌هایش امتناع کرد تا نوبت به بقیه هم برسد.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22549/C/13920223_1322549.jpg

بعد از خانم حسینی، آقای بهبودی رشته‌ کلام را به دست گرفت. بعد از سلام، از اتفاقات نهضت مشروطه و جنبش ملی شدن صنعت نفت و نهضت ۱۵ خرداد به عنوان مهم‌ترین وقایع انقلابی معاصر یاد کرد که اولی با کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ کارش تمام شد، دومی با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۲۲ نافرجام ماند و نهضت به‌ظاهر ناکام ۱۵ خرداد هم به سرانجام ۲۲ بهمن ۵۷ رسید. هر سه این نهضت‌ها قابل بررسی است و از حیث تفاوت قابل مقایسه.

آقای بهبودی ادامه داد که: «امسال در ۵۰اُمین سالگرد ۱۵ خرداد هستیم. به مناسبت اظهار نگرانی‌ای که  سال پیش درباره این حوزه فرموده بودید، نکاتی را به عرض می‌رسانم. وقتی انقلاب پیروز شد، در نقطه صفر بودیم و شاید مبهوت از سرعت اتفاقات. یک‌دفعه دور و اطرافمان پر شد از آثار ترجمه‌ای که بیشترشان خاطرات سفرای داخل ایران بود و البته بعضی هم مال محققین دانشگاهی خارجی. دهه ۶۰ به همین منوال گذشت، ولی در دهه۷۰ کمی اوضاع عوض شد. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و ... به وجود آمدند و با رشد و بلوغ محققین و پژوهشگران در پایان دهه ۷۰ توازنی بین آثار داخلی و خارجی برقرار شد. دهه ۸۰ دوره‌ی چربش آثار داخلی نسبت به آثار خارجی بود. اسناد منتشر شد. منابع کافی و وافی برای نگارش تاریخ وجود دارد. الان دست ما برای این کار دست بالاست. بین مؤسسات مختلف رقابت درگرفته برای انتشار کتاب که خیلی خوب است. تاریخ‌های محلی انقلاب در حال نگارش است. الان انقلاب اسلامی حیثیت ملی ما شده است، چون اتفاقات آن دوره در سیستان و هرمزگان و مازندران و کردستان همه شبیه هم است.

ما کار بسیار سختی پیش رو داشتیم، یک سرِ این انقلاب در آسمان بود و یک سرش در زمین. زبان آکادمیک نمی‌فهمید که «انقلاب ما انفجار نور بود» یعنی چه و ما باید با او با زبان علمی‌تر صحبت می‌کردیم. با توجه به جمیع جهات، موقعیت امروز ما از دیروز خیلی بهتر است و فردا خیلی بهتر از امروز خواهد بود.»

صحبت‌های آقای بهبودی که تمام شد، آقا پرسیدند من چه اظهار نگرانی‌ای کرده بودم؟ بهبودی گفت: در مقایسه با ادبیات جنگ، شما برای ادبیات انقلاب کمی نگران بودید. رهبر انقلاب با خنده گفتند: اگر نگرانی‌ای هم بوده برای کارهای شما نبوده، چون همین مقداری هم که دارد کار می‌شود، کار شماست.

دیدگاه شما