به گزارش صبح رزن به نقل از جهان، «دکتر غلامعلی حدادعادل» را به عنوان سیاستمدار و همچنین چهرهای فرهیخته و فرهنگی میشناسند. ایشان علاوه بر فعالیتهای سیاسی سوابق فرهنگی درخشانی دارند که نشان از دغدغهمندی وی در این حوزه دارد، کتاب «فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی» تلاشی است در همین راستا که در آن با نگاهی عمیق، به بحث حجاب و خودباختگی فرهنگی پرداختند.
در بررسی مقولهی حجاب و مشکلات موجود برهان به سراغ وی رفت تا به عنوان فردی که در زمینهی حجاب و عفاف تحقیقات گستردهای داشته، نظرات وی را منتشر کند:
لطفاً رابطهی حجاب را با فرهنگ اسلامی تبیین بفرمایید.
حجاب یک حکم مسلم اسلامی است که رعایت آن بر هر مسلمانی واجب است و به همین جهت جزئی از فرهنگ اسلامی به شمار میرود. ارتباط این موضوع با فرهنگ اسلامی به اندازهای است که در حال حاضر در جهان حجاب به عنوان نماد رفتاری مسلمانی شناخته میشود. در هر جای دنیا وقتی خانمی با حجاب دیده میشود، مشخص است که او مسلمان است. در واقع حجاب یک علامت محسوب میشود، حتی محاسن مردان علامت مشخصی برای مسلمان بودن آنها محسوب نمیشود، ولی حجاب اسلامی زنان علامت مشخص و انحصاری فرهنگ اسلامی است.
مهمترین ثمرهی حجاب در سطح اجتماع و خانواده چیست؟
یک اصل را باید بپذیریم و آن این است که اگر در روابط جنسی بیبندوباری زیانآور است، تحریک بدون ضابطه و بیحساب هم به جامعه آسیب میزند، چرا که تحریک جنسی بدون ضابطه به روابط جنسی بدون ضابطه منتهی میشود. ممکن است این سؤال مطرح شود که آیا روابط جنسی نیازی به ضابطه دارد؟ در پاسخ باید گفت کمتر کسی در دنیا مدعی است که روابط جنسی میتواند کاملاً بیضابطه باشد. اگر این را قبول کنیم، در آن صورت باید بپذیریم که تحریک جنسی هم باید ضابطه و حد حریم داشته باشد و برای برهنگی و پوشیدگی هم باید قوانینی معین شود.
همهی دنیا این قواعد و قوانین را قبول کردهاند؛ چه آنهایی که دینی فکر میکنند و چه آنهایی که تابع عرف هستند. اختلاف بر سر حد و حدود حجاب است، وگرنه هیچ حکومت یا فرد عاقلی در دنیا وجود ندارد که برهنگی مطلق را تجویز کرده باشد. همه به حدی از پوشیدگی قائل هستند. در دین ما هم حد برهنگی و پوشیدگی، تحت عنوان احکام حجاب، مشخص شده است.
باید بپذیریم که نتیجهی مستقیم بیبندوباری جنسی فروپاشی خانواده است. هر جامعهای که تحریک بیحساب را آزاد بگذارد باید منتظر بیبندوباری جنسی باشد و نتیجهی بیبندوباری جنسی نابودی خانواده است. نابود شدن خانواده هم منجر به نابودی فرهنگ میشود. بنابراین حجاب نقش عمدهای در حفظ نهاد خانواده دارد. جوامعی که شرایط تحریک جنسی را فراهم کردهاند یا حدود لازم را رعایت نکردهاند، با فروپاشی خانواده و از بین رفتن بسیاری از ارزشها در جامعه مواجه شدهاند.
لطفاً ماهیت بیحجابی را تبیین کنید و بفرمایید این مسئله از چه زمانی وارد کشور ما شده و دلیلش چه بوده است؟
بیحجابی به عنوان یک پدیدهی اجتماعی سوغات دوران تجدد است. در واقع این موضوع در تقلید از تمدن غرب در دوران جدید در کشور ما به وجود آمده است. در قرن نوزدهم و بیستم، در همهی جوامع شرقی و از جمله ایران به علت خودباختگی در برابر تمدن غربی عدهای فکر میکرده اند که از نظر اجتماعی علت پیشرفتهای علمی غرب نبودن حجاب در میان خانمهای غربی است.
بنابراین در ایران هم تصور میشد لازمهی پیشرفت و تجدد بیحجابی است. البته کشورهای استعمارگر و حکومت پهلوی، به عنوان مروج افکار آنها در جامعه، در این پدیده بیتأثیر نبودند. آنها بیحجابی را به عنوان یک علامت پیشرفت و تمدن در ایران ترویج میکردند و نتیجهاش همان وضع قبل از انقلاب بود که هنوز هم آثارش در جامعهی ما وجود دارد.
با وجود اینکه حدود 28 نهاد فرهنگی در مقولهی ترویج فرهنگ عفاف و حجاب درگیرند، در عرصهی سیاستگذاری، اجرا و نظارت در این زمینه متأسفانه هنوز به شرایط مطلوب نرسیدهایم. مشکل و معضل اصلی نهادهای ذیربط را در چه میبینید؟
پرداختن به این مسئله بحث بسیار مفصلی میطلبد، چون ابعاد گوناگونی دارد. ولی اگر بخواهم پاسخ کوتاهی به این سؤال بدهم، باید بگویم شرط اول موفقیت ما در مقابله با پدیدهی بیحجابی این است که همه از نظر شیوهی عمل به یک نظر واحد برسیم. در حال حاضر یکی از مشکلات این است که دربارهی نحوهی برخورد و عمل اختلاف نظر وجود دارد. باید این مشکل را علاج کنیم. اختلاف نظر ما را به نتیجه نمیرساند.
نقش نهادهای آموزشی مانند آموزش و پرورش را در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در چه حد میدانید؟ اقدامات صورتگرفته تا این زمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
اقداماتی که تا امروز صورت گرفته نسبتاً خوب بوده است، ولی ریشهی حجاب در خانواده است. حجاب از اموری است که اگر خانواده با مدرسه در این موضوع همراه نباشد، مدرسه نمیتواند بر بی حجابی و بد حجابی غلبه کند. البته مواردی وجود دارد که خانواده به حجاب اعتقاد دارد، ولی جامعه نسل بعدی را از حجاب دور کرده است، ولی عکس این حالت به ندرت اتفاق می افتد؛ یعنی اگر خانواده به حجاب معتقد نباشد، مدرسه در این زمینه چندان موفق نخواهد بود.
نقش دانشگاه را در این مقوله چگونه ارزیابی میکنید؟
دانشگاهها مثل ادارات و باقی قسمتهای جامعه هستند و چندان فرقی با آنها ندارند. مدرسهها هم رعایت میکنند، منتها در درون مدرسهی دخترانه که نامحرمی نیست، در بیرون هم که معلمها و مربیها نمیتوانند همراه دانشآموزان به کوچه و خیابان بروند.
از نظر آموزشی هم این مطالب در کتابهایشان وجود دارد و در مدارس هم رعایت میشود. گرفتاری ما امروز مدارس نیستند، چرا که معلمها هم عموماً رعایت میکنند. در حال حاضر کمتر معلمی را داریم که آشکارا مروج بیحجابی و بدحجابی باشد، چون همهی آنها در دوران بعد از انقلاب انتخاب شدهاند. در نتیجه نمیتوانیم بگوییم ریشهی بدحجابی و بیحجابی در مدارس است. این موضوع بیشتر از قسمتهای دیگر جامعه ناشی میشود. البته هرچقدر مدرسهها در آموزش به دانشآموزان بیشتر دقت کنند و اعتقادات آنها را محکمتر کنند قطعاً پایههای حجاب در جامعه تقویت میشود، اما مسئلهی اصلی وضع خود مادر و فضای خانواده است.
سهم برنامههای دشمن را در شرایط فعلی چه اندازه میدانید؟
این موضوع هم بحث مفصلی است و نمیتوان به اختصار به آن پاسخ داد، اما مسلم است که دشمنان انقلاب اصرار دارند بیحجابی در ایران گسترش پیدا کند و در این زمینه برنامهریزی هم میکنند. در شرایط فعلی،نباید موضوع حجاب را رها کرد، چرا که دیگران برای ترویج بیحجابی در کشور ما اندیشه میکنند و برنامهریزی دارند. بنابراین ما برای دفاع از حجاب و ترویج آن در کشور باید بیش از آنها اندیشه داشته باشیم و برنامهریزی کنیم
دیدگاه شما