دوستان از غزه می گویم سخن /از دو صد رنج و دوصد درد و محن
آه از غزه زمردان و زنان/ از نوای مادران،سینه زنان
آه از غزه لگد کوب خان/آه از گلهای دربند خزان
آه از غزهی ز بی برقی و نور /دیده گریانش شود از راه دور
آه از غزه ز رنج بی امان/زخم و مرهم نیست درد توأمان
دوستان از غزه می گویم سخن /لیک آهسته نهان از ما و من
لیک این نجوا زه ترس خصم نیست/گرچه او دیو است خود بد خشم نیست
ترسم از باد است و فریادش چو دف/که برد این گفته را سوی نجف
گر علی آگه از این ماتم شود/بی گمان غم با دلش همدم شود
غیرت الله است آن مرد خدا /آنکه بی او برنتابد ماسوا
چو شنید از دزدی خلخال گفت/می سزد مردی شود با مرگ جفت
دوستان از غزه می گویم سخن/لیک با دستان در بند رسن
تا به کی دستی بر آتش دارما/نعره در بستان دلکش دارما
وقت آن آمد که دستی بر زنیم/خصم را پتک گران بر سر زنیم
سید حسین تفرشی
دبیر ادبیات عرب و شاعر در شهرستان رزن
دیدگاه شما