آخرین اخبار

تاریخ : 1. شهريور 1393 - 12:27   |   کد مطلب: 9339
در 8 سال گذشته یک تحجری بجای باز کردن فضا خلق کردند، شما ببینید آنها که الان بیشتر روایت می خوانند و حرف می زنند، روایات تحجرآمیز برای مردم می خوانند. فضای دانشگاهی ما نباید این طوری باشد. درفضای خفقان زده، نمی شودعالم شد. فضای دانشگاهی ما باید این طوری باشد. در چنین فضایی می تواند، تفکرها و استعدادها خودش را نشان بدهد. فضایی که حاکم بر سرش نباشد و حراست ها دست ها را نبندند. افراد رو ممنوع الورود نکنند و از این چیزهایی که الان هست که می بینیم این ها با تفکر علی(ع) منافات دارد

hashemirafsanjani.ir -  آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار با اعضای انجمن علمی ایران در اوایل دی ماه سال 92 سخنان بسیار مهمی را در نقد روند 8 سال گذشته کشور بیان کرد.

به گزارش صبح رزن به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، متن کامل و فیلم سخنان ایشان به شرح زیر است:

سم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله و سلام علی رسول الله و آله
بسیار خوش آمدید به مجمع تشخیص مصلحت نظام و صفا آوردید به دفتر ما. شما بزرگوارانه از من تشکر کردید ولی حقیقتش این است که من باید ازشما تشکر کنم. می دانم زحمت آمدن و رفتن در این شرایط ترافیک خیلی مشکل است برای همه. به هر حال محبت فرمودید. حرفهایی که اینجا شما فرمودید حقیقتاً کلمات قصار بود. چون می دانستید وقت محدود است، مطالب مهم را در عبارات بسیار گویایی خلاصه کرده بودید و بدون استثناء همه شما حرفهایی زدید که برای بنده هم کاملاً مفید است.انشاء الله تصمیمی که می توانیم در این جلسه بگیریم با الهام از حرف های خود شما یک تصمیم سرنوشت ساز باشد، به هر حال اصل مسئله که شما انجمن های علمی امروز در کشور دارید این است که از مسائل اصلی اسلامی است که اگر ما منصفانه ،عالمانه و روشنفکرانه به قرآن نگاه بکنیم، حقیقت مسئله از همین جاست که شما گفتید و شروع پیشرفت های اساسی از همین جاست.

همینطور که شما فرمودید محدود کرده اند این پیشرفت را. تاریخ ما اینجور بوده و ما هم که می خواستیم باز کنیم این زنجیرها را، کاملاً موفق نبودیم. گر چه پیشرفت هایی هستند که شما می گویید امروز 140 هزار عضو انجمن های علمی هستند از بزرگان. که شما همه حالا حضار که من خیلی ها رامی شناسم از دور و نزدیک نخبه هستند حقیقتاً، ولو اگر رسماً جز نخبگان عددی حساب نشدند ولی واقعیتها همین اینجاست.

نقطه اساسی که در کار شما هست، این بود که خودتان هم روی آن تکیه کردید که این کار کاملاً مردمی است و احساس وظیفه ای است. نه اینکه یک کار واگذاری شده از طرف قدرت و حکومت باشد. هزینه هم از کسی نمی خواهید و وقت می گذارید. هزینه رفت و آمد رو هم می دهید، مثل انجمن های دیگری که هستند، منتهی شما یک سطح بالایی از این انجمن ها را به عهده گرفته اید.

علم از همین جا بیرون می آید، هر چیزی از اینجا بیرون می آید، یعنی ما اگر امور کشوری را جز امور اساسی که جزء وظایف حکومت باید باشد، همیشه هم بوده، در زمان صدر اسلام هم بوده، باید بقیه امور را به مردم واگذار کنیم. فقط نظارت کنیم و پشتیبانی کنیم. راه صحیخ پیشرفت این است این راه اسلام است.

من حالا درصحبتهایم عرض می کنم که مسئله ریشه دینی دارد و دنیای امروز نتیجه این تفکر اسلامی را دارد می بیند، همه این پیشرفت هایی که امروز در شرق و غرب می بینید، اگر منصفانه قضاوت بکنیم، آغاز حرکتش از همان جزیره العرب است، جزیره ای که تعداد باسوادهایش  به معنای خواندن و نوشتنش از تعداد انگشت ها هم بالاتر نمی رفت، از آنجا شروع شده، البته این هم از خود آنها نبوده، از خدا بوده، وحی بوده خدا از آنجا شروع کرد. توضیح هم داده شده . من حالا مفصل که نمی شود در جمع شما که همگی کار دارید و مسئولیت دارید زیاد استدلالی صحبت کنم ولی فقط اشاره گونه عوض می کنم.

اولین کلمات قرآن - در آن جزیره ای که عرض کردم چگونه بود- اینطور شروع می شود و اولین کلمه ای که وحی را شروع می کند. آغاز می کند و در آسمان بعد از 500 سال به روی زمین باز می شود، آنهم برای انسانی که خودش خواندن بلد نیست. سواد ندارد. نوشتن بلد نیست. ولی فقط از لحاظ روحی آمادگی گرفتن پیام و تحویل پیام را دارد. با «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ » آغاز می شود، با کلمه اقراء شروع می شود. بخوان خدا را و آفرینش را. اولین مسئله مهم است به اسم « اسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ - خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ» کلمه دوم انسان است و کلمه سوم،خدایی که انسان را علم داد و عالم کرد علم اله البیان این خیلی حرف جالبی است.اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ - الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ.
قلمی آید و تعلیم می آید. معلوم است که این پیام کلماتی است که به اصطلاح ادبا برائت استعلال است، برائت استعلال تعبیری است که در ادبیات طلبه هاهست. یعنی کسی که روی بلندی ایستاده برای دیدن ما. می خواهد ماه را ببیند افق را نگاه می کند. افقی که در اولین سوره نازل بر پغمبر(ص) در مد نظر  قرار می گیرد اینهاست.

انسان، عالم و مومن در این سه کلمه خلاصه می شود. خوب این مکتب قرآن است. جای جای قرآن هم همین است. "هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ".می شود انسان یا جامعه عالم را با جامعه ای که سواد ندارد مقایسه کرد؟. اینها یکی اند؟. انسانیت یک بحث جدایی است.همه انسانها را می شود، با هم مقایسه کرد، اما با صفت دانش. نه باید تفاوت قائل بود بین این دو جامعه. حتی از لحاظ معنوی. بعضی ها فکر می کنند راه رسیدن به خدا به عبادت یک چیزهای دیگری هست، عبادت هست، ما هم همین را می گوییم، امّا « إنما یخشی الله من عباده العلماء» علما هستند که در مقابل خداوند، خشی دارند. خشیت یک حالت بسیار ارزشمندی است. ترس و اینها نیست. حالت خشیت از تعبیرات ناب قرآن است. حالتی است که انسان در مقابل خداوند احساس می کند، دارد. این یک ذره ضعیف، تقریباً هیچ. مثل سایه در مقابل عظمت خداوند است. که همه آفاق را وجودش فرا گرفته. این حالت خشیت است. اینهم مال علماست.

قبلاً فکر می شد، خیال می کردند. بعضی ها هنوز هم فکر می کنند که این علماء، علمای علوم دینی هستند. من هیچوقت در قرآن چنین دلیلی نمی بینم. دانش اصلاً راه شناخت خداست. بسیاری از دانشمندانی که هیچ در محیط دینی نبودند با دانش خود به خدا رسیدند و آن خشیت واقعی را هم پیدا کردند. البته این بحث دیگری است که بحث مفصلی است ولی ما اینها را داریم.

عملاً رفتار مسلمانها با اینکه بعد از رحلت پیغمبر(ص) انحراف حکومتی پیدا شد و علی بن ابی طالب(ع) که نظیراش در جامعه نبود از مسئولیت کنار گذاشته شد و بعد خلفای راشدین و بعد هم خلفای دیگری آمدند ولی به هر حال همه آنها، چون توده مردم، مسلمان بودند. خلفا مسائلی را مراعات می کردند. جامعه اسلامی در مدتی به بزرگترین تمدن دنیا دست یافت و تمامش مال تعلیمات دینی است و راهکارهای آن هم همین راهکارهایی معمول است. همیشه همین بوده، چون از علم و عالم تکریم می شد.

بسیاری از دانشمندان دنیا که تعدادی از آنها هم هم در ایران بودند هجرت کردند به مراکز دولتی و مراکز خلافت. و آنجا در ابتدا یک ستاد ترجمه ای به وجود آمد که علوم دنیا را ترجمه می کردند و بعد هم به تدریج تبدیل شد به تحقیق که دستاوردهای خودشان بود. جندی شاپور را ایرانیان، هم خلق کردند و هم حفظ کردند. خوب می دانید شما که بیشتر از ما قطعاً این چیزها را.چون جندی شاپور به صورتی بود که هرکس از روم و هند حتی چین و هر جا دانشمندی تحت فشار قرار می گرفت .بیشتر نسطوریان، اینها می آمدند به جندی شاپور. دانشگاه بزرگ جهانی تشکیل داده بودند که در مدینه هم در عصر پغمبر(ص) اطباء شان بودند در آنجا طبابت می کردند. پیغمبر(ص) آنها را خیلی احترام می کرد و یه چنین جایی را ایرانی ها حفظ کردند و بعد هم مسلمان ها اینها را جذب کردند.

وقتی که فتح شد ایران، هیچ تعرضی به جندی شاپور نشد. خوب این یک علامت مهمی بود که اینها باید محفوظ بماند. ما ریشه دینی مان کاملاً روشن است .تفکر و تعقل .همه اینها در قرآن کلماتش را جمع کنید صدها کلمه است که تعقل اصل است. در گفتار ائمه(ع) هم همینطور است. یه توصیه ای دارند امام کاظم(ع) به هشام، چندین صفحه. که در همه کتب روایی هم آمده. راهها را نشان می دهد و توصیه هایی با کلمات قصار می کند. نود درصدش تعقل است. خوب این خیلی چیز را می فهماند.  که اینجور بوده.

همه شما می دانید که اگر تمدن اسلامی نبود ممکن بود غرب در قرون وسطی بیش 1000سالی که مانده بود، بماند. آنها آمدند غارت کنند و جنگ های صلیبی را راه انداختند. تلفات زیادی هم دادند. بعد از 200 سال آنچه که بردند از همه چیز که می خواستند بیشتر بود و آن دانش اسلامی بود.قبلاً هم از طریق اندلس و سایر جاها رفته بودند. خوب می دانیم غربی ها از این سرمایه، علم خود رو کسب کردند البته به سرعت،خوب تنظیم کردند بهتر از خود. آنها گرفتند وعمل کردند و ما ماندیم. در این مدت عقب رفتیم.

توقع ما از انقلاب اسلامی واقعاً یکی هم همین نکته بود، اقدامی که در اوایل انقلاب شد و مدتی دانشگاهها را تعطیل کردند، ما موافق نبودیم ولی انسانهای علاقمند جوان و حماسی شلوغ کردند و اینجوری شد که عده زیادی از نیروها را از دست دادیم .ولی اصل موضوع حفظ شد و با ستادی که امام(ره) تشکیل دادند بخشی از دانشمندان ما فعال ماندند. دوباره احیاء شد.همان موقع برای ما و دوستان ما مشخص شد که این کار باید مردمی باشد. باید دانش را از انحصار دولت در آورد و مردم را شریک کرد. این برداشت البته با ادله دیگری هم بود. چون ما دیدیم دولت نمی تواند جوابگوی خواسته ها و تقاضاهای مردم باشد، می دید صف طولانی که پشت کنکور بود و اکثرشان دست خالی برمی گشتند،دل انسان را می شکست و واقعاً انسان را ذوب می کرد که چرا این همه جوان با حسرت به خانه برمی گردند .خانه را هم ناراحت می کند و استعداد ها زنده به گور می شد.

از همان موقع تصمیم گرفته شد، چیزی به اسم دانشگاه آزاد اسلامی تاسیس شود. ما آزاد فکر می کردیم. این محدودیت هایی هم که الان هم در دانشگاه آزاد داریم اینها هم تو ذهنمان نبود، می خواستیم کاملامردمی باشد و از همه امکانات آن، مردم با میل خودشان استفاده کنند. بیایند تحصیل کنند، تحقیق کنند. ولی رفته رفته شورای انقلاب فرهنگی در چهار چوب نظام یک محدودیت هایی درست کردند و به این صورت درآمد.

اگر امام(ره) نبودند اگر شخصیتی مثل امام (ره)نبود.دانشگاه آزاد هم این نمی شد، آن موقع اگر کسی  اینجور کارها را از دولت می گرفت یک ارتداد از انقلاب حساب می شد و حتی مدارسی که از پیش وجود داشت آنها رو هم دولتی کردند مثل مدرسه علوی و مسائل جاری که کم کم  اینها را برگرداندیم. چند تا دانشگاه و دانشکده و موسسه و پژوهشگاه غیر دولتی بود اینها رو برگردوند و دولتی کردند. سخت بود آن موقع واگذاری امور دانشگاهها به بخش خصوصی و غیر دولتی. ولی با این تفکر شد و این حرفی که الان شما می زنید، واقعاً همینطور است که دستور اسلام این است." کن معلماً أو متعلماً".  یا استاد باش یا شاگرد باش. اگر می خواهی مسلمان خوبی باش یا باید چیزی یادبدهی یا یاد بگیری.

زندگی اینطوری است. از گهواره تا گور مال اینجاست که اینطور باشد. این که حالا یک بحث عجیبی غریبی شروع می کنند، که علوم انسانی یا فلان علوم از غرب آمده بنابراین اینها به درد ما نمی خورد!. علم که به درد همه می خورد. ممکن است آدم با چیزهای دیگری آن را بهتر یا قویتر کند، اشکالاتش را برطرف کند ما باید هر جا دانش را دیدیم بگیریم و امروز دانش در خارج از ایران خیلی زیاد است که ما نداریم و بالاخره حتماً باید برویم دنبالش.

منتها ما الان استعدادش را داریم .ما بسیاری از دانشمندانی را داریم که خودشان می توانند نقطه آغاز دانش های ناشناخته شده برای کشور ما باشند. ما علوم ژنتیک و بیولوژیک را خیلی دور بودیم ازآن، حتی وقتی که من نیاز شد یک تکنولوژی بیارم در وزارت علوم، مخالفت می شد، البته آنها مخالف کلی بودند، می گفتند از بلژیک بگیرید. از غرب بگیرید. خوب نمی دادند به ما .آنها می دانند این دانش نباید در ایران باشد. مجبور شدیم برویم از کوبا بگیریم ،کوبا هم خوب بود. همون منشا یک حرکتی شد. الان اساتید زیادی، شخصیت های زیادی، از اینجا در آمده و خیلی چیزهای دیگراز قبیل.

به هر حال من فکر می کنم ،شما این تحرکی که خودتان با هزینه خودتان و فکر خودتان تا به حال به اینجا رساندید، این رو باید سرمایه شرایط جدیدمان قرار بدهیم و کشور را به صورت دانایی محور پیش ببریم .ما در سند چشم انداز، توسعه کشور را دانایی محور می خواستیم. این رو کار کردیم تا این که به این تعبیر رسیدیم و امضاء شد و الان ابلاغ شده ،منتها متاسفانه در موقعی ابلاغ شد و به دست کسی باید اجرا می شد که او ضد این چیزها بود و همین  وضعی که شما می گویید در دانشگاهها و در جاهای دیگر پدید آمد. یک تحجری به جای باز کردن فضا خلق کردند، استاد آزاده روشنفکر را حذف می کردند. برای اینکه یک استاد شعاری را جای او بیاورند، خوب این با دانش سازگار نیست. با توسعه علمی سازگار نیست. اصلاً علم در فضای آزاد رشد می کند. در فضای خفقان زده، نمی شود عالم شد. تحجر و عقب افتادگی که از تعصب های کور جامعه را فرا می گیرد بزرگترین مانع خیزش علمی کشور است.دانشمند نمی تواند در فضای آلوده و تحجر و استبداد و زورگویی و تحمیلی، عقلش و فکرش و نیروی ابتکار و اختراعش را خوب استفاده بکند این واقعیت کاملاً در مبانی دینی ما هست.

شما ببینید آنهایی که الان بیشتر روایت می خوانند و حرف می زنند این تفکر را ندارند، می روند روایت های تحجرآمیز را برای مردم می خوانند در تربیون ها. اگر آن روایت های دیگر را بخوانند، مردم می فهمند چه بوده، اسلام.چه جور بوده اسلام.

در جلسه رسمی دولت در مقابل حضرت علی (ع) .آن شخصیت بزرگ. افراد زندیق می آمدند، در مجلس شرکت می کردند. در مقابل همه مردم، کفر می گفتند و حرفهایی می زدنند که متعصبین را عصبانی می کرد.گاهی کتک کاری می کردند، کار به بد گویی می رسید خوب این چطور می شود؟. حالا یه کلمه ای، یه کسی توی دانشگاه می گوید، یه جمله ای می گوید. باید اخراجم بشود؟ . ستاره دار بشود؟. در جلسه رسمی حکومتی است، حضرت علی (ع) سخنگوی آنجاست. شما بخوانید کتاب های که در این زمینه هست. ببینید چه حوادثی اتفاق می افتاده. در یک جا چون اهانت شد به حضرت علی(ع). اصحابی که نشسته بودند، آن اهانت کننده را می خواستند کتک بزنند. حضرت علی(ع) فرمود: رهایش کنید. این چه وضعی است؟. « إنما سب باسبب و عفواً عن الذنب». او یک فحش داده، حداکثرش این است که یک فحش به او بدهید. بهتر این است که ببخشیدش. بگذارید حرفش را بزند. خوب جواب دارد جوابش را می دهیم؟.

فضای دانشگاهی ما باید این طوری باشد.در چنین فضایی می تواند، تفکرها و استعدادها خودش را نشان بدهد .این هم فقط در فضای مردمی خواهد بود. فضایی که حاکم بر سرش نباشد و حراست ها دست ها را نبندند. افراد رو ممنوع الورود نکنند و از این چیزهایی که الان هست که می بینیم این ها با تفکر علی(ع) منافات دارد.

ولی در فضایی که شما در انجمن های علمی خلق کردید با این انبوه انسان های عالم 140 هزار نفری . بخصوص از اینکه من این عدد خانم ها را نمی دانستم. از این عددی که خانم گفتند که زنان در این انجمن ها و انجمن های خودشان کثرت دارند. خوب این همانی است که آرزوی ما بود. الان یکی از بهترین دستاوردهای انقلاب به صورت خاموش و آهسته آهسته، بی سر و صدا اتفاق افتاد. آن هم همین است که الان خانم ها آمده اند و سهم زیادی در دانشگاهها به عهده گرفته اند. ما همینجور پیش برویم سالهای آینده خانم بی سواد نداریم . مادر بی سواد نداریم که فرزندانش را نتواند درست تربیت کند یا خانه را خوب اداره کند یا هر جا که هست کارش را به درستی انجام بدهد. از این به بعد این نقضیه ما برطرف می شود. این نیمی از پیکر جامعه دارد کم کم می رسد به موقعیت خودش. منتهی اگر جهشی و با سرو صدا بود حتماً در جامعه ما زمین می خورد. ولی آرام خودشان کردند و خدا خواست و یاری کرد.

گاهی در مجلس صحبت هایی هست. از سهمیه زن و مرد در دانشگاهها.ولی اینها اشتباهه. من اصلاً قبول ندارم .نمی شود که کسی می خواهد  درس بخواند جلوی او را بگیریم .بخصوص اگر دانشگاههای غیر دولتی این کار را بکنند، جایی ندارد. به هر حال اما پیشنهادی که شما کردید در مورد پیشنهاد شما چون وقت جلسه بعدم را الان دارم مصرف می کنم، اینجا کوتاه عرض می کنم. من با پیشنهاد شما موافقم. مرکز تحقیقات استراتژیک الان در اختیار من هست. شما الان خودتان بیایید طرح حضورتان در آنجا را به من بدهید من خودم فکر می کنم ما یک معاونت علمی درست کنیم و با همین  انجمن های آکادمیک یک معاونت درست کنیم و رشته هایی که اهمیت دارن راد خودتان پیشنهاد کنید. به صورت کمیته های آن معاونت باشد و زیر مجموعه آنجا باشد. در حد امکاناتمان هم، ما پشتیبانی می کنیم. البته اونجا بودجه کمی دارد ولی در هرحال پشتیبانی شماست.

 شما بناست انجمن علمی بمانید. کار خودتان را بکنید اما حضور داشته باشید.من خواهش می کنم خانم ها هم آنجا حضور داشته باشند. یکی از کمیته ها را برای خانم ها بگذارید و چند تا رشته مورد اهمیتتون رو هم بگذارید. این رابطه را برقرار کنیم. شاید به زودی توسعه بیشتری پیدا بکند. امروز من حاضرم شما معرفی کنید و البته خودتان اول بررسی کنید که اختلافی پیش نیاید، بعداً دو دستگی اتفاق نیافتد. بتوانید منسجم وارد مرکز تحقیقات بشوید. یکی از خاصیت های اینجا این است که مرکز تحقیقات می تواند به کمیسیون های مجمع، خوراک بدهد. همین الان هم در دستورشان است .
دردوره دکتر روحانی هم این کار می شد. یعنی ما مسائلی که سیاست های کلی داریم ، توی کمیسیون ها گفته می شد .خوب اینجا مجموع انجمن های شما هم بتواند با مسائلی که مرتبط با شماست آنجا حضور داشته باشید و مجمع را هم غنی تر می کنید، اما نباید شکلی بگیرد که این استقلال انجمن ها مخدوش بشود.من انجمن ها را همینجور مردمی و خود محور، نه دولت محور می خواهم.
من باز هم خوشامد می گویم خدمت شما و امیدواریم که این جلسه منشأ یک حرکت دلخواه شما بشود.
و السلام علیکم و رحمه الله

مشاهده فیلم در بخش رسانه همین خبر.

فیلم: مهدی عزیزی.

دیدگاه شما