چندین راننده از بنده استقبال کردند که به ماشینشان سوار شوم ، البته نه این که آنها عاشق چشم و ابروی من هستند !!! نخیر ! از قضا سوار یک پراید کردنمان.
بنده که چند بار بیشتر به دمق نرفته بودم کمی جالب به نظر می رسید .اوایل مسیر بودیم که داشتم نا امید می شدم از اینکه به مقصد برسیم چون راننده ،خود و ماشینش قرار داد ویژه ای با حضرت عزرائیل بسته بودند . راننده ای که به هیچ عنوان به خود و مسافرانش تعهدی نداشت و هر نوع خلاف مقررات را انجام می داد.
نکته جالب اینکه از ماشینش هر نوع صدایی در می آمد .وبا تراکتور تفاوت چندانی نداشت (البته در صدا).از شواهد وقرائنی که معلوم است مسیر رزن به دمق هم که تا برنامه ی چشم انداز هزارم توسعه است. قرار نیست درست شود! مسؤلین محترم ،خادمین شهرستان ،کارگزاران مردم در شأن مردم بخش سردرود نیست که عزیزان خود را به راحتی از دست بدهند حق این مردم نیست که فرزندان خود را با دغدغه ،نگرانی و اظطراب به دانشگاه بفرستند .
ای کاش به جای وارد شدن به جنحال های سیاسی ،به جای کینه توزی های سیاسی قدری هم به فکر مردم مظلوم منطقه بودید. ای کاش برای جابه جایی روزانه چند صد نفر از این مردم کوخ نشین همیشه در صحنه حاظر ، مسؤلین کمی فکر می کردند .چرا مردم منطقه شهرستان نباید از حمل و نقل سالم شهری و بین شهری برخوردار نباشد ؟چرا؟