اگر یک نگاه کلی به جشن های عروسی بیاندازیم می بینیم که بسیاری از زوج ها دوست دارند که جشن عروسی خود را در روز های بخصوصی بگیرند؛ مثل روز میلاد ائمه،سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و فاطمه(س)،که این نوع شروع زندگی را امتیاز ویژه ای جهت آغاز زندگی مشترک خود می دانند و اصلاً توجهی به نحوه واصل شروع زندگی خود ندارند .ریخت و پاش هایی که در جشن ها صورت میگیرد،اختلاط بین زن ومرد، استفاده از آلات موسیقی حرام،ایجاد مزاحمت برای دیگران و...که همگی به نوعی می تواند در زندگی تاثیر گزارد.و باعث ایجاد تزلزل در بنیان خانواده ها گردد.در صورتی که در گذشته و یا در صدر اسلام ما چنین چیزهایی را نداشتیم.این همه فساد اخلاقی وجود نداشت ،این همه اسراف وجود نداشت ،این همه طلاق وجود نداشت، این همه بی بند و باری و دوستی های بین دختر و پسر وجود نداشت ،.پس می تون گفت که چنین ازدواج هایی نه بادیدی باز و نگاهی عقلانی بلکه چون عاشقی که با چشمی بیمار و گوشی ناشنوا از پی خواسته دل می رود و در نهایت هم به پشیمانی خواهد رسید،که سرانجام نادیده گرفتن اخلاق اسلامی چیزی چز این نخواهد بود.
اگر هر کاری که مد بود انجام دهی یا هر چه دیگران گفتند بکنی این ها تو را از راه حق منحرف می کنند چون اکثر مردم پیرو گمان و تخمین اند نه پیرو عقل و علم و یقین . جوانها خودشان باید سعی کنند در مقابل این تشریفات و تجملات بایستند و با گرفتن مراسم های ساده و کم کردن هزینه ها ، زندگی بهتری را شروع کنند و روشهای غلط گذشتگان را کنار بگذارند. یکی از کار های مهم این است که مراسم های آسان و ساده گرفته شود و تجملات و تشریفات از زندگی برداشته شود این همه مراسم برای ازدواج لزومی ندارد . اگر بعضی از این مراسم ها کم شود و تشریفات از بین برود آیا ضرری به زندگی می رسد؟ بعضی فکر می کنند این چیز ها و کارها سبب محبت و خوشبختی می شود طلا و آیینه و مراسم تجملی باعث خوشبختی و محبت نمی شود ، محبت دست خداست او باید محبت را ایجاد کند.
اصولا نه تنها در بحث ازدواج ، بلکه در تمامی مراحل زندگی ، انسان باید یک هدف اصلی را دنبال نماید که آن طاعت الهی و قرب به پروردگار متعال است؛ چرا که هر هدفی غیر از او ، پوچ و گذراست و سرانجام رنگ فنا به خویش می گیرد . اما اگر عمل انسان به خاطر اجرای فرمان الهی و هدف او از انجام آن عمل ، اطاعت دستورات محبوب خویش و بندگی آستان او بود ، در این صورت عمل او محدود به زندگانی گذرای دنیا نیست . این چنین فردی از آن جهت که عملش با ذات جاودانه الهی پیوند خورده و رنگی الهی به خویش گرفته است ، همواره و تا ابد از ثمرات آن بهره مند می گردد . نیکو زندگی کردن و در تمامی فراز و نشیب زندگی ،نیکو در کنار یکدیگر بودن ، مسأله ایست که اهمیتی بسیار ویژه در سعادتمندی انسان در طول زندگانی او دارد. پس بیائیم هدفی الهی برای خود برگزینیم و در لحظه به لحظه زندگی آنگونه که او می پسندد ، زندگی کنیم . رنگ خدایی ( بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! . . .
مهدی رحمانی