تاریخ : 7. مهر 1404 - 17:00   |   کد مطلب: 29946
شکست منطق تحمیل به رهبری:
مصطفی غنی‌زاده، پژوهشگر سیاسی در یادداشتی برای فرهیختگان نوشت
بیانات رهبر معظم انقلاب خطاب به مردم ایران که حاوی توضیحات استدلالی درباره اهمیت غنی‌سازی هسته‌ای و چرایی عدم مذاکره با آمریکای بدعهد بود، یک نکته پشت‌پرده را نمایان ساخت.

شکست منطق تحمیل به رهبری

مصطفی غنی‌زاده، پژوهشگر سیاسی در یادداشتی برای فرهیختگان نوشت:

بیانات رهبر معظم انقلاب خطاب به مردم ایران که حاوی توضیحات استدلالی درباره اهمیت غنی‌سازی هسته‌ای و چرایی عدم مذاکره با آمریکای بدعهد بود، یک نکته پشت‌پرده را نمایان ساخت. آن‌هم اینکه اگر ایشان با یک امر مخالفت اصولی داشته باشند، هیچ فرد و جایگاهی امکان تحمیل به ایشان را ندارد. جریانی در شش ماه اخیر تلاش داشت برای تخریب دولت مستقر، همکاری رهبر معظم انقلاب با رئیس‌جمهور و برخی اقدامات مانند مذاکرات عمان را تحمیل به ایشان معرفی کند. برخی از اینان که توان هضم علت چنین تصمیم‌هایی را نداشتند، آن را به مسئله تحمیل احاله دادند. یکی از شاخص‌ترین تندروهای این جریان گفته بود «به علی(ع) تحمیل شد این که سیدعلی است». برخی دیگر نیز شبهه نبود رهبری در رأس ساختار تصمیم‌گیری را مطرح کرده بودند. فردی مهم‌تر از این جریان نیز این فرضیه را مطرح کرده بود که موسای قوم به طور رفته و ملت گوساله‌پرست شده‌اند. درواقع سعی داشتند بگویند آنچه در مسائل اساسی کشور رخ می‌دهد یا بدون حضور و نظر رهبری تصمیم‌گیری می‌شود یا به ایشان تحمیل می‌گردد. همین جماعت در پایان سال قبل می‌گفتند که فرماندهان نظامی کشور دیپلمات شده‌اند و برای همین به رژیم صهیونی حمله نمی‌کنند.

یعنی هر کسی که برخلاف سخن آن‌ها، حرفی می‌گوید یا عمل انجام می‌دهد را تکفیر می‌کنند و برچسب می‌زنند؛ حتی اگر بزرگانی مثل شهیدان باقری، رشید و حاجی‌زاده باشند و چون نمی‌توانند این کار را با رهبری انجام دهند، می‌گویند «به ایشان دسترسی ندارند»، «به ایشان تحمیل می‌شود» و...

جالب اینکه بیانات معظم‌له درباره عدم مذاکره، این جماعت را سر عقل نیاورد که ایده‌هایشان درباره تحمیل و عدم حضور اشتباه است، بلکه آن‌ها تصور کردند تازه ایده‌هایشان به ثمر نشسته و رهبری برای اولین‌بار در یک سال گذشته، سخن موردنظر آن‌ها را بیان داشته‌اند. خوشحالی‌شان در واکنش سریع مجازی به این بیانات واضح بود. درحالی‌که اصل ماجرا ردشدن ایده آنان در تحمیل و عدم حضور بود. این سخنان واضح نشان داد که اگر رهبری معتقد به موضوعی باشند و آن را مستدل و مستحکم بدانند، کسی امکان تحمیل اراده به ایشان را ندارد. اینان تغییر شرایط، اهمیت اقناع مردم و گرفتن بهانه از دشمن را فهم نمی‌کنند و یکسره بر طبل همان اندیشه چند دهه‌ای خود می‌زنند. اندیشه‌ای که در عمل کشور را به سال 92 رساند و حسن روحانی را رئیس‌جمهور کرد.

البته بدیهی است که رهبری براساس ایده مردم‌سالاری دینی که اصل ریشه‌ای انقلاب اسلامی است تا آن‌جایی که در اصل امّهات انقلاب خدشه‌ای وارد نشود، دست مقامات ازجمله رئیس‌جمهور را باز می‌گذارند. این اساس مردم‌سالاری دینی است که با تغییر دولت‌ها به‌تناسب نظر عمومی مردم، برخی رویه‌ها و سیاست‌ها هم تغییر کند. اسم این فرایند، تحمیل نیست، بلکه پذیرش نظر منتخب مردم در اموری است که ضرر اساسی و حیاتی ندارد و حتی می‌تواند تبدیل به تجربه عمومی برای مردم بشود. به یاد داریم که رهبری در چند موضوع تاریخی مانند انتصاب معاون اول در دولت دهم بعد از آن انتخابات باشکوه، ایستادند و کوتاه نیامدند. بعدها هم مشخص شد آن تصمیم چقدر مهم بوده و اصرار رهبری از یک ضرر بزرگ و ملی جلوگیری کرده است؛ اما این موارد عموماً نادر است. معمول رفتار امامین انقلاب، توجه به نظر مجریان و پذیرش آن بوده است. برخلاف تصور یک نماینده مجلس که در گفت‌وگویی معتقد بوده نباید با تغییر دولت‌ها، سیاست‌ها تغییر کند، امامین انقلاب معتقد به تغییر رویه‌ها مبتنی بر خواست عمومی از مسیر انتخابات بوده و هستند و آن را به مثابه روان‌شدن خون تازه در کالبد اجرایی کشور قلمداد می‌کنند. اما نکته اساسی این است که در جایی که مسئله ضرر بزرگ باشد یا انحراف از یک سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران محتمل شود، هر دو زعیم بزرگوار ایستاده و در مقابل آن مخالفت کرده‌اند.

به هر صورت باید بدانیم بخشی از این جریان تندرو، به دنبال تبعیت از رهبری نیستند، بلکه منویات ذهنی خود را دنبال می‌کنند. هرکسی را که با این منویات همخوانی نداشت تکفیر یا تضعیف می‌کنند و از دایره انقلابی‌گری به بیرون پرت می‌کنند؛ اما وقتی به صخره سخت رهبری برخورد می‌کنند، حرف از تحمیل می‌زنند تا تابعان خود را آرام نگه دارند و وقتی مسئله به «تشکر از رئیس‌جمهور پرتلاش» می‌رسد و اینان در وسط پروژه «بنی‌صدرسازی» هستند، ناگهان می‌گویند که «من ضبط‌صوت رهبری نیستم.» جنس انقلابی‌گری اینان، رهبری را هم برنمی‌تابد.