17 مرداد در تقویم ملی ایران بعنوان "روز خبرنگار" نامگذاری شده است. واژه "خبرنگار" یادآور زحمات خالصانه افرادی است که در راه اعتلای بشریت از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند و از هیچ خطری نمی هراسند. پیشینه ی تاریخی این روز به شهادت یک خبرنگار شجاع و "شیرمرد لر" یعنی محمود صارمی برمی گردد؛ در 17 مرداد 1377 خبرنگار شهید محمود صارمی (خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی "ایرنا" در مزار شریف افغانستان) به دست عوامل امریکا و نیروهای طالبان به شهادت رسید و به همین مناسبت، شورای فرهنگ عمومی کشور، هفدهم مرداد ماه هر سال را به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری کرد.
آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز)، در روز ۱۷ مرداد، ضمن تجدید عهد با مردم برای بیان صادقانه حقایق منطقه زاگرس میانی، این روز مقدس را به همه خبرنگارانی که برای اعتلای زندگی مردم لر بختیاری تلاش می کنند، تبریک می گوید؛
همکاران ارجمند! اعضای محترم باشگاه خبرنگاران بختیاری! روز حق بینی و حق نویسی؛ روز گام نهادن در وادی آگاهی و نیک اندیشی، روز اطلاع رسانی با سلاح قلم ... و روز خبرنگار را به شما و تمامی همکاران خود در صحنه اطلاع رسانی تبریک می گوییم.
به همین مناسبت، بخشی از رهنمودهای حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری درباره رسالت رسانه ها و اخلاق رسانه ای را به همه خبرنگاران و کاربران ارجمند تقدیم می کنیم.
رسالت مطبوعات و رسانه ها در کلام امام خمینی (ره)
حرکت در مسیر خواست ملت، اساس کار مطبوعات و رسانهها
به طور کلی در هر کشوری مطبوعات آن کشور و تلویزیون و رادیو آن کشور باید در مسیر آن ملت و در خدمت ملت باشد. مطبوعات باید ببیند که ملت چه میخواهد، مسیر ملت چیست، روشنگری از این طریق داشته باشد و مردم را هدایت کند.(۱)
شغل نویسندگی برای افراد شایسته یک واجب کفایی است
گویندگانی که هر جا ما داریم، در سرتاسر کشور، چه گویندگانی که از طبقه روحانی هستند و اهل منبر و چه گویندگانی که از سایر طبقات هستند و نویسندگان در هر جا که هستند، چه در حوزههای علمیه و چه در دانشگاهها و چه در سایر جاها هستند، باید با گفتار خودشان و نوشتار خودشان به این کشور خدمت کنند. عذر نیست برای آنها که چون من وارد به یک شغلی نیستم پس نویسندگی هم نکنم. شغل، امروز یک امری است که برای آن اشخاصی که شایسته هستند و ایران احتیاج به آن شغلها دارد، واجب کفایی است.(۲)
نقش مطبوعات در تربیت جامعه و انعکاس آرمان ملت
نقش مطبوعات در کشورها منعکس کردن آرمانهای ملت است. مطبوعات باید مثل معلمینی باشند که مملکت را و جوانان را تربیت میکنند و آرمان ملت را منعکس میکنند. در مملکتی که آن همه خونریزی شد و آن همه ملت ما خون دادند تا این که یک جمهوری اسلامی موافق آراء اکثریت قریب به اتفاق محقق شد و دست خائنین کوتاه گردید و دست چپاولگران قطع شد، اگر ـ مطبوعات ـ در مطبوعات بخواهند باز به پشتیبانی از جنایتکاران و خیانتکاران چیزی بنویسند، این مطبوعات ما نیست، این خیانت است. باید مطبوعات آن چه که ملت میخواهند بنویسند، نه آن چه که برخلاف مسیر ملت است مع الاسف در بعضی از مطبوعات چیزهایی که برخلاف مسیر ملت است و برخلاف آمال جامعه ملت است منعکس میشود و ما تاکنون به مسامحه رفتار کردهایم و من امیدوارم که مطبوعات را خود صاحبان مطبوعات اصلاح کنند.(۳)
مطبوعات باید یک مدرسه سیّار و یک بنگاه هدایت باشند
وضع کشور را در گذشته دیدید که چگونه بود، تمام چیزها در جهت اسلامزدایی بود خصوصا مطبوعات که وضعی داشتند که اگر مهلت پیدا میکردند طولی نمیکشید که همه چیز را از بین میبردند. امیدوارم با همت آقایان همه آن انحرافات از بین برود. مطبوعات باید یک مدرسه سیّار باشند تا مردم را از همه مسایل به خصوص مسایل روز آگاه نمایند و به صورتی شایسته از انحرافات جلوگیری کنند و اگر کسی انحرافی دید با آرامش در رفع آن بکوشد. به طور کلی مطبوعات باید یک بنگاه هدایت باشند، یعنی به صورتی که اگر دست مردم بیفتد مردم هدایت شوند، به خصوص روزنامههایی مثل اطلاعات و کیهان و جمهوری اسلامی و آزادگان. باز تکرار میکنم دنبال این نباشند که من از شما تشکر کنم، تقدیر و تشکر من فانی است و از بین میرود. آن چه که باید همگی در نظر بگیریم رضای حق تعالی است و آن چه وظیفه من است دعاست. امیدوارم موفق و مؤید باشید.(۴)
نقش رسانهها و مطبوعات در معرفی اسلام واقعی و پذیرش فطرتهای سالم
ما که میگوییم اسلام را ما میخواهیم صادر کنیم، معنایش این نیست که ما سوار طیاره بشویم و بریزیم به ممالک دیگر. یک همچو چیزی نه ما گفتیم و نه ما میتوانیم. اما آن که ما میتوانیم این است که میتوانیم به وسیله دستگاههایی که داریم، به وسیله همین صدا و سیما، به وسیله مطبوعات، به وسیله گروههایی که در خارج میروند، اسلام را آن طوری که هست معرفی کنیم. اگر آن طوری که هست معرفی بشود، مورد قبول همه خواهد شد. بشر فطرتش یک فطرت سالم است، اگر یک چیزی را القا بکنند، روی فطرت سالم خودش قبول میکند و قدرتمندها از همین معنا میترسند. بنابراین ما یک وظیفه بسیار بزرگ بر عهده داریم. نه ما تنها، همه مسلمانها و نه شما تنها، همه قشرهایی که در ایران و در خارج ایران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظیفه بزرگی داریم و آن این که اسلام را آن طوری که هست، آن طوری که خدای تبارک و تعالی فرموده است، آن طوری که در روایات و در قرآن ما هست، آن طور به مردم ارائه بدهیم و به دنیا ارائه بدهیم و همین خودش از هزارها توپ و تانک بیشتر میتواند مؤثر باشد. آن چیزی که با ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را بر میگرداند و این کار، این هنر از اسلام میآید و این هنر از احکام اسلام میآید، نه با یک توپ و تانک بخواهد کار بکند، او نمیتواند کاری بکند و شما میبینید که با این که قدرتهای بزرگ دارای آن قدرتها هستند هر روز در دنیا دارند شکست میخورند.(۵)
تربیت انسانهای متفکر و شجاع برای دفاع از آزادی و استقلال کشور
این نویسندههای ما، این گویندههای ما، این متفکرین ما، اگر بیدار شدند، حالا باید همه چیز فرمش تغییر بکند. مجله باید در خدمت کشور باشد، خدمت به کشور این است که تربیت کند، جوان تربیت کند، انسان درست کند، انسان برومند درست کند، انسان متفکر درست کند تا برای مملکت مفید باشد. مجله باید وقتی کسی بخواند، ببیند، اگر عکس دارد، عکسی باشد که تهییج کند برای این که مقابله با دیگران بکند. اگر مطلبی دارد، مطلبی باشد که بسیج کند این را برای حفظ استقلال خودش، برای حفظ آزادی خودش، برای حفظ مملکت خودش. اگر مجله، این مجله است، مجله اسلامی است و مجله جمهوری اسلامی. اگر مجله همان مسایل سابق است منتها حالا یک خرده تخفیفش دادهاند لکن باز هست، اگر آن باشد نباید اسمش را مجله جمهوری اسلامی گذاشت، باید اسمش را مجله طاغوتی گذاشت.(۶)
مطبوعات و رسانهها مربی جامعه
اگر مطبوعات متحول بشود ـ و ان شاءاللّه میشود و شده است ـ متحول بشود به یک مراکزی که بخواهند تقوا را در جامعه منتشر کنند، وقتی جوانها و بچههای تازهرس ما وارد میشوند در میدان فعالیت اجتماعی، بروند دنبال روزنامه، روزنامه مربی باشد، گوش کنند به رادیو، رادیو مربی باشد، نگاه کنند به تلویزیون، تلویزیون مربی باشد، نگاه کنند به مجلات، مجلات، مجلاتی باشد که تربیت بکند، این جوان وقتی که به هر جا توجه کرد، دید که گوش و چشمش پر شده از تربیت، اینطور بار میآید. اگر رها بشود، هرزه، بار میآید؛ اگر بکشندش در طرف فساد، میرود. آن طرف و اگر بکشندش در طرف صلاح، میآید این طرف.(۷)
مطبوعات و تربیت نیروی انسانی مفید
آن که از همه خدمتها بالاتر است این است که نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهده مطبوعات است، مجلههاست، رادیو تلویزیون است، سینماهاست تئاترهاست. اینها میتوانند نیروی انسانی ما را تقویت کنند و تربیت صحیح بکنند و خدمتشان ارزشمند باشد و میتوانند مثل رژیم سابق باشند که همه چیز به هم ریخته بود و همه چیز در خدمت استعمار بود، آنها خودشان هم نمیدانستند، خیلیها خودشان نمیدانستند، نمیدانست که این عکسی که از این زن لخت میاندازد چند تا جوان را آشفته میکند، از بین میبرد. در هر هفتهای که یک مثلاً مجلهای در میآید که در آن ده تا عکس کذاست، این چند نفر از جوانهای ما را از دست ما میگیرد. یا خودشان هم متوجه نبودند یا خودشان هم از آنها بودند ما چه میدانیم. اگر خودتان را متحول کردید، کشورتان را هم میتوانید نجات دهید، اگر به همان حال باشید و اسمتان را عوض کردید، با اسم نمیتواند یک کشوری اداره بشود، با لفظ، با لفظ جمهوری اسلام، با رأی به جمهوری اسلام نمیتواند یک مملکتی اسلامی بشود. مملکت اسلامی محتوایش باید اسلامی باشد. شما هم که مجله مینویسید میتوانید خدمت کنید، جوانها را برومند کنید با مقالاتتان، مقالات صحیحتان، دنبال این باشید که از نویسندههای متعهد اسلامی و انسانی نیرو بگیرید، مقالات صحیح بنویسید، درد و دوایش را بنویسید، همه چیز را انتقاد کنید.(۸)
مسؤولیت مطبوعات در هدایت جوانان
باید جوانهای ما، نسل فعلی، نسل آینده را تربیت کنند... باید مجله راه بیندازید که وقتی جوانها باز میکنند شکل و صورت و عکسهای مجله و تیترهای مجله طوری باشد مقابل آن که پنجاه سال ما را به نابودی کشید. شما باید جبران آن خرابی پنجاه سال را بکنید. پنجاه سال جامعه ما هر مجلهای را باز کردند و یا گوش به رادیو و تلویزیون دادند همه انحرافی بود، همه برای این بود که از جوانها مبادا جوان صحیحی ساخته شود، که خداوند به داد شما رسید و مسایل جهش پیدا کرد. اینها دنبال این هستند که انقلاب را برگردانند به جای اولش. هر کس مجله میخواهد بنویسد باید مجهز باشد که این نسل آینده را تربیت کند. برای نسل آینده فکری بکنید. اسلام همه نسلها را مکلف میداند. پیغمبر اسلام مکلف بودند برای همه نسلها. همچنین ما مکلفیم که برای نسلهای آینده کار کنیم. باید تربیت ما از اولاد، در خانه و دبستان و دبیرستانها باشد.(۹)
تشویق اشخاص فعّال و مبتکر، اساس کار مطبوعات
رادیو تلویزیون و مطبوعات مال عموم است ـ چنانچه شما هم همین اعتقاد را دارید که عموم بر آنها حق دارند ـ از این جهت من به سهم خود خیال دارم که راجع به من کم باشد، مگر در مواقع حساسی که لازم است که آن هم باید از ما سؤال شود که آیا مطلبی را باید نقل بکنند یا خیر؟ والاّ آن چه خوب است در رادیو تلویزیون و مطبوعات باشد، آن است که برای کشور اثری داشته باشد. مثلاً اگر زارعی خوب زراعت کرد و زراعتش خوب بود، شما این شخص را به جای مقامات کشور در صفحه اول بگذارید و زیرش بنویسید این زارع چگونه بوده است، این منتشر بشود، و یا کارمندی خوب کار کرد، و یا اگر طبیبی عمل خوبی انجام داد، عکس او را در صفحه اول چاپ کنید و بنویسید که این عملش چطور بوده است. این باعث تشویق اطبا میشود و بیشتر دنبال کار میروند. یا مثلاً اگر کسی کشفی کرد، باید مفصل با عکس و مطلب باشد ـ یا اگر کسی سارقی را دستگیر نمود، و یا یک کشاورز و یا هنرمند و یا جراح ـ که متأسفانه نه اسمشان است و نه عکسشان! در حالی که اینها لایقند تا در روزنامهها مطرح شوند. خلاصه، باید اساس تشویق، اشخاصی باشد در این کشور فعالیت میکنند؛ اینها به کشور حق دارند، به این روزنامهها حق دارند، به رادیو تلویزیون حق دارند. ولی ماها نسبت به آنها حقمان کم است. البته، آن چه من میگویم راجع به خودم است، به دیگران هیچ کاری ندارم، آنها اختیارش با شما و با خود آنهاست. من میل ندارم رادیو هر وقت باز میشود اسم من باشد، مدتهاست که از این جهت متنفرم، این کار غلطی است، به اندازه متعارف نسبت به همه خوب است زیادیاش مضر است، این به ضرر مطبوعات است و مطبوعات را سبک میکند. اشخاص، شخصیتهایشان با خودشان است، این طور نیست که اگر اسمشان زیاد و کم مطرح گردد، شخصیتشان زیاد یا کم شود. در ایران هر کس با هم باشد کس معلوم است چه جوری است. بنابراین، آن چه راجع به خودم میگویم این است که اگر قرار است عکس مرا بگذارید، به جای آن، عکس یک رعیت را بگذارید و زیرش بنویسید این رعیت چه کار مهمی کرده است.(۱۰)
روزنامهها مال طبقه سوم است
باید با اخبار مردم را تعلیم کرد و باید اخبار به صورتی باشد که مفید باشد، باید کاری شده باشد تا اخبار باشد. آن اشخاصی که در اطراف ایران زحمت میکشند، وقتی خبرشان را دادید تشویق میشوند. این طور نیست که همه للّه کار کنند و چه بنویسید و چه ننویسید، فرقی نکند. ما مکلفیم تا افراد را در هر رشته تشویق کنیم تا امثالشان زیاد شود. اگر مطلبی از این طبقهها در روزنامهها آمد، روزنامه آبروی خوبی پیدا میکنند. روزنامهها مال طبقه سوم است، مال طبقه اول نیست و این هم نیست که همهاش مال حکومت باشد و از چیزهای حکومتی بنویسید، این صحیح نیست. به نظر من روزنامهها برای همه مردم است و همه مردم در آن حق دارند و میشود گفت که گاهی جای دیگران غصب میشود، ـ البته بدان معنای غصب نه! ولی نظیر آن ـ این عرض من است.(۱۱)
خدمت به مستضعفین
ای قشرهای روشنفکر و ای قشرهای نویسنده! قلمها و گفتار خودتان را در راه این مستضعفین صرف کنید. ای دانشمندان ما! ای دانشجویان ما! ای فرهنگیان ما! ای دانشگاهیان ما! اجتماعات خودتان را برای راه این مستضعفین تقویت کنید، شما بودید که این همه خدمت کردید و این همه خون دادید و این همه حبس رفتید و این همه زجر کشیدید برای خلاصی از یوغ دشمنان، خلاصی از چپاولگری چپاولگران، نگذارید زحمات خودتان هدر برود، قلمها را در راه خدمت به این خلق به کار بیندازید، گفتار را در راه خدمت به مستضعفین و اعمال را در خدمت به مستضعفین.(۱۲)
توجه به خواست ملت
باید ببینیم که زبان ملت چیست تا بفهمیم که این ملت چه میخواهد، خودمان بخواهیم حکم بکنیم باید ببینیم که زبان ملت چیست تا بفهمیم که این ملت چه میخواهد خودمان بخواهیم که حکم بکنیم که این ملت ما فلان چیز را میخواهد، این حرف غلطی است، حرف صحیح این است که ما مطالعه کنیم، در حال ملت، گوش بدهیم به صدای ملت ببینیم چه میخواهد؟ یک ملتی که همه فریاد میزنند که ما جمهوری اسلامی میخواهیم «نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی» ما دیگر حق نداریم که بنشینیم بگوییم که نه، این ملتی که قیام کردهاند، برای این قیام کردهاند که دموکراسی باشد، در اسلام همه چیز هست به معنای سالمش، اما ما میبینیم که همه مردم دارند میگویند که ما جمهوری اسلامی میخواهیم، ما حق نداریم که تأویل کنیم و بنشینیم خودمان هر چه دلمان میخواهد بگوییم که نخیر، مردم که این حرفها را دارند میزنند، یک چیز دیگر را ما، گردنشان بگذاریم. این خلاف واقع است.(۱۳)
نقش مطبوعات در برچیدن مراکز فحشا
اگر مطبوعات جوانها را نکشاند به طرف فحشا و ببرد طرف صراط مستقیم، مراکز فحشا هم برچیده میشود.(۱۴)
بیان خدمات جمهوری اسلامی در مطبوعات
از مسایلی که در مطبوعات لازم است این است که مقداری از اوراق خودشان را صرف این کنند که جمهوری اسلامی چه کرده است.
شما میبینید که الان آن اشخاصی که میخواهند به جمهوری اسلامی صدمه بزنند، راه افتادهاند که این رژیم هیچ کاری نکرده است و این همان رژیم شاهنشاهی است و فرقی با رژیم شاهنشاهی ندارد حتی بعضی از نویسندههای متعهد مسلمان که آدمهای صحیح و باسوادی هستند شرح مفصلی نوشتهاند راجع به این که جمهوری اسلامی حالا هم، همان کارهای سابق را میکند، اینها نگاه نمیکنند ببینند حالا چه شده است.(۱۵)
لزوم قدردانی از مردم و مأمورین مبارزه با خرابکاری
اگر در رژیم سابق یک خانه تیمی کشف میشد، میدانید که چه هیاهویی راه میانداختند؟ امروز چه؟ من این را یک ظلم میدانم که فرزندان عزیز ما این گونه شبانه روز کار کنند و در رادیو و تلویزیون و روزنامهها فقط چند کلمه بگویند و رد بشوند. همین، فقط گفته شود که چه شد، بدون تشکر از مردم ما که با مأمورین همکاری داشتند و بدون تشکر از تمام دست اندرکاران. امروز پاسداران عزیز ما برای کشف خانههای تیمی آن همه کشته میدهند تا خانهای کشف شود و محل فسادی از بین برود، من از آنها تشکر میکنم.(۱۶)
آموزش راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزاد منشانه
رسانههای گروهی به ویژه صدا و سیما، این مراکز آموزش و پرورش عمومی میتوانند خدمتهای گرانمایهای را به فرهنگ اسلام و ایران نمایند. بنگاههایی که شب و روز ملت در سراسر کشور با آنها تماس سمعی و بصری دارند، چه مطبوعات در مقالات و نوشتارهای خود و چه صدا و سیما در برنامهها و نمایشنامهها و انعکاس هنرها و انتخاب فیلمها و هنرهای آموزنده باید همت گمارند و بیشتر کار کنند و از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند تا در راه تربیت صحیح و تهذیب جامعه، وضعیت تمام قشرها را در نظر گرفته و راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامهها به ملت بیاموزند و از هنرهای بدآموز و مبتذل جلوگیری کنند.(۱۷)
بسیج ملتها برای اخراج ستمگران از صحنه
در این دنیای مسموم که نفس کشیدن در آن مرگ تدریجی است، تکلیف ملتهای در بند این ابرقدرتها و انگلهای آنان چیست؟ باید بنشینند و این صحنههای جنایتکار را تماشا کنند و با سکوت مجال دهند که دنیا در آتش بسوزد؟ آیا روحانیون، نویسندگان، گویندگان، روشن فکران ، متفکران از هر ملت و مذهب که هستند، در این زمان تکلیفی انسانی، مذهبی، ملی و اخلاقی ندارند و باید نقش تماشاگر را در کشورهای خود ایفا کنند؟ و یا آن که باید این سران و سردمداران با گفتار و نوشتار خود، ملتهای مظلوم در بند را بسیج کنند تا ستمگران را از صحنه خارج نمایند و حکومت را به دست مستضعفان بسپارند، چونان که در ایران با همّت ملت بزرگوار شد.(۱۸)
مقابله با گسترش سلاحهای هستهای
باید برای آتیه دنیا، امروز تودههای مردم، نویسندگان، گویندگان، فکر بکنند و مردم را آگاه بکنند به این خطری که تمام بشریت را تهدید میکند، آگاه کنند همه تودههای دنیا را که این خطر بزرگ پیش است و اگر این ابرقدرتها در این حالی که هستند و مشغول تهیه سلاحهای بزرگ اتمی و غیر آن هستند، به همین حال باقی باشند، دنیا ممکن است که به خرابی بکشد و عمده ضررش به ملتها برسد.
باید هر کس در هر جا هست، نویسندههایی که هستند، روشنفکرانی که هستند و علمایی که در همه قشرهای دنیا هستند و دانشمندان، مردم را به این خطر آگاه کنند تا بلکه خود مردم و تودههای مردم در مقابل این دو قدرت بایستند و این سلاحها را جلوگیری کنند. و این که زمزمه این هر وقت شده است و میشود، مدتها در این حرف هست که میخواهیم تحدید این سلاحهای اتمی را بکنیم و میخواهیم تفاهم کنیم به این که این سلاحهای اتمی با موشکهای عظیمی را که تازه درست شده است، جلوی این را بگیریم؛ هر دوی اینها شر است و آمریکا هم همین نظر را دارد که شوروی را اغفال کند و آن سلاحها را در غرب و در هر جایی که دست دارد، این سلاحها را مهیا کند برای یک روزی که با فشار یک دگمه، دنیا به آتش کشیده بشود. امروز باید مردم دنیا توجه به این مشکل بزرگ دنیا بکنند و هر قشری، نویسندهای، مطبوعات، در سر تا سر دنیا دنبال این مطلب باشند و مردم را بیدار کنند که در مقابل این کارهایی که اینها میکنند، درست قیام کنند. البته کم و زیاد الان هستند قشرهایی که تظاهر میکنند بر ضد این سلاحها، لکن باید همه مردم قیام کنند تا بتوانند کاری انجام بدهند.(۱۹)
صرفهجویی در وقت و بیتالمال
مطبوعات باید این توجه را داشته باشند که چیزهایی که برای ملت مفید نیست در روزنامهها ننویسند، کاغذ صرف این نکنند، وقت صرف این نکنند. باید رادیو تلویزیون توجه به این معنا داشته باشد که این از بیتالمال مسلمین است، باید وقتش صرف چیزهایی که مربوط به مصالح مسلمین است، نشود؛ مسؤولیت دارد اینها.(۲۰)
نشریات مفید و اصلاح اخلاق جامعه
نشریه، بسیار خوب است در صورتی که محتوای آن محتوای آموزنده باشد و دست اندرکاران آن متعهد باشند، این نشریه رأس همه امور میشود. انسان اگر انصاف داشته باشد، باید به خاطر مردمی که قلمها را برای اینها آزاد گذاشتهاند، از قلم و قدمش استفاده کند و دیانت هم اقتضای همین را میکند. ما باید نشریاتمان مفید باشد و اخلاق جامعه را اصلاح کنیم.(۲۱)
همه نویسندگان مکلفند به حفظ نظام
من به همه اشخاصی که قلم در دستشان است، زبان گویا دارند میخواهم سفارش کنم که متوجه باشند که قلم آنها، زبان آنها در حضور خداست، فردا مؤاخذه دارد، صحبت، سر دولت و ریاست جمهور و اینها نیست، صحبت سر نظام است، نظام اسلام است؛ آقای خامنهای سلمهاللّه باشند رییس جمهور یا یک کس دیگر، آقای موسوی نخست وزیر باشند یا یک کس دیگری، این مطرح نیست، مطرح نظام جمهوری اسلامی است، ما مکلفیم به حفظ او، همه نویسندهها مکلفند به حفظ نظام.(۲۲)
رسالت خطیر رسانههای گروهی در حفظ آرامش کشور
ما الان در ایران احتیاج به آرامش داریم، اگر ما بخواهیم که این نهضت پیروز بشود، باید ما آرامش این مملکت را حفظ بکنیم، باید همه قشرها متوجه باشند که آرامش را حفظ کنند، نباید به جان هم بریزند و هم را چیز بکنند، ارشاد باید بکنند، تلویزیون باید ارشاد بکند، رادیو باید ارشاد بکند، روزنامهها باید ارشاد بکنند، روزنامهها نباید یک چیزهایی را که موجب تهییج مردم است و موجب انحراف مردم است در آن جا بنویسند، رادیو نباید این کار را بکند، باید ارشاد بکنند و در عین حال مردم را متوجه به این بکنند که ما دشمن داریم و دشمن دنبال این است که تشنج پیدا بشود، باید از تشنجها جلوگیری کرد و باید آن اشخاص منحرف را ارشاد کرد و اگر ارشاد نشدند، آنها را منزوی کرد، بیاعتنایی کرد به آنها. هر دفعهای که شما یک طوری بکنید که با شدت رفتار کنید، آنها مظلومیت به خودشان میدهند و برای ما ضرر دارد. باید هم مسایل را گفت و هم آرامش را حفظ کرد، هم مطالب را مردم بدانند (گویندگان باید بگویند) و هم آرامش را باید حفظ بکنند.(۲۳)
رسالت تاریخی نویسندگان و شعرا
امروز تکلیف همه شما آقایانی که از خارج تشریف آوردید، شعرای شما، نویسندگان شما، گویندگان شما، این است که شعرا در اشعارشان قضایای این انقلاب را منعکس کنند، اگر توانستند در مجامع عمومی و اگر نتوانستند حتی در مجامع خصوصی هم محفوظ بماند برای نسلهای آتیهای که فرزندانشان الان بعضیشان از کوچولوهایی که در ۲۲ بهمن متولد شدهاند و آنهایی که در طول تاریخ میآیند.
باید مردم جهان را، مستضعفان جهان را آگاه کنید، آگاه کنیم به این که چه مصایبی بر اینها وارد شده است و در تحت چه شرایطی زندگی میکنند و آنان که به آنها حکومت میکنند تحت چه شرایطی هستند و وضع زندگی مالیشان چطور است. و آنهایی که از دولتهای اسلامی هستند، ذخایر خودشان را به کجا خرج میکنند و در جیب کی میریزند در عین حالی که ملتهای آنها گرسنه هستند، ملتهای آنها فقیر هستند و بسیاری از آنها از گرسنگی تلف شدند و اینها ذخایر خودشان را، ذخایری که مال خود این ملت است و آنها غاصب هستند، به جای این که برای ملت خودشان ولو عشری از اعشار آن را خرج میکردند و اینها به رشد میرسیدند، تمامش را تسلیم میکنند به آنهایی که دشمن اسلامند.
شعرا در طول تاریخ باید بنویسند این امور را و به شعر، مردم را بیدار کنند و نویسندگان اگر میتوانند در نطقها و نوشتههای خودشان، در مجامعی که میروند در شهرهای خودشان، در کشورهای خودشان مسایل ایران را ابلاغ کنند و اگر نمیتوانند در کتب و رسالههای خودشان ثبت کنند که بعدها وقتی که مردم در نسلهای بعد میآیند، ببینند که دشمنهای آنها کی هست و دوستان آنها کی و تکلیف آنها با دوستانشان و دشمنانشان چیست.
اگر ما در تبلیغ قصور کنیم، اگر ما در گفتن و نوشتن شعر و نثر و همه نحو نوشتن و گفتن قصور کنیم، ما مدیون نسلهای آینده هستیم که ممکن بود با نوشتههای شما، با نوشتههای نویسندگان عزیز و با اشعار آنها، بیدار بشوند و مطلع بشوند بر این که بر این ملتها در این زمان چه گذشته است و ماها چه تحمل رنجها کردیم، بلکه آنها درصدد علاج برآیند، و امروز نیز ما باید درصدد علاج برآئیم.
همه شما و همه ملتهای ضعیف دردها را میشناسند، میدانند که از کجا صدمه میبینند و کی به آنها صدمه میزند و چه رژیمی آنها را تحت فشار قرار میدهد و درمان را باید بدانند که تا جهان، مبتلا به این جنایتکاران است و وابستگان به این جنایتکاران، روی خوش نخواهد دید.(۲۴)
پینوشتها :
۱ ـ ۸/۳/۵۸ ـ بیانات امام در جمع کارکنان روزنامه کیهان، صحیفه نور، ج ۷، ص ۱۸.
۲ ـ ۲۶/۱۰/۶۱ ـ بیانات امام در جمع گروهی از کارکنان صنایع دفاع و... صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۱۵۲.
۳ ـ ۲۶/۲/۵۸ ـ بیانات امام در جمع کارکنان کیهان، صحیفه نور، ج ۶، ص ۱۹۱.
۴ ـ ۲۶/۵/۶۲ ـ بیانات امام در جمع اعضای شورای سرپرستی روزنامه اطلاعات و نماینده امام در این روزنامه، صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۶۵.
۵ ـ ۹/۱۲/۶۲ ـ بیانات امام در جمع مدیران و کارکنان سازمان صدا و سیمای سراسر کشور، صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۲۴۳.
۶ ـ ۱۴/۴/۱۳۵۸ ـ در جمع کارکنان مجله خواندنیها، صحیفه نور، ج ۸، ص ۲۴.
۷ ـ ۵/۶/۵۹ ـ بیانات امام در جمع کارگران، نویسندگان و کارمندان مؤسسه اطلاعات، صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۴۱.
۸ ـ ۱۴/۴/۵۸ ـ بیانات امام در جمع مسئولین و کارکنان مجله خواندنیها، صحیفه نور، ج ۸، ص ۲۴ ـ ۲۵.
۹ ـ ۴/۴/۶۰ ـ بیانات امام در دیدار با حجتالاسلام کروبی سرپرست سابق بنیاد شهید و خانواده شهید مازندارانی، صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۳۷ ـ ۳۸.
۱۰ ـ ۱۰/۴/۶۴ ـ بیانات امام در جمع مسؤولان روزنامههای کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی، صحیفه نور، ج۱۹، ص۲۱۵.
۱۱ ـ ۱۰/۴/۶۴ ـ بیانات امام در جمع مسؤولان روزنامههای کیهان، اطلاعات، جمهوری اسلامی، صحیفهنور،ج۱۹،ص۲۱۶.
۱۲ ـ ۱۳/۸/۵۸- بیانات امام در جمع دانشآموزان و دانشجویان، صحیفه نور، ج ۱۰، ص ۱۲۸.
۱۳ ـ ۲۹/۷/۵۸ ـ بیانات امام در جمع شورای پنج نفری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، صحیفه نور، ج ۱۰، ص ۱۳.
۱۴ ـ ۵/۶/۵۹ ـ بیانات امام در جمع کارگران، نویسندگان و کارمندان مؤسسه اطلاعات، صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۴۱.
۱۵ ـ ۱۵/۱۰/۵۹ ـ بیانات امام در جمع اعضای هیأت تحریریه مجلس سروش، صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۲۵۱.
۱۶ ـ ۱/۱۰/۱۳۶۱ ـ در دیدار با وزیر کشور و معاونین و استانداران، صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۱۱۷.
۱۷ ـ ۲۲/۱/۶۳ ـ پیام به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، صحیفه نور، ج ۱۹، ص ۱۰۹.
۱۸ ـ ۲۸/۳/۶۲ ـ پیام به مناسبت شهادت شش تن از اعضای خانواده آیتاللّه العظمی حکیم، صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۲۳.
۱۹ ـ ۱۳/۸/۱۳۶۱ ـ در جمع اعضای شوراهای اسلامی روستاهای سراسر کشور و ... صحیفه نور، ج ۱۷، ص۷۰ـ۷۱.
۲۰ ـ ۱۳/۶/۶۴ ـ در جمع رییس جمهور و سایر مقامات مملکتی و... به مناسبت عید غدیر خم، صحیفه نور، ج ۱۹، ص ۲۲۴.
۲۱ ـ ۱۱/۳/۱۳۳۶۰ ـ در جمع کارکنان نشریه عروةالوثقی، صحیفه نور، ج ۱۴، ص ۲۴۹.
۲۲ ـ ۸/۶/۶۵ ـ در دیدار رییس جمهور، نخست وزیر و هیأت دولت به مناسبت هفته دولت، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۳۷.
۲۳ ـ ۷/۴/۱۳۵۹ ـ پیام به مناسبت نیمه شعبان خطاب به ملت ایران، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۹ ـ ۲۱۰.
۲۴ ـ ۲۱/۱۱/۶۱ ـ بیانات امام در جمع مهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم بزرگداشت دهه فجر، صحیفه نور، ج ۱۷، ص۱۹۲.
***
«منشور اخلاق رسانه ای» از نگاه رهبر معظم انقلاب
اکتفا به بیان واقعیت:
«...زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. اینها آن وظایف ماست. اینجور نیست که ما چون مجاهدیم، چون مبارزیم، چون انقلابی هستیم، بنابراین هر کسی که از ما یک ذره - به خیال ما و با تشخیص ما - کمتر است، حق داریم که درباره اش هر چی که می توانیم بگوئیم؛ نه، اینجوری نیست. بله، ایمانها یکسان نیست، حدود یکسان نیست و بعضی بالاتر از بعضی دیگر هستند. خدا هم این را میداند و ممکن است بندگان صالح خدا هم بدانند؛ لکن در مقام تعامل و در مقام زندگی جمعی، باید این اتحاد و این انسجام حفظ بشود و این تمایزها کم بشود...»
مطبوعات و رسانه ها:
* مؤثرترین سلاح بینالمللی علیه دشمنان و مخالفان سلاح تبلیغات است. سلاح ارتباطات رسانهای است. امروز این قویترین سلاح است و از بمب اتم هم بدتر و خطرناکتر است.(پس باید مراقب بود).
* من مطبوعات را یک پدیدهی ضروری و لازم و اجتنابناپذیر برای جامعهی خودمان و هر جامعهای میدانم. بنده برای مطبوعات سه وظیفه قائلم: ۱- نقد و نظارت. ۲- اطلاع رسانی صادقانه و شفاف. ۳- طرح و تبادل آراء و افکار در جامعه.
وظیفهی اول؛ نقد و نظارت:
تعریف نقد و انتقاد:
* نقد یعنی عیار سنجی، یعنی :
* یک چیز خوب را، آدم ببیند خوب است؛
* یک چیز بد را نیز ببیند؛
* و بعد جمعبندی کند.
*** جمعبندی کار یک مجموعه هم آن وقتی است که ضعفها و قوتها را منصفانه کنار همدیگر قرار بدهد.
* انتقاد معنایش این است که هر انسانی بنشیند عیارسنجی کند:
* ببیند نقطه ی ضعف کجاست؛
* ببیند نقطه ی قوّت کجاست؛
* بعد ببیند این نقطه ی ضعف - اگر می تواند علّتیابی کند- به کجا برمی گردد، سراغ آن جا برود؛ یعنی آن ریشه را پیدا کند، اصل را پیدا کند. اگر این کار انجام شد، درست است.
اگر انتقاد به معنای عیبجویی باشد:
۱- نه چیز خوبی است؛
۲- نه خیلی هنر زیادی میخواهد؛
۳- نه خیلی اطلاعات میخواهد؛ بلکه انسان با بیاطلاعی بهتر هم میتواند انتقاد کند.
۴- انتقاد به معنای عیبجویی اصلاً هیچ لطفی ندارد، هیچ فایدهای هم ندارد.
تفاوت نقد کردن و نق زدن:
* فرق است بین نقد کردن و نق زدن:
الف) نقد کردن یعنی:
* یک نکتهی تاریک را گفتن،
* و با جنبهای مثبت به جنگ آن رفتن،
* و برآن فایق آمدن.
ب) نق زدن یعنی:
* یک نکتهی منفی را گرفتن،
* و مدام آنرا تکرار کردن،
* و سیاه نمایی کردن،
* و یأس پراکندن
تفاوت تخریب و انتقاد:
* یک مسأله هم، مسألهی انتقاد و تخریب است؛ مرز انتقاد و تخریب چیست؟ تخریب بکنند و اسمش را بگذارند انتقاد؛ یا از ما انتقاد بشود و ما تلقیِ تخریب از آن داشته باشیم؟ خب، باید مشخص بشود تخریب کدام است و انتقاد کدام است:
الف) معنای انتقاد آن ارزشیابیِ منصفانهای است که یک آدم کارشناس میکند؛ نقادی هم، همین است. وقتی شما طلا را میبرید پیش یک زرگر که نقادی کند، او میگوید:« آقا! این عیارش بیست است»؛ یعنی عیار بیست را قبول میکند؛ حالا از بیست و چهار عیار - که طلای خالص است - چهار عیار کم است. این شد نقادی. البته زرگر هم هست و وسیلهی نقادی را هم دارد.
ب) اما اگر چنانچه طلا را بردید مثلاً پیش یک آهنگر و او یک نگاهی کرد و آن را انداخت و گفت: «آقا! اینکه چیزی نیست.» این اسمش نقادی نیست. اولاً اصل طلا بودن شیی، انکار شده. خب، بالاخره مرد حسابی! حالا عیار بیست و چهار ندارد، عیار بیست که دارد؛ این را قبول کن! ثانیاً: شما که اهل این کار و آشنای این کار نیستی!
تعریف تخریب:
* تخریب یعنی:
* انکار امتیازات؛
* قبول نکردن برجستگی ها و کارهای خوب؛
* درشت کردن و برجسته کردن ضعفها.
انتقاد تخریبی یعنی آن انتقادی که:
* قصد آن اصلاح نیست، بلکه به قصد تخریب است؛
* واقعیت، غیر واقعیت، خلاف واقع، ضد واقع و همه چیز در آن هست؛
* گاهی یک چیز کوچک را بزرگ میکنند؛
* گاهی یک چیزی که نبوده به عنوان یک حقیقت مسلم جلوه میدهند.
* هیچ بنای اصلاح ندارند، این تخریب است.
طیف وسیع خط تخریب داخلی:
۱- بعضیها واقعاً خبری ندارند؛ یعنی مغرض نیستند، اطلاعاتشان کم است و بر اثر بیاطلاعی چیزی میگویند.
۲- بعضیها غرضهای شخصی و غرضهای سطحی دارند.
۳- بعضیها غرضهایشان عمقی است. یعنی با نظام مسأله دارند، کینهی امام در دلشان است. حرفهای امام را یا از اول قبول نداشتهاند یا حالا قبول ندارند. (که تهاجم ها، پنجه زدن ها و لجن پراکنی ها، نتیجهی بینش این طیف است).
وظایف نقد کننده:
۱- باید در انتقاد از یک شخص یا دستگاه دچار بیانصافی نشویم. باید با انصاف بود، با انصاف عمل کرد، با انصاف حرف زد. اگر با کسی دشمن هستید نباید موجب شود حتی نسبت به دشمن بیعدالتی و بیانصافی کنید. نگرانی من از انتقاد کردن نیست. یکی انتقاد میکند یکی هم جواب میدهد، نگرانی من از رایج شدن اخلاق بیانصافی در جامعه است.
۲- زیاده روی نباید کرد. در فریب خوردن از هوای نفس به خودمان سوءظن داشته باشیم. ببینیم کجا هوای نفس است، کجا احساس تکلیف؛ و دقت بکنیم که حتی پا از دایره تکلیف آنطرف تر نباید گذاشت.
۳- نباید به کسی تهمت زد یا بخاطر یک امر از همه چیزهایی که صلاحیت محسوب میشود، او را نفی کرد.
۴- در حرف زدن، در تصمیمگیری و قضاوت، عدالت را رعایت کنید.
۵- انتقاد با نظر خیرخواهانه است. و آن جایی واقعاً انتقاد است که کسانی با نظر خیرخواهانه، نقاط مثبتِ کاری را توجه میکنند و نقاط اشکالش را هم ذکر میکنند.
۶- نقد را با عیبجویی و با عصبانیت و با بهانهگیری نباید اشتباه کرد. اما نقادی باید کرد. در عین حال نقد پذیر هم باید بود.
وظایف نقد شونده:
۱- وظیفهی مسئولین انتقادپذیری است؛ البته نقدپذیری، فقط مخصوص مسئولین نیست.
۲- برای شنیدن نقد، سینهایگشاده و روی باز و گوش شنوا داشته باشید. هیچ ضرر نمیکنید اگر از شما انتقاد بکنند.
۳- نقد منصفانه و نقدپذیری متواضعانه هر دو لازم است.
۴- حتی اگر منتقد اشتباه کرد، گوش کنید تا آنجاهایی که واقعاً درست است از شما فوت نشود.
۵- نقدهای مصلحانه و خیرخواهانه (نقدهایی که باید شنید حتی اگر وارد هم نباشد):
الف) از سوی دوستان
ب) از سوی کسانی که دوست و طرفدار هم نیستند، دوست هم نیست، دشمن هم نیست، لیکن نقد است؛ انتقاد است؛ باید گوش کرد.
ج) نقدهای غیرمغرضانه برخی نخبگان، انتقاد خوب هدیهای است که باید گوش کرد.
د) نصیحت علمای دینی، بزرگان دینی، مراجع را باید متنعم شمرد.
۶- البته نباید خود را در معرض اتهام قرارداد، نباید برای جنجالآفرینیها - که کسانی دنبالش هستند- مسأله درست کرد و بهانه داد.
۷- هیچ دستگاهی نباید خود را از نقد و انتقاد مصون و از عیب خالی بداند. (این معنای حقیقی اصلاح نظام مورد نظر اسلام است)؛ همه مشمول این قاعدهی کلی هستند:
الف) نقد،
ب) اصلاح،
ج) پاسخگویی.
وظایف مخاطب:
۱- شنوندهی تهمت یا غیبت باید (نسبت به کسی که دارد غیبت او میشود یا به او تهمتی میزنند) حسن ظن داشته باشد و آنرا قبول نکند. قرآن کریم میفرماید: «لّوً لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خیرا»؛ وقتی میشنوید که یکی را متهم میکنند، چرا به همدیگر حسن ظن ندارید؟
۲- بحث درست بکنید، بحث منطقی بکنید. سخنی را بشنوید، سخنی را بگویید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشّر عباد. الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه». سخن را باید گوش داد، بهترین را انتخاب کرد.
۳- من به بزرگان هم نصیحتی بکنم. آنها هم باید توجه کنند:
- مواضع درست گرفتن،
- حرف درست زدن،
- و تحت تأثیر خبرهای دروغ قرار نگرفتن،
این هم وظیفه است. هزاران نفر در نظام اسلامی دارند محض رضای خدا زحمت میکشند و تلاش میکنند و شب و روز خودشان را میکُشند، برای اینکه طبق حرکت اسلامی یک کاری انجام بگیرد، نظام اداره شود، وظایفِ بسیار سنگین انجام بگیرد؛ اما انسان یک خبر دروغی را بشنود، بنا کند همه ی اینها را زیر سؤال بردن - مسؤولین دولتی را، دیگران را - این هم مصلحت نیست، این هم خلاف است.
افکار عمومی موش آزمایشگاهی نیست!
«بعضی افراد خیال میکنند که افکار عمومی، منطقه ی آزاد و بی قید و بندی است که هر کار خواستند، با آن بکنند! افکار عمومی موش آزمایشگاهی نیست که هرکس هرکار خواست، بتواند با آن بکند. با تحلیل های غلط، شایعهسازی، تهمت و دروغ، به ایمان، عواطف، باورها و مقدّسات مردم آسیب میزنند. این که درست نیست...»
وظیفه ی دوم؛ اطلاع رسانی صادقانه و شفاف:
* معتقدم که آزادی قلم و بیان، حقِ مسلّم مردم و مطبوعات است. در این هم هیچ تردیدی ندارم و این جزء اصول مصرّحه قانون اساسی است.
* معتقدم اگر جامعهای مطبوعات آزاد ـ و دارای رشد ـ و قلم های آزاد و فهمیده را از دست بدهد، خیلی چیزهای دیگر را هم از دست خواهد داد.
* وجود مطبوعات آزاد، یکی از نشانههای رشد یک ملت و درحقیقت خودش هم مایه ی رشد است؛ یعنی:
- از یک طرف رشد و آزادگی ملت، آن را بهوجود میآورد؛
- از طرف دیگر، آن هم به نوبهی خود میتواند رشد ملت را افزایش دهد.
* البته معتقدم در کنار این ارزش، ارزش ها و حقایق دیگری هم وجود دارد که با آزادی مطبوعات و آزادی قلم، آن ارزش ها نباید پایمال شود. هنر بزرگ این است که کسی بتواند:
* هم آزادی را حفظ کند،
* هم حقیقت را درک کند،
* هم مطبوعات آزاد داشته باشد،
* هم آن آسیب ها دامنش را نگیرد.
مطبوعات ، رسانه ها و افکار عمومی:
* کسی که قلم به دست میگیرد، باید:
- تقوا،
- صداقت،
- عفاف،
- انصاف نسبت به دیگران؛
جزو طبیعت ثانویاش بشود.
* افکار عمومی باید با مطبوعات هدایت شوند. اگر کسی غیر مسؤولانه و خدای ناکرده مغرضانه بخواهد این هدایت را در دست گیرد، به طور یقین خطا خواهد کرد. هیچکس به راننده ی مست و خواب آلوده اجاز ه ی رانندگی نمیدهد. اگر اجاز ه ی رانندگی هم بدهند، شما سوار ماشین او نمیشوید.
* بعضی افراد خیال میکنند که افکار عمومی، منطق ه ی آزاد و بی قید و بندی است که هر کار خواستند، با آن بکنند! افکار عمومی موش آزمایشگاهی نیست که هرکس هرکار خواست، بتواند با آن بکند. با تحلیل های غلط ، شایعهسازی، تهمت و دروغ، به ایمان، عواطف، باورها و مقدّسات مردم آسیب میزنند. این که درست نیست.
نبایدها ( برخی مطبوعات و رسانه ها نانشان در ایجاد اختلاف است):
* نباید عده ای با قلم ، بیان و مطبوعات و عده ای هم با ابراز مخالفت با فلانی، فضا را آلوده کنند.
* نباید ایجاد یأس بشود؛ اشکال تراشیهای غیرمنطقی، یک نمونه از ایجاد یأس است.
* همه ی این ها کارهای ممنوع و ضد ارزش و خلاف مشی جمهوری اسلامی و خلاف حق است:
• کارشکنی،
• سخن پراکنی علیه دیگران،
• بدگویی کردن،
• افشاگریهای بیپایه و اساس نسبت به اشخاص
* شایعه سازی و شایعه پراکنی نکنند. کسانی که مصالح کشور را میخواهند و مایلاند حقایق را غالب کنند، از اختلافات جزیی و غیراصولی صرف نظر کنند.
* اخلاق اهمیتش از علم هم بیشتر است. اگر فضا، فضای:
اشاعهی فحشا،
تهمت زدن،
دیگران رامتهم کردن به شایعات و خیالات باشد؛
و فضای جامعه را فضای سوءِ ظن و بدگمانی قرار دادن،
دلها را تاریک و فضای زندگی را ظلمانی می کند.
- یک شخص یا یک جریان را به طور مطلق مورد تهاجم قرار دادن (حتی به قصد اصلاح) جایز نیست و در بسیاری موارد غیبت است.
انتقاد منطقی، گفتن حرف صحیح، غیر از غیبت است.
گفتن حرفهای آشکار و نقد آن به هیچ وجه غیبت نیست. (نیازی هم به افترا و تهمت نیست.)
- بعضی از این گونه تهاجمها علیه اشخاص یا جریانها، مصداق:
تهمت،
افترا،
قول به غیر علم،
و سب و شتم است؛
حتی اگر به قصد اصلاح باشد. (تمام وسایل مدرن امروز - از جمله سایت و وبلاگ و ... - هم مشمول همین حکم است. خواندن وبلاگ مانند خواندن کاغذ، است، کتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است. دوربین هم همین جور است.)
- تهمت زدن به یک شخص گناه است، تهمت زدن به یک نظام