هدف از بعثت پيامبران و امامت امامان تربيت بشر، و رشد انسان و كمال بنى آدم بوده، و انبياء بزرگ حق و عاشقان حضرت معبود، در اين راه از هيچ كوششى دريغ نورزيده و از انسانها توقع اجر و مزدى جز آراسته شدن آنان به واقعيّات الهى و بدست آوردن خير دنيا و آخرت نداشتند
فَاِنَّ اللهَ بَعَثَ مُحَمَّداً (صلى الله عليه وآله) لِيُخْرِجَ عِبادَهُ مِنْ عِبادَةِ عِبادِهِ اِلى عِبادَتِهِ ومِنْ عُهُودِ عِبادِهِ اِلى عُهُودِهِ وَمِنْ طاعَةِ عِبادِهِ اِلى طاعَتِهِ وَمِنْ وِلايَةِ عِبادِهِ اِلى وَلايَتِهِ
خداوند بزرگ محمّد (صلى الله عليه وآله) را در ميان جامعه انسانى برانگيخت تا بندگانش را از بندگى قلدران و زورمندان به بندگى حق هدايت كند، و از تعهدات طاغوتيان به پيمانهاى الهى رهنمون گردد، و از پيروى ستمگران به پيروى خدا برساند، و از حكومت ننگين ظالمان به حكومت الهى راهنمائى فرمايد.
اين هدف مقدس كه عبارت بود از آزادى انسان از تمام قيود هواى نفس طاغوت و طاغوتيان و شياطين و زورمندان جز با امر به معروف و نهى از منكر قابل تداوم نبود و عاشقان حضرت دوست فقط و فقط بخاطر خدا و زنده ماندن اهداف انبياء و امامان و آزادى انسان دست از امر به معروف و نهى از منكر برنداشتند و در اين راه در برابر ضربههاى مالى و جانى و دچار شدن به زندانها و تبعيدها پايدارى و ايستادگى كردند تا دين خدا امروز بدست اهل زمين برسد، و فردا هم در اختيار اهل زمين قرار بگيرد.
مسئوليت الهى امر به معروف و نهى از منكر بر عهده كليّه افراد مسلمين اعم از مرد و زن ثابت است، و از بركت اين دو واقعيت است كه براى جامعه در برابر تمام آلودگيها مصونيت ايجاد مىشود، و راه آراسته شدن به حسنات به روى همه مردم باز مىگردد.
قرآن مجيد و روايات و اخبار، به اندازهاى كه براى اين دو واجب الهى اهميّت قائلند براى چيزى به اين اندازه اعتبار و ارزش قائل نيستند.
جامعه بدون امر به معروف و نهى از منكر جامعهاى بى جان، و حيات آن جامعه حياتى ابليسى و مردم آن جامعه مردمى بى قدر و قيمتاند.
پاكان راه حق در عين اين كه اطمينان و يقين داشتند در راه امر به معروف نهى از منكر بايد از جان و مال مايه بگذارند و به انواع مشكلات و سختىها دچار شوند، دست از اداى اين دو تكليف بر نمىداشتند و براى اعتلاى كلمه حق با تمام توان و قدرت مىكوشيدند و با تمام وجود در برابر ناپاكان و غافلان و بى خبران خروش برمى داشتند.
امام صادق (عليه السلام) در ابتداى روايتي مىفرمايد:
هركس از آفات نفسانى و هواجس درونى و خطرات و مهلكات باطنى خلاصى نيافته و خود را از رذائل نجات نداده و به حسنات الهى آراسته نكرده، شيطان رجيم و آن ديو لعين را از خود نرانده، و در كنف حمايت ايمان قوى و عمل صالح و تقواى از محرّمات وارد نشده صلاحيّت براى امر به معروف و نهى از منكر ندارد.
اوّل بايد به نصيحت خود برخاست، ابتدا بايد ظاهر و باطن خود را اصلاح كرد، سپس قيام به اين دو وظيفه واجب نمود، كه آلودگان و ناپاكان نمى توانند آنچنان كه بايد در ديگران اثر مثبت بگذارند، گرچه مىتوانند براى اهل دل عبرت و پند باشند، چنانچه نقل است به لقمان حكيم آن انسان بيدار و آزاده گفتند ادب از كه آموختى؟ گفت از بى ادبان: كه ديدم كردار و رفتارشان مورد نفرت مردم بود، من از همان كردار و رفتار دورى گزيدم!
با كمال قدرت به اصلاح نفس خود برخيزيم.
نفس اگر اصلاح نشود، آدمى را به تمام گناهان و معاصى سوق داده و تبديل به درى خواهد شد كه به روى جهنم باز مىشود.
اگر نفس را رها كنيم و به تصفيه و تزكيه آن برنخيزيم، به مانند تنور جهنم از چيزى سير نخواهد شد و فرياد هَلْ مِنْ مزيدش خاموش نخواهد گشت.
( يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلاَْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَزِيد )(1).
روزى كه به جهنم گوئيم آيا مملو از كافران شدى ؟ و او گويد آيا بيش از اين هم هست ؟
كوشش و زحمت در اين مرحله جهاد اكبر و بالاترين عبادت و داراى بهترين اجر و ثواب اخروى است.
امر به معروف و نهى از منكر در قرآن
( وَلِتَكُن مِنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ )(7).
و بايد از شما مسلمانان برخى «كه دانا و باتقواترند» خلق را به خير و صلاح دعوت كنند و مردم را به نيكوكارى خوانده و از بدى نهى كنند، اينان كه واسطه هدايت عباد حقند، در دو عالم در كمال فيروز بختى و رستگارى خواهند بود.
( كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلْنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللهِ )(8).
شما مسلمانان حقيقى نيكوترين امّتى هستيد كه قيام مىكنيد براى وادار كردن مردم به نيكوكارى و بازداشتن آنان از بدكارى و اينكه بخدا ايمان داريد.
( يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزِمِ الاُْمُورِ )(14).
لقمان حكيم به فرزندش سفارش مىكند : اى فرزندم نماز بپا دار و امر به معروف و نهى از منكر كن و بر اين كار از مردم نادان هر آزارى ببينى صبر پيشه كن كه اين صبر و تحمل در راه تربيت مردم و هدايت خلق نشانه عزم ثابت در امور است.
از مجموعه اين آيات مطالب زير استفاده مىشود :
1 - امر به معروف و نهى از منكر از واجبات حتميه الهيه است.
2 - امر به معروف و نهى از منكر اخلاق انبياء و اولياء بود.
3 - نيكان عالم مردم را به اداى اين دو وظيفه سفارش مىكردند.
4 - رشد و كمال جامعه در گرو اين دو اصل الهى است.
5 - رضايت و بهشت حق جزاى آمرين به معروف و ناهين از منكر است.
6 - فرهنگ الهى با امر به معروف و نهى از منكر تقويت مىشود و بموازات قدرت اسلام كفر و شرك ضعيف مىگردد.
امر به معروف و نهى از منكر در روايات
عَنِ النَّبِىِّ (صلى الله عليه وآله) قالَ : ما مِنْ قَوْم عَمِلُوا بِالْمَعاصى وَفيهمْ مَنْ يَقْدِرُ اَنْ يُنْكِرَ عَلَيْهِمْ فَلَمْ يَفْعَلْ اِلاّ يُوشَكُ اَنْ يَعُمَّهُمُ اللهُ بِعَذاب مِنْ عِنْدِهِ :
پيامبر (صلى الله عليه وآله) فرمود : قومى كه دچار معصيت اند، و در بين آنان كسى هست كه قدرت جلوگيرى از گناه آنان را دارد و دست به پيشگيرى از معصيت آنان نمىزند، در صورت نزول عذاب فرد بىتفاوت و ساكت را هم مىگيرد.
قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله):
لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْروفِ وَلَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ اَوْ لَيُسَلِّطُنَّ اللهُ عَلَيْكُمْ شِرارَكُمْ يَدْعُو خِيارُكُمْ فَلا يُسْتَجابُ لَهُمْ :
رسول خدا فرمود : حتماً امر به معروف و نهى از منكر كنيد و گرنه بدان و اشرار بر شما مسلّط مىشوند، در آن وقت خوبان شما دعا مىكنند ولى مستجاب نمىشود.
وقال (صلى الله عليه وآله) :
ما اَعْمالُ الْبِّرِ عِنْدَ الْجِهادِ فى سَبيلِ اللهِ اِلاّ كَنَفْثَة فى بَحْر لُجّى. وَما جَميعُ اَعْمالِ الْبِرِّ وَالْجِهادُ فى سَبيلِ اللهِ عِنْدَ الاَْمْرِ بِالْمَعْروفِ وَالنّهْىِ عَنِ الْمُنْكَرِ اِلاّ كَنَفْثَة فى بَحْر لُجّىٍّ :
و نيز آن حضرت فرمود : تمام خوبيها در برابر جهاد فى سبيل الله نيست مگر مانند آب دهن در برابر يك درياى عميق، و همه نيكيهاو جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر نيست مگر مانند آب دهن در برابر دريائى پرعمق.
در پايانِ يك روايت طولانى به نقل « كافى » شريف از حضرت باقر (عليه السلام) آمده : خداوند به شعيب پيغمبر فرمود : صدهزار نفر از قوم تو را عذاب مىكنم، چهل هزار نفر اشرار و شصت هزار نفر از اخيار و خوبان، عرضه داشت : اشرار بجاى خود اما خوبان را چرا ؟ خطاب رسيد : بخاطر اينكه خوبان از بدى بدان نهى نمى كنند و اشرار را نصيحت نمى نمايند و بر آنان چون من خشم نمى گيرند.
امام صادق (عليه السلام) مىفرمايد :
خداوند دو ملك را مأمور زير و رو كردن شهرى فرمود، چون به آخر آن شهر رسيدند مردى را در حال دعا و زارى ديدند، يكى از آن دو ملك گفت : اين دعاكننده را تماشا كن، آن ديگرى گفت : من گوشم بدهكار به هيچ مسئلهاى نيست، براى من آنچه مهم است امر الهى است، آن ملك ديگر گفت : من دست به كارى نمى زنم تا از حضرت حق بپرسم، سپس عرضه داشت : خداوندا فلان بنده ات را در حال دعا و زارى ديدم خطاب رسيد به آنچه شما را امر كردم عمل كنيد زيرا او مردى است كه هيچ گاه در برابر معصيت كاران به خشم و غضب تغيير صورت نداد!
امام حسين عليه السلام هم براي امر به معروف و نهي از منكر قيام كرد.
دیدگاه شما