به گزارش صبح رزن،در آستانه سالروز تاسیس شورای انقلباب فرهنگی بایستی بار دیگر نگاهی بر دلایل و اهداف ایحجاد این نهاد انقلابی انداخت و آنچه که امروز در این شورا انجام می شود را با انچه که مورد نظر و هدف رهبری انقلاب و امام می باشد را مقایسه کرد.
شورای انقلاب فرهنگی در واقع امتداد و استمرار همان ستاد انقلاب فرهنگی است که امام ره به موجب قصد ایجاد تغیرات اساسی در سیستم و شیوه ی آموزش در ایران و ایجاد دانش اموختگان و تغییر اساسی در محتوای علوم انسانی کشور را داشتند.
این ستاد که امام ره وظیفه این امور را به آنان سپردند بعدها و در سال 60 با اضافه شدند افراد جدیدی با ان تکمیل تر شده و نام ان نیز به شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر کرد.
اهداف و کارکردهایی که امام امت از ایجاد این نهاد انقلابی به دنبال ان بودن در واقع سیاستگذاری کلان و راهبری فرهنگی کشور در جهت تعالیم ناب اسلامی بوده است .
در همین زمینه حسن رحیم پور ازغدی استاد برجسته حوزه و دانشگاه و یکی از نظریه پردازان انقلاب اسلامی در دوران حاضر با انتقاد شدید نسبتت به انچه امروز در شورای عالی انقلاب فرهنگی میگذرد میگوید:امروز مردم فکر میکنند کسانی که در انجا نشسته اند عده ای نابغه و نخبه هستند و از آنان انتظار دارند.
وی در خصوص نامگذاری سالها ادامه می دهد:در هر سال که رهبری نامگذاری جدیدی را برای سالها انجام میدهند و وظیفه ی شورای انقلاب فرهنگی است که با سیاستگذاری های کلی در جهت ترویج عملی و اصلاح وضعیت فرهنگی کشور را پی ریز و نقشه ریزی کند دوستان در شورا تا نه ماه فقط در خصوص این نامگذاری سخنرانی میکنند و پس از نه ماه هم که دیگر سال پتمام شده است.
این سخنان این نظریه پردار انقلابی نشان دهنده اوج فاصله گیری این نهاد انقلاب از خواسته های امام و رهبری است.
بررسی پیام امام خمینی در شکل گیری ستاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی شاید این مضوع را بیش از پیش نمایان کند.
امام خميني «ره» را در اول فروردين 1359، بايد نقطه عطفي در تاريخ انقلاب فرهنگي دانست. ايشان در بند «11» اين پيام بر ضرورت ايجاد «انقلاب اساسي در دانشگاههاي سراسر كشور»، « تصفيهى اساتيد مرتبط با شرق و غرب» و « تبديل دانشگاه به محيطي سالم براي تدوين علوم عالي اسلامي» تأكيد كردند.
پس از تعطيل رسمي دانشگا هها در خردادماه، امام خميني «ره» در 23/3/59 فرماني را مبني بر تشكيل ستاد انقلاب فرهنگي صادر نمودند كه در قسمتي از فرمان ايشان آمده است:
«مدتي است ضرورت انقلاب فرهنگي كه امري اسلامي است و خواست ملت مسلمان ميباشد، اعلام شده است و تاكنون اقدام مؤثري انجام نشده است و ملت اسلامي و خصوصاً دانشجويان با ايمان متعهد نگران آن هستند و نيز نگران اخلال توطئهگران كه هماكنون گاهگاه آثارش نمايان ميشود و ملت مسلمان و پايبند به اسلام خوف آن دارند كه خداي نخواسته فرصت از دست برود و كار مثبتي انجام نگيرد و فرهنگ همان باشد كه در طول مدت سلطه رژيم فاسد كارفرمايان بيفرهنگ، اين مركز مهم اساسي را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند. ادامه اين فاجعه كه معالاسف خواست بعضي گروههاي وابسته به اجانب است، ضربهاي مهلك به انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي وارد خواهد كرد و تسامح در اين امر حياتي، خيانتي عظيم بر اسلام و كشور اسلامي است.»
در اين فرمان، حضرت امام به عدهاي از اساتيد حوزهها و دانشگاهها مأموريت دادند تا ستادي تشكيل دهند و از افراد صاحبنظر و متعهد، از ميان اساتيد مسلمان و كاركنان متعهد و با ايمان و ديگر قشرهاي تحصيلكرده، متعهد و مؤمن به جمهوري اسلامي براي تشكيل شورايي دعوت كنند و براي برنامهريزي رشتههاي مختلف و خطمشي فرهنگي آينده دانشگاهها، براساس فرهنگ اسلامي انتخاب و آماده سازي اساتيد شايسته، متعهد و آگاه و ديگر امور مربوط به انقلاب آموزشي - اسلامي اقدام نمايند.
ستاد انقلاب فرهنگي طبق فرمان امام (ره) ملزم بود كه در برخورد با مسائل دانشگاهي فعاليتهاي خود را بر چند محور متمركز كند:
- تربيت استاد و گزينش افراد شايسته براي تدريس در دانشگاهها،
- گزينش دانشجو،
- اسلامي كردن جو دانشگاهها و تغيير برنامههاي آموزشي دانشگاهها، به صورتي كه محصول كار آنها در خدمت مردم قرار گيرد.
در شهريور ماه سال 62 با توجه به نظر امام خميني (ره) مبني بر لزوم ترميم و تقويت ستاد و بهخصوص حضور مسئولين اجرايي در آن و به دنبال پيشنهاد و تكميل ستاد انقلاب فرهنگي از طرف رئيس جمهور وقت (حضرت آيت الله خامنهاي)، امام امت برخي از مسئولين اجرايي مانند نخست وزير، وزراي فرهنگ و آموزش عالي و فرهنگ و ارشاد اسلامي و دو نفر دانشجو به انتخاب جهاد دانشگاهي را به تركيب ستاد اضافه نمودند.
نکته ی جالب اینجاست پس از بازگشایی دانشگاه ها امام ره در پیام دیگری بر ضرورت ادامه کار و البته بر نقشهای روشن این نهاد در فرهنگ و سبک زندگی کشور تاکید میکنند.
با بازگشايي دانشگاهها و توسعه مراكز آموزشي و گستردگي فعاليت ستاد انقلاب فرهنگي ضرورت تقويت اين نهاد بيش از پيش احساس شد،
بهطوري حضرت امام (ره) در آذر 1363 براي دومين بار ستاد انقلاب فرهنگي را ترميم كردند و به اين ترتيب شوراي عالي انقلاب فرهنگي با تركيبي جديد تشكيل شد. در بخشي از اين فرمان آمده است:
«خروج از فرهنگ بدآموز غربي و نفوذ و جايگزين شدن فرهنگ آموزنده اسلامي، ملي و انقلاب فرهنگي در تمام زمينهها در سطح كشور آن چنان محتاج تلاش و كوشش است كه براي تحقق آن ساليان دراز بايد زحمت كشيد و با نفوذ عميق ريشهدار غرب مبارزه كرد. و همچنين جناب حجتالاسلام آقاي مهدوي كني و آقايان سيدكاظم اكرمي وزير آموزش و پرورش و رضا داوري و نصرالله پورجوادي و محمدرضا هاشمي را به آنان اضافه نمودم.»
پس از رحلت امام ره رهبر انقلاب اسلامی که در تمام رمینه ها بر مسیر روشن امام و انقلاب اسلامی تاکید داشتند با انتصاب اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی برای یک دوره جدید در پیام خود خط مشی ها و انتظارات خود از این نهاد را بیان میکنند که نشان دهنده اهمیت و جایگاه این نهاد در مناصبات جمهوری اسلامی و اندیشه رهبری انقلاب است.
سومين دوره شوراي عالي انقلاب فرهنگي به سال 1375 برميگردد. رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنهاي (مدظلهالعالي) در تاريخ 14/9/75 با صدور پيامي ضمن تعيين تركيب جديد اعضاي شوراي عالي بر اهميت جايگاه و وظايف خطير آن نيز تأكيد نمودند، در اين پيام آمده است:
«شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه با تدبير حكيمانه امام راحل عظيمالشأن به جاي ستاد انقلاب فرهنگي پديد آمد،
نقش فعال و مؤثري را در عرصههاي امور فرهنگي كشور بهخصوص دانشگاهها ايفا كرد و بركات زيادي از خود بهجاي گذارد.
اكنون با پيشرفت كشور در كار سازندگي و گسترش دامنه نياز به دانش و تخصص و لزوم فراگيري علوم و فنون و پرورش محققان و نوآوران و استادان و متخصصان كارآمد،
اهميت اين بخش از مسائل فرهنگي تأكيد مضاعف يافته است. توسعه دانشگاهها و پژوهشگاهها و ديگر مراكز آموزش و آموزش عالي كه پاسخ طبيعي به آن نياز است و افزايش چشمگير كميت دانشجويي، بهنوبه خود تكاليف تازهيي را بر عهده مسئولان امور فرهنگي كشور ميگذارد كه برتر از همه آنها اولاً كيفيت بخشيدن به مايههاي علم و تحقيق در اين مراكز و ثانياً پرداختن به تربيت معنوي دانشجويان و هدايت فكر و عمل آنان است.»
در بخشي ديگر از اين پيام، ضمن اشاره به هجوم فرهنگي همهجانبه دشمنان به ارزشهاي اسلامي و فرهنگ اصيل ملي و باورهاي مردم آمده است:
«همه اين حقايق مهم و هشدار دهنده، مسئولان فرهنگي كشور را به تدبيري برتر و اهتمامي بيشتر و تلاشي گستردهتر فرا ميخواند و به ويژه شوراي عالي انقلاب فرهنگي را كه در جهاد ملي با بيسوادي و عقبماندگي علمي و تبعيت فرهنگي، در حكم ستاد مركزي و اصلي است، به تحرك و نوآوري و همتگماري برميانگيزد
در خصوص اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی تا چه حد تواسنته است انتظارات جامعه انقلابی و اهداف انقلاب اسلامی را در عرصه ی فرهنگی محقق کند بایستی گفت که به نظر می رسد انتظارات رهبری چندان محقق نشده است.
انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین رویداد و اتفاق فرهنگی و ایدولوژیک قرنهای اخیر امروز به هیچ وجه در حد و اندازه ی ظرفیتهای خود با وجد رشد خیره ننده اش و مجذوبین وافرش در دنیا اسلام نتوانسته است در زندگی فرهنگی و اجتماعی مردم در دنیای معاصر تاثیر بگذارد.
درواقع انقلاب اسلامی و فرهنگ انقلابی و سبک زندگی متعالی اسلامی و ایرانی قطعا توانایی بیدار کردن همه ی انسانها و ایجاد یک زندگی پویا و و متعالی را داراست و شورای عالی انقلاب فرهنگی در واقع متولی اصلی ایجاد زمینه های یک زندگی متعالی بر اساس اندیشه های مکتب نورانی اسلام رادارد که فعلا این امر محقق نشده و دانشگاه ها و سیستم اموزشی ما چه در آموزش و پرورش و چه در سطوح عالی تر دچار غرب زدگی و شرق زدگی های بعضا اساسی است.
دکتر حسین کچوییان عضو حقیقی شئورای عالی انقلاب فرهنگی و از اساتید برجسته علوم انسانی در کشور در خصوص حکم و نگاه رهبری به شورای عالی انقلابفرهنگی و الزامات ان پس از انتصاب اعضای جدید و ابلاغ احکام برای دوره جدید در سال 93 می نویسد:
بنابراین مطابق آنچه بیان شد و با توجه به روح و دید کلی حاکم بر این حکم، این حکم را نبایستی صرفاً حکمی عادی برای آغاز به کار یک مجموعهی اداری یا اجرایی و مشورتی تلقی کرد؛ از همان آغاز حکم که به فلسفهی وجودی شورای عالی انقلاب فرهنگی پرداخته میشود تا متن حکم که به بیان اولویتهای کاری شورا میپردازد، ما با فضایی روبرو هستیم که نظیر آن را فقط در احکام یا پیامهای حضرت امام رحمهالله در سالهای اولیهی انقلاب اسلامی مییابیم. این فضا را میتوان بهوضوح در تعبیراتی که رهبری در این حکم بکارگرفتهاند مشاهده و حس کرد؛ تعبیراتی نظیر «جبههبندی جدی میان هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی و معارضان عنود با انگیزهی آن» و «مواجههی هوشمندانه با معارضات مهاجمان و ستیزهگران» یا اشاره به «رویشهای معتنابه و جوششهای فراوان فعالیتهای فرهنگی در سطوح مردمی» و خاصه در بکارگیری مفهوم «آوردگاه تاریخی فرهنگی» برای ترسیم وضعیت کنونی قلمروی فرهنگ.
این تعبیرات تصویری عادی و روزمره از حوزهی فرهنگ ترسیم نمیکند که در آن افراد و نهادها درگیر جریان یکنواخت و تکراری کارها و امور میباشند. این تعبیرات صحنهی مبارزهای را مجسم میکند که در آن نیروها و افراد در یک جبههبندی مبارزهجویانه درگیر نبردی تاریخی بر سر مرگ و زندگی هستند. از این جهت همانگونه که دعوت رهبری «به التزام شورای عالی به نام و عنوان خود» گویای آن است، حکم رهبری را اگر نوعی دعوت به انقلاب در حوزهی فرهنگ تلقی نکنیم، آن را بایستی تلاشی برای حاکم کردن روح انقلاب بر این حوزه و شورای مربوط به آن به حساب آوریم. این حکم نشان میدهد که از نظر رهبری چالشها و درگیریهای حوزهی فرهنگ آنچنان حساسیت و اهمیت پیدا کرده است که از طرق معمول و عادی نمیتوان به مواجههی آنها رفت و توقع موفقیت داشت.
اما مسألهی اساسی این است که با توجه به ماهیت شورا از جهت روح و ساختار حاکم بر آن، آیا این شورا میتواند پاسخی مناسب به خواست و دعوت رهبری در این زمینه بدهد؟ به نظر میرسد پاسخ به این سؤال روشن باشد؛ حتی در صورتی که خواست تأمین دغدغهها و حساسیتهای رهبری در شورا بهوجود آید، بدون انجام تغییرات لازمه بهویژه در رویکرد و ساختار این شورا امکان آن وجود ندارد.
به موجب انچه بیان شد ضرورت تجدید نظر در رویکردهای این نهاد بیش از گذشته احساس می شود.
با وجود رویش های جدید جوانه های جدید انقلابی در گستره جغرافیایی فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی امروز این نهاد نیاز به یک نگاه و تفکر ارمان گرایانه و انقلابی دارد.
انتهای پیام/م
دیدگاه شما