به گزارش عصر همدان؛ قتل دختر تالشی در روزهای اخیر موجب ایجاد موج رسانه ای گسترده ای شده که قابل تامل و قابل بررسی است و قبل از این رخداد برای روشن تر شدن موضوع در خصوص خود رویداد و ماهیت این رویداد باید به واکاوی پرداخت.
در اینجا بیان چند نکته برای بررسی این قتل وموج رسانه ای ایجاد شده ضروری است.
نخست آنکه در جنگ فکری،اعتقادی و رسانه ای که میان جریان انقلاب اسلامی در داخل و خارج کشور در حال روی دادن است، نبرد فکری و مبنایی آن هم از طریق استفاده از ابزار رسانه و نبرد روایت ها یک اصل است.
در واقع در این منازعه که بر پایه مبانی اعتقادی و فکری شکل گرفته است رسانه ها ابزار تخریب فکری جریان حقیقی انقلاب اسلامی هستند.
بر پایه این مسئله است که هر اتفاق و رویداد ناگواری از رومینا تا آب غیزانیه و هر اشتباه یا قصور احتمالی بهانه در دست لاشخورهای سیاسی و کاسبان خون است تا به ناجوانمردانه ترین شکل ممکن عقاید پاک و زلال دینی و ملی ایرانیان بخصوص خانواده و فرهنگ خانوادگی را مورد هدف قرار دهند.
قتل رومینا به دست پدرش ضمن اینکه دارای ابهامات گسترده است، چه ارتباطی با دین و فرهنگ خانواده در ایران دارد که باید مایه تخریب مفاهیم اساسی نظیر غیرت و شرف شود؟
ایرانیان چه پیش از اسلام و چه بعد اسلام دختران خود را تاج سر خانواده می دانستند و ارزش و احترامی که دختران در خانواده های ایرانی در طی تاریخ با عظمت این کشور داشته اند را در هیچ کجای جهان نمی توان یافت.
یکی از حربه های کثیف جریان رسانه ای معارض انقلاب در چنین مواردی همین نکته است که افتخارات مبانی اعتقادی را لکه دار کند و عقاید یا رفتار فرهنگی سست و باطل فکری جریان معارض انقلاب را برجسته و آن را به عنوان الگو معرفی کند.
بر اساس همین حربه است که ساخت فیلم هایی چون خانه پدری و مغزهای کوچک زنگ زده که خود آموزش رفتار غلط است افتخار هنری می شود و کارگردان آن به عنوان سوپرمنی که پیش از این با دلسوزی سعی در پیشگیری از چنین قتلهایی داشته معرفی می شود.
نکته بسیار مضحکتر آنجاست که جریان فکری مسموم غربی در ایران و رسانه های خارجی آنان تا پیش از این ازدواج فردی زیر سن ۱۸ سال را کودک همسری و ظلم دین به دختران میدانستند اما حال خود از ارتباط فردی ۳۰ ساله با دختری ۱۳ دفاع می کنند.
این معیارهای دوگانه چیزی جز بازی سیاسی با روح و روان خانواده های ایرانی است؟
سو استفاده از این رویداد تلخ برای ترویج بی بند و باری میان دختران و گرفتن حق مدیریت خانواده از والدین و لکه دار کردن جایگاه مهم پدری آیا نمی تواند یک برنامه ریزی دقیق باشد؟
ضربه زدن به جایگاه پدر در خانواده ایرانی سال هاست که در رسانه های داخل و خارج کشور پیگیری می شود و آن را باید در چارچوب طرح نابودی خانواده دانست.
اساسا اشتباه موردی یک پدر که در تمام جوامع امکان وقوع دارد و در جوامع غربی با وجود بی بند و باری های فراوان روزانه ده ها خبر از تجاوز پدران به دختران منتشر می شود با کدام عقل و منطقی می تواند بهانه ترویج اباحه گری و انتشار ده ها توییت و پست شود؟
مسئله بعدی آنکه هنوز برخی زوایای بسیار مهم در این مسئله روشن نشده است، انتشار برخی اخبار در خصوص تشکیل تیم فریب خانواده ها توسط این پسر و دختر نامتجانس و ده ها ابهام دیگر نظیر سخنان عموی رومینا مبنی بر اینکه پسر ۳۰ ساله بارها خانواده رومینا را تهدید به قتل کرده بود باید بصورت دقیق بررسی و اطلاع رسانی شود.
احکام و قوانین الهی نظیر قصاص که ضامن بقای جامعه هستند بارها توسط همین جریان رسانه ای مورد حمله قرار گرفته است،در حالی که در چنین رویدادهایی است که دقیق و درست بودن اجرای احکام الهی تا این اندازه روشن می شود.
ریشه یابی مواردی نظیر رومینا و موارد مشابه از آسیبهای اجتماعی ثابت کرده است که عدم اجرای دقیق دستورات دینی و ترویج اباحه گری و بی بند و باری تحت عنوان شعارهای دروغین همچون آزادی مسبب اصلی چنین فجایعی در جامعه است.
هر کجا تقیدات دینی و عمل به فرهنگ اسلامی و ایرانی بیشتر بوده نمایشی متعالی از انسانیت را شاهد بوده ایم و این یک مسئله ثابت شده در تمام پیمایش های روانشناختی و اجتماعی است.
انتهای پیام/م
دیدگاه شما