«بسیجی دیده ی بیدار عشق است»/ بسیجی شمع محفل دار عشق است
ولایت در دلش خورشید تابان/ چراغ راه او در باد و باران
از آنجا که نگاهش بر امیر است/در ایام غبارآلود بصیر است
بنای فکر او اسلام باشد/قیامش لِلَه و مادام باشد
ز تقوا قلب او آرام باشد/ چرا که با علی همگام باشد
بدون خصلت پرهیزگاری/نمی ارزد بسیجی یک ریالی
بسیجی خستگی را خسته کرده /درونیات خود وارسته کرده
شب و روزش به فکر انقلاب است / دمی آسودگی بر او عذاب است
به حُسن خلق باشد شهره ی عام/ ادب را در مرامش کرده اتمام
اگر تصمیمی در دستور کار است /به عقلانیت او استوار است
تمام فعل هایش با دلیل است / از این رو دشمنش هر آن ذلیل است
نماز اول وقت بسیجی/ عیار اعتقاد هر بسیجی
به وضع زندگانی ساده گیر است/به فکر حال و روز آن فقیر است
فراری است و بیزار از تجمل/ اگر چه عده ای گویند اُمُل
چو در میدان جنگ نرم بوده/ مطالعه به خود واجب نموده
شیاطین جهان بیدار باشند/ جهانخواران دون هشیار باشند
اگر سیدعلی امری نماید/بسیجی در صف اول بیاید
پیاپی می خورد سیلی پُرجان/جهان کفر و آن کَلب نگهبان
دیدگاه شما