تاریخ : 21. بهمن 1393 - 14:46   |   کد مطلب: 12022
فیلم درباره ی زنی است به نام ناهید (با بازی لیلا زارع) که به ناگهان نگران شوهرش، فرهاد (محمد رضا فروتن) می‌شود و فکر می‌کند، شوهرش دیگر مثل سابق نیست و یک جای کارش می‌لنگد، پس زاغ سیاه شوهرش را چوب می‌زند تا ببیند چه مشکلی برایش پیش آمده.

صبح رزن به نقل از جهان: «شیفت شب» فیلمی است که نیکی کریمی ستاره ی سال های نه چندان دور سینما پس از یک شب، چند روز بعد و سوت پایان کارگردانی کرده است. کریمی ایده اولیه این فیلم را از محمود آیدن وام گرفته و با همراهی علی اصغری فیلم نامه اثر را به رشته ی تحریر درآورده است.

فیلم درباره ی زنی است به نام ناهید (با بازی لیلا زارع) که به ناگهان نگران شوهرش، فرهاد (محمد رضا فروتن) می‌شود و فکر می‌کند، شوهرش دیگر مثل سابق نیست و یک جای کارش می‌لنگد، پس زاغ سیاه شوهرش را چوب می‌زند تا ببیند چه مشکلی برایش پیش آمده.

در واقع فرهاد که کارمند حسابداری شرکت بوده دست به اختلاس می‌زند؛ کشف دزدی و عواقب پس از آن آن، فرهاد را آشفته و عصبی می‌کند و این سرآغاز یک زندگی رو به ویران است که همه چیز را به خدمت خود می‌گیرد و زنی فرشته خو که باید یک تنه بار درام داستان را بر عهده گیرد و نه فقط از شوهر که از جامعه هم باید زجر بکشد. زنی مظلوم و رنج کشیده که برای حفظ زندگی اش حاضر است همه جور اشتباهات مرد را جبران نماید.
 

فضای فیلم قرار بوده روایتگر مشکلات اقتصادی و معیشتی خانواده در جامعه ای بحران زده و تحریم شده باشد و کریمی سعی کرده روی نقش زن تاکید زیادی شود.

شیفت شب اثری نیست که قابل تعریف و تمجید باشد وحتی بیانیه های فمینیستی درونی اش نیز نمی تواند برایش قدمی روبه جلو باشد. باز هم داستان زن‌های مظلوم و مردان کج خلق و خشن، جاه طلب و بی‌رحم که بی هیچ پیام درست و درمانی تنها برای همذات پنداری مخاطب به انها عرضه می شود بی آنکه حتی کارگردان به درستی بتواند هدف و منظورش را برساند.

داستانی فاقد ظرافت و پیچیدگی که روایت همیشگی اش می تواند بیننده را روی صندلی نگه دارد حال چه سینما چه سریال ظهرگاهی تلویزیون.

زن داستان علیرغم تحصیل کردگی منفعل و بی دست وپاست. در مقابل شوهرش اجازه انجام کاری را ندارد، از جانب او تحقیر می شود و اجازه کار کردن ندارد. مرد حتی حرف خود را به او نمی زند و در مقابل خودش فردی عبوس ، خشن و خودخواه است که سرمایه ی زندگی و خانواده را به باد داده و اکنون از همه طلبکار است.
 

در واقع در پردازش هر دو کاراکتر اغراق شده برای اینکه هیچ گاه نمی توان گفت کاراکتری مطلقا سیاه یا سفید است و کریمی از خاکستری کردن اجتناب ورزیده است و در شرایطی که فمینیست ترین کارگردان زن ایرانی، تهمینه میلانی نیز از این سبک و سیاق فاصله گرفته، به نظر می رسد کریمی که بخشی از شهرتش را مدیون بازی درآثار اوست بناست جا پای او بگذارد و از مردان چهره ای خبیث و دیو سیرت بسازد.

داستان کلیشه ای و نخ نما شده ای که جذابیتی برای مخاطب ندارد. کارگردان تلاش کرده به اثر حس بدهد و فضاسازی کند اما در انتقال مفهوم مورد نظرش به شدت ابتدایی و خام عمل کرده است. فضای کلی کار سرشار از سیاه نمایی هایی است که جامعه ی هنری را مبتلا ساخته و به ورطه ی بزرگنمایی و اغراق افتاده است.

داستان سرد وکند پیش می رود و در برخی سکانس ها سعی می شود با ایجاد تعلیق اندکی به کار وزن تزریق شود اما تا میانه ی داستان ساده ترین نکته ها مکتوم است تا به بیننده رودست بزند. چنانکه در نهایت شغل همسر، موش کشتن در جوی های آب ، چنان عجیب و درو از ذهن است که بیننده را به حیرت فرو می برد.

قطعا چنین انتخابی نه نماد است، نه نشانه ی عملی که بتوان آن را به مساله ای ربط داد و هضم کرد بلکه صرفا همان سیاه نمایی است که ذکرش رفت.
 

کریمی نگاهی سطحی و کم عمق به اثر داشته و همین سبب شده فیلمش چیزی بیش از یک ملودرام کهنه و بی رنگ و رو نباشد. فیلم به سختی می کوشد خط سیر داستانی اش را حفظ کند و به قواعد کلاسیک پابندی نشان دهد اما با کمبود دیالوگ های موثر و اکت های تعیین کننده روبروست. بخصوص که کاراکترهای بی هدف و انگیزه تنها با نیمچه حسی بر چهره ظاهر می شوند و باقی به همان بی اهمیتی ورودشان، به راحتی حذف و معدوم می گردند. بی آنکه تاثیر خاصی در پیشبرد داستان و یا حتی پایان بندی و نتیجه گیری اش داشته باشند. از باب دیالوگ های شیفت شب ، برخی علیرغم مفهوم فلسفی در سینما سبب خنده و شوخی و انبساط خاطر شده بود و این نشان می دهد وقتی کلیت اثر با هم چفت و بست نباشد چقدر همه چیز گل درشت و شعاری جلوه می کند. اینکه حتی نامی انتخاب شود که کمترین ربطی به داستان نداشته باشد.

کریمی به زور سعی دارد جامعه را خسته، عاصی و زخم خورده از مشکلات اقتصادی نشان دهد اما در کمال تعجب وضع زندگی ناهید بسیار خوب است و ظاهری مناسب دارد.ماشین خوب و خانه و زندگی شیک. ناهید، قهرمان زن داستان تنها سعی می کند با دلسوزی و نگرانی بیش از حدی که مثل نوار چسب به صورتش چسبیده از وضعیت موجود اظهار تاسف کند در حالی که آنچه خانم کارگردان نشان می دهد حتی گوشه ای فقر و مشکلات مالی نیست و بی شک شیوه ی بیان و زبان قصه الکن تر از آن است که به چنین موضوع گسترده ای بپردازد.

کریمی تنها فکری را که به ذهنش متبادر شده با چند دیالوگ و یکی دو بازیگر خوب ترکیب کرده و به جشنواره فرستاده و البته تا این لحظه بازخورد مثبتی هم دریافت نکرده است.
 

تکنیک دوربین روی دست برای ایجاد حس تعلیق و اضطراب در فیلمنامه ای پرسوراخ تنها گزینه ی ممکن برای جبران به نظر می رسیده که کارگردان از آن بهره برده و کوشیده به مدد نورپردازی های اغراق آمیز و موسیقی گوش پر کن سر و شکلی قابل قبول بسازد.

آثار نیکی کریمی معمولا مقبول طبع بسیاری نیستند و تنها به مدد نام او و سطح بالای شعارهایی که در فیلم هایش به کار می برد بر سر زبان ها می افتد. نگاه او به اجتماع و ترسیم بحران های موجود آن چیزی نیست که در واقعیت می بینیم و چه عالی که او همیشه فقط همان بازیگری بماند که خاطره ی بازی های درخشانش را در ذهن داریم.

دیدگاه شما

کانال خبری تلگرامی صبح رزن