تاریخ : 1. فروردين 1394 - 23:41   |   کد مطلب: 12404
نوروز مناسبتی است که کتاب تاریخ آن دارای ورق های بسیاری است و به عنوان فرصتی بزرگ برای دگرگون شدن تلقی می شود. فرصتی که در آن چیز های زیادی و یا شاید همه چیز تغییر می کند و یا حداقل زمینه برای این امر محیاست.

روزی که اکثر ما در ثانیه های اول آن" یا مقلب القلوب " می خوانیم ، اماخبری از"منقلب" شدن" قلوب" نیست !  مشکل چیست ؟ چرا در قلب هایمان انقلابی صورت نمی گیرد؟ نکند مشکل از قلب هایمان است؟ و یا وقتی یا مقلب القلوب و " الابصار" میگوییم ، با وجود این که در این روز ها حتی زاویه تابش خورشید بر زمین هم تغییر می کند ، چرا زاویه دید ما بر زندگی تغییر نمی کند؟ مشکل چیست؟ نکند دیده دلمان کم سو شده؟ یا بصیرت قلبی نداریم ؟ 

روزی که در ابتدایش یا "مدبر اللیل و النهار" می گوییم .  مگر نه آن است که  از آن جایی که خداوند مدبر شب  و روز است  ما انسان ها نیز  باید خویشتن را متخلق به اخلاق الهی نماییم و تدبیرگر روز و شب خویش باشیم؟ پس چرا شب و روزمان  تکراری و عبس شده است؟ مشکل کجاست؟ نکند غرق در امور دنیوی شده ایم و غافل از  آمد و شد شب و روز؟ 

روزی که  در تحویل آن یا محول الحول والاحوال زمزمه میکنیم و از خدایمان حول حالنا را طلب می کنیم و بدون آن که از سوء حال به حسن حال و از آن به "احسن الحال"  برسیم یک دفعه انتظار احسن الحال را داریم و چرا به آن نمی رسیم ؟ مشکل در کجای کارمان است؟ نکند حالمان بد است و سوء حال داریم؟

تا کی هر سال "خانه تکانی" کنیم و "دل تکانی" را به تعویق بیاندازیم ؟ باز مشکل در چیست؟ چرا غبار و سیاهی گناه در دلمان" تکان" نمیخورد؟

زمین که بعد از چند ماه خزانی پاییز و چند ماه خواب زمستانی ، دوباره بیدار میشود و رخت سبز بر تن می کند ، گویی که  از آن روز ها خسته شده .ولی ما بعد از این همه سال زندگی خزان و  خوابیدن چرا  بیدار نمی شویم و رخت سیاهمان را نمی شوییم؟ براستی مشکلمان چیست؟ چرا از رخت سیاه و خواب خسته نمی شویم؟

شاید هم اکنون بعضی ها به متن  فوق اشکال ادبی وارد نمایند و بگویند:  چرا این همه "مشکل" در متن موجود است ؟ چقدر "روز  " تکرار شده  است؟ البته زیاد هم خلاف نگفته اند لیکن علاوه بر مشکل دار بودن متن بالا این متن زندگی مان است که مشکل دارد و اگر این همه در جست و جوی  چرایی مشکل ها نباشیم ، در قلب ها و ابصار ها انقلابی رخ نمیدهد و در شب و روزمان تدبیر نمیتوان کرد و در نهایت  به احسن الحال الهی دست نخواهیم یافت . و در موردتکرار شدن "روز" باید گفت؛ اصلا بحث بر سر همین روز های تکراری است. روزهایی که به آن هر سال لقب نوروز میدهیم ، روزمان را نو میکنیم و دوباره تکرارشان میکنیم بدون " انقلاب و تدبّر و تحوّل" و باز به این جمله میرسیم که " نوروز؛ روز نو و یگر هیچ!

حسین رمضانی

               

دیدگاه شما

کانال خبری تلگرامی صبح رزن