تاریخ : 12. آبان 1391 - 16:47   |   کد مطلب: 1332
منطق زندگی در دنیای جدید به روایت “من و تو”: سپردن اختیار به دست متخصصان و متخصصان بلدند که کارشان را چگونه انجام دهند. درست و به موقع

به گزارش صبح رزن به نقل از فاطر،یک جستجوی ساده در سایت های ایرانی در باره  شبکه تلویزیونی خاصی به نام “من و تو” شبکه فارسی زبان مشهوری  که از چهار سال پیش فعالیتش را در لندن آغاز کرده است عموما  به نتایج زیر منتهی می شود:

“شرط عضویت در شبکه من و تو؛ همجنس گرابودن “،” شبکه من و تو توسط  بهایی ها اداره می شود”، ” وجود روابط نامشروع در بین مجری ها و خبرنگاران من و تو “، ” ابهام درباره منابع مالی خارجی تامین بودجه شبکه من و تو” و مسائلی از این دست .

این اصرار و تاکید فراوان بر روی شناخت شناسنامه ای – شخصیتی آدمهای فعال در من و تو، شناخت پیشینه زندگی خصوصی و بحث درباره منابع مالی سازمان دهنده به این شبکه در خوشبینانه ترین حالت علاوه بر آنکه نبود یک سیستم درست برای نقد فرهنگی در ایران را دوباره به رویمان می آورد همچنان بی فایده و بی کارکرد مساله ای اساسی به نام شبکه من و تو را به نازلترین شکل ممکن دور می زند.

پنهان شدن کاری که من و تو در حال انجام آن است زیر زرق و برق نقدهای شخصیتی و پشت پرده ای زندگی شخصی آدم های شاغل در شبکه دستاورد نهایی این نوع پرداخت ها به شبکه ای است که لوگوی خودش و برنامه هایش این روزها بر سر در مغازه ها و سوپرمارکت ها در تهران  به کرات چشم می خورد و در مورد پیشی گرفتنش از شبکه های داخلی ایران حرف ها و حدیث های فراوانی به راه افتاده است.

فرار از افتادن در دام  رویه معمول نقد فرهنگی در ایران یعنی سخن گفتن درباره ابتذالیاتی چون سابقه شرکت مجری ” من و تو پلاس” در تظاهرات فتنه ۸۸ و رصد صفحات فیس بوک آدم های شاغل برای پیدا کردن عکس های دست در گردن شان  معمولا به افتادن از طرف دیگر بام یعنی بحث درباره مطولات بیهوده و بی کارکردی درباره قدرت رسانه ها در قرن جدید و تهاجم فرهنگی سی ساله علیه ایران و… منجر می شود.

برای جلوگیری از افتادن در این دام دوم  باید راه دیگری انتخاب کنیم . بدون مقدمه چینی های تئوریک معمول این وقت ها یکراست به سراغ مصادیق عینی و برنامه های شاخص من و تو برویم تا متوجه شویم که چرا حالا دیگر باید به این گزاره ایمان بیاوریم: “شبکه من و تو به تنهایی نقش بزرگی در تغییر شبک زندگی ایرانی ها در این سالها داشته است .”

بفرمایید شام یک برنامه پرطرفدار شبکه من و توست که با یک ساختار ساده و عینی در حال نمایش و برجسته سازی  یک تجربه زیستی معمولی هر روزه است. نیاز به گفتن ندارد که طبق سیاست های خاص من و تو  آدم هایی که در بفرمایید شام شرکت می کنند سبک زندگی خاص و موردعلاقه این شبکه را دارندو حالا که قرار است برنامه ای ساخته شود که دقیقا بخشی از زندگی روزمره را نمایش می دهد طبیعی است که نمایش سبک زندگی این آدم ها مهمترین فرآیند نمایشی بفرمایید شام باشد.

نوع پوشش آدم های ایرانی داخل کادر تلویزیون معمولا سنخیتی با نوع پوشش ایرانی های خارج رفته هم ندارد. آدم های داخل بفرمایید شام با نوع روابطشان با نوع پوشش و حرف زدن و غذاخوردنشان و حتی با نوع نشستن و بلندشدنشان بر سر میز در حال بازی بازیگوشانه ای با سنت هزارساله سبک غذاخوردن و مهمانی دادن در ایران است.

اما واقعیت اینجاست که هیچ کدام اینها مساله ما نیستند. بفرمایید شام منطق مطلوب خود برای زندگی را چنان نمایش می دهد که دریک  رقابت  فرضی ، شیوه های دیگر زندگی با نگاه تحقیر آمیز و خرد کننده صاحبان برنامه  یارای رقابت با آن را ندارد. نمایشی که بفرمایید شام به مدد تکنیک های رسانه ای و پیام دهی از زندگی ایده آل و مورد قبول اکثریت  به ما می دهد در یک بازی ناجوانمردانه شیوه های دیگر زندگی در جامعه ایران را عملا حذف می کند.

در قسمت هایی از چند برنامه آدم هایی در مهمانی شرکت می کردند که هنگام سرو مشروب، به آب اکتفا می کردند. بقیه علت امتناعشان را از انها سوال می کردند و آنها دلایل مذهبی می آورند و قضیه خیلی زود  تبدیل به یک مضحکه خنده دار برای سبک زندگی ای متفاوت با سبک زندگی معیار من و تویی می شد.

آنها آدم های عجیب و از اکثریت دورافتاده ای می شوند که بلد نیستند با مردم معاشرت کنند و آداب زندگی اجتماعی را بلند نیستند. این احساس جدا افتادگی در میهمانی که مشروب نمی خورد نشانه خوبی است برای این که نشان دهیم من و تو قواعد بازی ای که در داخلش است جنگی که مشغولش است را هم رعایت نمی کند. این یک نشانه شناسی نیست یک نشانه واضح و آشکار است برای اینکه نشان دهد که من و تو در معرفی سبک زندگی خودش شیوه اخلاقی و جوانمردانه ای پیش نمی گیرد.

کاری به این ندارم که محتوای سبک زندگی به شیوه بفرمایید شامی اصولا محتوای بی هویت و مبتذلی است که فکر می کنم قبل از آن باید ثابت کنیم که شیوه تزریق این سبک زندگی دقیقا شبیه به شیوه تزریق یک  آمپول اجباری است. و طبیعی است که یک آمپول تزریقی سروکاری با اندیشه نخواهد داشت و این چه قدر دور خواهد بود با ادعای ارزشی متولدکننده تمدنی این سبک زندگی : تکثرگرایی فرهنگی

 رقابت نهایی شرکت کنندگان در این مسابقه برای به دست آوردن نهایتا هزار یوروست. ساختار برنامه به این شکل است که هر شب در منزل یکی از چهار شرکت کننده یک مهمانی شام برگزار می شود و سه شرکت کننده دیگر در پایان ماجرا هر شب به دستپخت و شیوه پذیرایی او نمره می دهند. مجموع  نمره های هر فرد نهایتا منجر به انتخاب فرد برنده خواهد شد.

 این برای شرکت کنندگان و حالا دیگر بینندگان بفرمایید شام من و تو یک رویه عادی شده است و کسی از آن تعجب نمی کند: اینکه فرد در هنگام حضور میزان به شدت از غذا و شیوه پذیرایی او تعریف می کند اعلام می کند که به خوشمزگی غذای او تا به حال نخورده است و بعد که از خانه او بیرون می آیند و میزبان نیست  بدون اینکه احساسا خجالت یا عذاب وجدانی داشته باشد غذا و شیوه پذیرایی آن شب را افتضاح اعلام می کند. این مساله جدیدی برای خلقیات خاص ایرانی در این چند ساله نیست اگر این اتفاق جلوی دوربین نمی افتاد.

فرد به دوربین زل می زند می داند که بعدا همین میزبان در هنگام پخش برنامه ش می بینید که او بر پشت سرش چه گفته است. ابایی از این نداردو این مساله اخلاقی امروز ماست. اینکه به آدم ها در من و تو گفته می شود که دوران نگاه انسانی به انسان ها گذشته است. منطق دنیای جدید نگاه شیء گرایی است که آدم ها را دارای تاریخ مصرف معرفی می کند. یک هفته ای که با این آدم کار دارید کرامتش را حفظ کنید بعد که کاری با او ندارید بیندازیدش دور.

  در هر سه چهار قسمت یک آدمی در بین شرکت کنندگان پیدا می شود که به بقیه شرکت کنندگان  نمره های پایین می دهد و طبیعتا سرانجام خودش برنده می شود و بعد مصاحبه می کند به دوربین زل می زند و می گوید که خب به پولش نیاز داشته است تا برای خودش پالتوپوست بخرد.  فکر نمی کنم  اغراقی در این باشد که  این ضربه ای است که بفرمایید شام به سبک زندگی ایرانی  می زند : طبیعی جلوه دادن این منفعت طلبی بی حدو حصر که سرانجام خوب و شیرینی هم دارد : برنده شدن. عادی نمایش دادن اصالت دادن به ارزش های شبه مادی آن هم این قدر ناچیز.این  منطق دنیای جدید است

و این بفرمایید شام را تبدیل به یک نقطه حساس برای فرهنگ ایرانی می کند. نه دامن کوتاه مهمانش، نه مشروب خوردن سر سفره، نه آرایش غلیظ و دل بهم زن آنها، نه دست دادن زن ها و مردها در اول مهمانی … بلکه  این تعریف بی رحمانه  منطق  جدید برای سبک زندگی جدید. مساله ما این است

همین اتفاق در مورد پروژه پرطرفدار دیگر من و تو می افتد. آکادمی گوگوش

مساله آکادمی گوگوش برای ما ظاهرا مطرح کردن یک خواننده اصطلاحا طاغوتی و موسیقی مبتذل و زننده ای است که در جریان این مسابقه مطرح می شود اما در زیر همه زرق و برق های گوگوش پرستی، این برنامه در حال تزریق نوعی نگاه خاص به زندگی است که برای ما ایرانی ها تازگی دارد. این که گوگوش خواننده برشکست شده دوران قبل از انقلاب دوباره به عوان یک ستاره مطرح می شود در جای خود ارزش بحث دارد اما این در مقابل تزریق این نوع نگاه خاص به زندگی اساسا بی اهمیت است.

 این نگاه خاص به زندگی از سبک خاص طراحی مسابقه خوانندگی که  نهایتا منجر به  شکل گیری روابط قدرت بی سرانجامی بین شرکت کنندگان و مخاطبان می شود تا شیوه چینش تماشاگران در برنامه را در بر می گیرد اما داستان باز هم در واقع در جای دیگری قبل از شروع مسابقه اتفاق می افتد: در قسمت هایی از مجموعه برنامه های آکادمی گوگوش چند برنامه اختصاص پیدا می کند به شیوه آماده شدن و در واقع آماده کردن رقابت دهندگان برای آمدن جلوی دوربین و ضبط کلیپ تصویری و خواندن جلوی تماشاگران انبوه.دوباره برگردیم به قصه خودمان. منطق زندگی. در همه این بخش ها آنچه که رو و نمایان در حال پیگیری است دوباره ارائه یک منطق جدید در قالب سبک زندگی است. این اتفاق چگونه می افتد؟

متخصص پوشش و لباس از قلب لندن به محل برگزاری مسابقات می آید و برای رقابت دهندگان برای اینکه جلوی دوربین یا جلوی اجتماعی از مردم حضور پیدا کنند لباس انتخاب می کند.شیوه آرایش سرو صورتشان را مشخص می کند و ریزترین جزئیات ظاهری آنها را هم معلوم می کند .

در هیچ کجای این بخش از برنامه ما نمی بینیم که این خانم یا آقای متخصص ظاهر، به شرکت کنندگان نوع لباس یا ظاهری را  پیشنهاد کند صراحتا به آنها می گوید که اگر می خواهند خوب و طبیعی باشند در یک اجتماع انبوه حضور پیدا کنند ستاره مجلس باشند کسی مسخره شان نکند و در حوزه عمومی جامعه عجیب و غیرمعمول و غیرقابل پذیرش نباشند “باید” این شکلی باشند ظاهرشان را باید این گونه کنند و این گونه لباس بپوشند.

در ادامه کار یک کارگردان مشهور کلیپ های موزیک می آید و به همه شرکت کنندگان دستورالعمل های واضحی می دهد. می گوید که اگر می خواهید بقیه شما را ببینیند اگر می خواهید بیشتر از بقیه، شما دیده شوید باید در لحظه اول برخورد جوری بخندید که دندان هایتان دیده نشود  صورتتان باید به سمت چپ متمایل باشد و دستهایتان هنگام حرف زدن تکان بخورد.به همین صراحت و جزئیات این جا هم ما با پیشنهاد مواجه نیستیم. دستورالعملی است که صادر می شود و  طبیعی است که نه برای رقابت کنندگان در آکادمی گوگوش که برای همه آدم های پای تلویزیون… همه ایرانی ها. منطق زندگی در دنیای جدید: دادن اختیار به دست متخصصان و متخصصان بلدند که کارشان را چگونه انجام دهند. درست و به موقع.

 مقایسه کنید تعداد روزهایی از سال را که “صدای آمریکا” خروجی سیاسی یک فرآیند تمدنی قطع است و روزهایی را که “من و تو” در ایران با پارازیت مواجه می شود.

دیدگاه شما

کانال خبری تلگرامی صبح رزن