تاریخ : 13. آبان 1391 - 14:41   |   کد مطلب: 1341
آرمانشهر غرب فرا می رسد؟
آنها با کتاب مقدس آمدند . وقتی آمدند ما کتاب نداشتیم و آنها زمین نداشتند. بعد از چند سال چشمانمان را باز کردیم حالا ما کتاب داشتیم و دیگر زمین نداشتیم.آنها زمین داشتند” رئیس جمهور فقید کنیا

به گزارش صبح رزن به نقل از پایگاه خبری تحلیلی فاطرنیوز:‌

اول:

سالهای سال قبل مستشاران  یکی از کشورهای مشهور اروپایی  به سبک وسیاق استعمار مدرن، وارد سرزمینی در آفریقا شدند . شیوه زندگی و رسم و رسومات مردمان و ظاهر ابزارآلات و لوازم زندگی شان اعلام می کرد که از قافله تمدن جدید، از هر نوع مظاهر مادی و فرهنگی  این تمدن مثل تکنولوژی و رسانه ها به شدت دورند. بر طبق رسومات چند صد ساله شان، در حال زندگی با ابتدایی ترین شکل و شمایل  و بدون احساس نیاز به کوچکترین ملزومات زندگی در دنیای جدید؛ بی سروصدا و به دور از همه هیاهوها. اما این همه ماجرا نبود.

مستشاران متوجه یک اتفاق عجیب در آن روستا شدند: پسرک پرجنب و جوشی که سبک آرایش موهایش با تقلیدی ناشیانه شبیه به یکی از فوتبالیست ها و مدل های مد  آن سالها شده بود. بر دیوار خانه پسرک عکسی از دیوید بکهام فوتبالیست و مد مشهور آن دوران  زده شده بود. پسرک دوازده سیزده ساله ماجرا معلوم نبود که از کجا دیوید بکهام را می شناخت و دوست داشت موهایش شبیه او باشد. باورش خیلی سخت بود. اینکه تب بکهام این گونه مرزهای جغرافیایی را پیموده باشد و به اینجا رسیده باشد.

 همه کسانی که زلزله اخیر آذربایجان شرقی را از طریق رسانه های تصویری  کامل و دقیق پیگیری می کردند؛ در همان ایام با عکس جالبی روبرو شده بودند. دیوار فروریخته ای در یکی از روستاهای شهرستان تبریز که  جمعیتش نهایتا به هزار نفر می رسید، بقایی از عکس چسبانده شده “مسی” بازیکن مشهور بارسلونا را بر رویش نمایش می داد و حکما دیوار خانه نوجوان یا جوانی در آرزوی مسی شدن در روستایی که امدادرسانان تعریف می کردند خیلی از خانه ها آنتن تلویزیون نداشتند و بشقاب های ماهواره بالای آن به وضوح دیده می شد.

”آنها با کتاب مقدس آمدند ما کتاب نداشتیم و آنها زمین نداشتند. بعد از چند سال چشمانمان را باز کردیم ما کتاب داشتیم اما دیگر زمین نداشتیم “این داستان امروز و دیروز نیست. از همان زمانی که بنا به همین گفته رئیس جمهور فقید کنیا استعمارگران سلاح هایشان را برروی زمین گذاشتند و با کتاب به سراغ آفریقا رفتند تا همین یکی دو سال پیش که خبر صف بستن تعدادی از شهروندان تهرانی دریک نیمه شب سرد زمستانی،  پشت در یک کتابفروشی، برای خرید کتاب آخرین قسمت هری پاتر همزمان با آغاز فروش جهانی آن در لندن در همان ساعت و دقیقه دقیقا، شبیه به سنت صف بستن انگلیسی ها  جنجال به پا کرد.  تلاش برای تغییر نوع سرگرمی، شیوه  آرایش و ظاهر ، سبک غذا خوردن ، ورزش کردن ، شیوه حرف زدن، الگوی مصرف و… و سرانجام میزان سرعت، منطق سبک زندگی در کشورهای آسیایی و آفریقایی به اوج خود رسیده بود و  ماجرا  دیگر رسما آغاز شده بود : جنگ سبک زندگی  ها.

این ها ایرانی هایی هستند که صف کشیده اند تا هری پاتر را همزمان با توزیع جهانی اش بخوانند. این یک سنت انگلیسی است. یک نیمه شب زمستانی به وقت تهران

دوم:

سایت “سبک زندگی آمریکایی” یک سایت مشهور فروش محصولات آمریکایی است. در صفحه اول سایت چهار نوع محصول پرفروش سایت نمایش داده می شود. چهار دسته محصولات خاص که به شیوه و سبک زندگی آدمها مربوط است : اول رژیم غذایی و داروهای لاغری دوم داروهای گیاهی سوم محصولات بدنسازی و چهارم از همین الان قابل حدس است : محصولات زیبایی و مراقبت از پوست

یک مقایسه ساده  ازاستقبال و میزان فروش این نوع محصولات در ایران به خوبی نشان می دهد که ما به طور دائم در معرض قبول استدلال متوهمانه فرهنگ آمریکایی هستیم: “سبک زندگی آمریکایی یک سبک زندگی جهانشمول است “. این گزاره ای است که با شدت و حدت فراوان توسط نظریه پردازان مطالعات فرهنگی غربی دنبال می شود و یک  پایه اساسی همه جنگ های سبک زندگی جدید آمریکایی در دنیاست. ما راحت ترین، آرامترین و زیباترین نوع زندگی ممکن را برایتان فراهم می کنیم.

از گسترش وحشتناک سبک غذاخوردن سریع (نگاه کنید به گسترش فروشگاه های فست فود در سراسر دنیا، مشتریان مک دونالد روزانه به ۶۵ میلیون نفر می رسد و هر ثانیه بیش از ۷۵ همبرگر در دنیا به فروش می رسد) تا الزامات سبک معماری آپارتمانی شهرنشینی که همه دنیا را امروز در برگرفته است: زیر لوای چند فرهنگی و احترام به فرهنگ ها .وقتش هم که شود زیر لوای بمب های فسفری

حالا دیگر کاملا واضح است که فرهنگ غربی در حال ترویج ارزش های نهادینه شده اش از طریق ترویج چیزی به نام سبک زندگی غربی است. با تغییر در شیوه معمول زندگی برای تغییر در ارزشها.رانت ابرقدرتی وبرتری اقتصادی نظامی و شاید مهمتر از آن  رانت تکنیک و تکنولوژی در استفاده از هنر در همه این سالها سبک زندگی یک خانواده کم تعداد طبقه متوسط نیویورکی را تبدیل به یک سبک زندگی استاندارد و معیار برای کل دنیا کرده است.

خرده فرهنگ های بومی با همه غنا و سابقه شان با منطق ساخته شده دنیای آمریکایی دیگر کارکردی نخواهند داشت.  پروژه ای که نهایتا در خوشبینانه ترین حالت با روند کنونی به مرگ تدریجی فرهنگ ها خواهد انجامید. نگاه مهاجم و منفعت طلب با زیرپایه اقتصادی؛ حالا اینجا برای کنترل بازار، تسلط بر ملت ها یا هر دلیل دیگری در حال ترویج شیوه ای از زندگی است که عملا بی هویت و تهی خواهد بود. جایی خالی برای پر کردن هر چیز. شاید پرکردن صندوق فروشگاه های زنجیره ای جهانی

سوم:

سبک زندگی ملی ایرانی ها به شدت در حال خطر است و فقط به  یک نمونه اشاره می کنیم تا متوجه شویم که ما در همه این سالها چه کار کرده ایم . اگر قرار به نمونه یابی باشد عقل سلیم طبیعتا حکم می کند که به سراغ بزرگترین مرکز متولی ارائه یک سبک زندگی ایرانی و دینی در همه این سالها برویم.

از میان انبوه برنامه های صداوسیما دست  می گذاریم بر روی مهمترین برنامه های ترویج سبک زندگی تلویزیون برای خانواده ها : یک نگاه ۲۴ ساعته به تلویزیون به خوبی نشانمان می دهد که مجریان و کارشناسان برنامه های خانواده در تلویزیون ایران دائما در حال طرح مساله درباره جعلیات بی موردی هستند که به اعتقاد خودشان مسائل امروز خانواده ایرانی ست و باید به آنها توجه شود. مسائلی که کوچکترین نزدیکی ای به دنیای سفت و سخت واقعی ندارند و در دورترین نقطه نسبت به مسائل درگیر و مبتلابه خانوده های ایرانی می ایستد.

قرار دادن خانواده ها و زن های خانه دار ایرانی در معرض بمباران انبوه مسائل بی اهمیت مثل این تاکید غیرقابل درک این برنامه ها بر روی تسخیر آنتن های تلویزیون با آموزش آشپزی یا مشاوره های پزشکی در حد خواص دارویی اسطوقودوس برای بیمارن قلبی تازه عمل کرده و یا مشاوره های روانی فضایی مثل آموزش شیوه برخورد با فرزند کنکوری؛  اینکه یاد بگیریم که نیمکره چپ مغز مردان از زنان بزرگتر است و آنها بیشتر کلی نگر هستند و زنان بیشتر جزئی نگر وامثالهم … در شرایطی که اصولا تصور سازندگان این برنامه ها از خانواده های ایرانی به شدت دچار مشکل است و هزاران مساله معطل مانده خانواده ها در همه این سالها فراموش شده مانده است.

طبق یک تحلیل محتوای ساده می توان دریافت  که  از مجموع  کل برنامه های خانواده تلویزیون جمهوری اسلامی ایران تنها نشانه هایی که از وجود انقلاب و آرمانهای آن در این برنامه ها می توان یافت ورق زدن تقویم تهیه کننده و سردبیر این برنامه ها و یافتن روزهایی مثل روز ارتش و پاسدارو  جانباز و از این جور مناسبت های تقویمی و نهایتا دعوت از یک نماد سخنگو برای گرامی داشت این روزها و گفتگو کردن درباره تعداد فرزندان و حداکثر چگونه با سختی ها کنار آمدن خانواده هایشان است.

اگر این مورد خاص که عملا فقط کارکرد نشانه ای و نمادگرایانه دارد و هیچ مفهوم محتوایی از آرمانها،  اهداف انقلاب و نظام به دست نمی دهد را کنار بگذاریم در بقیه  ایام سال هیچ اثری از ساخته شدن یک برنامه خانواده در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران نمی بینیم که پرتوقع نشویم حتی اثری از ساخته شدن یک برنامه در تلویزیون جامعه ای که مردمش دیندار باشند هم نمی توان یافت.

و به همین ترتیب هیچ تفاوتی بین آیتم ها و محتوای آیتم های یک برنامه خانواده تلویزیون ایران و مثلا تلویزیون مالزی پیدا نخواهیم کرد. آشپزی شان را می کنند خیاطی و گلدوزی شان را می کنند. مشاوره پزشکی و روانشناسی شان را می دهند در مورد طبیعت و آب و هوا و زمین و آسفالت و ابرها و… صحبت می کنند و زنگ پایان برنامه.

 چند ماه پیش آخرین ورژن عروسک پرطرفدار باربی وارد کشورهای عربی و ایران شد: باربی باحجاب و مسلمان و رو گرفته . یک هفته پیش تهیه کننده برنامه شام ایرانی که خیلی ها معتقدند به تقلید از بفرمایید شام شبکه تلویزیون من و تو ساخته شده است این ادعا را رد کرد و با اعتماد به نفس کامل گفت اصلا اصل برنامه در تلویزیون یک شبکه اروپایی ساخته شده است.

دیدگاه شما

کانال خبری تلگرامی صبح رزن