«باید به جای بمب بر سر مسلمانان دامن کوتاه بریزید» شاید روزی که میشل هولیک نویسنده صهیونیست و فرانسوی این جمله را می گفت یا می نوشت خودش هم باورش نمی شد و نمی دانست که چه جمله استراتژیک و درستی در نوع برخورد با مسلمانان گفته است.هر چند این استراتژی از دوران بسیار پیش از این و از اوایل دوران قاجار و بنا به قولی از اواخر دوران صفوی در دستور کار نظریه پردازان دنیای غرب برای نوع برخورد با ملل و تفکر اسلامی قرار گرفته بود .در اواخر سالهای دهه 80 میلادی و 60 خورشیدی و در اوج دوران مقاومت ملت ایران در مقابل رژیم بعثی که نماینده دنیای شرق و غرب بود ،انجمن جهانی صهیونی و ماسونی با همراهی رژیم صهیونیستی و با حضور دانشمندان و نظریه پردازان دنیای غرب و سرمایه داری همایشی را با عنوان «شیعه شناسی» در دانشگاه اورشلیم اسرائیل برگزار کرد .محور بحث ها حول انقلاب اسلامی شیعه و ایران قرار داشت و قرار بود در آن همایش این محورها شکافته و به آنها پرداخته شود و راه حل نابودی و نوع برخورد با انقلاب اسلامی و تشیع انقلابی واکاوی شود.بسیاری در آن همایش صحبت کردند اما آن که هم موضوع را خوب شناخته بود و هم را حل را ،کسی نبود جز فرانسیس فوکویاما فیلسوف شهیر و دورگه آمریکایی.همان کسی که بعدها نظریه پایان تاریخ را ارائه داد.فوکویاما در آن همایش تشیع را گفتمان و مکتبی عنوان کرد با دو بال.او تشیع را به پرنده ای تشبیه کرد که به خاطر دو بال استثنایی بالاتر از همه پرندگان (مکاتب) پرواز می کند.او این دو بال را «عاشورا» و گذشته سرخ و «مهدویت» و آینده سبز عنوان کرد.و امتیاز دیگر تشیع را «ولایت فقیه» نامید که این دو بال را پرواز می دهد.اما فوکویاما در همان همایش راه حل برخورد با این مکتب که دارای چنین ویژگیهایی است را نیز ارائه کرد.
فوکویاما نترسیدن از مرگ و شهادت طلبی را نشات گرفته از بال عاشورا و گذشته سرخ و امید و نشاط تشیع انقلابی و انقلاب اسلامی را ناشی از مهدویت و آینده سبز دانست.اما آنچه مد نظر من است راه حل ارائه شده توسط او در این سمینار است.فوکویاما راه نفوذ و پیروزی بر فرهنگ تشیع را از بین بردن این امتیازها و ویژگی های برتر تشیع عنوان کرد .تبدیل میل شهادت طلبی به میل رفاه و رفاه زدگی از طریق نفوذ اندیشه ی بی بند و باری و زندگی با اصالت انسانی و سود دنیوی می تواند در پایان به نابودی تشیع انقلابی و ایران بینجامد. و حال واقعیت این است که در این راه بزرگترین چیزی که غرب هدف گرفته است نهان و نهاد زندگی اسلامی – ایرانی و اصالت این زندگی یعنی حیا و عفاف است.حیا پازلی است که نقش بی نظیری در خانواده ایرانی در طی هزاران سال دارد و در اسلام نیز یک رکن اساسی در زندگی فردی و اجتماعی و عامل ثبات ساز در جامعه است .این حرف من نیست بلکه سخن اغلب مورخین است که حیا در آیین انسان ساز اسلام و هویت پاک ایرانی یک مولفه اساسی است.حیا خود بخشی از مولفه بزرگتری به نام عفاف است.و عفاف محدوده ای به وسعت تمام زندگی دارد.آنچه که باعث می شد تا جامعه ایرانی از فرهنگ عاشورا و مهدویت به خوشی و رفاه بدون تعهد بیندیشد و دنیای بدون دین را آرمان قرار دهد نابودی نهاد مقدس خانواده است.و در این مسیر ابتدا باید مفهوم زندگی ایرانی مسلمان نابود شودکه این فقط با نابودی خانواده ایرانی و نه الزاما در مرحله اول نابودی خانواده محیا می شود.در این راه،خط مقدم حیا بود و عنصر اصلی، خانواده،حیا و عفاف زن مسلمان ایرانی.پرچم و نماد اصلی زن مسلمان ایرانی حجاب که حداقل ریشه در 7هزار سال هویت داشت.تخم این نقشه شوم چند صد سال پیش کاشته شده بود.پس با همه ی این تفاسیر زن مسلمان ایرانی خط مقدم و پرچمدار مبارزه در جنگی است که قرار است در آن بدون کوچکترین خونریزی و درگیری نحوه ی زندگی و نگرش جامعه و خانواده اسلامی – ایرانی تغییر کند و انسان ایرانی یا مسلمان چیزی را انتخاب کند که خانواده و انسان بدون تفکر و ربات گون ژاپنی یا آلمانی یا آمریکایی یا آفریقایی برگزیده یعنی زندگی که در آن انسان و جامعه به جای تفکر ، دین واره ها و نرم افزارهای دست ساز انسانی را ملاک قرار داده که در آن اصالت فایده و سود و انسان ملاک است و مقاومتی عاشوراگون در مقابل زورگویی در آن وجود ندارد و امیدی به آینده سبز و مهدوی توهم است و واقعیت جای حقیقت را گرفته است. زن امروز به عنوان محور و اساس عفاف مورد هجوم سنگین ترین حملات رسانه ای – فکری و فرهنگی است.آنچه که فضا را بدتر کرده عملکرد نادرست و بد و کم کاری های محرز دستگاه های فرهنگی-آموزشی کشور در طی سال های پس از انقلاب تا کنون است.طوری که هیچ کدام در طی 55 سال هیچ استراتژی و راهبردی برای تقویت عفاف و حجاب نداشته اند که هیچ،در بسیاری موارد در اعمالشان به این فرهنگ ضربه نیز زده اند.دبیر کارگروه مد و لباس وزارت فرهنگ نیز با عذرخواهی از سه دهه کم کاری در این عرصه در برنامه زنده ی سیمای جمهوری اسلامی این مطلب را تایید کرد.
در این نبرد نابرابر زنان و دختران عفیف و پاکدامن نقطه محوری مبارزه هستند.مبارزه ای سخت و نابرابر و ناجوانمردانه .حقا و انصافا باید این اسطوره های مقاومت را ستود.ستودنی عملی و نه شعاری.
حبیب میرزایی
دیدگاه شما