به گزارش صبح رزن به نقل از نافع ،شاید برای کسانی که در عرصه سیاست از هوش سیاسی سرشاری بهرهمند باشند، در نگاه اول در تحلیل مواضع اوباما متوجه شعاری بودن آن میشوند. تحریمهای جدیدکاخ سفید بر ایران که دقیقاً دو روز بعد از پیروزی اوباما، انجام شد، بازگوی بسیاری از حقایق پنهانی است و تداعی کننده همان سخن مقام معظم رهبری در مورد دستان چدنی امریکاست.
به گزارش جروزالم پست، دولت آمریکا تحریمهای جدیدی را علیه چهار مقام ایرانی و همچنین پنج موسسه و نهاد دولتی اعمال کرد. بر اساس این گزارش، دولت اوباما روز پنجشنبه تلویحا اشاره کرد که قصد ندارد به دنبال انتخاب مجدد اوباما فشار تحریمها علیه ایران را کاهش دهد. کاخ سفید اعلام کرد چهار نفر دیگر از مقامات ایرانی و پنج موسسه که ادعا شده روی ماهوارهها پارازیت ارسال میکنند و دسترسی کاربران به اینترنت را مسدود میکنند تحریم کرده است. از جمله این افراد «رضا تقی پور» وزیر ارتباطات و همچنین «محمد حسینی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند. ویکتوریا نولاند مدعی شد که این اقدامات در راستای تعهد دولت آمریکا برای مقابله با سوء استفاده مقامات ایران علیه شهروندان خود است.
اوباما در سال 2008 با شعار تغییر روی کار آمد و حین گفتوگوهای خود مواضعی نرم و ایجاد دیپلماسی و مذاکره با ایران را در اولویت کارهای خود قرار داده بود. بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 2008، در نطقی اعلام کرد که: من درباره اینکه هیچ گزینهای را درباره ایران از روی میز بر نخواهم داشت بسیار شفاف بودهام. من زمانی که امنیت امریکا مطرح میشود گزینهها را از روی میز بر نمیدارم.
بحثی که امروز، امریکا بر سر آن هیاهو می نماید، مساله منفعت خود در جهان است لذا برای بدست آوردن این منفعت ، دست به هر اقدامی می زند. ساده اندیشی است که امریکا دست از فشار بر کشورها برمی دارد. آنچه که مسلم است این می باشد که گاهی بیان چنین ادبیاتی هم در کوتاه مدت منافعی را در پی دارد که قطعاً باید پیروزی اوباما در انتخابات را مدیون چنین لفاظیهایی دانست. از این نظر اشتباه است که گفته شود اوباما به صورت متناقض صحبت می کند بلکه اوباما برنامه ریزی شده و به صورت تکمیلی و براساس بافتهای موقعیتی که درآن قرار می گیرد سخن می گوید. در برهه رقابتهای انتخاباتی نرم و قبل و بعد از آن تندگویی. آن آرامش و این تند سخن گفتن در کنار هم به نسبت هم تعادل در رسیدن به این اهداف را دنبال می کند. |
امروز این گفتمان 4 سال پیش در حالی تکرار شد که، اوباما سیاستهای خود را در ارتباط با ایران هم در مناظرهها و هم در سخنرانیهای انتخاباتی اعلام کرده و معتقد است که میتواند مسائل با ایران را از طریق دیپلماتیک و مذاکره و غیر خشونتآمیز حل کند.
در میان این تحلیلها، عدهای این گفتمان را یک گفتمان تکراری و سابقهدار بیان داشتهاند و در تحلیل آینده، پیگیری رفتارهای سابق اوباما را امری طبیعی دانستهاند. اوباما چهار سال پیش به عنوان شخصیتی خارج از مجموعه حکومتی و با شعار تغییر صادقانه به فعالیت مشغول شد؛ اما این مدت آموخت که امریکا دارای منافع، گروههای فشار که عمدتاً لابیهای صهیونیستی هستند، شرکتهای تسلیحاتی و تجاری و منافع سیاسی و اجتماعی و کلیساها و غیره است.
اوباما اکنون می داند در صورتی که در چهار سال گذشته به منافع این گروهها که بدنه اصلی سیاست داخلی و خارجی آمریکا را تشکیل میدادند، توجه نمیکرد، نمیتوانست در انتخابات موفق شود.
بحثی که امروز امریکا بر سر آن هیاهو میکند، مسئله منفعت خودش در جهان است و برای بدست آوردن این منفعت، دست به هر اقدامی میزند. ساده اندیشی است که امریکا از فشار بر کشورها دست برمیدارد. آنچه که مسلم است این است که گاهی بیان چنین ادبیاتی هم در کوتاه مدت منافعی را در پی دارد که قطعاً باید پیروزی اوباما در انتخابات را مدیون چنین لفاظیهایی دانست. از این نظر اشتباه است که گفته شود اوباما به صورت متناقض صحبت میکند بلکه اوباما برنامهریزی شده و به صورت تکمیلی و براساس بافتهای موقعیتی که درآن قرار میگیرد سخن میگوید. در برهه رقابتهای انتخاباتی نرم و قبل و بعد از آن تندگویی. آن آرامش و این تند سخن گفتن در کنار هم به نسبت هم تعادل در رسیدن به این اهداف را دنبال میکند.
از همهی اینها گذشته برخی در روزهای پایانی دولت سابق اوباما، بحث سازش و مذاکره را به میان کشیدند و در داخل آن را از تابو بودن خارج کردند و تنها راه حل مسئله هستهای ایران را مذاکره با امریکا دانستند و این گفتمان را بر زبانها جاری ساختند که شاید از این راه، روزنهای را برای سازش با امریکا بگشایند، روی کار آمدن باراک اوباما را به نفع ایران میدانستند؛ چرا که اوباما سیاستهای خود را در ارتباط با ایران هم در مناظرهها و هم در سخنرانیهای انتخاباتی اعلام کرده و معتقد است که میتواند مسائل با ایران را از طریق دیپلماتیک و مذاکره و غیر خشونت آمیز حل کند. ولی با همه این تفاسیر اوباما آمد و لحظهای دست از سیاستهای خبیث خود در مواجهه با کشور ایران برنداشت. تحریمهای روز پنجشنبه-دو روز پس از پیروزی اوباما- امریکا ، نشان از اوج سیاستهای خصمانه و پلیدانه در گفتمان اوباما دارد و هرچه بیشتر سایه سنگین دستان پلید صهیونیسم بر این کشور، آشکار شد.
شاید اگر از زاویهای دیگر به دلیل تحریمهای اخیر نگاه کنیم، به وجود چنین گفتمانی که در داخل دم از مذاکره و سازش میزند، میرسیم. کشورهایی که در اثر تحریم احتمالی ایران متضرر میشوند توقع دارند امریکا ضررهای احتمالی آنها را جبران کند در حالی که آمریکا به دلیل مشکلات اقتصادی داخلیاش چنین توانی ندارد. از طرفی هم آمریکاییها مایلند وارد فاز همکاریها و گفت وگوی گسترده تر با ایران شوند لذا وجود چنین بیانات نرمخویانهای در ایران تحریک اوباما را برای بیشتر نمودن تحریمها در پی دارد.
اوباما بارها از چشم انداز تاریک تحریم ایران در جهان دم زده است و آن را برای آینده امریکا مساعد نمیداند چرا که خود گرفتار بحرانهای شدید اقتصادی و اجتماعی است، ولی از یک سو فشار صهیونیسم و لابیهای آن در امریکا، وجود گفتمان سازش و مذاکره با امریکا در ایران از سوی دیگر علتی بر ایجاد تحریمهای جدید علیه ایران است.
امریکا از یک سو در صدد جلب زودهنگام حمایت بینالمللی است و از سوی دیگر هم نگران ساخت بمب هستهای در ایران است. شاید دلیل تغییرات سینوسی اوباما از مذاکره به تحریم و بالعکس را بتوان در این قالب به بحث گذاشت. به هر حال امروز انقلابهای مردمی در منطقه عرب، معادلات و موازنهها را در ارتباط با آمریکا تغییر داده است؛ نظام تک قطبی از بین رفته است و شرایط مساعدِ هژمون بودن امریکا در جهان نیست.
دیدگاه شما