رشد و نمو از کودکی آغاز می شود و شکل گیری اعتقاد و فرهنگ و سبک زندگی یک انسان اگر قرار باشد روزی پایه گزاری شود قطعا آن را باید دوران کودکی و به ویژه حضور یک کودک در دبستان یا مدرسه عنوان کرد. اساتید علم اخلاق در حوزه ی سبک زندگی دینی و اساتید علم روانشناسی در سبک زندگی غیر دینی و غربی آن معلم، آموزگار، یا استاد را از مولفه های اصلی ایجاد رفتار و گرایش یک کودک به نوعی از انواع روش های زندگی کردن می دانند. کودک و محصل بسیار دقیق از استاد و معلم خود الگو می گیرد، چون کسی که همه ی نزدیکان و اعضای خانواده هر روز به کودک گوشزد می کنند که به حرف او گوش دهد و یا از دستورات و تکالیفی که آموزگار برایش تعیین می کند پیروی کند پس شغل معلم و آموزگاری بالأخص در دوران کودکی و نوجوانی و تحصیل در مدرسه بسیار در شکل گیری شخصیت و هویت یک انسان موثر است. در نتیجه اگر قرار است سبک زندگی مردم کشورمان سبک زندگی محکم و اصیل ایرانی باشد، باید آموزگاران و معلمان با تراز علمی و اخلاقی بالا و الگویی برای نشان دادن زندگی دینی باشند.
این سخن ما با همه ی تاثیر گزاران در این حوزه به ویژه رؤسای سه منطقه ی آموزش و پرورش در شهرستان است، حضور مدیر یا آموزگارانی که خود احیانا الگوی کامل یا نزدیک به کامل معیارهای دینی را در مدارس رعایت نمی کنند و بعضا خود مروج برخی رفتارهای ناسالم هستند؛ هر چند اندک و نادر باشند، قطعا در ایجاد جامعه ی آرمانی خلل های اساسی وارد خواهد کرد. براحتی می توان پوشش و رفتار دبیران، اساتید دانشگاه و دانش آموزان را با معیارها مطابقت داد، این کار سختی برای حاکمیت نیست، به ویژه در شهرستان کوچک و مذهبی ای همچون رزن! معلمی و آموزگاری جای تساهل و تسامح نیست، ما خود به آزادی اندیشه مومن و باورمندیم، اما به قول استاد رحیم پور ازغدی رانندگی قطار یا لوکوموتیو فقط حق کسانی است که صلاحیت در اختیار داشتن جان انسان ها را دارند نه هر انسانی، این سوار شدن به واگن های قطار و مسافرت با آن است که حق هر انسانی است.
میرزایی
دیدگاه شما