به گزارش صبح رزن به نقل از خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه همدان، آنهایی که در هوای سرد و گرم، ابری و بارانی، برفی و استخوان سوز زمستان روی سکوها میآیند و پاس را مورد تشویق قرار میدهند.
همان دلسوزانی که بدون هیچ چشمداشتی، از عمق نفس فریاد میزنند. گاهیاوقات فریاد شوق و گهگاهی هم فریاد اعتراض. اعتراض به آنچه که آنها نگرانش هستند.
پاس فصل بدی را شروع کرد. قرار نبود این چنین باشد اما کمر به نابودی پاس بسته شد. ضعف نظارتی منجر به این شد تا پاس هر روز بدتر از دیروز ناکام بماند.
تیم را گروهی بستند که حاصل آن یکسری بازیکن پولکی بود. یکسری هم که تا به اینجا باقی ماندند بیشتر از این در توانشان نبود.
اما در این بین گناه هوادار چه بود. هوادارانی که حق دارند نگران وضعیت تیمشان باشند. پنج سال حسرت لیگ برتری شدن پاس در دلهایشان باقیمانده است. رویایی که حالا بیشتر شبیه معجزه است. معجزهای که امسال نیز هرگز تحقق نخواهد یافت بلکه باید دست به دعا برداشت که پاس حداقل در لیگ یک باقی بماند.
خیلیها تمایلی ندارند پاس با این اوضاع ادامه بدهد و دنبال تلنگری هستند تا پاس یا منحل شود و یا امتیازش را ببرند.
گناه هواداران در این است که طی سالهای اخیر پاس دلمشغولیشان شده است. پیمان برایم مینویسید شما را بخدا کمک کنید پاس امسال سقوط نکند! این یعنی عمق نگرانی یک هوادار متعصب. مهدی جعفری و شاهین قربی حنجره خود را در اختیار پاس برای تشویقهای جانانه گذاشتهاند. علی عسگرقاسمی سینهچاک پاس است و انتقاد پرسر و صدایش از شبکههای خبری باعث شد که به ناحق انگشت اتهام به سویش بردارند.
جرم او این بود که هوادار واقعی و دو آتیشه پاس است. از جیب هزینه میکند، بنر نصب میکند. زمین برفی چمن ورزشگاه را به همراه محمد گمار، مرتضی مسیبیان، جواد حسنی و سایر لیدرهای همیشگی پارو میزنند تا همه چیز برای آرامش و آسایش بازیکنان پاس فراهم شود.
آیا آنها وظیفه خدمت دارند؟ آنها قلبشان برای پاس میتپد. حاضرند صدها کیلومتر پیاده و سواره، دل سیر یا گرسنه، در سرما یا گرما را طی کنند، تا مبادا پاس در سایر شهرها غریب باشد.
همین هواداران بیگمان بهتر از خیلیها شرایط را درک میکنند. خطر را احساس میکنند. میدانند خوب و بد تیم چیست. چون منافع خاصی در باشگاه ندارند. همین است که روزی مدیرعاملی را تشویق میکنند و روزگاری برحسب نا کارآمدی مدیریت شعار سر میدهند.
آنها برایشان فرقی نمیکند چه کسی مدیرعامل باشد. مهم برایشان کارایی و کمک به موفقیت پاس است. در اوضاع لرزان پاس، گامهای آنها استوار است. برای موفقیت پاس حاضرند تشویقها را گدایی کنند. حاضرند بازهم پارو بزنند. در سرمایی چندین درجه زیر صفر روی سکوها قرار بگیرند و تیم را تشویق کنند. حاضرند ناز بازیکنان را بخرند بلکه دست پر از زمین خارج شود.
آنها همان دلسوختگانی هستند که دست به سینه در خدمت پاس ایستادهاند. هواداران دلسوزی که این روزها یار و یاور واقعی تیمشان هستند.
امید است قدر این دوستداران واقعی فوتبال درک شود. خواستههایشان فهمیده شود. دیدگاهشان ارج نهاده شود و تشویقهایشان گرهگشای موفقیت پاس شود.
به این عزیزان باید حق داد. باید حق داد در تصمیمگیریهای تیمشان سهیم باشند. خیلی از آنها با تجربه چند ساله میتوانند در قامت یک کارشناس باشند. خیلی از آنها به خوبی شرایط تیم را آنالیز میکنند. خیلی از آنها از تصمیماتی که امروز برای پاس گرفته میشود، جلوتر هستند. بنابراین آنها همان نفراتی هستند که نگرانیشان در قبال پاس قابل احترام است.
گزارش
انتهاي پیام
دیدگاه شما