به گزارش صبح رزن به نقل از خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا، منطقه همدان، نگاه عمیق به مسائل تیم پاس و نحوه ورود اکبر محمدی به این تیم گویای حقایقی است که بهتر بود بیش از هرزمانی افشاگری میشد تا هواداران اینگونه او را قربانی ناکامیهای پاس جلوه ندهند.
اکبر محمدی زمانی به پاس همدان پیوست که جایگاهش در خونه به خونه بابل توام با آرامش، پول نقد و بدون مسئولیت تحت فشار بود. در واقع او آن چیزی را مشاهده میکرد و انتقال میداد که اکنون علی کریمی در این تیم تداومدهندهاش است.
اکبر محمدی بهواسطه هزار وعده و وعید مدیریت وقت به همدان آوردند. در واقع او با نگاه به لیست ارائه شده نیمفصل اول تصمیم به قبول این مسئولیت سنگین گرفت. لیستی که در آن نفراتی نظیر خردمند و آذرباد بودند.
اکبر محمدی در بدو ورودش اعلام کرد که آمده تا پاس را قهرمان نیم فصل دوم کند. اما با چه ابزار و شرایطی؟
او حساب ویژهای روی خردمند و آذرباد باز کرده بود بدون اینکه اطلاع یابد در فهرست تیمش چند بازیکن ثبت کردهاند و چند بازیکن میتواند در نیم فصل جذب کند. کمکاری سرپرست وقت در ارائه به موقع اطلاعات به او و بیاطلاعی مدیرعامل وقت در خصوص اوضاع تیمش به صرف ضعف و ناتوانی در مدیریت فوتبالی سبب شد تا وی در چالهای عمیق فرو برود.
سرمربی پاسیها حتی چند مهره کلیدی را برای جذب در نیم فصل انتخاب کرده بود اما بیخیالی مدیریت وقت نسبت به ضرورت رایزنی لازم مبنی بر تامین نقدینگی در جذب نفرات مورد نیاز باعث شد تا گزینههای مدنظر رهسپار دیگر تیمها شوند.
در واقع اکبر محمدی به علت نبود نقدینگی در باشگاه نتوانست نفرات تاپ مورد نظرش را جذب کند.
رفتن آذرباد و خردمند از یکسو، عدم تامین منابع مالی برای جذب بازیکنان جدید و تکمیل بودن فهرست نفرات فعلی از سوی دیگر سبب شد تا تصورات اکبر محمدی و ادعایش مبنی بر قهرمانی در نیم فصل دوم به بن بست برسد.
اکبر محمدی بهواسطه تنگناهای مالی باشگاه پاس مجبور شد مهرههایی جذب کند که رقم پایین و ناچیز را مطالبه میکنند. برهمین اساس بازیکنانی نظیر تورج جعفری را جذب کرد. هر چند انتقادها و موضعگیریهایی نسبت به این بازیکن بینام و نشان در ابتدای فعالیتش شد اما در ادامه ثابت کرد میتواند یکی از بهترینها باشد. سایر نفرات جذب شده نیز براساس حد توانایی مالی باشگاه جذب شد.
او حتی زمانیکه متوجه شد باشگاه به علت بیپولی نمیتواند مهرههای مدنظرش را جذب کند به سراغ هادی اصغری بازیکن گلزن لیگ دویی رفت اما از قضا و براساس قوانین هادی اصغری به این علت که در فصل نقل و انتقالات جذب نشد و همچنان در لیگ دو قرارداد داشت، امکان جذبش میسر نشد تا آخرین امیدهای محمدی برای جذب یک مهاجم تمامکننده نقش برآب شود.
بهانهگیریهای اسحاق سبحانی برای دریافت پول و زمزمههای اعتصابگریاش سبب شد تا این بازیکن از پاس برود. اکبر محمدی هرگز اجازه نمیداد در تیمش موج حاشیه و اعتصاب ایجاد شود. سبحانی که پول را اولویت میدانست و مقصر اصلی اعتصابها و تحریک بازیکنان جلوهگر شد، از پاس کوچ کرد. هر چند برخی نیز معتقدند آمدن جمشیدیان و سپردن کاپیتانی به او به عنوان بزرگ تیم منجر شد تا سبحانی در پاس نماند!
وعده تزریق پول از سوی مدیریت ارشد استان هرگز عملی نشد تا اکبر محمدی که بارها اذعان داشت استاندار قول کمک 500 میلیونی داده، نتواند برنامههایش برای جذب بازیکن را عملی کند. از سوی دیگر مدیرعامل وقت عاشق قلع و قمع کردن بازیکنان به بهانه کاهش قراردادها بود. او سخت میکوشید اینطور وانمود کند که رقمهای میلیاردی مدیریت ابتدای فصل پاس را به گونهای با خروج چند مهره کلیدی از جمله همامی، جهانگیری، محمدی و ... کاهش چشمگیری داده و در واقع به پاس کمک کرده است! این شرایط سبب شد پاس با کمبود بازیکن مواجه شود و قوانین اجازه جذب بازیکن بیشتر را ندهد!
اکبر محمدی در نیم فصلی که در پاس بود با بدشانسیهایی هم روبرو شد. شاگردانش یا به راحتی کارت میگرفتند و محروم میشدند، یا مصدوم و ...
مصدومیت آرمین طلاییمنش قطعا تاثیرگذار بود، همانطورکه رفتن سبحانی به پاس ضربه زد. بازگشت مختار جمعهزاده بیروحیه و در کمند مصدومیت هم کاری از پیش نبرد. طولی نکشید که آرمان رمضانی هم مصدوم شد تا جایی که قید پاس را زد.
مصدومیتهای احمد جمشیدیان هم در روند تیمی تاثیرگذار بود، کما اینکه محرومیتهای پی در پی بازیکنان پاس را از نتیجه ایدهآل دور کرد. در واقع اکبر محمدی به غیر از بازی با آلومینیوم هرمزگان، در هیچ دیداری ترکیب اصلی و کاملی را در اختیار نداشت.
اکبر محمدی با این تفکر که از این پس میتواند به عنوان سرمربی تیمهای باشگاهی نقشآفرینی کند و شعار حمایت مسئولان استان از یکسو و فهرست اولیه بازیکنان که در اختیارش بود از سوی دیگر، شرایط را مهیای موفقیت میدانست، رهسپار پاس شد.
آیا این مربی علاقهمند به ناکامی و تحقیر از سوی هواداران است؟ آیا او میپذیرد تیمی که هدایتش را برعهده دارد این چنین به ناکامیها ادامه یابد؟ آیا او باید تاوان اشتباهات گذشتگان را بدهد؟ آیا تیم او در بازیهایی نظیر خونه به خونه، ایرانجوان بوشهر، نساجی و ... هرگز موقعیتهای گلزنی خلق نکرد؟ آیا مقصر گل نزدن و اشتباهات فردی بازیکنان هم اوست؟
در واقع اکبر محمدی برچه مبنایی باید سیبل انتقادها و قربانی ناکامیها باشد.
آیا این مربی میپسندد کارنامهای سیاه در ابتدای سرمربیگریاش در عرصه باشگاهی ثبت شود. در واقع همه مربیان دوستدار تیمی پولدار، بازیکنان مطرح و نتایج درخشان برای حفظ آبروی خود هستند. در واقع اکبر محمدی هراندازه که ادعا شود ضعف دارد اما نقاط مثبتش بسیار است.
با این دیدگاه است که مسئولان پاس سعی در حفظ او دارند تا بلکه ناجی پاسیها باشد. در واقع بازیکنان با روحیات این مربی عجین شدهاند. با سیستم و تاکتیک او در میدان حاضر میشوند و به نوعی به وی عادت کردهاند.
حال اینکه پاسیها باید درک این را داشته باشند که در این شرایط حساس و سرنوشتساز هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد عهدهدار این تیم باشد. فشار آوردن به اکبر محمدی هم کار را بدتر از این میکند و تمرکز نداشتن این مربی در تیمش هم تاثیر مستقیم خواهد گذاشت. بنابراین اگر آنها در این دو بازی که مرگ و زندگی را در کارنامه اکبر محمدی نوشته است، حمایت لازم را نداشته باشند بنابراین حتی قبل از آلومینیوم هرمزگان، پاس را از هماکنون گزینه اول سقوط نامید.
هماکنون در محافل فوتبالی اینگونه استنباط میشود که عدهای دوست ندارند پاس در لیگ یک بماند. حال اگر هم عمدی در کار نباشد اما رفتار آنها صدق میکند که درصدد برهم زدن شرایط و بدتر کردن اوضاع هستند.
شاید هم برای این است که اکبر محمدی باج نمیدهد!
گزارش
انتهاي پیام
دیدگاه شما