آخرین اخبار

تاریخ : 27. خرداد 1395 - 2:44   |   کد مطلب: 18227
در این نوشتار به اختصار به رسومات جاری یا کمرنگ شده در دیار درگزین (شهرستان رزن) پرداخته می شود. مطالعات و بررسیهای میدانی در خصوص ماه مبارک رمضان و رسومات جاریه در شهرستان رزن منحصر به قروه درگزین و به ویژه بخش کرفس و روستاهای ده گانه اطراف آن می شود که قدیمی ترین نقطه شهرستان از نظر مدنیّت و تاریخ می باشد و قطعا رسومات و باورهای دیگری در دیار درگزین وجود دارد که نیاز به بررسی بیشتر دارد.

متاسفانه در طی دو دهه گذشته رسانه ها چنان فرهنگها، آداب و رسوم و باورها را تحت تاثیر قرار داده است که اگر این روند ادامه پیدا کند، سه دهه دیگر از رسومات مهم که هزاران سال در این کشور جاری بوده است چیزی باقی نمانده و همگی به نابودی کشیده شده و رسومات جدید و خرق عادت که توسط تلویزیون پخش و منتشر می شود جایگزین تمامی رسوم کهن مردم ایران زمین خواهد شد.

آنچه از کتب آسمانی پیداست، روزه قبل از اسلام به اشکال مختلف در میان اقوام مختلف وجود داشته است به طوریکه یهودیها در طول سال 30 روز و بعدها مسیحیان 50 روز روزه می گرفتند همچنین قرآن کریم از روزه حضرت زکریا و روزه حضرت مریم، روزه داوود و سلیمان نیز سخن گفته است.

رمضان گلدی گنه خلق مسلمان اولاجاق      دین اسلام اوجالوب، خلق نماز خوان اولاجاق

گله جک غیرته فاسق، اولاجاق اهل تمیز            ائیتدیقی معصیته، جمله پشیمان اولاجاق

 

الف- پیشواز رمضان رفتن در اول ماه

معمولا در قدیم در منطقه درگزین اگر چه برای نیمه شعبان، مراسم پر سر و صدا برپا نمی شد ولی مردم این منطقه به صورت عام اقدام به روزه گرفتن به مدت 2 یا 3 روز در ماه شعبان المعظم میکردند. با نزدیک شدن ماه رمضان رفتارها نیز تغییر میکرد، به طوریکه می شد ملاطفت و مهربانی و حس انسان دوستی را از اواخر شعبان در میان مردم به وضوح حس و مشاهده نمود. پیشواز ماه رمضان را "قاباخلاما" یا " اوروجلوق قانشارینا گئتمک" می گفتند. بانوان زحمتکش در بخش کرفس و روستاهای اطراف حدود 2-3 روز قبل از شروع ماه مبارک رمضان اقدام به پختن مقادیر قابل توجهی نان محلی مینمودند که معمولا "2-3 لانجون" (سؤنه) می شد که آن را در جا نانی گِلی بزرگ (لانجون) "چوره ک کندیسی" که به آن کیله هم گفته میشد تا مدت 10-14 روز نگهداری می نمودند و تلاش میکردند که در اوائل ماه مبارک مشغول عبادت شوند. تنورهای سنتی که با هیزم ها و منابع سوختی رایج در منطقه (با اؤدون از قبیل: قالاخ، داش کرمه، سیخمه، مورچانا، تاپاله و با آتش زنه های گیاهی که عمدتا آجول نامیده می شد شامل: سیغیر قویروغی، ورک ، سوتلوگن و ....) گرم میشد و دود زیادی تولید میکرد که همگان باور داشتند که این دود زیاد میتواند روزه آنها را باطل کند. فلذا پخت مقدار زیاد نان قبل از شروع رمضان امری بدیهی بود. با شروع ماه رمضان و برای ممانعت از تاثیرات دود بر روی روزه، نان پختن را به بعد از افطار و نیمه شب موکول می کردند که کاری بسیار هوشمندانه و مبتکرانه بود.

"لاوا چئکمگ" یا " ائو آغارتماق" یکی دیگر از کارهایی بود که قبل از شروع ماه مبارک رمضان در  نقاط شهرستان دیده می شد، به طوریکه بانوان جوان و دختران زحمت کش در روستاها و شهرهای منطقه با مخلوط کردن "آغ تورپاق"،  "گوی تورپاق"، گچ و ... آنها را به تمام دیوارهای حیاط، کف اتاقها، دیوار اتاقها، گوشه تیرهای چوبی سقف، طاقچه ها، تراس خانه (مهتابو/ مرتابو)، تندیرسان و ... با پارچه های کهنه ای به نام "لاوا کوهنه سی" می کشیدند (لازم به ذکر است در برخی نقاط گل بسیار شل سفید تهیه شده برای سفید کردن منازل را چامور هم گفته می شد که در برخی مواقع منزل کسی که صاحب عزا بود و عزیز جوانی را از دست داده بودند را به جای گل سفید با گل سیا اندود می کردند که به آن قارا چامور گفته می شد که در بعضی از مناطق نیز این شیوه را چندان مطلوب نمی دانستند) و بوی این سفید کاری خانه ها در تمام فضای منزل می پیچید که در واقع نوعی به استقبال رفتن از رمضان بود. در روستاهایی همانند عین آباد با استفاده از گِل اُخرا اقدام به سفید کردن پایین دست خانه و حیاط می نمودند که معمولا به رنگ قرمز روناسی یا "بویاخ رنگی" در می آمد.

در باور مردم دیار درگزین به ویژه بعد از اسلام، رمضان را بهترین ماه خدا می نامیدند و آن را "اون بیر آیون سولطانی" می گفتند که باور داشتند رمضان پادشاهی است برای 11 ماه دیگر سال.

نه گوزل آی دی اوره ک آیناسی نی ائیلیری صاف      پاک ائدر نفسی نی هرکیم شب احیانی تاپار

درک ایده بیلسه شب قدری بیری، خوش حالینا       سیلینیر جمله گوناهی گول ایمانی تاپار

کیم اوروج توتسا اورکدن اولار آللاه قوناغی        بی ریا بنده اولان جنت اعلانی تاپار(هوشمند)

 

بزرگترها در ابتدای ماه رمضان به عنوان نیت یک ماه روزه داری ماه رمضان با خود می گفتند:

اروجلوغا دئیبله، حق آلّاهین بورجو         اؤلمویم دیری قالام، توتام بو آی اوروجو

خرید های عمده خانوارها عمدتا از بازار قروه انجام می شد اما با توجه به نبود بازار در روستاهای شهرستان، از خریدهایی که امروزه دیده می شود خبری نبود. معمولا آقایان متّمول اقدام به خرید یک گونی قند "بیر لینگه قند کلّه یا کلوخی"، یک تا دو کیلوگرم چایی خشک، مقداری هم برنج و ... خرید می کردند و خرید گوشت مصرفی خانوار هم روزانه بود.

معمولا دو روز قبل از رمضان، همسایه ها و خویشاوندان به صورت مشارکتی گوسفند یا گوساله ای را خریداری نموده و سپس اقدام به کشتار و تقسیم گوشت به صورت دانگی(سهمیه ای یا ایاغ ایاغ قویما) می نمودند و آنهایی که تمکن بیشتری داشتند خودشان گوسفند یا قوچی قربانی کرده و گوشت آن را به صورت نمک سود یا به صورت قیمه قیمه (قؤورما) داخل خمره سفالی به نام "بستو" یا "بلیک" نگهداری میکردند و از گوشت آن در طول ماه مبارک استفاده می کردند.

ب- رسومات در طی ماه رمضان

حضرت آیت ا... حاج شیخ محمدآقا حائری کرفسی در مواعظ خود می فرمودند که"بالام اوروج یئمک چوخ چتین عمل دی بالام" در زمانیکه ماه رمضان به تابستان می افتاد همواره توصیه میکردند زمان برداشت و درو محصول را در ساعات خنک انجام دهند تا زارعین بتوانند روزه خود را کامل بگیرند.

 اوقات فراغت زنها بیشتر شامل قرائت دسته جمعی قرآن کریم بوده که به ان "قورآن موقابله ائله مک" میگفتند که درآن علاوه بر قرآن خوانی، اشکالات روخوانی همدیگر را هم میگرفتند. همیشه ترکها باور داشتند که قرآن را باید در طاقچه یا رفه قرار داده و از دست زدن بچه ها و بدون وضو بشدت خودداری میکردند.

برخاستن برای سحری را "اوباشدانا دورماخ" می گفتند و آقایان و یا بانوان همیشه به نحوی همسایگان خود را نیز بیدار می کردند به همین خاطر خانواده های جوان و یا خسته از فعالیت روزانه به اعتماد و پشتوانه همسایگان شب را با آرامش خیال سپری می نمودند. در خانواده قبل از بیدار شدن مردها، معمولا بانوی خانه بساط سحری را آماده ساخته و پیش از آمدن اعضای خانواده بساط سحری را چیده بود و گاهی هم پخت نان توسط بانوی خانه تا سحری طول میکشید.

صوبح وقتینده خوابه راغیب اولان            وسعت رزق ده ن اولور محروم (فضولی)

 مناجات گفتن (میناجات وئیرمک) در سحری ها و بیدار کردن همسایه ها در سحری و بردن افطاری به همسایه ها از رسومات دیگر بود. در قروه برخی افراد مثل مرحوم سید حسن جدیان با نواختن شیپور محله را برای سحری یا افطار خبر می کرد. در کرفس مناجاتهای مشهدی یعقوبعلی اصحابی پدر مرحوم حاج قنبر اصحابی (خیّر مدرسه ساز) بسیار معروف و دلنشین اهالی بوده و از مناجات معاصرین محمد عین آبادی، آمیرزا حیدر، شمسعلی مریخی و .... هنوز هم درخاطر مردم این منطقه مانده است. برخی خانوارهای نسبتا متمّول از نیمه دوم دهه چهل تا نیمه اول پنجاه شمسی با بلندگوهای کوچک و شیپوری که در پشت بام منزل خود نصب میکردند مناجات را از رادیو به صورت محدود برای همسایگان پخش می­نمودند. در دهه 60 شمسی مناجاتهای داود مریخی، آقامعلی اطمینان و ... با بلندگوی مساجد فراموش نشدنی است. مخصوصا سوز و گدازهایی که در آن مناجاتها بود. در آن مناجاتها علاوه برخواندن ادعیه از اشعار ترکی کتابهای قدیمی همانند قُمری دربندی و ... استفاده می شد.

نیلیوم مهربان آللاه خجلم اوز عملیم دن            دیه بیلمم سوزیمی درگه رحمانیوه یارب

سن بویوردون کی چاغور تا من اجابت ائیلیوم         هانسی عنوان چاغوروم شامل اولا شانیوه یارب

شرمسارم ولی امید واروم رحمتیوه          کی منی یول وئره سن روضه رضوانیوه یا رب (هوشمند)

افطاری بردن به خانه نوعروسها یکی از رسوم جاریه در بخش کرفس بود. همچنین دعوت آشنایان، بزرگان و خویشاوندان به منزل و مسجد برای صرف افطار و باز کردن روزه با خرمای خشک، نان محلی و پنیر و یا آش رشته محلی نزدیک افطار از رسومات متداول بود.

بزرگترها فرزندانشان را تشویق می کردند که روزه کوتاه مدت (کلّه گنجشکی) بگیرند و با آموزه های دینی آشنا شوند. به طوریکه در قسمت کرفس بسیار مقید هستند که همه دختر بچه ها از 7-8 سالگی و پسر بچه ها از 12- 13 سالگی به بعد حداقل 3 روز مربوط به 19، 21 و 23 رمضان و بخاطر ارزش والای امیرالمومنین و ارزش لیالی قدر آن را روزه بگیرند. در ایام ماه رمضان مادرها با آوردن تکه پارچه ای به بچه ها می گفتند که میخواهند روزه های کله گنجشکی آنها را که هنوز روزه بر آنها واجب نشده ولی به تبعیت از بزرگترها تا قسمتی از روز را روزه گرفته بودند، به هم بدوزد تا مورد قبول خداوند قرار گیرد تا ضمن آشنایی با احکام دین، بچه ها بدون صعوبت و با تمرینهای آسان­تر با فرایض دینی خو گرفته و بالنده شوند. مراسم شبهای احیا و قرآن به سر گرفتن و دعای جوشن کبیر مردم صاف و ساده منطقه حال و هوای دیگری دارد. و کم سن و سال­ترها و افرادی که عذر شرعی یا بیماری داشته و قادر به گرفتن روزه نیستند نیز مانند روزه داران حرمت ماه رمضان را حفظ می نمایند و بچه های خرد سال نیز به نوعی در ماه رمضان گرسنگی و تشنگی را درک می کنند.

در طول ماه رمضان به خصوص در سالهایی که رمضان به فصول گرم می افتاد، زنهای همسایه در "دالان آستی" یا همان دالان ورودی خانه ها جمع می شدند و سعی میکردند این روزهای رمضان را طوری سپری کنند. آنها سعی میکردند با بافتن طناب از کرک و موی بز "قیل ایپ" یا بافتن تور "تور هورمک" که از این تورها برای حمل علوفه و ... استفاده می شد طوری روزهای طولانی را سپری می کردند تا افطار فرا برسد و هم اینکه کمک کار کشاورزان و همسران خود بوده باشند.

مردم در ایام رمضان بسیار دقت میکردند که همسایه های مسجد به خاطر آمد و شد آنها و یا سروصدای بلندگوها و ... اذیت نشوند.

زمانی که رادیو و ساعت هنوز رایج نشده بود غالب پیرمردها و پیرزنها دقایقی بعد از غروب آفتاب، افطار خود را باز میکردند و به مزاح گفته می شد "گون اگیلدی، ایفطار آچیلدی". ولی در روستاهای بزرگ منتظر اذان مساجد می شدند که احتیاطا این اذان کمی دیرتر از وقت طبیعی خود داده می شد. زمانیکه آیت ا... حائری کرفسی در منطقه بودند باتوجه به تخصص ایشان در علم هیات و نجوم و قبله شناسی و تعیین ساعات شرعی مسلمانان برای شهرهای مختلف، طبق توصیه ایشان عمل میشد (این مساله تا زمان آمدن رادیو بوده است). اولین رادیوی نفتی توسط مرحوم جعفر گلتپه از تهران به کرفس آورده شد به طوریکه تعداد زیادی مهمان شنیدن برنامه های آن بودند و بعد از آن به تدریج رادیوهایی که با باتری متوسط (قوه) کار میکردند باعث دقیق تر شدن ساعات افطار و سحری شد. در دهه پنجاه شمسی یک دستگاه تلویزیون لامپی که با ژنراتور درمانگاه روستای کرفس کار میکرد و مختص خانواده پزشک روستا وجود داشت تا اینکه از اوایل دهه شصت تلویزیونهای ترانزیستوری 12 و 14 اینچ با آنتن های عجیب و غریب با پایه های بلند جهت دریافت امواج تلویزیونی وارد روستاهای بدون برق منطقه شده که با باتری ماشین یا تراکتور کار میکردند و نهایتا از تابستان سال 1366 برق رسانی در کرفس صورت گرفت ساعات افطار و سحری در روستا دقیق تر شد.

در طول ماه رمضان بخصوص ساعات 13-17 بانوان کرفسی اقدام به جارو زدن مساجد، نظافت آن و تمیز کردن ظرفها و استکانها میکردند. همچنین در طول ماه رمضان مساجد بسیار شلوغ میشد. شایسته است از زحمات علامه فقید حضرت آیت ا... حائری کرفسی، مرحوم حجه الاسلام سید محمود هاشمی، مرحوم حجه الاسلام سید احمد هاشمی و حجه الاسلام سید محمدعلی هاشمی(دامت توفیقاته) که نقش امام جماعت و هدایت مردم را داشتند با ذکر نام تقدیر گردد. در ماه رمضان دلهای مردم بسیار مهربانتر از همیشه می شد افرادی چون مرحوم شیخ ابوطالب، شیخ مسیح ا...، میزرا صولت صالحی، میرزا حیدر شکری، میرزا حیدر همایی، مرحوم سیدفتاح هاشمی، مرحوم استا محمد و استاد غلام مظفری و مرحوم عبدالله گلتپه و ..... در برپایی مراسمات و نیز برنامه های قرآنی زحمات زیادی متقبل می شدند.

 

ج- عیدفطر و رسومات

مردم سعی میکردند که اواخر ماه مبارک رمضان بر بالای پشت بام یا بالای تپه مشرف به روستا "معروف به قورد تپّه" رفته و استهلال وضعیت ماه را رصد می کردند. مادرها و مادربزرگ ها قبل از صبح روز عید فطر یک کاسه بزرگ پر از گندم و در ظرف دیگر پر از آرد کرده و تک تک اعضای خانواده کف دست خود را در آن قرار داده و کف دستها را به صورت می کشیدند و بعد از تشکر از خداوند و تبریک عید و دیده بوسی اعضای خانواده صبحانه خورده و سپس به نماز عید می رفتند. معمولا زنها می گفتند که:

سالام اولسون بیزدن سنه اوروجلوق                       خوش گلمیشدین بیزیم کنده اورجولوق

آللاها شوکور اولسون بو ائیل ده گئچدی                ساغ گلمیشدین سالامات گئت اوروجلوق

"فیطیر بایرامی" یا "آراز بایرامی" یا  "اوروجلوق بایرامی" همان عید فطر در زبان تورکی منطقه درگزین می باشد. اولین کار روزه داران رفتن به نماز عید فطر در مسجد بود. پرداخت فطریه که غالبا گندم دیم به میزان سه کیلو (یک من هشت عباسی) کمی بیشتر از سه چارک به ازای هر نفر از ابتدا رایج بوده است. غالبا افراد سعی میکردند فطریه خود را تا قبل از اذان ظهر به نیازمندان یا به یکی ازمعتمدین محل تحویل داده تا آنها به دست نیازمند اصلی برسانند یا در صورت عدم وجود نیازمند صرف هزینه حمام و ... شود.

بعد از بازگشت از نماز رفتن به دیدن خانواده هایی که درماه رمضان یا بین عید قبل و عید فطر یکی از اعضای خانواده خود را از دست داده بودند و از رسومات قدیمی رایج می باشد که مردها جداگانه و بانوان نیز جدا به صورت دسته جمعی به دیدار خانواده متوفی می رفتند و با فرستادن فاتحه، عید را به آنان تبریک میگفتند تا خانواده معزّی را از عزا درآورند. دادن حلوا یا تَرَکی یا "پای" که نوعی شیرینی دست ساز و محلی است از رسومات ثابت می باشد. پختن نان تازه، پختن اَگیردک (نان روغنی که خمیر آن با آرد گندم، شیر، شکر، تخم مرغ و ادویه جات به عمل آمده و در روغن سرخ شده)، فطیر و حلوا پختن (پای پیشیرمک) از رسومات قدیمی بوده که هم اکنون نیز وجود دارد. بخصوص در بردن هدایای عیدی شب عید فطر از طرف مادر عروس و داماد به نو عروسان و دخترانی که هنوز نامزد بوده و به خانه بخت نرفته اند اَگیردک و فطیر در میان اقلام عیدی جایگاه ویژه ای دارد.

رمضان در همه ابعاد منطقه در زندگی مردم حضور دارد شعرهای زیادی که درمورد فواید رمضان و پاک کردن نفوس و قلبها از هرگونه بدیها که توسط خسته قاسیم و عاشیق تیلیم خان و سایر شعرای ترک زبان سروده شده است را میتوان به صورت گسترده مشاهده کرد. همچنین میتوان به تعدادی از مثلهای ترکی که با رمضان مرتبط است اشاره ای نمود.

  1. اروجلوغ آیی تکین، اوزوندی تئیز اوزولمز: مثل ماه رمضان طولانی است. زود تمام نمی شود.
  2. اوروجلوغ آیی کیمین، برکتی وار: مثل ماه رمضان با برکت است.
  3. رمضاندان چوخ راضویام، اوروجودا توتاجاغام؟!: از ماه رمضان خیلی راضی  و خرسندم، روزه را هم  خواهم گرفت.
  4. بو آی هامومیز آللاه قوناغی یوخ: همه مهمان خدا هستیم. درماه رمضان استفاده می شود و منظور روزه بودن است.
  5. همیشه شعبان بیرده رمضان: همیشه ماه شعبان نمی شود بعضی وقت ها هم ماه رمضان می شود.
  6. اولمویا اروجلوق سنی آپاریب: نکند که ماه رمضان تو را با خود برده است. چرا این قدر بی حالی؟
  7. اؤروج آغیز یالان دئییم؟!: نکند خیال می کنی با دهان روزه دروغ گفته باشم؟!
  8. اؤروجلوخ گؤزوموزون کؤکؤن سارالدوب: ماه رمضان ریشه نور چشم­مان را خشکانده و از رمق افتاده ایم.

 

امیدواریم دوستان صاحب ذوق و قلم، دیگر رسومات کمرنگ شده و یا جاریه در سایر نقاط شهرستان را گردآوری نمایند تا این رسومات به فراموشی سپرده نشوند.

احمد صلاحی- محمدرضا رعد   

27 خرداد ماه 1395

دیدگاه شما