تاریخ : 9. تير 1395 - 19:36   |   کد مطلب: 18387
سینما از هر نوعی که باشد، بسیار متکی به داستان است و آثار ما اگر در گیشه شکست می‌خورد، به خاطر این است که بسیاری از فیلمسازهای ما داستان‌گو نیستند. در گام اول باید داستان‌گویی درست شود و بعد به سراغ تکنیک و این مسائل برویم.
صبح رزن به نقل از گروه فرهنگ - رجانیوز*: این‌بار اما سراغ «مهدی نقویان» رفته‌ایم، مستندسازی که رودربایستی با خودش و دیگران را کنار گذاشته و همواره به سراغ سوژه‌های حساسی رفته که کمتر کسی جرات پرداختن به آن را دارد. ساخت مستندهایی مهم پیرامون عدم تقلب در انتخابات ۸۸ در اوج فتنه، خلق اثری با موضوع ساختار اقتصادی آمریکا و کارگردانی مستندی با موضوع بررسی اختیارات ملکه‌ی انگلیس، تنها بخشی از موضوعاتی است که نقویان روی آن‌ها دست گذاشته است.
 
اما آخرین مستند نقویان با نام «برادران»، حضور نیروهای حزب‌الله لبنان در انتخابات ۸۸ را مورد بررسی قرار داده و به این بهانه زندگی «مهدی نوروزی» را در برهه‌های مختلف روایت می‌کند. پخش این مستند از تلویزیون بازخوردهای بسیاری داشت. همین مستند بهانه‌ای شد تا با «مهدی نقویان» پیرامون موضوعات مختلف گفتگو کنیم:
 
جناب آقای «نقویان» بدون مقدمه به سراغ آخرین مستندی که ساختید برویم. پخش مستند «برادران» از تلویزیون بازخوردهای بسیار خوبی داشت و چند بار هم بازپخش شد. خودتان توقع چنین بازخوردی را داشتید؟
 
در جبهه فرهنگی انقلاب آثار خوبی تولید می‌شوند، اما متأسفانه امکان نمایش و پخش مناسب برای این آثار وجود ندارد. خوشبختانه این اتفاق برای مستند «برادران» افتاد و دوستانی که تهیه‌کننده و سفارش‌دهنده‌ی کار بودند، رایزنی کردند و از شبکه‌های تلویزیون پخش شد. پیشنهاد خود من، پخش این مستند از شبکه‌ی ۳ بود. چون آنتن شبکه ۳ تازه شانزده به نه شده بود و کارم هم HD بود و می‌خواستم از نظر فنی درست پخش شود. سفارش‌دهنده‌ها ترجیح می‌دادند که کار از شبکه ۱ پخش شود. پیشنهاد دادم این بندگان خدا هم خیلی برای شبکه ۳ رایزنی کردند و تا لحظه آخر هم معلوم نبود کار ما پخش شود، ولی چون کمی حساسیت موضوعی در حوزه فتنه وجود دارد، مدیران شبکه ۳ کمی با احتیاط برخورد کردند و کار را به آقای پورمحمدی و مدیران رده‌های بالاتر دادند و خود آقای پورمحمدی دستور یک بار پخش آن را داد و ساعت ۲ بعد از ظهر پنج‌شنبه برای اولین بار پخش شد. بعد از این آقای میرحسینی، مدیر وقت شبکه ۳ یک آنتن بهتر به این کار دادند و تیزرهای کار هم پخش شد و همه این عوامل دست به دست هم دادند که این کار به‌خوبی دیده شود و یکمرتبه جو خیلی خوبی به وجود آمد که خودم اصلاً انتظارش را نداشتم.
 
 در حوزه فتنه ضرورتی برای ساخت کارهای شعاری و تهییجی وجود ندارد
 
اشاره کردید مسئولین شبکه ۳ به خاطر حساسیت موضوع نسبت به پخش این مستند تردید داشتند، ولی استقبال خیلی خوبی از کار شد. به نظر من در این استقبال دو عامل تأثیر داشت. یک اینکه جای آثار مستند در شبکه‌های مختلف، غیر از شبکه مستند خالی است و دو اینکه سوژه‌های حساسی مثل سوژه شما در مستندهای تلویزیون چندان دیده نمی‌شوند.
 
واقعیت این است که کنداکتور درستی برای شبکه‌ها نمی‌چینیم. مثلاً شبکه ۱ زیاد مستند نشان می‌دهد، ولی آنتن درستی برای پخش مستند ندارد. رشته‌ی کنداکتوری در غرب یک رشته تحصیلی است که در شبکه‌های تلویزیونی ما جا نیفتاده است. بخش دوم هم موضوع کار است. پیرامون فتنه کار زیاد ساخته شده است، ولی متأسفانه برای مدیران سازمان بحث کمیت جدی است، ولی از نظر کیفی قضیه جدی نیست. در مورد فتنه شبهات زیادی مطرح شده‌اند که ما در مورد آنها کار جدی نکرده‌ایم. همین حالا هم در بین دوستان ما و حتی در سطح مدیران ارشد نظام و وزرا هم حامیان جریان سبز داریم. ما مردم را تهییج می‌کنیم که بیایند و رأی بدهند، ولی نمی‌گوییم به چه ضوابط و قوانینی رأی بدهند و عقبه آن شبکه‌های خارجی می‌شوند که در این زمینه به شکل جدی کار می‌کنند که جوان ایرانی با چه تفکری بیاید و رأی بدهد. در حوزه فتنه هم همین‌طور است و هر ساله برنامه‌های زیادی که آنتن را پر کنند، ساخته می‌شوند، ولی کارهای خوب، مبتنی بر پژوهش‌های بدون پیش‌داوری، دقیق و بی‌طرفانه ساخته نمی‌شوند. به نظر من در حوزه فتنه آن‌قدر شبهات زیاد بوده‌اند که ضرورتی برای ساخت کارهای شعاری و تهییجی وجود ندارد. بهتر است موضوع را از ابعاد مختلف بررسی کنیم. عده‌ای از دوستانی که گرایش‌های آنها با من متفاوت بوده است، بعد از دیدن فیلم می‌گفتند در این حوزه اشتباه کردیم و با پمپاژهای خبری که رسانه‌های آن دوره می‌کردند، مخصوصاً اینکه یک آدم را اشتباه گرفتند، دچار خطا شدیم.
 
در برخی گروه‌های تلگرامی علیه من جبهه گرفته بودند که تو فیلمساز حکومتی هستی
 
یعنی مستند «برادران» در بین افرادی که همچنان از جنبش سبز حمایت می‌کنند هم موثر بوده و بازخورد داشته؟
 
بله. به نظر من مستند «برادران» منطق مخاطب را هدف قرار می‌دهد. یک‌سری گروه‌های تلگرامی علیه من به شکل جدی جبهه گرفته بودند و می‌گفتند تو فیلمساز حکومتی هستی و این کار را به تو سفارش داده‌اند. به آنها گفتم این حرف‌ها را کنار بگذاریم. طبق علایق خودم کار می‌کنم و وقتی چنین موضوعی را انتخاب می‌کنم، علایق‌ام روشن هستند. در مورد این چیزها که نمی‌خواهیم بحث کنیم، ولی اگر در مورد منطق، اخبار و اطلاعات فیلم و …، انتقادی دارید بگویید که در بعدی رفع کنم. به هر حال به نظرم چیزی که در برنامه‌سازی، فیلمسازی و مستندسازی جای‌اش در تلویزیون خالی است، این است که کارهای تهییجی زیاد می‌شود و کارهای بر اساس منطق و پژوهش کمتر ساخته می‌شوند.
 
فیلمسازی که درگیر خیانت‌های جنسی است، همان را در سینما نشان می‌دهد
 
همین حالا در سینمای ما فیلم‌هایی ساخته می‌شوند که به اصطلاح حامی فتنه هستند و در سطح عمومی اکران هم می‌شوند. در خارج هم که بعضاً چنین فیلم‌هایی ساخته می‌شوند. چرا صدا و سیمای خودمان هیچ‌وقت این‌طور شفاف و صریح راجع به فتنه و این شبهاتی که شما می‌گویید کار نمی‌سازد؟
 
فیلم در مورد فتنه را چه کسی باید بسازد؟ کسی که دغدغه‌اش جمهوری اسلامی و اختلافات موجود است. کسی که چنین دغدغه‌ای ندارد نمی‌تواند فیلمی با این موضوع بسازد. یا فیلمی را که در حمایت از جریان سبز ساخته می‌شود، چه کسی می‌سازد؟ خیلی از فیلمسازان و برنامه‌سازان تلویزیونی ما متأسفانه از نظر فکری با آن جریان همراه هستند. دغدغه در درون فیلمساز است که نهایتاً تراوش می‌کند و فیلم ساخته می‌شود. حالا شما به فتنه اشاره کردید، در مورد مسائل اجتماعی هم همین‌طور است. فیلمسازی که درگیر خیانت‌های جنسی است، همان را در سینما نشان می‌دهد یا کمدی‌های مبتذلی که ساخته می‌شوند. دغدغه فیلمساز همین است، نه اینکه چیزی خلاف ذهنیت خودش را ساخته باشد. پس به نظرم باید به مدیران سازمان حق بدهیم، چون فیلمسازان تربیت شده انقلاب اسلامی وجود ندارند که کارها را جلو ببرند. مدیر هم وظیفه دارد آنتن را پر کند، بنابراین کیلویی سفارش کار می‌دهد و کیلویی هم تحویل می‌گیرد.
 
که کیفیت‌اش آن‌گونه که باید باشد نیست.
 
متأسفانه همین‌طور است و باید در این حوزه‌ها خودمان را بیشتر تقویت کنیم. البته هنوز در ابتدای انقلاب هستیم.
 
آینده‌ی حوزه‌ی رسانه انقلاب اسلامی آینده بسیار روشنی است
 
یعنی شما آینده‌ی فیلمسازی کشور را امیدوارکننده می‌بینید؟
 
به‌شدت تأثیرگذار و روشن می‌بینم. یکی از برکات فتنه این بود که سطوح مدیریت انقلابی به حوزه رسانه حساس‌تر شوند. می‌بینیم جشنواره عمار با پتانسیل اینکه کار ژورنالیستی برای بچه‌های این طرفی انجام بدهد راه افتاد. بعد جریاناتی مثل شبکه افق، سازمان اوج و مستند حوزه هنری راه افتاد که تبدیل به یک عقبه ساخت تولیدی شود و بعد بیاید و در شبکه افق، جشنواره عمار و جاهای دیگر نمایش داده شود. اینها همه از برکات فتنه است که به شکل جدی‌تر اتفاق افتاده‌اند. در تربیت نیروی انسانی هم همین‌طور است. در دهه ۶۰ اینکه بچه حزب‌اللهی‌ها بروند و در حوزه سینما آموزش ببینند کار ممنوعه‌‌ای بود. در دهه ۷۰ هم همین‌طور. به نظرم این نگاه عوض شده و آینده‌ی حوزه‌ی رسانه انقلاب اسلامی آینده بسیار روشنی است.
 
متاسفانه برخی انقلابی‌ها کارهای خنثی می‌سازند!
 
به گروه تلگرامی اشاره کردید. اکثر فیلمسازان و همکارانتان، فضای فکری کاملاً متفاوتی با شما دارند. اگر هم بخواهید مقابل آنها محکم بایستید، کار بسیار سختی است. چگونه با خودتان کنار می‌آیید که با این عقاید در حوزه‌ی هنر کار کنید؟ چون احتمال بایکوت شدن شما توسط جریاناتی وجود دارد.
 
به هر حال این مشکل به شکل جدی وجود دارد. این حرف را قبلاً هم گفته‌ام و تکرار می‌کنم. جمله‌ای از شهید آوینی خواندم که در زندگی هنری‌ام بسیار تأثیرگذار بود. آوینی در جایی در وصف حال خودش می‌نویسد من رو در بایستی را اول با خودم و بعد با دیگران کنار گذاشتم. به نظرم این رو در بایستی که اگر فلان فیلم را بسازم، فلان دوست یا فلان جریان مرا طرد خواهند کرد در مقابل فیلمساز سد بزرگی است. به نظرم این بیشتر یک رو در بایستی است و واقعیت خارجی چندان ملموسی ندارد. اگر در برابر دوستانی که گرایش‌های مخالف من دارند کوتاه بیایم، شأن‌ام پیش آنها پایین می‌آید، در حالی که اگر خودم را نشان بدهم و از نظر فکری با آنها برابری کنم، جایگاه بهتری خواهم داشت. به هر حال این جمله شهید آوینی خیلی روی‌ام تأثیر گذاشت. در دیداری که برگزیدگان جشنواره عمار با آقا داشتند، ایشان دقیقاً به این نکته اشاره کردند و فرمودند کسانی که دارند در حوزه انقلاب کار می‌کنند باید بدانند دارند جهاد می‌کنند. این مسائل وجود دارند، ولی به نظرم هنرمند اول از همه باید رو در بایستی با خودش و بعد با دیگران را کنار بگذارد. متأسفانه دوستان انقلابی را می‌بینیم که کارهای کاملاً خنثی می‌سازند و مثلاً فقط با حزب‌الله لبنان حال می‌کنند. آن آثار هم باید ساخته شوند، ولی وقتی در این طرف اتفاق بزرگی افتاده است که خلاء در آن دیده می‌شود، اثری نمی‌سازند.
 
احساس تکلیف می‌کنم برای فتنه کار کنم
 
حرفی که می‌زنید کاملا درست است. متاسفانه بسیاری از مستندسازان دغدغه‌مند، موضوعات را اولویت‌بندی نمی‌کنند. مثلا پیرامون فتنه‌ی ۸۸ که موضوع بسیار مهمی است، آثار بسیار کمی ساخته شده. شما تقریباً هر سال اثری در باره فتنه ساخته‌اید. آیا کمبود احساس کرده‌اید که این آثار را ساخته‌اید؟ اهمیت آن نسبت به موضوعات دیگر چقدر است؟
 
برخی انتقاد می‌کنند که چرا جشنواره عمار به هر چه که نقویان می‌سازد جایزه می‌دهد؟ به این نقد اینگونه پاسخ می‌دهم. من می‌بینم مثلاً در حوزه فتنه کسی فیلم نمی‌سازد و انصافاً تکلیف خودم می‌بینم که در این باره فیلم بسازم، در حالی که ممکن است از نظر روحی و روانی خسته هم بشوم که دائماً دارم درباره فتنه کار می‌کنم. چون متأسفانه آثار تولیدی در این زمینه کم است و لاجرم آثارم به جشنواره عمار راه می‌یابند و مجبور می‌شوند به من جایزه بدهند. خب دوستان بیایند و کار کنند. من می‌بینم در زمینه‌های دیگر کار می‌شود و رسانه‌های غربی هم آن‌قدری که روی فتنه حساسیت دارند، روی مسائل دیگر ندارند. من و تو و بی‌بی‌سی دارند مستندی را درباره فتنه پخش می‌کنند، آن هم مستندهای جدی و حرفه‌ای. وقتی می‌بینم آنها به این شدت فعال‌اند، طبیعتاً احساس می‌کنم باید کار کنم. اگر دو سه سالی ‌ببینم که آنها کاری پیرامون فتنه نمی‌کنند، شاید من هم دیگر اثری با این موضوع نسازم. این مسئله باید بیشتر دغدغه مدیران فرهنگی باشد تا دغدغه شخص فیلمساز، ولی به قولی هر کسی هر جا که ایستاده، مرکز انقلاب اسلامی و مرکز عالم است. ما احساس تکلیف می‌کنیم و باید بسازیم.
 
مدیران فکر می‌کردند با پخش این اثار جو ناآرام می‌شود!
 
حدود دو سال پیش با شما مصاحبه‌ای کردم و گفتید به سفارش شبکه ۱ مستندهایی را راجع به فتنه ساخته‌‌اید که در آرشیو هستند و هنوز پخش نشده‌اند. آن مستندها هنوز در آرشیو خاک می‌خورند؟
 
دو کار اول‌ام بود، «نگهبان آرا» و «انتخاب درد». در سال ۱۳۸۹ این فیلم‌ها آماده بودند. قرار بود در خرداد سال ۱۳۸۹ پخش شوند و به سفارش مدیران خود شبکه ۱ هم ساخته شده بودند. نه‌تنها من که خیلی‌ها آثاری را ساخته بودند، ولی شاید مدیران فکر می‌کردند ممکن است یک جو بیرونی شکل بگیرد و دوباره مردم بیرون بریزند. با مدیران سازمان صحبتی نکرده‌ام، ولی حس‌ام این است که دلیل پخش نشدن این مستندها این بود که نمی‌خواستند جو آرام دوباره به هم بریزد.
 
«جشنواره عمار» انگیزه‌ی از دست رفته را به من بازگرداند
 
بالاخره این مستندها پخش شد یا خیر؟
 
یکی دو سالی کارها دیده نشدند و حتی انگیزه شخصی خودم هم کم شد و گفتم نکند کارهای بی‌اهمیتی ساخته‌ام، چون اینها اولین کارهای جدی‌ام بودند و حتی دوستان‌ام هم آنها را ندیده بودند. شبکه هم که پخش نکرد. می‌گفتم اگر از نظر تکنیکی و محتوایی خوب بود، بالاخره پخش می‌شد. بعد جشنواره عمار راه افتاد و دیدم اصلاً فیلم‌هایی که می‌پذیرد با همین محتواها و موضوعات است و فیلم‌های‌ام را به جشنواره دادم، ولی دیگر به‌قدری موضوع اهمیت‌اش را برای‌ام از دست داده بود که حتی وقتی برای اختتامیه جشنواره عمار به من زنگ زدند، حضور پیدا نکردم و فردای آن روز تماس گرفتند که برنده شده‌ای و بیا جایزه‌ات را بگیر. بعد دیدم مخصوصاً برای «نگهبان آرا» جوی به وجود آمد و رسانه‌ها به آن توجه کردند و فیلم دیده شد و بعد شبکه‌های مختلف تلویزیونی آن را پخش کردند. جشنواره عمار واقعاً اتفاق خوبی بود که موجب شد امثال ما برای این نوع فیلمسازی ثابت‌قدم‌تر شدیم. آن جوّ مخالفی که به آن اشاره کردید بخشی ملموس و بخشی غیرملموس است، تا حدی توسط جشنواره عمار شکسته شد.
 
سینما از هر نوعی که باشد، بسیار متکی به داستان است
 
شما در «رمز و راز ملکه» و «برادران» به شیوه‌ی خاصی از ساخت مستند رسیدید که یک نوع مستند داستان‌گوست و این شاخصه به وضوح دیده می‌شود و به‌نوعی این آثار به کارهای داستانی نزدیک شده است. چگونه به این قالب رسیدید و چقدر به داستان‌گویی اهمیت می‌دهید؟
 
جدا از اینکه فارغ‌التحصیل رشته کارگردانی دانشکده صدا و سیما هستم، فیلمسازی را از روایت فتح شروع کردم و خیلی چیزها را به صورت عملی در آنجا یاد گرفتم. اولین کار مستندم به اسم «زخم تازه» را در روایت فتح انجام دادم که علت آن زمزمه خلیج عربی بود و اینکه اساساً این کلمه از کجا در آمد. آن موقع خودم نمی‌دانستم دارم چه کار می‌کنم. در باره این موضوع هشت ماه تحقیق کردم و تحقیقات را به آقای ابوالحسنی دادم که نویسنده زبده روایت فتح بود و آن موقع خیلی پرکار بود، ولی خودم یک نگاه ساختاری که با این تحقیقات چه کار می‌شود کرد نداشتم. وقتی ایشان فیلمنامه را نوشت، یک فیلمنامه داستان‌گو و روایت‌گونه بود و تدوین‌اش کردم، یعنی بدون اینکه به جزئیات‌اش دست بزنم، فیلم چیده شد و فقط سعی کردم این کار تدوین مناسبی شود. بعد که فیلم از شبکه ۱ پخش شد، مسئله برای خودم خیلی جدی شد. قبلاً در حوزه تئوریک داستان‌گویی را می‌خواندم، ولی در وجه عملی می‌دیدم که چقدر می‌تواند یک بحث سنگین، ولی به صورت روایت داستان‌گونه برای مخاطب عام جذاب باشد. بحث‌های خلیج عربی و خلیج فارس یک‌سری بحث‌های سنگین ژئوپلتیکی و جغرافیایی است که اصلاً برای مخاطب جذابیت ندارد، ولی مسئله‌اش هست که چرا عرب‌ها می‌گویند خلیج عربی؟ این اتفاق در اولین کار برای‌ام افتاد و گام بعدی «گاو خشمگین» بود که دیگر داستان‌گویی برای‌ام جدی شده بود و خود من یک‌مقدار در ساختار آن سهم داشتم و بعدها در «رمز و راز ملکه» به شکل جدی‌تر برای‌ام مطرح شد. به نظرم سینما از هر نوعی که باشد، بسیار متکی به داستان است و آثار ما اگر در گیشه شکست می‌خورد، به خاطر این است که بسیاری از فیلمسازهای ما داستان‌گو نیستند. در گام اول باید داستان‌گویی درست شود و بعد به سراغ تکنیک و این مسائل برویم. مسئله داستان‌گویی برای‌ام بسیار جدی است.
 
می خواهم وارد فضای داستانی شوم
 
شما مستندها و کلیپ‌هایی ساخته‌اید که با استقبال روبه‌رو شده است. یکی دو تا کار  comic motion هم از شما دیده‌ام. دو سال پیش که با شما صحبت می‌کردم، می‌گفتید دنبال ساخت فیلم داستانی هستید. فکر نمی‌کنید کمی از این شاخه به آن شاخه پریدن به کارتان لطمه می‌زند؟ شما که در حوزه‌ی مستند شناخته شده و به نوعی صاحب سبک هستید، چرا همین را دنبال نمی‌کنید؟
 
رشته‌ی تحصیلی خودم کارگردانی تلویزیونی با گرایش فیلمسازی است، یعنی از ترم دوم به بعد باید گرایش‌های ما مشخص می‌شد یا مستند می‌رفتیم یا داستانی. در دوره دانشجویی اصلاً به مستند فکر نمی‌کردم، منتهی چون همه به داستانی رفتند و مستند دانشجویی نداشت، قرعه‌کشی کردند و عده‌ای را به مستند فرستادند. اسم‌ من هم در بچه‌های مستند بود، یعنی یک ترم داشتم تعلیق می‌شدم، چون سر کلاس‌های مستند نمی‌رفتم و می‌گفتم حتماً باید به داستانی بروم و آخر هم این اتفاق افتاد و به داستانی رفتم، ولی شروع کار دانشجویی‌ام با روایت فتح و مستندسازی و فیلم «زخم تازه» و فیلم‌های دیگر بود و به همین دلیل به مستند علاقه پیدا کردم. مسئله مهم‌تر این بود که دیدم ورودم به حوزه سینمای داستانی برای شروع امکان‌پذیر نیست. یا باید هر چهار پنج سال یک بار یک کار ۲۰ دقیقه‌ای بسازم و این و آن را ببینم، ولی در حوزه مستند حداقل می‌توانم از نظر مالی زندگی‌ام را اداره کنم، چون در دوران دانشجویی متأهل هم شده بودم و به همین دلیل می‌خواستم کم‌کم وارد این عرصه شوم. الان چند تا از دوستان خود من دارند فیلم سینمایی می‌سازند و سال گذشته هم ساختند. عقبه‌شان را که نگاه کنید می‌بینید قبل از این کار همه مستندساز بوده‌اند. یا مثلاً آقای اصغر فرهادی با تئاتر شروع کرد، بعد برنامه‌های تلویزیونی ساخت و سپس به سراغ سینما رفت. اصلاً آدمی نیستم که بگویم مستند ساختم و با چهار تا رسانه هم مصاحبه کردم و چهار نفر مرا می‌شناسند و حالا بروم و داستانی بسازم و می‌ترکاند! واقعاً عقبه‌ای دارم و دوست هم دارم وارد کار داستانی شوم.
 
شما کار داستانی را نسبت به فضای مستند مؤثرتر می‌دانید؟
 
اگر داستانی بسازم این‌طور نیست که مستند را رها کنم. همین حالا گروهی را تشکیل داده‌ایم و داریم فیلمنامه یک کار داستانی را می‌نویسیم و حتی رایزنی‌هایی هم شده است که کار را حمایت کنند، ولی این‌طور نیست مستندسازی را رها کرده و به این کار چسبیده باشم، چون داستان‌گویی را دوست دارم، علاقمندم با زبان رسانه حرف بزنم. حالا جایی بسترش فراهم است و با مستندسازی می‌سازم، یک وقتی هم اگر بستر داستانی فراهم شد، خیلی دوست دارم داستانی بسازم. انگیزه و به نظر خودم شرایط اولیه‌اش را دارم.
 
جشنواره عمار به قله‌ی آنچه که می‌خواست رسیده است
 
شما بیشترین جایزه را در جشنواره عمار کسب کرده‌اید. با توجه به اینکه پنج شش سال از این جشنواره گذشته است، اگر بخواهیم یک نگاه آسیب‌شناسانه داشته باشیم، بزرگ‌ترین نقطه قوت و ضعف جشنواره عمار در دوره‌هایی که برگزار شد کدام‌اند؟
 
هر سال به جشنواره عمار انتقاد می‌کردم، اما امسال دو سه جا که مصاحبه کردم گفتم به نظرم جشنواره عمار به قله‌ی آنچه که می‌خواست رسیده است. به نظرم وظیفه جشنواره عمار این بود که جوّ ‌خبری و ژورنالیستی برای هنر انقلاب فراهم کند که الان در اوج خودش هست، یعنی در طول یک ماهی که این جشنواره برگزار می‌شد، بچه‌هایی که در این حوزه کار می‌کنند، خیلی در بورس خبری هستند. به نظرم ذات برگزاری جشنواره عمار همین بود که به آن رسیده است. ممکن است مسئولین برگزاری جشنواره دغدغه‌های تولیدی هم داشته باشند که در حوزه تولید موفقیت چندانی از آنها ندیده‌ایم، ولی در زمینه‌ای که اشاره کردم به قله رسیده، به قله رسیدن کار سختی است، ولی در قله ماندن سخت‌تر است. به نظرم تقویم جشنواره را باید زودتر بدهند و کارهای تبلیغاتی مناسب‌تری انجام شود. امسال امکانات پخش سینماها بهتر شده بود. باید همین را حفظ کنند.
 
شاید یکی از وظایفی را که می‌شد برای جشنواره عمار متصور شد این بود که بتواند فیلمسازان جوان را به سمت سینمای حرفه‌ای سوق بدهد. استعدادهای جوان در جشنواره کشف شده‌اند و حالا باید به سمت سینمای حرفه‌ای هدایت شوند. آیا این اتفاق افتاده است؟ یعنی برندگان جشنواره که نخبگان یا استعدادهای آن سال هستند، به سمت سینمای حرفه‌ای هدایت می‌شوند؟
 
سال اولی که فیلم‌ام در جشنواره عمار دیده شد تا دور بعدی جشنواره، دبیران آن در تمام طول ماه پیگیر بودند که کار بعدی‌ات را کی می‌سازی و داری چه کار می‌کنی. این برای‌ام اتفاق ویژه‌ای بود که می‌دیدم دارم مورد توجه اینها قرار می‌گیرم و برای‌ام جذاب بود. بعد از یکی دو دوره که از نظر کاری مورد وثوق‌شان شدیم، از این قبیل پیشنهادها هم بود که گام بعدی را جدی‌تر بردارید و کارهای جدی‌تری را انجام بدهید. اگر نگویم صد در صد، ولی ۷۰ درصد این اتفاق دارد در جشنواره عمار می‌افتد. با دوره‌هایی که برگزار و حمایت‌های مالی‌ای که می‌کنند و تصویب کارهای تولیدی به نظرم جشنواره دارد گام‌های بعدی‌اش را برمی‌دارد.
 
انتقادی که به بعضی از مستندسازان مورد قبول جشنواره عمار وارد است، این است که اینها مستندهای‌شان را به جشنواره‌های دیگری از قبیل سینما حقیقت و فجر ارائه نمی‌کنند. آیا خود شما هم این‌طور هستید؟
 
در یکی دو مصاحبه خواندم که بعضی‌ها گفته بودند ما باید فیلم‌مان را به جشنواره عمار می‌دادیم. نمی‌دانم این حرف چقدر درست است، ولی خودم این کار را نکرده‌ام. اتفاقاً دوست دارم جریان‌های مختلف فیلم‌هایم را ببینند.
 
پس چرا تا به حال آثارتان را به این جشنواره‌ها نداده‌اید؟
 
مستند «برادران» به جشنواره سینما حقیقت نرسید، ولی مستند «رمز و راز ملکه» را دادم، اما پذیرفته نشد.
 
چرا مستندهای ژانر سیاسی در جشنواره‌ها جدی گرفته نمی‌شوند؟
 
سفارش‌دهنده و تهیه‌کننده فیلم حوزه هنری بود. آقای طباطبایی‌نژاد به آقای یزدی گفته بود خودم به صورت شخصی این فیلم را دیدم و از فیلم هم خوش‌ام آمد، اما هیئت انتخاب این فیلم را انتخاب نکرد و من هم نمی‌توانم در کارشان دخالت کنم. اگر موافقت کنید به صورت افتخاری در جشنواره حضور داشته باشد که همین کار را هم کردیم.
 
خودتان در آنجا بازخوردش را گرفتید؟
 
یک بار پخش کردند که آن موقع نبودم و اطلاعی ندارم. ولی بحث مهم این است که چرا مستندهای ژانر سیاسی در جشنواره‌ها جدی گرفته نمی‌شوند؟ فیلمی در باره ساختار حکومتی انگلیس ساخته‌ام و نمی‌دانم چرا در جشنواره حقیقت انتخاب نشد. می‌شود دو فرض را تصور کرد. یکی اینکه هیئت انتخاب اساساً به این قضایا اعتقاد ندارد و می‌گوید چرا در فضای پسابرجام انگلیس را بکوبیم و توی دل‌اش برویم؟ دوم اینکه اصلاً مستند سیاسی برای‌شان مهم نیست و بهتر است در این ژانر کار نکنیم یا شاید هر دو. به هر حال سئوال مهمی است که چرا نباید ژانر سیاسی مطرح شود.
 
پس خودتان علاقه دارید که کارهای‌تان در جشنواره‌های مختلف دیده شوند؟
 
قطعاً، چون کار وجهه‌ای پیدا می‌کند که بیشتر دیده می‌شود.
 
بی‌بی‌سی و من و تو هم در پسابرجام برنامه‌های‌شان علیه ایران را تعطیل کرده‌اند؟
 
این اتفاق امسال تا حدی برای محسن اسلام‌زاده افتاد و «در میان طالبان» او دیده شد.
 
به نظرم «در میان طالبان» فیلم خوبی هم هست و چندین جا در موردش گفته‌ام که فیلم خوبی است و آن را ببینید. الان در دوران پسابرجام هستیم. آیا VOA، بی‌بی‌سی و من و تو برنامه‌های‌شان علیه ایران را تعطیل کرده و گفته‌اند چیزی به ایران نگویید که به او برنخورد و یک وقت به تعهدات‌اش عمل نکند؟ ما که انگلیس را نقد داخلی نکرد‌ه‌ایم، بلکه در باره ساختار داخلی آن حرف زده‌ایم که برای همه روشن است. بنابراین چرا چنین فیلم‌هایی نباید تصویب شوند؟ اصلاً موضوع شخصی نیست، بلکه بحث موضوعی است. یکی دو سال پیش آقای حاتمی‌کیا اعتراض کرد که چرا فیلم «شیار ۱۴۳» دیده نمی‌شود و گفت اصلاً بحث ما شخصی نیست، بلکه بحث بر سر این است که چرا یک فیلم جدی که در این حوزه ساخته شده است، دیده نمی‌شود. بحث ما فکری است. مستند «گاو خشمگین» من هم در باره سیاست کاپیتالیستی بود و مورد توجه منتقدین قرار گرفت، ولی چرا در جشنواره‌های ما نمایش داده نمی‌شود. به نظرم باید یک مقدار به مسئولین انتخاب فیلم‌ها و جشنواره‌ها توجه بیشتری کرد.
 
برای من هم سئوال است که چرا فیلمسازهای دیگر به ژانر اجتماعی توجه نمی‌کنند
 
یکی دیگر از انتقاداتی که به فیلمسازان مستند جبهه فرهنگی انقلاب وارد هست، این است که کمتر به سراغ ساخت مستندهای اجتماعی می‌روند. آیا با این تحلیل موافقید و آیا اهمیت این کار از نظر شما زیاد هست یا نه؟
 
قطعاً. در باره کارهای خودم درجه‌بندی‌هایی دارم، ولی در مورد دیگران نه. مثلاً دوست دارم در باره brandهایی که در ایران آمده و کلاً بدنه تولید ما را فلج کرده‌اند، کار اجتماعی خوبی بسازم، ولی تا حالا وقت نکرده‌ام، چون مثلاً می‌بینم قضیه فتنه جدی‌تر است و اول باید در باره آن کار شود یا موضوعات دیگر. برای خود من هم جای سئوال است که چرا فیلمسازهای دیگر به این ژانر توجه نمی‌کنند. آیا باید مدیران فرهنگی زمینه و بستری را فراهم کنند که فیلمسازها بیایند و در این حوزه کار کنند یا باید دغدغه شخصی فیلمساز باشد؟ به نظرم کفه ترازو برابر است.
 
قبول دارید که فیلمسازهای حزب‌اللهی خنثی شده‌اند؟
 
گفتم بحث رو در بایستی با خود و دیگران آفت است. غالباً آثاری را می‌سازند که عقایدشان برای خودشان و دیگران به صورت کامل باز نشود که هم آن طرفی‌ها را داشته باشند و هم این طرفی‌ها را. البته اینها دلایل شخصی من است. شاید آنها خودشان دلایل دیگری داشته باشند. بعد از انقلاب ناگهان گروه‌های انقلابی و از این طرف هم روشنفکری به میدان آمدند و آثاری را در زمینه انقلاب و دفاع مقدس ساختند. بعد از فتنه هم چنین جریانی به راه افتاد و تهاجم فرهنگی دشمن را به عینه دیدیم. سپس یک‌باره جوّی را ساختیم که بچه‌های انقلاب به میدان بیایند و آثاری را خلق کنند، ولی باید مراقب باشیم که این امر برای بچه‌های انقلابی آفت نشود که کم‌کم آثار خنثی و حتی آن طرفی بسازند. این موضوع باید به صورت جدی در سطح مدیریت‌ها دیده شود.
 
 
ساخت مستندی با موضوع پهلوی
 
درباره کارهای بعدی‌تان هم توضیح بدهید.
 
یک تاریخچه پهلوی هست که کارهای تحقیقاتی جدی روی آن انجام شده است و شاید پژوهش آن تا اواخر شهریور هم طول بکشد. موضوعات‌مان را در این پروژه تقسیم‌بندی کرده و موضوعاتی مثل ارزش، اقتصاد، رسانه و… را در نظر گرفته‌ایم. به نظرم اصلاً کسی تا به حال به موضوعاتی مثل ورزش در دوره پهلوی توجه نکرده است. داریم همه موضوعات را به‌طور جداگانه تحقیق می‌کنیم.
 
یعنی دوران پهلوی را با زمان انقلاب مقایسه می‌کنید؟
 
نه، فقط مختص دوره پهلوی است و موضوعاتی مثل اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجی، حقوق بشر و… بررسی و همه اینها قاتی و به صورت روایت بیان می‌شوند. یعنی در یک قسمت این‌طور نیست که فقط درباره یکی از موضوعات صحبت شود، بلکه همه موضوعات در کنار هم بررسی می‌شوند. این یک فیلم مستند نیست، بلکه یک برنامه تلویزیونی است که می‌تواند اتفاق ویژ‌ه‌ای باشد، چون جنبه تحقیقاتی‌ آن جدی است.
 
«محمدرضا پهلوی» برای نسل جدید اسطوره دموکراسی و حقوق بشر شده است!
 
جالب است بعد از این همه سال راجع به دوره پهلوی آثار در خوری نداریم.
 
به همین دلیل برای‌ام دغدغه شده بود که چرا در باره پهلوی اثری نداریم؟ الان محمدرضاشاه بین جوانان ما محبوب است، بدون اینکه در باره‌اش فکر کنند که چه کسی بوده است یا حسنی مبارک در مصر این همه جنایت کرد و مصر را به این روز انداخت، ولی حالا دارند او را از زندان بیرون می‌آورند و روی ذهن جوان مصری هم کار می‌کنند که این اصلاً آدم بدی که نبود هیچ، خیلی هم آدم خوبی بود. اوایل انقلاب در باره محمدرضاشاه پهلوی نمی‌توانستند این کار را بکنند، ولی الان آرام‌آرام برای نسل جدید اسطوره دموکراسی و حقوق بشر شده است!
 
حرف درست را باید دراماتیزه کرد و تحویل داد وگرنه جواب نمی‌دهد
 
با توجه به تحقیقاتی که پیرامون مستندتان انجام داده‌اید، نظرتان در باره «معمای شاه» چیست؟
 
چند قسمت‌اش را دیده‌ام. «معمای شاه» حرف‌های درستی می‌زند، ولی ساختار دراماتیک آن کاملاً معیوب است. حرف درست را باید دراماتیزه کرد و تحویل داد. تاریخ را همین‌جوری در دهان بازیگر بگذارید جواب نمی‌دهد.
 
غیر از اینها کاری در دست ندارید؟
 
کاری هست که برای خودم خیلی جذاب شده و در باره تحریم‌هاست، یعنی در واقع داستان تحریم است و چندان تاریخی به آن نگاه نکرده‌ایم. داریم به صورت تمثیلی با بازی ایران و امریکا بیان می‌کنیم. سکانس‌های «گاو خشمگین» با فیلم‌های هالیوودی و «رمز و راز ملکه» با شکسپیر بود. این یکی با فوتبال تهاجمی و تدافعی و ناجوانمردانه است.
 
به توافق هم ربط دارد؟
 
تحریم‌ها در تمام دوره‌ها بررسی می‌شوند، از جمله برجام. خیلی تحلیل نمی‌کنیم. بیشتر از این منظر نگاه می‌کنیم که امریکا در چه مواقعی ما را تحریم کرده است. این موضوع بررسی می‌شود که سیاست‌های کلان نظام چه بود که مثلاً در دوره احمدی‌نژاد این‌طوری شده است؟ سیاست‌های کلان ما کدام‌اند که دو باره داریم تحریم می‌شویم؟ سیاست‌های کلان دوران خاتمی چه بود و…. بیشتر داریم این‌طوری بررسی می‌کنیم.
 
پس یک مستند سیاسی است؟
 
یک مستند جدی است و کارهای‌ام بیشتر این‌جوری هستند. یک وقت هست برای تلویزیون کار می‌سازم، مثل همین پهلوی‌ها، ولی یک وقت هست برای جشنواره‌ها یا اکران‌های عمومی فیلم می‌سازم. فکر می‌کنم این ادامه «گاو خشمگین» و «رمز و راز ملکه» است. اسم فیلم هم «بازی» است.
 
ممنون از فرصتی که در اختیارمان قرار دادید.
 
*گفتگو: سوره سینما - محمدرضا تاجداری 
 

دیدگاه شما

کانال خبری تلگرامی صبح رزن