آخرین اخبار

تاریخ : 12. شهريور 1395 - 20:30   |   کد مطلب: 19193
عملیات رجایی و باهنر 11 شهریور 1360 در محور سر پل ذهاب - قراویز به صورت نیمه گسترده 11 و به منظور تكميل اهداف عمليات شهيد چمران و آزاد سازي كامل شمال كرخه كور به همت سپاه پاسداران، ارتش و گروه جنگ‌هاي نامنظم آغاز شد.

به گزارش صبح رزن به نقل از  نافع، رزمندگان استان همدان نیز نقش مهمی در این عملیات داشتند:

سرتيپ دوم پاسدار رضا ميرزایي، یکی از فرماندهان عملیات قراویز در اين‌باره به خبرنگار ما گفت: در این عمليات عاشورايي موفق شديم به دشمن، ضربات كوبنده‌اي وارد سازیم، اما متاسفانه به دلیل لو رفتن عمليات موفق نشديم؛ ارتفاعات را بگيريم.

وی افزود: رژيم بعثي عراق 31 شهريور 1359 هجوم سراسري به ايران اسلامي را آغاز كرد. در منطقه سرپل ذهاب، سپاه دوم ارتش عراق با لشكرهاي 6 زرهي و 8 پياده ماموريت داشت تا شهرهاي قصرشيرين و سرپل ذهاب و پادگان ابوذر را تصرف كند. ابتدا شهر قصر شيرين اشتغال شد و سپس عراقي‌ها از سمت دشت ذهاب و جاده قصرشيرين به پيشروي خود ادامه داده و وارد شهر سرپل ذهاب شدند. شهر در حال سقوط بود كه رزمندگان سپاه استان همدان، خودشان را به سرپل ذهاب رسانده و با كمك مردم محلي و نيروهاي استان كرمانشاه، سد راه عراقي‌ها شدند. من نیز اين توفيق را داشتم که از همان ابتدا در كنار رزمندگان بوده و شاهد حماسه‌ها و فداكاري‌هاي رزمندگان که در داخل شهر به جنگ "تن با تانك" تبدیل شده بود، باشم.

میرزایی اظهارداشت: رزمندگان با ابتدايي‌ترين سلاح‌ها با 2 لشكر مجهز درگير بودند. سراسر شهر آتش و خون و حماسه بود. رزمندگان موفق شدند؛ تلفات سنگيني به لشكرهاي 6 زرهي و 8 پياده عراق وارد كنند و آن‌ها را از داخل شهر بيرون برانند. عراقي‌ها بدون اينكه موانعي در سر راهشان باشد به طرف ارتفاعات كوره‌موش، قراويز و بازي‌دراز كه مشرف به شهر بود، هدايت شدند.

این نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس افزود: رزمندگان استان همدان در گام‌ اول در برابر عراقي‌ها، خط پدافندي تشكيل دادند. نقش نيروهاي استان همدان در غرب، بسيار مهم بود و اگر رزمندگان استان همدان نمي‌رسيدند؛ شهر سرپل ذهاب سقوط مي‌كرد. بيرون راندن عراقي‌ها به وسيله نيروهاي همدان كار بسيار مهمي بود، اما مهم‌تر از آن، حفظ منطقه بود كه نيروهاي استان همدان از شروع حمله‌ عراق تا پايان جنگ در ارتفاعات قراويز، كمين مجاهد و شهرك المهدي كه گلوگاه مهم شهر سرپل ذهاب بود؛ مستقر شده و با كم‌ترين نيرو و امكانات و در اوج محروميت، منطقه را حفظ كردند.

میرزایی بیان کرد: عراقي‌ها بارها تلاش مي‌كردند شهر را تصرف كنند كه به وسيله رزمندگان با شكست روبرو مي‌شدند. در اين جا لازم مي‌دانم؛ اشاره‌اي به گوشه‌اي از تلاش فرماندهان مظلوم آن دوران داشته باشم. روز سوم جنگ بود كه يك گروه از رزمندگان به فرماندهي سردار محمدرضا فراهاني به ارتفاعات قراويز هجوم برده و موفق شدند عراقي‌ها را از 2 ارتفاع به عقب برانند. در اين عمليات سردار محمدرضا فراهاني به شهادت رسيد.

وی ادامه داد:8 ارديبهشت سال 60 بود که نيروهاي عراقي با 150 دستگاه تانك به قصد تصرف شهر هجوم خود را آغاز كردند كه سردار دلاور مهدي فريدي، تقي بهمني و حبيب‌ا... مظاهري به همراه گروهي از رزمندگان در كمين "مجاهد" كه در حاشيه جاده قصرشيرين قرار داشت؛ سد راه عراقي‌ها شدند و با يك جنگ نابرابر تن با تانك، حماسه بزرگي را در تاريخ دفاع مقدس از خود به يادگار گذاشته و موفق شدند؛ تعداد زيادي از تانك و نفرات عراقي‌ را متلاشي كنند. پس از تحميل شكست سختی به عراقي‌ها، سردار مهدي فريدي به همراه تعدادي از رزمندگان در كمين مجاهد به شهادت مي‌رسند.

میرزایی گفت: سردار تقي بهمني نیز با دو روز فاصله در تاريخ 10/2/60 موقعي كه قصد آوردن مهمات و آذوقه از پادگان ابوذر را داشت در سه‌راهي سراب‌گرم، هدف توپخانه عراقي‌ها قرار گرفته و به شهادت مي‌رسد. پس از شهادت اين عزيزان، خط دفاعي ما از هم پاشيده شده بود. هرلحظه بيم‌ آن مي‌رفت که عراقي‌ها به طرف شهر پيشروي كنند. ما بلافاصله با يك گروهان از رزمندگان تويسركاني وارد عمل شده و در تپه "تخم‌مرغي" كه نزديك كمين مجاهد بود، مستقر شده و پيكر شهدا را از صحنه نبرد جمع‌آوري كرده و اجازه نداديم که دشمن، شهر را تصرف کند. سردار شهيد حبيب‌ا... مظاهري بيش از همه در جبهه سرپل ذهاب به عنوان فرمانده محور حضور داشت.

وی اظهارداشت: دشمن در بالاي ارتفاعات، يك تيپ مستقر كرده بود، اما كل نيروهاي ما 4 گروه حدود 22 نفره بودند: يك گروه در تپه شهرك‌المهدي مستقر بود، يك گروه در كمين مجاهد در پايين دامنه قراويز و دركنار جاده قصر مستقر بود، يك گروه در بالاي ارتفاع قراويز كوچك كه ما آن را تپه‌ كميل نامگذاري كرده بوديم، مستقر بودند و يك گروه از نيروها نیز در شهر سرپل ذهاب به عنوان احتياط منطقه مستقر بودند.

میرزایی اضافه کرد: شهر سرپل ذهاب از ارتفاعات قراويز و بازي‌دراز در زير ديد و تير و تش سنگين دشمن قرار داشت و لازم بود بر روي ارتفاعات، عملياتي طراحي و به اجرا گذاشته شود. ما به تدريج براي آماده‌سازي و انجام عمليات آماده مي‌شديم. در آن موقع همه پاسداران از فرماندهان گرفته تا نيروهاي معمولي با هم يكدل و يكدست بودند و مهر و محبت، صفا و صميميت، ايثار و فداكاري در بين فرماندهان و نيروها يك اصل بود.

وی بیان کرد: عمليات گشت و شناسايي آغاز شد. در نظام رسم است که معمولا فرماندهان به دلیل حفظ جان نبايد در منطقه به استقبال خطر بروند به ویژه نباید در عملیات گشت و شناسايي شرکت کنند و معمولا واحدهاي اطلاعات و عمليات، مسئوليت شناسايي را برعهده دارند، اما در آن دوران همه‌ فرماندهان به همراه نيروها به گشت و شناسايي مي‌رفتند؛ حتي بارها به عقبه‌ دشمن نفوذ کرده، دشمن را زیرنظر ‌گرفته و با آگاهی کامل، عملیات را طرح‌ریزی می‌کردند.

 

فرماندهان اصلي عمليات قراویز:

این پژوهشگر دفاع مقدس اعلام کرد: ده نفر فرمانده اصلی عملیات قراویز بودند که برخی از آن‌ها چون سردار شهيد محمود شهبازي فرمانده وقت سپاه استان، سردار شهيد حبيب‌ا... مظاهري، سردار شهيد عليرضا حاجي‌بابايي، سردار شهيد عليرضا خزايي، سردار شهيد حسن تاجوك و سردار شهيد حسن مراديان به درجه رفیع شهادت نائل آمده‌اند.

میرزایی افزود: سردار حسين همداني و سردار قدير نظامي نیز از دیگر فرماندهان این عملیات هستند و وحيد حاجيلو نیز متاسفانه در ظاهر يك پاسدار و فرمانده و به عنوان عامل نفوذي و عضو اصلي سازمان منافقين در عملیات حضور داشت.

 

عملیات چگونه آغاز شد؟

سردار میرزایی گفت: از طرف سرلشكر پاسدار محمد بروجردي، فرمانده سپاه منطقه 7 مسئوليت اجراي عمليات در ارتفاعات قراويز به استان همدان واگذار و مسئوليت اجراي عمليات در ارتفاعات بازي‌دراز برعهده تهران گذاشته شد. پیش از اجراي عمليات، همه نيروها در پادگان ابوذر مستقر بودند؛ ما سرگرم آماده كردن عمليات بوديم كه خبر حادثه انفجار دفتر نخست‌وزيري را شنيديم. رزمندگان با شنيدن اين خبر به شدت آشفته شدند. از طرف فرماندهي، تصميم به لغو عمليات گرفته شد، اما رزمندگان پافشاري كردند كه هرچه زودتر، عمليات انجام شود تا انتقام خون اين عزيزان را از دشمنان اسلام بگيرند.

وی افزود: پس از تلاش فراوان، عمليات طرح‌ريزي شد. چون اين عمليات نياز به آتش توپخانه داشت در اين عمليات از فرمانده تيپ 3 زرهي لشكر 81 ارتش سرهنگ محمود بدري كمك گرفته شد؛ پشتيباني آتش و تانك برعهده ارتش شد. براي اجراي عمليات 120 نفر از ارتش در قالب 2 گروهان و تعدادي تانك به ما مامور شدند. جمع كل نيروهاي عمل‌كننده 572 نفر بودند كه در قالب گروه‌هاي 50 تا 60 نفره ساماندهي شدند و در نهایت براي گرفتن ارتفاع قراويز 3 محور اصلي و 2 محور فرعي مشخص شد.

این پژوهشگر دفاع مقدس  بیان کرد: فرماندهي هر محور با فرماندهان نيروها به اين صورت مشخص شدند:

 مسئول محور يك دشت ذهاب و بن‌دستك، سردار شهيد حبيب‌ا... مظاهري بود. فرمانده نيروهاي عمل‌كننده من بودم. مسئول محور دوم سمت وسط تپه كميل، سردار شهيد عليرضا حاجي‌بابايي؛ فرمانده نيروهاي عمل‌كننده، سردار شهيد حسن مراديان؛ مسئول محور سوم سمت شيرين‌آب و جاده قصر شيرين، سردار شهيد محمود شهبازي و فرمانده نيروهاي عمل‌كننده، سردار شهيد حسن تاجوك بود.

سردار میرزایی اظهارداشت: دو محور فرعي نیز برای عمليات وجود داشت:

محور يكم سمت راست جبهه بالاي روستاي قراويز بود كه سردار شهيد حسن اسديار با يك گروهان نيرو تحت محوريت شهید حبيب‌ا... مظاهري به طرف قله پيش رفت و محور دوم، سمت چپ جبهه شمال جاده‌ قصر به طرف تپه دوقلو قراويز بود كه سردار قدير نظامي، مسئولیت آن را برعهده داشت. فرماندهي كنترل و هدايت عمليات را نیز سردار حسين همداني برعهده داشت.

 

عملیات لو رفت و بچه‌ها قتل‌عام شدند

وی ادامه داد: عمليات ساعت یک بامداد 11 شهريور 60 آغاز شد. متاسفانه عمليات پیش از آغاز به وسيله یک عنصر سازمان موسوم به مجاهدین خلق لو رفته بود و دشمن از همه طرح‌ها، راهكارها و نحوه حركت و نقطه هجوم ما كاملا باخبر بود. آن‌ها نيروهاي تقويتي خود را به خط آورده و به انتظار ما نشسته بودند. در ابتدا عراقي‌ها هيچ حركتي از خود نشان ندادند، اما زماني كه به نزديكي آن‌ها رسيديم؛ پیش از اينكه ما حمله را شروع كنيم يك‌باره سراسر منطقه آتش شد و دشمن با يك هماهنگي كامل، همه نيروهاي ما را زير آتش بسيارسنگين و پرحجم خود قرار داد. همه رزمندگان به ناچار با تمام توان به پيشروي خود ادامه دادند. صحنه نبرد، صحنه‌ا‌ي به یاد ماندنی بود  و بار ديگر، صحنه عاشوراي حسيني تكرار شد از يك طرف آتش سنگين دشمن بود و از طرف ديگر، گرماي شديد و طاقت‌فرساي منطقه و تشنگي، توان همه را گرفته بود. عراقي‌ها يك تيپ كامل روي ارتفاع مستقر كرده و جلو سنگرهايشان را پر از موانع و ميدان مين و تله‌هاي انفجاري و سيم‌خاردار كرده و داخل سنگرها را نیز با انواع سلاح‌ها مجهز ساخته بودند.

میرزایی افزود: از هر طرف نيروهاي ما زير آتش دشمن بودند: از سمت بازي‌دراز با تانك توپ مستقيم ما را مي‌زدند، در 3 طرف ارتفاعات قراويز آتش‌بارهاي دشمن روي نيروها كار مي‌كرد، عراقي‌ها از سمت كوره‌موش، دشت ذهاب را زير آتش گرفته بودند و تانك‌هايشان را از آشيانه بيرون آورده و در دشت ذهاب در برابر ما آرايش گرفته بودند. آن‌ها در محور جاده قصرشيرين، تانك‌هاي خود را به ميدان آورده بودند. در آن‌جا بود كه سردار شهيد حسن تاجوك به همراه احسان تقي‌پور با يك گروه به جنگ تانك رفتند؛ احسان تقي‌پور با آرپي‌جي، تعداد زيادي از تانك‌هاي دشمن را منهدم ساخت و در نهايت، خودش هدف آتش‌باري دشمن قرار گرفت و به شهادت رسيد. در نتيجه در محور يكم سمت دشت ذهاب و بن‌دستك‌ ما تا عمق رده سوم عراقي‌ها تا نزديكي "تنگ‌رستم" پيش رفته بوديم. در آن‌جا گردان‌هاي تانك عراقي آرايش گرفته بودند و با توپ مستقيم، نيروهاي ما را هدف قرار مي‌دادند. نيروها يكي پس از ديگري به شهادت مي‌رسيدند. میرزایی تصریح کرد: تشنگي توان ما را گرفته بود. شهيد اكبر صفائيان ديده‌بان سيار ما بود و به همراه شهید حبيب‌ا... مظاهري با توپخانه ارتش در تماس بود. او موفق شد؛ تعدادي گلوله‌ توپ بر سر عراقي‌ها بريزد و چندين تانك به وسيله آتش توپخانه‌ها و آرپي‌جي‌زن‌ها منهدم شد، اما هرچه زمان پيش مي‌رفت؛ نيروهاي ما مجروح يا شهيد ‌شده و پيكرشان بر زمين مي‌افتاد. ما از سردار همداني، نيروي كمكي خواستيم. او گروهي را براي ما فرستاد، اما گروه كمكي تا نزديكي روستاي قراويز جلو آمده بود که متوجه شدند؛ دشمن روستا را گرفته. ما حدود 4 كيلومتر از روستا جلوتر رفته و از عقبه خودمان بي‌اطلاع بوديم؛ با نرسيدن نيروي كمكي متوجه شديم که به طور كامل در محاصره‌ايم، تا غروب مقاومت كرديم و در نهايت به وسيله يكي از تانك‌هاي ارتش از گوشه‌اي خودمان را نجات داديم، اما پيكر شهدا و تعدادي از مجروحان به صورت مظلومانه در حلقه محاصره باقی ماند.

وی گفت: اما در سمت محور دوم، نيروهاي شهید عليرضا حاجي‌بابايي موفق شده بودند از ميدان مين دشمن عبور كرده و به سنگرهاي عراقي برسند كه در نهايت، فرمانده نيروهاي عمل‌كننده سردار حسن مراديان به همراه جمعي از يارانش در زير سنگرهاي عراقي شهيد مي‌شوند و پيكرهايشان بر جاي مي‌ماند.

در سمت محور فرعي، حسن اسديار موفق شده بود؛ موانع و ميدان مين دشمن را پشت‌سر گذاشته و به سنگرهاي دشمن برسد؛ پس از اينكه تعداد زيادي از عراقي‌ها را به هلاكت مي‌رسانند؛ سردار حسن اسديار به همراه تعدادي از يارانش در مقابل سنگرهاي دشمن به شهادت مي‌رسند و پيكرهايشان برجاي مي‌ماند و تعداد 13 نفر از آن‌ها  چون حسين رضايي، علي صادقيان، رضا شريفي‌راد  و حميد مهديان به اسارت مي‌روند.

در سمت محور سوم، نيروهاي شهید محمود شهبازي از دو طرف مورد هجوم قرار مي‌گيرند؛ از يك سمت بازي‌دراز و از سمت ديگر قراويز كه در نهايت در منطقه شيرين‌آب با انبوهي از تانك دشمن روبرو مي‌شوند و با كمك نيروهاي سردار حسن تاجوك و احسان تقي‌پور، تعداد زيادي از تانك‌های دشمن را منهدم مي‌سازند و در نهايت، احسان تقي‌پور به همراه تعدادي از يارانش به شهادت مي‌رسد.

میرزایی ادامه داد: در محور فرعي، سردار دلاور شهيد عليرضا خزايي فرمانده وقت اسدآباد از سمت جاده قصر به ارتفاع اصلي قراويز 801 و 816 كه معروف به تپه "دوقلو" بود، هجوم مي‌برند. پس از عبور از موانع به سنگرهاي عراقي ‌رسیده و در يك جنگ نابرابر پس از اينكه تعدادي از عراقي‌ها را به هلاكت مي‌رسانند؛ عليرضا خزايي به همراه 13 نفر از يارانش كه همگي از منطقه اسدآباد بودند در شيار زير سنگرهاي دشمن به شهادت مي‌رسند و پيكرهاي مطهر آن‌ها نیز  برجاي مي‌ماند.

در منطقه بازي‌دراز كه قرار بود نيروهاي استان تهران به فرماندهي محسن حاج‌بابا همزمان با ما عمليات انجام دهند از همان ابتدا راه را گم ‌كرده و عمليات متوقف مي‌شود. هرچند در اين عمليات عاشورايي ما موفق شديم به دشمن ضربات كوبنده‌اي وارد كنيم، اما متاسفانه به دلیل لورفتن عمليات، موفق نشديم ارتفاعات را بگيريم.

 

سرنوشت شوم پاسداری که منافق از آب درآمد!

این رزمنده دفاع مقدس تصریح کرد: وحيد حاجيلو از نيروهاي اوليه سپاه همدان بود که به صورت مخفیانه با سازمان موسوم به مجاهدين خلق همکاری می‌کرد. او پیش از ورود به سپاه، كارمند آموزش و پرورش استان همدان بود  و در روابط عمومي سپاه استان نیز مسئوليت امور فرهنگي سپاه را برعهده گرفت. پیش از آغاز عمليات قراویز، وحيد حاجيلو به بهانه چاپ متون تبليغاتي براي عمليات با اصرار به همدان برگشت؛ متاسفانه با اين بهانه، شبانه و پنهانی به تهران رفته و كل اطلاعات آن عمليات و طرح و نقشه عمليات كه در آن، راهكارها مشخص شده بود را به منافقان تحويل داده بود و بعد با آن متون تبليغاتي كذايي به منطقه آمد. و منافقان در تهران، اطلاعات را براي رژيم عراق ارسال كرده بودند. این عنصر نفوذی حتي در عمليات شركت كرده و از ناحيه دست و پا مجروح شد و براي مداوا به همدان فرستاده شد، اما پس از عمليات که متوجه اقدام او شدند؛ نيروهاي سپاه ساعت 10 شب با حكم قضايي وارد خانه‌اش شده و او را دستگير كرده، به تهران برده و تحويل دادگاه دادند. او پس از 48 ساعت اعدام شد.

 

شهدا، اسرا و مجروحان عملیات چند نفرند؟

سردار میرزایی اعلام کرد: در اين عمليات 62 نفر از بهترين فرزندان استان همدان كه بيشتر آن‌ها از پاسداران اوليه سپاه بوده و هریك با يك گروه، كار يك گردان يا تيپ را انجام مي‌دادند به شهادت رسيدند و پيكرهاي پاك آن‌ها در برابر آفتاب سوزان و زير سنگرهاي دشمن به مدت يك‌سال برجاي ماند و پیکر برخی از آن‌ها تاکنون پيدا نشده است. همچنین تعدادي از نيروهاي ارتش در اين عمليات به شهادت رسيدند. تعداد كل مجروحان اين عمليات 112 نفر و تعداد اسرا نیز 13 نفر از برادران سپاهي، بسيجي و ارتشي است.

مظاهری

پایان پیام/م

دیدگاه شما