به گزارش صبح رزن به نقل از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، اشراف مقام معظم رهبری بر مقولهی هنر و بهویژه سینما از حیث محتوا و جهانبینی آن و اهتمام ایشان در تولید محتوا برای بسیاری از صاحبنظران آشکار است. ایشان بارها از سینما بهعنوان مهمترین ابزار فرهنگی و همچنین مهمترین سلاح غرب در تهاجم فرهنگی یاد کردهاند. متأسفانه با همه تأکیدات معظمله در بهکارگیری سینما در جبهه فرهنگی اتفاقی نیفتاده است.
تجربه بیش از 100 سال در حوزه سینما برای ما دستآوردی از منظر سختافزاری نداشته؛ چرا که واردکننده بودیم. از حیث محتوا نیز همینطور عمل شد. ما به جای آنکه تولید محتوا داشته باشیم محتوا وارد کردیم. در واقع سینما به ترانزیتی برای تسهیل واردات فرهنگ غرب تبدیل شد.
این موضوع از دو منظر قابل بررسی است؛ اول اینکه بیش از 50 سال سینما در اختیار رژیم پهلوی بود؛ که مهمترین دستآوردش «فیلمفارسی» است. بعد از انقلاب تلاشهایی قابل تقدیر صورت گرفت؛ که با همه قدرتمندیاش در ابتدای انقلاب، رفته رفته کمرنگ شد و جبهه مقابل قوت بیشتری گرفت. دوم اینکه نیروهای انقلابی بعد از پیروزی انقلاب با همه تسلطی که بر محتوا داشتند، فرم را چندان نمیشناختند.
این معضلات سبب شد که در این سالها سبد کالای فرهنگی در حوزه سینما چندان پر نباشد. در روز سینما باید نگاهی به عقب بیاندازیم؛ تا ببینیم راه آمده را چگونه طی کردهایم. بازخوانی بیانات مقام معظم رهبری در سال 1364 که در آن زمان مسئولیت ریاست جمهوری را به عهده داشتند میتواند برای اهالی سینما و مدیران فرهنگی سنگ محکی باشد؛ تا با آن خود را بسنجند و بدانند که چقدر در خدمت انقلاب بودند.
احترام به سینمای مطلوب
«برای رسیدن به ایدهآلهای نظام جمهوری اسلامی، برای همه شعبههای فرهنگ به خصوص سینما در حد کارایی آنها بهعنوان یک وسیله برتر ارزش فراوان قائلیم؛ البته برای آن سینمایی که مقصود مورد تصدیق و تایید اسلام و انقلاب را حاصل میکند، احترام قائلیم؛ و برای آن سینمایی که در جهت ضد این مقصود حرکت میکند، هیچ ارزشی قائل نیستیم. و در مورد فیلمهای به اصطلاح خنثی باید گفت چون کمتر میشود فرض کرد که یک فیلم هیچ پیامی نداشته باشد -ولو بهصورت غیرمستقیم- آن هم حکمش همان است که عرض شد. بنابراین سینما اگر سینمای مطلوب باشد، خیلی برایش ارزش قائلیم.
محتواهای جذاب
جاذبه در فیلم یک عنصر اصلی است؛ اگر فرض کنیم فیلمی برترین پیامها را داشته باشد، اما جاذبه لازم را نداشته باشد، گویی هیچ کار انجام نشده است.
منتهی یک اشتباه در ذهن عدهای وجود دارد که خوب است این اشتباه را برطرف کنیم. بعضی خیال میکنند اگر قرار شد پیام - در اینجا مقصود ما و آنچه بهنظر ما محترم و ارزشمند است، پیام انقلاب اسلامی است - در یک فیلم باشد، این فیلم باید به همان اندازه پیه بیجاذبگی را به تنش بمالد! خیال کردهاند که جاذبه داشتن یک فیلم و پیام داشتن آن منافات دارد. یعنی اگر اسلامی و انقلابی نبود، حتما با جاذبه است! این معادله درستی نیست.
گاهی خود پیام جاذبه میبخشد؛ یعنی محتوا، تکنیک را تحت تاثیر قرار میدهد؛ یک محتوای خیلی خوب، ضعف تکنیک فیلم را هم گاهی اوقات میپوشاند و بیننده حرفی را که دوست میدارد و چیزی را که برایش دلنشین است میگیرد و آنقدر برایش جالب و جاذب است که حتی ضعف تکنیک را هم متوجه نیست.
بنابراین، آنچه در فیلم و سینما برای ما اصل، پیام است. یعنی شما بهعنوان یک فرد انقلابی اصلا چرا برای سینما کار میکنید؟ اگر چنانچه قرار باشد این سینما محتوای انقلابی یا محتوای اسلامی نداشته باشد، باز هم برای سینما کار خواهید کرد؟ روشن است که نه.
پس کسی که با انقلاب همساز و همدل است، سینما را برای محتوایی میخواهد که از این انقلاب الهام گرفته است. در این شکی نیست. منتهی میدانیم اگر این سینما بخواهد این پیام را هم برساند، لازم است که یک جاذبهای داشته باشد. اگر چنانچه بهترین مضامین در یک شعر بد ریخته شود، اثر مطلوب را نخواهد داشت؛ اما مضمون در درجه اول است. منتهی مضمون خوب، بدون تکنیک خوب شعری، فایدهای ندارد.
فیلم خوب و فیلم بد
اگر ما «باید»های فیلم را بدانیم، «نباید»ها برای ما روشن میشود. و در مورد «نباید»ها میتوانم همین اندازه بگویم هر چیزی که ضدارزشهای سینمای فارسی گذشته را احیا کند یا تشدید کند، یکی از نبایدهاست. هر فیلمی که به معارضه با ارزشهای اسلامی برخیزد، یک فیلم بد به حساب میآید. پس معارضه با ارزشهای اسلامی، فطرت سالم انسانی و ارزشهایی که برای مردم و تکامل آنها مفید و لازم است، از منفیترین خصوصیات یک سینماست و چنین سینمایی را ما قبول نداریم. از اینها که بگذرد ما به هر فیلمی یک نمره موافق میدهیم؛ منتهی نگاه میکنیم که در چه مرحلهای قرار دارد، نمره را با آن حساب میکنیم.
نقش دولت
دولت باید در مسایل مربوط به سینما حضور فعال داشته باشد. این به معنای چند چیز است؛ اول به معنای تشویق حقیقی هنرمند انقلابی است؛ کمک کند و امکانات در اختیارش بگذارد. برای آموزش او از هر امکان مفیدی استفاده کند. برای رشدش صحنه را از عناصری که مانع رشد او می شوند خالی کند. همچنین در مقابل آن کسانی که از فیلم و سینما ابزاری علیه جمهوری اسلامی میتوانند بسازند، هوشمندانه برخورد کند و مانع شود و نگذارد. این نمیشود که ما سینما را بدهیم دست کسانی که با انقلاب آشتی نیستند.
یعنی ایمان عمومی مردم که برایش حاضرند جانشان را فدا کنند و انقلابی که بر اساس مترقیترین هدفها در دنیای امروز شکل گرفته، اختیار بخش عظیم و برجستهای از تغذیه فرهنگی مردمش را به دست کسانی بدهند که این ایدهآلها را قبول ندارند. این مردم و این انقلاب را قبول ندارند. دولت بایستی در این زمینه حضور داشته باشد. البته این بدین معنی نیست که همه سرمایهگذاریهای سینما را باید دولت کند.
فیلم ایرانی یا فیلم خارجی
ما با فیلم خارجی خوب مخالفتی نداریم؛ هرچه فیلم خارجی خوب هست بیاورید؛ اشکالی ندارد. اما فیلم خارجی خوب چقدر هست؟ «خوب» با معیارهای انقلاب چقدر دارید؟ آن فیلمی که توی آن بدآموزی نباشد و از نظر محتوا و ارزشهای اسلامی فیلمی باشد که قابل قبول باشد، چقدر در اختیار شماست؟ هر چقدر دارید بیاورید و مطرح کنید و نشان بدهید! اما بدانید که اگر همه فیلمهای خوب آنچنانی را بیاورید باز شما خلأی خواهید داشت که باید آن خلأ را با فیلم ایرانی پر کنید.
در مورد فیلم ایرانی ایدهآلهایمان، یعنی مطلوب ایدهآلهایمان را در حد بالاتر قرار بدهیم. البته با توجه به واقعیتهایی که وجود دارد توقعات کنونی را کم کنیم. یعنی فیلم ایرانی که محتوای خوب و مطلوبی دارد ولو تکنیک ضعیفی هم دارد، ما این را رد نکنیم
برای رشد سینما
اگر میخواهید سینما رشد کند باید دو چیز را در نظر بگیرید؛ یکی میدان دادن به عناصر با استعداد و نسبت به کشور و انقلاب حقیقتا خودی، و نه غریبه؛ دوم ایجاد یک تحول؛ بیننده را سوق بدهید در فیلم یک هنر حقیقی را دنبال کند و دنبال یک پیام حقیقی و دلنشین بگردد. اگر این کار انجام گرفت، تحول حقیقی در سینما انجام شده است. سینما متعلق به تماشاگر است و شکی نیست که نمی تواند خودش را از تماشاچی جدا و منقطع کند.
اما ضمنا نباید فراموش کرد که نقش هدایتگر هم دارد؛ مثل همه کسانی که مستمعی دارند و وجودشان برای مستمع است. پس نمیتوانند نظر مستمع را ندیده بگیرند. اما فلسفه وجود آنها هدایت مستمع است. بین این دو یک، خط مستقیم وجود دارد که میتوان با ظرافت آن خط را تعقیب کرد.
هم محتوا و هم حاشیه محتوا
همه موضوعات میتواند اسلامی و غیر اسلامی باشد. حتی فیلم محمد(ص)؛ یعنی شرح زندگی پیغمبر میتواند جوری ساخته شود که ضداسلامی باشد. پس نام فیلم محمد(ص) و نقش اول داشتن محمد(ص) در یک فیلم هرگز به معنای اسلامی بودن آن نیست. همه موضوعات میتوانند اسلامی روایت شوند. ما در مورد اسلامی بودن یک فیلم دو چیز را میخواهیم؛ یکی اینکه ارزشهایی که فیلم تلقین میکند اسلامی باشد. ارزشهای اسلامی یک عرض عریضی دارد. البته تعلیم دادن نماز از ارزشهای اسلامی است، اما تعلیم دادن راستی و درستکاری و شجاعت و مقاومت هم از جمله ارزشهای اسلامی است. پس هر چیزی که این
ارزشها را آموزش دهد در حقیقت یک محتوای اسلامی را آموزش داده است. جهت دوم اینکه فیلم با نمودارها و نمادهای غیراسلامی همراه نباشد. گاهی فیلمی نماز خواندن را نشان می دهد، ولی بازیگران فیلم با رفتارشان و با وضع نامناسب نگاهشان یک ضدارزش اسلامی را در حقیقت متجلی میکنند. این نکته هم قدر نکته اول اهمیت دارد؛ یعنی محتوا و حاشیه محتوا هر دو باید اسلامی باشد.
جشنواره سینمایی مطلوب
جشنوارهها میتوانند خیلی خوب باشند. البته بیشتر تابع این است که چه ارزشهایی را بر این جشنواره حاکم کنید و چگونه آن را اداره کنید؛ اما میتواند خیلی خوب باشد. اگر در این جشنوارهها راهی بیابیم برای تشویق هنرمندان مستعد، یا راهی پیدا کنیم برای همکاری و تکمیل اطلاعات یکدیگر به وسیله هنرمندان ایرانی، یا وسیلهای پیدا کنیم برای آموختن شگردهای فیلمسازی به عناصر علاقهمند و تازهکار و جوان، یا مطرح کردن و معرفی کردن عناصری که میتوان به آنها تکیه کرد خیلی خوب است.
اگر چنانچه چنین آثاری داشته باشد، این جشنواره طبعاً نتایج خوب خودش را داشته و به نظر من مفید بوده است. در برخورد با اداره این جشنوارهها، بیشک باید هوشمندانه عمل کرد. یعنی گاهی ممکن است یک نفر را بخواهیم در همین جشنواره چهره کنیم و معروف کنیم که اصلا -بر طبق معیارهای جمهوری اسلامی- جایز نباشد.»
انتهای پیام/ 161
دیدگاه شما