در هفته گذشته، یک انفجار در نزدیکی محل حضور و استقرار اتوبوسهای حامل اهالی فوعه و کفریا واقع در غرب حلب به وقوع پیوست. بر اثر این انفجار انتحاری، بیش از ۱۰۰ تن شهید و نزدیک به ۵۰۰ نفر زخمی شدهاند. یکی از شاهدان عینی ماجرا میگوید، یک خودرو پس از آنکه شروع به توزیع چیپس و خوراکی کرد و بعد از اینکه کودکان دور آن جمع شدند، منفجر شد. تصاویر این جنایت چنان هولناک است که حتی برای بازنشر دوباره آن هم دست و دلمان میلرزد.
با گذشت چند روز از این انفجار بزرگ و تکاندهنده، علاوه بر اینکه رفتار جامعه جهانی به آن سوال برانگیز است، رفتار رسانههای جهان و حتی ایران هم به پوشش آن بسیار عجیب است، حال آنکه این اتفاق چند روز پس از ماجرای ادلب رخ داد و هرچند حمله به ادلب منجر به واکنشهای جهانی و حتی حمله موشکی آمریکا به سوریه شد؛ اما گویا این حادثه قرار است در یک سکوت محض به دست فراموشی سپرده شود.
شاید بشود پذیرفت که سیاستمداران بنا به مصالح و منافع خود بخواهند بر این حادثه چشم بپوشند اما پرسش مهمتر اینجاست که چرا رسانهها و افکار عمومی در برابر این حادثه سکوت کردند؟
چه اتفاقی میافتد که بعد حادثه ادلب یا حوادث مشابه عکسهای قربانیان در شبکههای اجتماعی و رسانهها دست به دست میشوند و همه ابراز همدردی میکنند؛ اما یکباره همه تصمیم میگیرند در این باره سخن نگویند؟
چرا تصویر پیکر آیلان، کودک پناهجوی کرد سوری، در ساحل ترکیه به تصویر یک رسانههای دنیا تبدیل میشود؛ اما روی صفحه نخست هیچ روزنامه ایرانی و غیر ایرانی تصویری از این دختر شیعه نمیبینیم؟
انتهای پیام/
دیدگاه شما