تاریخ : 18. آذر 1397 - 9:21   |   کد مطلب: 26050
حمید حسام در چهارمین شماره از پرونده «ادبیات ایرانی در بازار جهانی» به چرایی جهانی نشدن ادبیات دفاع مقدس با وجود همه ظرفیت‌ها و قابلیت‌های این گونه ادبی پرداخته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، داستان حضور ادبیات ایران در بازار‌های جهانی، داستان عجیبی است. دست‌هایمان در این بازار هم پر است و هم خالی. از یک طرف می‌گوییم که ادبیات ایرانی فلان و بهمان است و در مدح آن ساعت‌ها سخنرانی می‌کنیم، و از سوی دیگر دست‌هایمان با وجود این ادبیات غنی در بازار جهانی تهی است. هرچند در سال‌های گذشته تلاش‌های جسته و گریخته‌ای برای معرفی و عرضه کتاب‌های ایرانی در بازار‌های جهانی صورت گرفته، اما متأسفانه باید این واقعیت تلخ را پذیرفت که ما هنوز در بازار‌های جهانی چیزی در چنته نداریم، چرا؟ دلایلش متعدد است؛ این در حالی است که ادبیات ایران در دوره معاصر ویژگی‌هایی دارد که می‌تواند برای جهان حرف‌های تازه‌ای داشته باشد، حرف‌های ناشنیده‌ای که تصویری جدید از ایران به جهانیان معرفی می‌کند، صدا‌های جدیدی که پس از تولد خاموش مانده‌، ترجمه نشده‌ یا اگر ترجمه شده‌اند مجالی برای بروز و ظهور در بازار جهانی را نیافته‌اند.

ادبیات دفاع مقدس از جمله گونه‌های ادبی جدید در ادبیات معاصر است که به‌ زعم بسیاری از کارشناسان به‌ دلیل وجود نگاه‌های جدید به پدیده‌ای به‌نام «جنگ» می‌تواند مخاطبان بسیاری را به‌سمت خود جلب کند. ادبیات دفاع مقدس در سال‌های گذشته در ایران گل کرد و توانست میزان فروش کتاب را در برخی از سال‌ها جابه‌جا کند، اما با وجود این در عرضه بازارهای جهانی چندان موفق نبوده است. کارشناسان دلایل مختلفی را برای این موضوع مطرح می‌کنند. حمید حسام، نویسنده نام‌آشنای این حوزه، معتقد است ما هنوز شناخت دقیقی از علاقه مخاطبان جهانی نسبت به این دسته از آثار نداریم. او «پراکنده‌کاری» و «جزیره‌ای» عمل کردن را از دیگر دلایل این امر می‌داند و می‌گوید: به عدد انگشتان دست آژانس‌های ادبی در ایران وجود دارد که توانسته‌اند سرپل ارتباط قوی با ناشران خارجی باشند. دیگران در ایران مشغول کار تولید هستند. خریدن و فروختن رایت کتاب تنها از سوی ناشران معدودی رخ می‌دهد، مابقی اعم از نویسنده تا ناشران دولتی دلخوش به افرادی هستند که در این فضا به ظرفیت‌های حرفه‌ای واقف شده‌اند.

مشروح گفت‌وگوی تسنیم با این نویسنده را می‌توانید در ادامه بخوانید:

* به عنوان سؤال نخست به این موضوع بپردازیم که اساساً ادبیات و خاطرات دفاع مقدس چقدر ظرفیت جهانی شدن دارد؟ در سال‌های گذشته همواره از ظرفیت این گونه ادبی برای عرضه در بازارهای کتاب جهان و نمایشگاه‌های بین‌المللی سخن رفته، اما ثمره فعالیت‌هایی که صورت گرفته چندان چشم‌گیر نبوده است. سؤال اینجاست که آیا ادبیات این حوزه نمی‌تواند به عنوان یک گونه ادبی ایرانی در بازارهای کتاب جهان مطرح شود یا ساز و کار و مقدمات این کار فراهم نبوده و نواقصی دارد؟

نکته اول این است که بدون جانبداری و تعصب بپذیریم که ادبیات دفاع مقدس ظرفیت جهانی شدن دارد. یک‌بار این حرف از زبان کسی است که جنگ را دیده و در این حوزه فعالیت کرده اما یک‌بار هم این اقبال از سوی خواننده کتاب از بیرون مرزهاست که به نظرم بخش دوم مهمتر است. در نمایشگاه‌های بین‌المللی گاه این اتفاق رخ داده که با تحلیل‌گر غربی صحبت می‌کنیم و او دست روی کتابی در این حوزه می‌گذارد و تحسین می‌کند که ما هنوز به ظرفیت آن پی نبرده‌ایم. به عنوان نمونه، ادبیات روس اساساً ادبیات جنگ‌شان است. اگر روس‌ها توانسته‌اند آثارشان را جهانی کنند، با آثاری بوده که درباره جنگ نوشته‌اند؛ به طوری که گفته می‌شود قله‌ و آثار برجسته ادبی‌شان از ادبیات جنگ‌شان است. البته ما این ادعا را نداریم که ادبیات دفاع مقدس، قله‌های ادبی فارسی در طول تاریخ است، با وجود آثاری چون شاهنامه و... این ادعای درستی نیست. اما با توجه به شرایط ادبیات معاصر و زمان حاضر می‌توان گفت که آثار مکتوب در این حوزه زمینه و ظرفیت جهانی شدن داشته و دارند، اما نکته مهمتر در این امر، پیدا کردن راه‌های جهانی شدن است. افرادی که می‌توانند در این راه قدم بردارند، باید این مسیر را طی کنند.

* وجود چه ویژگی‌هایی در ادبیات دفاع مقدس آن را جهانی کرده است؟

ادبیات دفاع مقدس اعم از نظم و نثر، درست است که به فضای جنگ می‌پردازد اما سرشار از مبانی اخلاقی و انسانی است؛ مبانی که نیازها و علایق مشترک همه انسان‌هاست. جنگ در عین اینکه فضای خشونت‌بار و مذمومی بود، اما یک زندگی بود. همه اتفاقاتی که در زندگی رخ می‌دهد، در جنگ نیز جریان دارد.

از سوی دیگر، جنگ ما از جنس دفاع بوده و لازمه آن حضور گسترده مردم است از این جهت یک تفاوت ماهوی دارد با دیگر جنگ‌‌ها که صحنه‌گردان آنها ارتشی‌ها و ژنرال‌ها بوده‌اند. حضور مردم با آن فضای ساده‌ای که اقشار مختلف از دانش‌آموز و دانشجو گرفته تا دیگر گروه‌های مردمی در جبهه رقم زدند، بافت جدیدی را در دل جنگ ساخت. این اولین نکته جذاب برای خواننده غیر فارسی‌زبان است و بازخورد آن را در صحبت‌های افراد غیر ایرانی شنیده‌ام. تصور اولیه آنها این است که در آن سوی مرزها وقتی ارتش عراق حضور دارد، در مرزهای ایران نیز ارتش مجهزی بوده که هشت سال با یکدیگر جنگیده‌اند، اما بعد از خواندن این آثار متوجه می‌شوند که از همان ابتدای تهاجم عراق در سال 57 تا عملیات مرصاد و آخرین روزهای جنگ، این مردم هستند که حضوری فعال در جبهه‌ها دارند.

بیشتر بخوانید

حسینی‌پور: بعد از 5 سال هنوز مترجم کتابم را ندیده‌ام/ روایت سردار سلیمانی از تأثیر «پایی که جاماند» بر عراقی‌ها

آغاز پرونده «ادبیات ایرانی در بازار جهانی»|چرا خاطرات دفاع مقدس در عرضه جهانی ناکام بوده است؟

نکته دوم، ظرفیت‌های معنوی و اعتقادی است. در جنگ تحمیلی حماسه ظرف شده و مظروف آن، اعتقادات و معنویات است. شاید برخی معتقد باشند که وجود این مفاهیم کار را برای مترجم سخت می‌کند، چون جنس مباحث اعتقادی و معنوی در فرایند ترجمه و معادل‌سازی کلمات سخت است. به عنوان نمونه، ما درباره واژه «شهادت» یک مفهوم قرآنی در ذهن داریم، ولی مترجم بدون در نظر گرفتن این مفهوم آن را برابر «کشته» که یک اسم مفعول است، قرار می‌دهد.

سومین نکته این است که در امر ترجمه ادبیات دفاع مقدس طی سال‌های اخیر فعالیت‌های متعددی انجام شده و اتفاقاتی رخ داده است. افراد علاقه‌مند به این حوزه، زبان‌های انگلیسی، فرانسه، اسپانیولی و... را آموختند و اقدام به ترجمه برخی از آثار کردند، اما وقتی این ترجمه‌ها به دست مخاطبان غیر ایرانی رسید، نتوانست ارتباط مد نظر را ایجاد کند؛ زیرا برخی از مفاهیم مطرح شده برای مخاطب غیر ایرانی جذاب و قابل فهم نبود. نمونه‌هایی وجود دارد که مثلاً استاد دانشگاهی کتابی را ترجمه کرده، اما یک دانش‌آموز در لندن با آن ارتباط برقرار نکرده‌ است؛ از این جهت گفته‌اند که زبان مادری مترجم باید زبان کشور مقصد باشد و زبان فارسی، زبان دوم او. این نکته خیلی مهمی است که بسیاری از ناشران ما به آن واقف شده و سعی کرده‌اند که با چنین مترجمانی ارتباط برقرار کنند.

موضوع دیگر قابل بحث در این حوزه، پیکره‌مندی در ارتباطات جهانی است. وقتی به نمایشگاه‌های خارج از کشور می‌رویم، شاهد پراکندگی در کارها هستیم؛ به این معنی که هنوز آن انسجام لازم بین ناشران دولتی و خصوصی وجود ندارد. هرچند به نظرم ناشران خصوصی در ایجاد چنین ارتباطاتی از امتیاز بالاتری نسبت به ناشران دولتی برخوردار هستند. درست مثل بحث‌های اقتصادی که این روزها با آن زیاد مواجهیم. اصل منفعت سبب می‌شود که تلاش بیشتری صورت بگیرد و کار پیش رود. در بحث کتاب نیز این اتفاق افتاده و می‌افتد. درجه توفیق ناشران خصوصی از ناشران دولتی بیشتر است که این امر به اصل منفعت بازمی‌گردد. البته اگر نظارت دولتی، هدایت و به ویژه حمایت نباشد، دست ناشران خصوصی نیز تا حد زیادی بسته خواهد شد؛ از این جهت طرح گرنت در ارشاد و طرح تاپ در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز در همین راستا و اهداف راه‌اندازی و اجرایی می‌شود.

به جزیره‌ای کار کردن عادت کرده‌ایم

از سوی دیگر، آنچه در امر شرکت در نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب، به ویژه در فرانکفورت، شاهد هستیم تمهیداتی است برای ملاقات و مذاکره در زمینه ترجمه کتاب‌ها که معمولاً در طول سال رخ می‌دهد و در ایام نمایشگاه به بهره‌برداری می‌رسد. در واقع باید 300 و چند روز به معرفی کتاب بپردازیم و در پنج روز به نتیجه برسیم. وقتی این روند و جریان را تحلیل کنیم، می‌بینیم که به عدد انگشتان دست آژانس‌های ادبی در ایران وجود دارد که توانسته‌اند سرپل ارتباط قوی با ناشران خارجی باشند. دیگران در ایران مشغول کار تولید هستند. خریدن و فروختن رایت کتاب تنها از سوی ناشران معدودی رخ می‌دهد، مابقی اعم از نویسنده تا ناشران دولتی دلخوش به افرادی هستند که در این فضا به ظرفیت‌های حرفه‌ای واقف شده و توانسته‌اند ارتباطات خوبی بگیرند. مثلاً میزان مراجعه به ناشر خصوصی که ارتباط خوبی با ناشران خارجی در طول سال داشته،‌ هر نیم ساعت یا 20 دقیقه است؛ این در حالی است که شاید ناشران دولتی حتی یک مراجعه هم نداشته باشند.

چند درصد از هزار عنوان کتاب دفاع مقدس برای مخاطب جهانی جذاب است؟

نکته مهم این است که این گزاره را بپذیریم که هر کتابی ظرفیت ارائه ندارد. درست است ما به تعبیر رهبر معظم انقلاب به دنبال نهضت ترجمه هستیم، اما چند درصد از هزار عنوان کتابی که در این زمینه چاپ شده‌، می‌توانند برای مخاطب خارج از کشور جذاب باشند؟ به نظر می‌رسد باید کتاب‌هایی که در تراز بین‌المللی از منظر کارشناسان است، از هر ناشری اعم از دولتی و خصوصی،‌ شناسایی و چکیده انگلیسی آن از طریق فضای مجازی عرضه شود که در نهایت کشور طالب، کار ترجمه را به صورت کامل انجام خواهد داد. وقتی ‌متنی به زبان اسپانیولی ترجمه شود،‌ تمام مناطق اسپانیولی‌زبان از آن متن استفاده خواهند کرد؛ به عبارت دیگر ما ناخواسته به چند کشور وصل خواهیم شد. این نکته مهمی است که فرایند تجربه است؛ در حالی که فعالیت‌های ما طی سال‌های گذشته بیشتر به صورت پراکنده‌کاری و جزیره‌ای بوده است که امیدوارم به انسجام و قوامی برسد.

* معمولاً از کار ترجمه با عنوان یک کار تخصصی یاد می‌شود که ساز و کار انجام و انتشار آن با آثار تألیفی متفاوت است. براساس تجربه‌ای که در سال‌های اخیر داشته‌اید، فکر می‌کنید که ترجمه خاطرات دفاع مقدس تا چه اندازه از این نگاه تخصصی بهره‌مند بوده است؟

من فکر می‌کنم که در انتخاب ژانر و گونه به صورت انفعالی برخورد و بیشتر به نحوه فعالیت دیگر کشورها نگاه کرده‌ایم؛ به این معنی که متوجه شدیم برخی از کشورها، ادبیات جنگ خود را با رمان به مخاطبان خارج از کشور معرفی کرده‌اند، در نتیجه ما نیز این گزینه را انتخاب کرده و آثار داستانی‌مان را ترجمه کرده‌ایم. اگرچه کسی نمی‌تواند جایگاه رمان را انکار کند و منکر تأثیر این گونه ادبی بر مخاطب شود، اما وقتی به نیاز و عطش مخاطبان دیگر کشورها در زمینه جنگ تحمیلی توجه ‌کنیم، متوجه می‌شویم که حتی آثار کودک و نوجوان در مضمون دفاع مقدس نیز قابلیت عرضه شدن دارند که البته متأسفانه ما از آن غافل هستیم. در نمایشگاه کتاب امسال فرانکفورت شاهد این بودیم که مخاطب به دنبال متن‌های مستند تاریخی از جنگ تحمیلی است؛ این در حالی است که عمدتاً در برآوردهایمان به این دست از موضوعات و اهمیت عرضه آن برای مخاطب خارج از کشور توجهی نمی‌کنیم. خاطرم هست ناشری آمریکایی به غرفه ایران آمد و گفت که فارغ از فضای پروپاگاندا در آمریکا، می‌خواهم فضای جنگ ایران و عراق را به صورت روشن منتقل کنم و به دنبال متن مستند و متقن در این زمینه هستم، اگر آثار مستند متقنی در این زمینه دارید، ارائه دهید. ما همه غرفه را برای یافتن چنین کتابی جست‌وجو کردیم، اما عمده کتاب‌ها یا خاطرات بودند یا داستان و موضوعاتی از این دست.

حلقه‌های مفقوده در ترجمه ادبیات دفاع مقدس

متأسفانه ما برآورد فنی که حاصل نیازسنجی از مخاطب دیگر کشورها باشد، نداریم. بر همین اساس هم می‌گوییم برویم رمان ترجمه کنیم. در سال‌های اخیر هم نهضت ترجمه در آثار دفاع مقدس بیشتر به سمت کارهای داستانی یا خاطرات دفاع مقدس- که روایتی داستان‌گونه دارند- رفته است.

از این جهت معتقدم که متن‌هایی که یک‌مقدار مستندتر است و می‌تواند پاسخ مخاطب را از بُعد تاریخی دهد، حلقه مفقوده ما در ترجمه است. گاهی نیز این دست از کتاب‌ها در ایران ترجمه شده و حتی می‌توان از آن فهرستی فراهم کرد، اما چون زبان ترجمه ضعیف بوده یا فرایند جهانی شدنش طی نشده، کتاب نیز شناخته نشده است.

بیشتر بخوانید

یوسف‌زاده: خاطره‌نویسان جنگ برای گرفتن حق‌شان داد نمی‌زنند/ تأثیر «آن بیست‌و‌سه نفر» بر مبارزان بحرینی

در خدمت و خیانت مترجمان

* یکی از موضوعاتی در ترجمه خاطرات دفاع مقدس قابل توجه است، مطلع نبودن نویسنده در امر ترجمه است. این موضوعی است که در چند روز گذشته در گفت‌وگو با برخی از نویسندگان دفاع مقدس مطرح شده است. اکثر آنها عنوان کرده‌اند که ترجمه آثارشان را از طریق رسانه‌ها مطلع شده‌اند نه ناشر. شما فکر می‌کنید که آیا برای ترجمه متنی این‌چنینی که امکان دارد در برخی از کشورها سوء تفاهم‌هایی ایجاد کند یا دارای مفاهیمی است که برگردان آن دشوار است، تنها داشتن یک متن کافی است؟

این موضوع که مطرح کردید، برای من رخ نداده است، اما حتماً باید این تعامل وجود داشته باشد. گاه عباراتی در متن کتاب به زبان فارسی وجود دارد که در کشور حاشیه‌ای ایجاد نمی‌کند، اما در خارج از کشور ممکن است مسئله‌ساز شود؛ این موضوع به ویژه در حوزه کتاب‌های مستند بیشتر رخ می‌دهد. از این جهت باید دقت‌ها در این زمینه بیشتر شود. شاید نویسنده در آن زمان که کتاب را می‌نوشته، فکر می‌کرده است که کتاب ترجمه نخواهد شد. البته به خاطر داشته باشیم که بازنگری با این دید به معنای سانسور کتاب نیست، بلکه به معنای هوشمندی برای تعامل بیشتر است تا بتوان با این دست از آثار ارتباط قوی با مخاطبان جدید پیدا کرد.

کم‌لطفی برخی از ناشران به نویسندگان دفاع مقدس

*در حوزه خاطره‌نویسی دفاع مقدس با ضعف‌ها و خلأهای قانونی مواجه هستیم؛ مواردی مانند حقوق ناشر، نویسنده و راوی در این زمینه از جمله پرسش‌هایی است که پاسخ روشنی برای آن وجود ندارد. حتی گاه شنیده شده که حقوق نویسنده خاطرات دفاع مقدس در این زمینه نادیده گرفته شده است. فکر می‌کنید وجود چنین خلأهایی تا چه اندازه می‌تواند در ضعف ترجمه‌های موجود تأثیرگذار بوده باشد؟

این به نوع قرارداد بین نویسنده و ناشر بستگی دارد. گاه نویسنده امتیاز اثر خود را به ناشر واگذار می‌کند و تعهد می‌دهد که هیچ‌گونه حق و حقوقی پس از دریافت حق‌التألیف، ندارد و همه حقوق به ناشر واگذار خواهد شد. اگر واگذار نکرده است، طبیعی است که در این حقوق مشترک است. این تفاوت در ناشران وجود دارد. گاه قراردادها روشن است، اما برخی از ناشران سلیقه‌ای رفتار می‌کنند؛ یا اینکه کتابی گُل می‌کند و مورد توجه واقع می‌شود و ناشر از آن سرمایه زیادی به دست می‌آورد اما متأسفانه نسبت به نویسنده کم‌لطفی می‌کند. این دست از موضوعات وجود دارد، اما من نمی‌خواهم به آن ورود کنم.

انتهای پیام/

دیدگاه شما

کانال خبری تلگرامی صبح رزن