به گزارش صبح رزن به نقل از عصر همدان؛ اینکه نخستین فیلم بلند یک کارگردان به نظر غالب منتقدین از جریان های فکری مختلف و متضاد به عنوان اثری جریان ساز و اثرگذار در حوزه فرهنگی و اجتماعی مطرح شود نشان دهنده هنر و توان بالای آن کارگردان است.
محمد کارت برای همه آنانی که سینمای کوتاه و مستند را جدی دنبال می کنند نامی آشنا بود.
اما فیلم شنای پروانه او را به یکباره از جوانی تازه کار به سطح یک سینمای جدی و دغدغه مند ایران پرتاب کرده است.
شنای پروانه داستان قهرمانی است که هر چند در ابتدا برای نجات برادرش وارد ماجرای تک خطی شده است اما در ادامه به عنوان یک مرام و مسلک برای نجات جامعه معرفی می شود.
قهرمان شنای پروانه آدمی از جنس مردم است و این خود موجب شد تا مردم بخصوص در طبقه متوسط به پایین جامعه بخوبی با اثر ارتباط برقرار کنند.
به نوعی میتوان داستان شنای پروانه را با تغییراتی امروزی شده فیلم قیصر کیمیایی دانست.
همانطور قهرمان فیلم قیصر ناامید از همه و همه کس خود برای گرفتن انتقام برادرش به عرضه مبارزه با بی عدالتی طبقه لاتها در دهه چهل وارد می شود، حجت در شنای پروانه نیز ناامید از مسیرهای قانونی و روال عادی زندگی خود وارد بازی ناخواسته برای کشف حقیقت شده است.
حجت در شنای پروانه کاشف واقعیتی مهم و بزرگ است، آن واقعیت این است که جریان داداشی ها یا همان اراذل و اوباش سابق برخلاف ادعاهایشان بویی از انسانیت و مرام و معرفت نبرده اند.
میزانسن، دکوپاژ و تلفیق خوب نور و تصویر اثری قابل قبول به لحاظ جلوه های بصری ایجاد کرده است.
فیلم ریتم خوبی دارد، نه کند می شود و نه تندی آن مخاطب را اذیت میکند.
کارت بخوبی از پس ساخت اثری استاندارد از نظر فنی بر آمده است.
آنچه که در بین تمام نقدها و سخنان در خصوص فیلم کارت بنظر می رسد گفته نشده و نگارنده می خواهد به آن بپردازد خلا مسئله ای به نام حاکمیت در فیلم است.
حوادث و رویدادهای این فیلم در حالی که در جامعه ای با مختصات ایرانی به ظاهر روی میدهد اما عملا حاکمیت و نمادهای آن هیچ ظهور و بروزی ولو در حد یک چراغ گردان ماشین پلیس هم در اثر ندارد.
ممکن است اینگونه تعبیر شود که کارگردان به دنبال یکه تازی قهرمان در اثر بوده است، اما شواهد دیگری وجود دارد که نشان می دهد که کارگردان اعتباری برای حاکمیت قائل نیست.
به نظر می رسد سازنده با ایجاد خلا حاکمیت خواسته است نشان دهد در این کشور هیچ نظم، قانون و عدالتی وجود ندارد.
در حالی که در فیلم بارها و بارها موقعیت ها و تعلیق هایی شکل میگیرد که حداقل حضور پلیس به عنوان نماد حاکمیت کمترین انتظار از سازنده اثر است اما باز حاکمیت و قانون هیچ نشانی در صحنه ندارند.
در اینکه طبقه ای از افراد لمپن و اراذل و اوباش که پیش از انقلاب همان نام لاتها را یدک میکشیدند متاسفانه در بستر نارضایتی ها اجتماعی و سیاست های نئولیبرالی حاکم بر کشور شکل گرفته اند شکی نیست.
در اینکه این طبقه لمپن ها برای خود قوانین خاصی ایجاد کرده اند و در دایره ای محدود قانون شکنی میکنند هیچ تردیدی وجود ندارد، اما نکته مهم آنجاست که آیا واقعا در جامعه ایرانی اگر فیلم شنای زنی از یک استخر عمومی بصورت قاچاق منتشر شود پلیس جمهوری اسلامی اقدامی انجام نمی دهد؟
آیا اگر در محله ای پنجاه نفر با شمشیر و قمه و اسلحه به منزلی حمله کنند دستگاه قضایی و امنیتی در این کشور هیچ اقدامی ولو در حد یک دستگیری بی خاصیت انجام نمی دهد؟
به نظر می رسد سازنده فیلم با هر نیتی دچار این نکته هستند که در این کشور اثری از قانون و ساختار های برآمده از قانون اساسا یا وجود ندارد یا اگر هم وجود دارد به قدری ناکارآمد است که انتظار اجرای عدالت از آن عبث و بیهوده است.
بازی های خوب و روان بازیگران بخصوص درخشش خیره کننده جواد عزتی مانند همه سال های گذشته، طراحی صحنه و موقعیت های بکر و بدیع، دیالگوهای صریح و شفاف بدون گل درشتی های مصنوعی همگی نشان از اثری سطح بالا دارد هر چند حفره های فیلمنامه نیز گاهی مخاطب را دچار سوال می کند.
در مجموع شنای پروانه اثری قابل قبول به لحاظ فنی و البته قهرمان سازی در سینمای بدون قهرمان امروز ایران است.
اما اصرار عجیبی سازندگان اثر بر نشان دادن جامعه ای عاری از حضور حاکمیت و قانون بیننده را دچار این سوال جدی میکند که بالاخره پروانه در استخر کدام کشور شنا کرده است؟
حبیب میرزایی
انتهای پیام/
دیدگاه شما