
سعید عباسی در گفتوگو با خبرنگار «صبح رزن» با بیان اینکه «در زندگی یا باید زندگی کنی یا بمیری»، شرح داد که چگونه پس از یک واقعه سخت، مصمم شد تا مسیر تازهای برای خود بسازد. وی در جستوجوی راهی برای اثرگذاری بود تا اینکه در لحظه نماز، ایده «کفپوش امنیتی با سنسورهای دزدگیر» به ذهنش خطور کرد. این ایده، سرآغاز مسیر اختراع برای او شد.
اولین دستاورد ملموس وی، ثبت دو اختراع «پریز و دو شاخه چرخشی» و «کفپوش امنیتی با سنسورهای دزدگیر» بود که اولی در سال ۱۳۸۰ و دومی در سال ۱۳۹۰ به ثبت رسید. این موفقیتها، دروازههای تازهای به روی او گشودند. او در سالهای پس از آن، با حضور در جشنوارههایی مانند جشنواره خوارزمی، فنبازار معاونت علمی ریاست جمهوری و جشنوارههای بنیاد نخبگان، موفق به کسب مقامهای متعدد استانی و کشوری شد. از جمله این افتخارات، کسب مقام اول بنیاد نخبگان استان کرمانشاه در سال ۱۳۹۱ بود.
وی در ادامه مسیر علمی خود، موفق به اخذ مدرک لیسانس در رشته الکترونیک و همچنین دریافت دو بورسیه علمی شد: یکی از کشور آلمان در سال ۱۳۹۹ و دیگری از سوئیس در سال ۱۳۹۶. او درباره بورسیه سوئیس توضیح داد: «به جد قصد رفتن داشتم، اما تنها چیزی که قبله ام را حاضرم به خاطرش عوض کنم، مادرم است. تنها کسی که باعث شد من در ایران بمانم، مادرم بود.» این عاطفه عمیق خانوادگی، عامل اصلی ماندن او در وطن و ادامه تلاش در زادگاهش شد.
با این حال، مسیر این مخترع جوان هموار نبود. وی از صحبتهای ناامیدکننده برخی مسئولان میگوید که حتی به او گفته بودند مسیر اختراع، آیندهای برایش نمیسازد. اما سعیدعباسی با پشتکار و ایمان به مسیرش ادامه داد.
وی به جوانان مشتاق توصیه میکند: اختراع مسیری است که میتوانی تخیلاتت را به واقعیت تبدیل کند. هر طرح سادهای را ابتدا ترسیم کنید. اگر توان ساختن را در خود دیدید، انجام بدهید و اگر نه، با تشکیل تیم آن را به انجام برسانید. وقتی به مقصد برسید، دیگران شما را تحسین خواهند کرد. در مسیر زندگی، اولین لبخند را خودتان به خودتان هدیه کنید.
عباسی از موانع عملی و بیمهریهای موجود در مسیر با جزییات بیشتری سخن گفت.وی با اشاره به نبود حمایت مالی واقعی و تسهیلات عملی برای نخبگان بیان کرد: اگر بحث تسهیلات است، فکر نمیکنم کس دیگری هم گرفته باشد. تحصیلات و تقدیرنامههای روی کاغذ زیاد دارم، اما حمایتی که به صورت مالی یا معرفیهای موثر باشد،ندارم. حتی یک بار به رئیس بنیاد نخبگان گفتم: اگر نخبهها نبودند، بنیاد نخبگانی هم نبود.
وی ازگفتگوی تلخ با یکی از مسئولان ارشد سابق حوزه اختراع کشور یاد کرد که مسیر او را اشتباه خوانده بود.
مسئول ارشد حوزه اختراع به سعید عباسی گفت: پسرم مسیرت اشتباه است. این حرف از زبان کسی که در رأس بود واقعا ناامید کننده است.
وی با اشاره به برخورد ناآگاهانه برخی مسئولان که باعث فرار مغزها می شود گفت: دوست داشتم که به او گفته بودند حتی به عنوان آبدارچی هم استخدامش نمیکنند. الان آن فرد در آلمان است. من فقط به عشق مادرم در ایران ماندم.
این مخترع از بیاعتنایی در شهرستان خود نیز گلایه کرد: در شهرستان خودم تا به حال نه تنها از من تقدیر نشده است.
سعید عباسی امروز با نگاهی به گذشته، بر این باور است که همین سختیها و تلخکامیها، ظرفیتهای پنهانش را بیدار کردند. داستان او روایتی است از پایداری، ایمان به ایدههای کوچک و بزرگ و اثبات این جمله که «ما میتوانیم»، اگر تنها اولین قدم را با جسارت برداریم و به ندای درونی خود اعتماد کنیم. او میگوید: «خداوند نیز در کنار این صبر و تلاش، مسیر رشد را هموار خواهد کرد.
انتهای خبر/عل
دیدگاه شما