آخرین اخبار

تاریخ : 15. خرداد 1392 - 5:05   |   کد مطلب: 3271
به بهانه آغاز بیست و پنجمین سال رهبری امام خامنه ای؛
ارزیابی هنر مدیریتی رهبر معظم انقلاب در طول بیست و چهار سال گذشته که انقلاب اسلامی را به سلامت از دل توفان ها عبور داد اگر چه در ده ها کتاب هم نمی گنجد اما در عین حال موضوع مهمی است که نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت.

به گزارش صبح رزن به نقل از جهان، آنهایی که از نزدیک دستی بر تاریخ دارند، از یک بیماری شایع به نام حجاب معاصرت در میان راویان وتحلیل گران تاریخ سخن می گویند. چه بسیار تاریخ دانان وتاریخ نویسانی که درپرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحلیل مهمترین وقایع تاریخی هم عصر خود غفلت ورزیده اند اما رنج ها و مشقت های طاقت فرسایی را برای ضبط و روایت برهه هایی دور از یک دوره تاریخی متحمل شده اند که از ارزش و اعتبار چندانی برخوردار نبوده است. این بیماری، در عصر حاضر به تجربه در آمده و نه تنها گریبان اهل تاریخ، که اهل سیاست، فرهنگ، هنر، دانشگاهها، حوز ه های علمیه، عالمان دینی، رجال مذهبی واصحاب رسانه را نیز در برگرفته است.

این روزها درحالی آغاز بیستمین و پنجمین سال انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای را به عنوان رهبر و سکاندار نظام اسلامی فرا روی داریم که در کمتر برگه تقویم و یا رسانه ومطبوعه ای، از این انتخاب هوشمندانه وسرنوشت ساز نام و یادی به میان می آید.

شاید از آن روست که اهل شعر و ادب و غزل می گویند هر چه ذوق هنری است در توصیف و استعاره و کنایه وتشبیهی است که از هلال و بدر و محاق و مهتاب و گیسوی شب و کمان ابروست و کمتر سخن از خورشید و آفتابی به میان رفته که جهان در پرتو نور آن تجلی یافته است.

به جهت تقریب به ذهن و نه مشابهت، علمای فلسفه وعرفان، تعبیری در توصیف واجب الوجود دارند که می گویند «هو مستور شده ظهوره و هو مخفی لشده وجوده» یعنی ظهور و وجود باری تعالی آن قدر آشکار و محسوس است که از شدت ظهور، از دیدگان مخفی مانده است. به راستی چرا در این سال ها که از ریز و درشت حوادث گفته ایم، از تهدیدات بنیان برافکن سخن رانده ایم و فراز و نشیب های انقلاب را به روایت و تحلیل نشسته ایم و بر عبور از این توفان ها و تلاطم ها بالیده و افتخار کرده ایم، کمتر از تدبیر و هوشیاری و رهبری داهیانه سکاندار نظام اسلامی در دهه دوم و سوم انقلاب سخن به میان آورده ایم، تهدیداتی که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر چه معتقدیم از رهبری امام راحل و معمار این انقلاب الهی نیز به مشتی از خروار بسنده کرده ایم.

درایت حضرت روح الله

یکی از دغدغه های رهبران هر انقلابی ، عصر پس از بنیانگذار آن است . دشمنان هر انقلاب برای نابودی آن ، معمولاً دوران گذار از معمار اصلی انقلاب را نشانه می روند . رحلت امام خمینی (ره) بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در چهاردهم خرداد سال ۶۸ در شرایطی بسیار حساس اتفاق افتاد . تحلیل های دشمنان بر این بود که پایان عمر امام خمینی ، پایان کار انقلاب اسلامی را نیز رقم خواهد زد . آسوشیتدپرس بلافاصله پس از رحلت امام خمینی اعلام کرد : « با رفتن ( امام ) خمینی ، انقلاب اسلامی به پایان رسید" .

اما تدبیر دور اندیشانه امام خمینی ( ره ) برای احیای نظریه ولایت فقیه و تثبیت آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ، بر فرضیات دشمنان خط بطلان کشید . ساعاتی پس از رحلت امام خمینی ، علی رغم فقدان جانسوز این رهبر فرزانه ، مجلس خبرگان در حرکتی مدبرانه و به هنگام ، آیت الله خامنه ای را به عنوان رهبر جدید جمهوری اسلامی معرفی کرد . حضور میلیونی مردم ایران در مراسم تشییع پیکر مطهر امام خمینی (ره) و حمایت بی دریغ آنها از انتخاب مقام معظم رهبری ، با طرح شعارهایی مانند : « اطاعت از خامنه ای ، اطاعت از امام است » ، مهر تائیدی بر انتخاب بجا و شایسته مجلس خبرگان رهبری بود .

در نظام جمهوری اسلامی ، نقش رهبری ، کلیدی و بنیادین است . او فردی آگاه به دین ، زمان شناس ، قاطع و با تقوا است که سیاستهای کلان نظام را براساس رهنمودهای اسلام تعیین می کند . به تعبیر حضرت آیت الله خامنه ای : « رهبری یعنی آن نقطه ای که مشکلات لاینحل دولت به دست او حل می شود . او حقیقت را برای مردم روشن و توطئه های دشمن را بر ملا می کند ، به مردم امید می دهد و از تمامیت انقلاب در مقابل توطئه گران دفاع می کند ».

آیت الله خامنه ای در حوزه های علمیه و دوران سخت مبارزه، به بالندگی رسید و به عنوان نویسنده ای متبحر و خطیبی توانا و مجاهدی نستوه از آن پایگاه برخاست و از آغاز نهضت اسلامی ، یار و پیرو راستین امام خمینی بود و در رشته های مختلف علمی بویژه اسلام شناسی ، فقه و تاریخ اسلام صاحب نظر شد . چنانکه امام راحل درباره ایشان فرمود : « جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری می شناسم که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت فقیه جداً جانبداری می کنید . در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی ، از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید ».

یک بررسی کوتاه از مدیریت مقام معظم رهبری ، نشان می دهد که در طول بیست و پنج سال گذشته ، سکاندار کشتی انقلاب اسلامی ، علی رغم توفانهای تند سیاسی در منطقه و جهان ، انقلاب را به سلامت به ساحل نجات رهنمون کرده است . اکنون هوشیاری ، توانمندی و درایت رهبر معظم انقلاب در استمرار راه امام خمینی و ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی ایران در جهان بر کسی پوشیده نیست و دشمنان نظام از این همه درایت و هوشمندی انگشت حیرت به دهان گرفته اند.

حجاب معاصرت

ارزیابی هنر مدیریتی رهبر معظم انقلاب در طول سال های گذشته که انقلاب اسلامی را به سلامت از دل توفان ها عبور داد اگر چه در ده ها کتاب هم نمی گنجد اما در عین حال موضوع مهمی است که نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت. آنهایی که از نزدیک دستی بر تاریخ دارند، از یک بیماری شایع به نام حجاب معاصرت در میان راویان وتحلیل گران تاریخ سخن می گویند. چه بسیار تاریخ دانان وتاریخ نویسانی که درپرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحلیل مهمترین وقایع تاریخی هم عصر خود غفلت ورزیده اند اما رنج ها و مشقت های طاقت فرسایی را برای ضبط و روایت برهه هایی دور از یک دوره تاریخی متحمل شده اند که از ارزش و اعتبار چندانی برخوردار نبوده است. این بیماری، در عصر حاضر به تجربه در آمده و نه تنها گریبان اهل تاریخ، که اهل سیاست، فرهنگ، هنر، دانشگاهها، حوز ه های علمیه، عالمان دینی، رجال مذهبی واصحاب رسانه را نیز در برگرفته است.

خورشید در آینه خورشید

امام بخشی از این بار مسوولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیری بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود: یکی از بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی . . . برادری آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن. . . ازجمله افراد نادری که چون خورشید روشنی می بخشد. . . . متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام. . . عالم به دین و سیاست. . . کسی که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین طنین انداز است. . . سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی در محراب، خطیبی توانا درجمعه و جماعات و راهنمای دلسوز در صحنه انقلاب. . . در حکم آیه شریفه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم. . . من آقای خامنه ای را بزرگ کردم. . . ایشان سرمایه انقلاب هستند. . . ایشان از اجتهادی که لازمه ولایت فقیه می باشد، برخوردارند. . . ایشان الحق شایسته رهبری اند، با بودن آقای خامنه ای شما خلا ء رهبری ندارید و. . . و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانی خود در میان مردمی که دست بیعت به سوی ایشان دراز کرده بودند، فرمود: ما با خدا پیمان بسته ایم راه امام خمینی را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمان هایی که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد.

آرمان هایی چون پیگیری سیاست نه شرقی و نه غربی، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگی دنیای اسلام، وفاداری به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود کفایی کشور، حرکت به سمت استعدادهای جوشان داخلی و ساختن جوانان و اصلی شمردن مسئله فلسطین.

عوامل موثر در سرعت عمل خبرگان

سرعت عمل مجلس خبرگان رهبری در دوره اول در انتصاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای به مقام منیع ولایت و زعامت و رهبری انقلاب اسلامی یک حادثه فوق العاده مهم تاریخی بود. این اقدام که هر چه زمان از آن می گذرد بر ارزش های آن افزوده می گردد، حقیقتی را به اثبات رساند که امروز در محضر قضاوت تاریخ واقع گردیده و امروز که در آستانه بیست و سومین سال آن قرار گرفته ایم نمی توانیم آن را در ظرفیت این مختصر بگنجانیم.

در واقع سه عامل مهم منجر به سرعت عمل مجلس خبرگان در انتخاب رهبر در یک شرایط حساس برای اقدام به یک انتخاب صحیح شد که این سه عامل هرگز جدا از هم نبوده اند، بلکه مانند یک مثلث، سه ضلعی یکپارچه ای را تشکیل داده اند که کاملاً مکمل یکدیگرند که به اختصار به هر یک از این عوامل دخیل ذیلاً اشاره می گردد.

اولین اصل که در این موضوع دخالت داشت وجود نفوذ معنوی و امام راحل بود. همه رجال سیاسی : مذهبی و نخبگان جامعه اعم از علما و فضلا و اهل تقوا بلاشک تحت تأثیر عظمت و قدرت نفوذی معنوی او قرار داشتند، او بر دل ها حاکم بود، او دستاورد سال ها مبارزه بود، همه از دل و جان با او هم پیمان شدند تا رهنمودها و فرامین او را عملیاتی کنند که فرموده بود: «من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.»

پیام های این چنینی در روح اعضای خبرگان رهبری دمیده شده بود و به عزم و اراده و تحرک آنها قدرت بخشیده و سبب شده بود به تعهدات انقلابی، اسلامی، دینی خود به خوبی عمل کنند. از طرفی باید مردم را در غم و اندوه از دست دادن امام و مقتدای شان تسلای خاطر می دادند تا راه، هدف و مقصد او را فراموش نکنند، چرا که فرموده بود: «باید آماده و مهیا باشیم، روزهای حساس و تعیین کننده ای در پیش رو داریم و انقلاب اسلامی هنوز سال ها و ماه های تعیین کننده دیگر در پیش خواهد داشت که واجب است پیشکسوتان جهاد و شهادت در همه صحنه ها حاضر و آماده باشند...» همین روح و اراده معنو ای که بر مجلس خبرگان حاکم بود، برگرفته از معنویت و برکات وجودی امام راحل بود که در تصمیم خبرگان مردم در انتصاب بهترین جانشین موثر واقع گردید.
دومین اصل موثر در این تصمیم، اعضای مجلس خبرگان بودند؛ کسانی که از متن جامعه و توسط مردم برای چنین امری گزینش شده بودند تا از ادامه راه ترسیم شده امام، تخطی صورت نپذیرد. اعضای مجلس خبرگان با خدای خویش و ملت و امام امت پیمان بسته بودند کسی را جایگزین امام خمینی(ره) کنند که همانند او باشد و در عمل از سلامت نفس، صلابت، شجاعت، رحمت، رئوفت، درایت، سیاست، دقت و بصیرت خمینی گونه برخوردار باشد.

مجلس خبرگان که در یک دوره شش ساله در دوران امام راحل آزمون ها و خطاها را تجربه کرده بود، رهنمودهای هشداردهنده سال ۶۲ را آویزه گوش خود کرده بودند، پس باید کسی انتخاب می شد که «بازوی توانمند جمهوری اسلامی»، «آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن» و «حامی مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه» باشد. یعنی کسی را که امام درباره اش فرموده بود: «در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید.» لذا خبرگان به مباحث جلسه صبح خبرگان که بحث شورایی بودن رهبری مطرح شده بود، تمایل نشان نداد، اما همین که سخن از فرد پیش آمد، یکی از نمایندگان از رئیس و نایب رئیس سوال کرد که «چرا نظر امام را نقل نمی کنید؟» با این جمله، چشم ها به نایب رئیس مجلس(هاشمی رفسنجانی) دوخته می شود و همه از او می خواهند که نظر امام راحل را بیان کند. او از راز سر به مهری پرده برداشت و چنین گفت: «در چند مورد حضرت امام در جلسات خصوصی «آقای خامنه ای» را به عنوان رهبر آینده کشور معرفی نمودند.» با ذکر این جمله صلوات مجتهدان عالی رتبه صحن مجلس خبرگان را به لرزه در می آورد و آیت الله العظمی خامنه ای به پشت تریبون می روند و از نمایندگان می خواهند که شخص دیگری را به رهبری برگزینند. ولی نمایندگان با صلوات پی درپی رهبری ایشان را مورد تأیید قرار می دهند. یکی از نمایندگان (آذری قمی) که آتش تندی داشت، معظم له خطاب به او می فرمایند: «اگر من رهبر شوم خود شما حاضرید تبعیت کنید.» آن چهره سرشناس سه بار تأکید می کند و اظهار می دارد ما جان خود را در این راه می گذاریم! اما بعدها او و مواضعش چیز دیگری شد و تاریخ بعدها مشخص کرد که اشاره رفتن انگشت حضرت آقا به سوی او بی حکمت نبوده است.

سومین ضلع این مثلث یکپارچه، شخص حضرت آیت الله العظمی خامنه ای بود که از ویژگی ها و خصوصیات ممتازی برخوردار بود، به دلیل اینکه، معظم له سال ها درس آموخته امام و در سال های مبارزه بسیار خوش نام بود و پس از پیروزی انقلاب نیز حکم مسئولیت های متعددی چون؛ نماینده امام، در شورای انقلاب، نماینده امام در ارتش و سپس شورای عالی دفاع، امام جمعه تهران، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، نماینده مردم در مجلس خبرگان رهبری، رئیس شورای انقلاب فرهنگی و هشت سال ریاست جمهوری را عهده دار بود و طبق قانون اساسی پس از امام، دومین شخصیت انقلاب و نظام شناخته می شد. بالاتر از آن، شخصیت او دارای ابعاد فرهنگی، علمی، فقهی، سیاسی، هنری، عبادی، اقتصادی، اجتماعی، اعتقادی، قرآنی و معنوی بود و البته شخصیت معنوی ایشان بر موارد دیگر غلبه داشت، لذا می بینیم مرتب همگان را به مطالعه دروس اخلاقی دعوت می کردند: «تا آنجا که می توانید با صحیفه سجادیه مأنوس شوید، کتاب بسیار عظیمی است. این که گفته اند زبور آل محمد(ص) است، واقعاً همین طور است، پر از نغمه های معنوی است، دعا و درس است، هم درس اخلاق است و هم درس علم النفس است، هم درس امور اجتماعی است"

معظم له درباره تلاوت و تدبر در آیات قرآن نیز می فرمایند: «قرآن مثل کتاب معمولی نیست که آدم یک بار بخواند. خیلی خوب خواندیم. یاد گرفتیم. بعد ببندیم بگذاریم سر جایش، نه این مثل آب آشامیدنی است، حیات بخش است. همیشه مورد نیاز است، تأثیر آن تدریجی است در طول زمان است، نهایت ندارد، هدایت او آخر ندارد، هرچه شما از قرآن فرابگیرید، باز یک باب دیگری هست که گشوده بشود، گره دیگری است که باز بشود، مجهول دیگری هست که معلوم بشود، قرآن این جوری است. لذا باید دائم قرآن خواند"

معظم له این راه و روش عملی را در زندگی شان نیز داشته و تجربه کرده اند. اهل تقوا و فضیلت او را با معنویتش می شناختند. پس از ۲۵ سال دوران رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای که جریان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی با مشکلات و سختی ها و بحران های عدیده ای رو به رو شد دیدیم که، اما ایشان با همین معنویت و بصیرت دینی بسیار قوی ای که داشت انقلاب را از معبرهای بسیار دشوار عبور داد. و همواره نیز بر معنویت تأکید داشته اند، زمانی که یکی از مبلغان عازم تبلیغ در خارج از کشور بود و از خدمت مقام معظم رهبری توصیه ای خواسته بود، حضرت آقا خطاب به او می فرمایند: «سعی کنید در آنجا مستحبات را دو برابر انجام دهید، چون آنجا برای مصونیت از گناه به تلاش بیشتری نیاز دارید. اگر این کار را انجام دهید وقتی برگشتید، اگر کامل تر نشده باشید، لااقل همان هستید که بودید. چون در آن فرهنگ باید از پادزهر قوی تر استفاده کنید. »

نتیجه ای که گرفته می شود این که؛ روحیه معنوی و تقوامنشی معظم له در هر سه عامل حاکم بود و مجلس خبرگان هم که اعضای آن اهل تقوا و معنویت بودند و از روح ملکوتی امام پیام می گرفتند و وجود برکات معنوی امام هم در مجلس خبرگان حاکم بود، لذا در اسرع وقت جانشین خلف امام یعنی مقام معظم رهبری را انتخاب و به مردم معرفی کردند. بنابراین آنچه که بر سرعت عمل مجلس خبرگان افزود و کارساز بود، «معنویت» حاکم بر فضای جامعه ناشی از برکات وجود امام راحل در آن برهه بود که نقش تعیین کننده در این انتخاب و سرعت انتخاب داشت که الحمدالله هنوز هم جاری و ساری است.

چالش های پس از رهبری

جابه جایی ها در حوزه قدرت، همواره با مشکلات عدیده ای درنظام های سیاسی رایج همراه بوده است، اما با ژرف نگری های امام امت(ره) و درایت و اقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این انتقال قدرت در نظام اسلامی با کم ترین هزینه انجام شد.

به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران سیاسی، معدل عملکرد و هنر مدیریتی و رهبری امام (ره) در برهه زمانی ۶۷ تا ،۶۸ که آخرین سال حیات مادی ایشان بر این کره خاکی بود را می توان با تمام دوران مبارزه و رهبری امام(ره) مقایسه کرد و در واقع سال ،۱۳۶۷ سال شکوفایی و اوج هنرنمایی آن قائد عظیم الشان بود.

در این سال، امام ضمن ترسیم خطوط کلی سیاست ها و خط مشی جمهوری اسلامی ایران در عرصه های سیاسی، فرهنگی و بین المللی، بن بست های موجود در اداره کشور را که جز با ید بیضایی و انگشت اشارت ایشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تکاملی انقلاب را تضمین نماید. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی، عزل منتظری از قائم مقامی رهبری و انهدام باند مهدی هاشمی، تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و حذف مرجعیت از شرایط رهبری، از جمله بن بست هایی بودکه می توانست هر انقلابی را به زانو درآورد، علاوه بر آنکه با صدور حکم قتل سلمان رشدی و گشایش جبهه فرهنگی اسلام در برابر دنیای غرب، دعوت گورباچف و بلوک شرق به اسلام و تاکید مجدد برصلاحیت های آیت الله خامنه ای، سیاست های کلی نهال نوپای انقلاب را ترسیم فرمودند.

رهبر معظم انقلاب در شرایطی سکان هدایت انقلاب را به دست گرفتند که فضای پیش روی ایشان با دوران زعامت امام (ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت علی الاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه کار علمی، فقهی، آموزشی وپرورشی و با تشکیلاتی قوی و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه مرجعیت، از تلاش ها و جانفشانی های مریدانی چون طالقانی ها، بهشتی ها، مطهری ها، خامنه ای ها، هاشمی رفسنجانی ها، مفتح ها، باهنرها، رجایی ها، سعیدی ها، غفاری ها، اندرزگوها، مدنی ها، اشرفی اصفهانی ها، دستغیب ها و. . . بهره برد که این امتیاز در سال های نخستین رهبری آیت الله خامنه ای، به رغم تمامی شایستگی های ایشان، مهیا نبود وسال ها به درازا کشید تا بن مایه های عمیق علمی و قابلیت های شگرف فقهی ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.

مدیریت بحران

حضرت آیت الله خامنه ای در حالی توسط خبرگان این ملت برای رهبری نظام اسلامی برگزیده شد، که کشور آبستن حوادث و مشکلات بسیار بود.

رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت و ملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندان ها سائیده و نشان می دادند. تاسیسات زیربنایی کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلی خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزی کشور به پائین ترین میزان خود رسیده بود و تامین نیازهای اساسی و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدی شده بود.

تنظیم سیاست ها و اولویت های باز سازی کشور با عنوان برنامه اول توسعه اقتصادی کشور از چالش های نفس گیری بود که در اولین سال رهبری ایشان اتفاق افتاد. برنامه ای که به دلیل ماهیت ابزاری و سرمایه ای خود، موجبات بروز برخی ناعدالتی ها و تبعیض ها را فراهم می ساخت اما این امر دلیلی بر سکوت و یا شانه خالی کردن ایشان از زیر بار مسئولیت نبود و بارها ضمن هشدار نسبت به اتخاذ برخی سیاست های اقتصادی، در مواردی از سرعت گرفتن برنامه های موسوم به توسعه اقتصادی به دلیل فشاری که برگرده اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه وارد می آمد، جلوگیری به عمل آوردند.

یکی از مهمترین ویژگی های مقام معظم رهبری به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالی و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانی است. اداره یک جامعه در شرایط عادی، شاید کار دشواری نباشد خصوصا برای مدیران و رهبرانی که از تجربه لازم برای اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندی یک مدیر و یک سکاندار کشتی در شرایطی ظاهر می شود که در لحظات بحرانی و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند.

جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکی از این عقبه های سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر وهوشمندی رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم.

در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهای غربی به خلیج فارس و آغاز درگیری ها، گروه هایی که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم و درک عمیق می دانستند، بامشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبهه ای نظامی به نفع صدام در منطقه شدند تا ناخواسته کشور را درگیر دامی از قبل پهن شده نمایند، اما با هوشیاری و تدبیر رهبری که جنگ صدام و آمریکا را جنگ باطل با باطل نامیدند، انقلاب از دام درگیری با دنیای غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام(!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندی و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.

عبور از دوران فتنه

دوران به قدرت رسیدن طیفی از تجدیدنظرطلبان در دوره موسوم به توسعه سیاسی را باید جزو تلخ ترین و سخت ترین دوران حیات انقلاب اسلامی به شمار آورد. دورانی که شاهد بروز و ظهور فتنه هایی چون قتل های زنجیره ای، شبه کودتای ۱۸ تیر، یکه تازی مطبوعات زنجیره ای و فضای به شدت ملتهب سیاسی کشور بودیم.

قصه تلخ قتل های زنجیره ای با هدف فرمان آتش به سوی نظام طراحی شده بود و تبلیغات گسترده ای که هیچ تناسبی با وزن واقعی آن نداشت و انسان را به یاد ماشین تبلیغاتی گوبلز و هیاهوی دروغین و غلوآمیز تاریخ معاصر چون سوزاندن یهودیان در کوره های آدم سوزی و قتل عام ارامنه توسط دولت عثمانی می انداخت. واقعه ای که به جای ریشه یابی، توسط برخی گروههای فرصت طلب و وابسته، به ریشه سازی کشیده شده بود و محوری ترین شخصیت ها و بنیادی ترین نهادهای نظام را با آتشباری فریب و خدعه و نیرنگ به مسلخ کشانده بودند.

توطئه ای که با هدف دامن زدن به تنازعات داخلی و فراگیر نمودن آتش جنگ داخلی، ارکان نظام اسلامی را نشانه رفته بود که این تهدید بنیان افکن، با سرپنجه تدابیر رهبری، به فرصتی برای پالایش نظام از نیروهای نفوذی و موجب شکل گیری صف بندی جدیدی به نام نیروهای خودی و غیرخودی درجریان های سیاسی کشور گردید.

شکل گیری مطبوعات زنجیره ای که درجهت اجرای پروژه هایی چون نافرمانی مدنی، استحاله از درون، دیپلماسی مسیر ،۲ براندازی خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنی، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانه زنی در بالا، عبور از خاتمی و. . . تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میدان داری رهبری به تسخیر نیروهای نظام درآمدند تا یکی از مستحکم ترین و موثرترین پایگاههای دشمن که عبدالله بن ابی ها در آن موضع گرفته و فروپاشی نظام اسلامی را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشی گردد. برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه هایی چون فشار از پایین و چانه زنی در بالا و یا پروژه فروپاشی از درون، گواهی دیگر بر برخورد امام گونه ایشان بامخاطرات پیش روی انقلاب است. معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند: اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن (ع) و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند: اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالی که برخی به دنبال نقش آفرینی همزمان یلتسینی و گورباچفی هستند. اینها اشتباه اولشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست.

اشتباه چهارمشان این است که ایران یک پارچه، شوروی متشکل از سرزمین های به هم سنجاق شده، نیست و اشتباه پنجم شان هم این است که نقش بی بدیل رهبری در ایران شوخی نیست. تدبیر امام گونه رهبر معظم انقلاب در برخورد با شبه کودتای ۱۸ تیر ،۷۸ تلولو دیگری از هنر رهبری و هدایت ایشان است. حادثه ای که با طراحی نیروهای خارجی و صحنه گردانی اپوزیسیون داخلی و بازیگری گروهی از اراذل و اوباش و تعدادی دانشجونما که بازیچه سیاست بازان حرفه ای شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبیر رهبری، بساط آن برچیده شد تا آرامش و امنیت به جامعه اسلامی مان لبخند زند.

حادثه ۱۱ سپتامبر و متعاقب آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق هم از دیگر بحران هایی بود که نظام ما به سلامت از آن عبور کرد. پس از حادثه ۱۱ سپتامبر و تشکیل ائتلافی موسوم به ائتلاف ضد تروریست و تعیین محورهای شرارت و شعار هر که با ما نیست برماست که با هدف ایجاد رعب و وحشت در ملل مسلمان و تغییر مرزهای دنیای اسلام طراحی شده بود و در برهه ای که قدرت های بزرگی چون روسیه و چین نیز از ترس برخورد، راه مماشات و همراهی را با سواره نظامان صلیبی در پیش گرفته بودند، غرش رعد آسای رهبری در شکستن صفوف جبهه متحد غرب و نشان دادن ریشه تروریسم در زائده چرکینی به نام رژیم صهیونیستی و دولت استکباری آمریکا، بیداری و خیزش دنیای اسلام را در برابر این توطئه شوم به ارمغان آورده است.

در آن روزها، چه بسیار افراد و جریان های سیاسی بودند که در مسیر امواج اغواگرانه رسانه های غربی، برای رفع اتهام از خود و پرهیز از درگیری با آمریکا، پیشنهاد مذاکره وهمراهی با لشکرکشی های آمریکا را می دادند و امروز پس از شکست ها و ناکامی های مستمر آمریکا در منطقه، سرافکنده از آن همه ترس و وحشت و تحلیل های ناروا، سر در گریبان فرو برده اند.

نمی از یم

صیانت از آرای مردم و حفاظت از حقوق و آزادی های مشروع آنان در برابر خود محوری ها و خودکامی های گروههای سیاسی و دفاع از اقلیت در برابر سلطه گری اکثریت، از دیگر هنرهای بی بدیل رهبری است که مانع تمرکز قدرت در یک شخص یا نهاد یا جریان خاص سیاسی شده است، حادثه ای که بنیان آن دربرهه هایی از تاریخ انقلاب توسط حزب کارگزاران و سپس حزب مشارکت پیچیده شد، اما با انگشت اشاره رهبری در هم پیچید.

ارائه تعاریف جدیدی از دموکراسی، مردمسالاری، حقوق بشر، جامعه مدنی و. . . ، که در سایه هوشمندی رهبر معظم انقلاب به دست آمده است، هجمه نظری و ایدئولوژیک شیفتگان نظام لیبرال دموکراسی را به یک فرصت تازه برای نظام اسلامی تبدیل کرد تا از بطن آن مفاهیم بلندی چون مردمسالاری دینی، جامعه مدنی نبوی و اصولگرایی اصلاح طلبانه، در خدمت تحکیم مبانی انقلاب اسلامی خلق شود.

مروری گذرا برفراز و نشیب ها و تهدید و توطئه های صورت گرفته در بیست و پنج سال گذشته، گواهی براین مدعاست که حجاب معاصرت باعث گردیده تا تنها نمی از یم ویژگی ها و ظرفیت های شگرف حضرت آیت الله خامنه ای را با پوست و گوشت خود احساس کرده باشیم.

تسلط و احاطه بی نظیر معظم له براموری همچون مسایل نظامی، تهدیدات دشمنان، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، نیازهای نسل جوان، مطالبات و نیازهای دانشگاهها، بایسته های حوزه های علمیه، شناخت دغدغه های نیروهای انقلاب و درک شایسته از بایسته های نظام اسلامی و. . . باعث گردیده تا حتی بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند.

هیچ فرد منصفی نمی تواند منکر این مهم شود که دستاوردهای نظام درعرصه هایی چون پیشرفت های هسته ای، موشکی، سلول های بنیادی، تولید داروها و واکسن های مهارکننده بیماری هایی چون ایدز و برخی سرطان ها، ترمیم ضایعات نخاعی، دستیابی به فناوری شبیه سازی، به راه افتادن نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری در حوزه و دانشگاه، دمیده شدن روحیه اعتماد به نفس درجوانان و جوان گرایی و. . . در گرو دغدغه ها و پیگیری های مستمر ایشان صورت گرفته است.

معظم له در جمع دانشجویان کشور به صراحت فرمودند: اگر بودجه بندی کشور در دست من بود، مهمترین چیزی که من به عنوان اولویت اول به آن نگاه می کردم، همین مسئله پژوهش بود. امروز دنیا به پژوهش به عنوان زیربنای پیشرفت وتعالی یک جامعه نگاه می کند. از زمان فروپاشی ساختار نظام بین الملل بواسطه سقوط و اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی، منطقه خاورمیانه و رخدادهای جهانی تحولات پرآشوبی را پشت سر گذاشت. در اکثر این تحولات، ایران، یکی از حلقه های کلیدی آن محسوب می شد. عبور از گردونه های بسیار سخت تحولات مرهون تدابیر بسیار هوشمندانه نظام جمهوری اسلامی ایران بود. در واقع بحران ها و رخدادهای متوالی که در طی این سالها برای جمهوری اسلامی ایران رخ داد فوق العاده قابل توجه و بسیار حساس بود.

اگر فضای تصمیم گیری را در سه دسته الف) سازمان یافته و برنامه ریزی شده، ب) استراتژیک، ج) بحرانی تقسیم بندی کنیم، جمهوری اسلامی همواره در فضای بحرانی بسر می برد. بنابراین تصمیم گیری در چنین شرایطی بسیار حساس و نیازمند تصمیم گیران آگاه، هوشمند، مدبر و جامع نگر و شجاع می باشد.

عبور موفقیت آمیز از این بحرانها و تبدیل کردن آنها به فرصت های مغتنم از شاخص های بارز دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بوده است. کنکاش در خصوص این مدیریت موفقیت آمیز نشان می دهد که رهبر معظم انقلاب مهمترین و بیشترین نقش را داشته است.

امروز کسی تردیدی ندارد که مواضع و رویکردهای رهبر معظم انقلاب در خصوص رویدادهای مهمی مانند ۱۱ سپتامبر، حمله آمریکا به افغانستان و عراق، مقدمه سازی برای حمله و سرنگونی جمهوری اسلامی ایران، تحریم ها و فشارهای ارعاب آمیز، دفاع از آرای مردم در انتخابات دهم ریاست جمهوری سال ۸۸ و مهار فتنه ای که کیان نظام اسلامی را هدف قرار داده بود و دهها رخداد دیگر، نه تنها جمهوری اسلامی ایران را از تهدیدات بالقوه و بالفعل دور ساختند بلکه موقعیت و جایگاه ایران را در مراتب قدرت و ثبات چه در بعد داخلی و خارجی به شدت افزایش داده اند.

سبک هدایت و مدیریت تحولات

با نگاهی به ویژگی ها و مختصات واکنش های رهبر معظم انقلاب نسبت به رویدادها و تحولات منطقه ای و بین المللی می توان رمز موفقیت های جمهوری اسلامی ایران در حوزه خارجی و بویژه عبور پیروزمندانه از بحرانها را دریافت. در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:

۱- واکنش واقع گرایانه: یکی از ویژگی های رهبر معظم انقلاب در واکنش به تحولات منطقه ای و جهانی واقع گرایی معظم له است. نمونه ها و مصادیق مختلفی از تحولات در طی این دوران رخ داد که در واکنش به آن دیدگاه و مواضع مختلفی از سوی گروهها و شخصیت های سیاسی مطرح گردید. اکنون که فارغ از فضای پیچیده زمانی آن تحولات شده ایم، آشکار شده است که در صورت عدم تدبیر هوشمندانه رهبر فرزانه و اتکا به مواضع برخی از شخصیت ها و گروههای سیاسی، معلوم نبود که چه پیامدهای منفی متوجه جمهوری اسلامی ایران می گردید. یکی از این نمونه ها حمله آمریکا به عراق برای آزادسازی کویت بود که در آن هنگام برخی از سیاسیون چپ سیاسی کشور پیشنهاد همراهی با صدام علیه آمریکا می دادند. در چنین شرایطی رهبر معظم انقلاب با درک صحیح تحولات منطقه و با معیار اصول گرایی موضع بی طرفی ایران را رسما اعلام کرد. البته این بی طرفی به معنای سکوت در برابر جنایات ناشی از جنگ نبود بلکه در عین حال بی طرفی انتقادی را برگزید. بعدها اسنادی که منتشر شد نشان داد که این جنگ سناریوی تعریف شده آمریکا برای اهداف چند منظوره بود. نمونه دیگر حادثه ۱۱ سپتامبر بود.اکنون که مواضع اتخاذ شده از سوی گروهها و شخصیت های مختلف در آن زمان مورد بررسی قرار می گیرد کاملا نشان می دهد که رویکرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است.

جریانات سیاسی به اصطلاح اصلاح طلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کند و وارد گفتگو با آمریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضد تروریستی شرکت نماید. در حالی که رهبر معظم انقلاب از ظاهر این تحول گذشته و درونی ترین انگیزه این تحولات و روندهای آن را هدف قرار داده بودند و بر این اساس سکان سیاست خارجی کشور را به سمت عدم ائتلاف و مخالفت با سیاست های تهاجمی پس از ۱۱ سپتامبر هدایت کردند. اکنون همه افکار عمومی جهان و حتی در داخل آمریکا نیز به رویکردی که ایران انتخاب کرده بود رسیدند و این نشان دهنده تدبیر و آینده نگری در حوزه دیپلماسی است. در همین راستا اقدام آمریکا علیه افغانستان و سپس علیه صدام نیز جالب توجه است بسیاری در داخل به این اقدامات مثبت می نگریستند و برخی از اصلاح طلبان افراطی نیز پا را فراتر گذاشته و جنگ جدید آمریکا را جنگ تمییز یاد می کردند. با این حال در جریان جنگ آمریکا در خاورمیانه سه پیشنهاد مورد توجه بود: ۱- تعقیب استراتژی انزواطلبی ۲- مدل الحاق و پیوستن به ائتلاف بزرگ ۳- رویکرد بی طرفی مثبت وفعال.

در شرایط چنین گفتمانهایی رهبر معظم انقلاب راهبرد دو لایه ای را اتخاذ کردند که از یک سو به لحاظ دیپلماتیک بی طرف مثبت و فعال اتخاذ شد و از سوی دیگر راهبرد فرصت سازی برای ارتقای منافع ملی مورد توجه قرار گرفت که اکنون آثار و برکات آن را به وضوح مشاهده می کنیم. آنچه در نمونه های بالا ملاحظه شد دقیقا بیانگر واکنش ها و رویکردهای واقع گرایانه نسبت به تحولات منطقه ای و جهانی بوده است.

۲-تشخیص به موقع رویدادها و روندهای سیاسی: دومین ویژگی مهم در مدیریت رهبری معظم انقلاب در حوزه سیاست خارجی است. گفته می شود درک تهدید نقش محوری در نوع واکنش و تصمیم دارد و در واقع درک تهدید متغیری میانجی بین حادثه یا رویداد و واکنش نسبت به آن به شمار می آید.

هر قدر درک و تشخیص رویدادها و روندها واقعی تر و هوشمندانه تر باشد واکنش های اتخاذ شده درست تر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهای به موقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهای سیاسی نقش حیاتی در عبور موفقیت آمیز از بحرانها داشته است. این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبری در خصوص شبیخون فرهنگی در اوایل دهه ،۱۳۷۰ افشای سناریوی یلتسینی کردن ایران (فروپاشی از درون)، افشای سیاست های پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوی اختلاف افکنی بین اقوام و مذاهب ایرانی از یک سو و راه انداختن جنگ شیعی و سنی از سوی دیگر. بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلام هراسی و اسلام ستیزی غرب و . . . نمونه هایی از درک سریع و به موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است.

۳-هدایت دیپلماسی هوشمندانه:شاخص دیگری از مدیریت رهبر معظم انقلاب، هدایت دیپلماسی هوشمندانه در عرصه سیاست خارجی است. در دیپلماسی هوشمندانه، درک صحیحی از تهدیدات و فرصت ها و قوت ها و ضعف ها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهدیدات همواره دیدگاههای مختلفی از سوی جریانات سیاسی وجود داشته و اصرار بر اجرایی شدن آن دیدگاهها بوده است لکن پس از گذشت سالها اکنون به خوبی می توان ملاحظه کرد آن دیدگاهها تا چه میزان ضعیف و غیر عالمانه و عاقلانه بوده است در حالی که اگر هدایت های هوشمندانه مقام رهبری نبود خساراتی جدی بر منافع و مصالح کشور وارد می شد. یکی از مهمترین عرصه های تجلی این دیپلماسی در موضوع هسته ای ایران است. همه متفق القولند که سکان دار اصلی تحولات هسته ای ایران چه در بعد فنی و چه در ابعاد سیاسی و دیپلماتیک آن رهبر معظم انقلاب بوده است. در ابتدای بحران هسته ای که جامعه دو قطبی شده و یک طرف بحث واگذاری و تسلیم را مطرح و دیگری مقابله و جنگ را پیشنهاد می داد، رهبر معظم انقلاب مسیر عقلانی و هوشمندانه ای را اتخاذ کردند که ایران را از آن فضای سنگین بین المللی خارج ساخت. معظم له با پرهیز از افراط گری و تفریط گرایی، متناسب با شرایط که شامل چهار عنصر تهدید، فرصت، قوت و ضعف بوده است، رویکردهای معقولانه و هوشمندانه ای را تجویز می کردند.

اکنون تردیدی نیست که چنانچه مشی و رویکرد و هدایت های معظم له نبود، پرونده هسته ای ایران از دو حال خارج نبود یا کاملا تسلیم محض می شد و یا منهدم می گردید. اما در حال حاضر، نه تنها تسلیم نشدیم بلکه مقاومت بی نظیری را برجای گذاشتیم و به میزان زیادی خصم را از بعد سیاسی و حقوقی و فنی خلع سلاح کردیم و همه اینها مرهون هدایت صحیح و شجاعانه رهبر معظم انقلاب بود.

۴-ترکیب آرمانگرایی و واقع گرایی: مقام معظم رهبری همچون امام راحل آرمانگرایی و واقع بینی را با هم مد نظر قرار می دهد، توانست در عرصه عمل این دو را با هم تلفیق نماید. در سالهای گذشته متاسفانه عده ای عرصه اجرایی کشور را برعهده گرفته بودند که بواسطه ضعف باورها و شدت فشارهای بیرونی آرمانها را فدای واقعیات آن هم واقع گرایی از نوع رئالیستی محض کردند.

در همین حال برخی افراد نیز بودند که توجهی به واقعیات نداشتند و به هر قیمتی و علی رغم شرایط و بسترها، تاکید بر آرمانها می کردند اما رهبر معظم انقلاب فارغ از چنین گفتمانهایی که هر یک به نوبه خود فشارهای سنگینی را وارد می کردند، موضع اعتدال و نگاه توامان آرمانگرایانه - واقع گرایانه داشتند. تاکید معظم له بر سه اصل عزت و حکمت و مصلحت در واقع ترکیب آرمان گرایی و واقع گرایی است.

عزت این است که جامعه و نظام اسلامی در هیچ یک از برخوردهای بین المللی خود نباید طوری حرکت کند که منتهی به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود (۹/۱۱/۶۸) حکمت یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن، هیچ گونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هر آنچه مربوط به سیاست خارجی و ارتباطات جهانی است راه داد. و اما مصلحت یعنی مصلحت انقلاب و این مصلحت همه جانبه است یعنی از رفتار شخصی ما: بخصوص شما: شروع می شود. (۱۸/۴/۷۰)

۵-اصول گرایی در سیاست خارجی:نگاهی به مواضع و رویکردهای مقام معظم رهبری از ۱۳۶۸ تاکنون نشان می دهد که اصول گراترین شخصیت در این عرصه بوده ودر همین حال تنها مانع انفعال و تحجر در جهت گیری خارجی می باشد. در واقع رهبر معظم انقلاب همانطور که خود را وفادار آرمانهای امام راحل (ره) می دانستند در عمل نیز مشی اصولی آن عزیز سفر کرده را حفظ کرده و توسعه دادند. موضع قاطعانه رهبر معظم انقلاب نسبت به آمریکا و استکبار جهانی و حمایت قاطع و صریح از ملل مستضعف و به ویژه فلسطین و ضدیت پایدار نسبت به رژیم صهیونیستی و اعتقاد به صدور و انتقال ارزش های اسلامی همچنان یاد آور مواضع حکیمانه امام راحل (ره) است.

در واقع همانطور که معظم له به همه آحاد مردم و گروههای سیاسی توصیه کردند که مرزهای عقیدتی و ایدئولوژیک باید حفظ شود، خود در عرصه داخلی و خارجی به تمام و کمال رعایت کردند. یادمان نمی رود که بسیاری از جریانات دوم خرداد که خود را حافظ میراث حضرت امام (ره)می دانستند چگونه ارزشها و آرمانهای امام (ره) را حداقل در حوزه خارجی نادیده گرفته بودند. سناریو های تحت عنوان تابوشکنی رابطه با آمریکا، ایدئولوژی زدایی از سیاست خارجی و طرحهای مبنی بر اینکه فلسطین را به خود فلسطینی ها واگذاریم و کاری به اسرائیل غاصب نداشته باشیم عناوینی بود که در طی این سالها مطرح و پیگیری می شد. اما حضور فعال و تعیین کننده رهبر معظم انقلاب در مسند ولایت، باعث شد که این آرمانهای امام (ره) ذبح نگردد. در همین راستا معظم له تاکید داشتند: مقبولیت جهانی بسیار خوب است، اما نه به بهای دست برداشتن از اصول جمهوری اسلامی که هویت ملی و جمعی ماست. (۲۹/۵/۸۲)

اکنون کسی نمی تواند شک نماید که نفوذ و قدرت ایران در منطقه وخیزش مردم مسلمان منطقه با عنوان بیداری اسلامی بواسطه مشی اصول گرایانه که ریشه در منش و رفتار امام راحل (ره) داشت، در سراسر منطقه به شدت تعمیق یافته است. نفوذی که رعب در دل دشمنان ما انداخته است. بیداری مردم مسلمان منطقه که روز به روز گستره بیشتری را به تصرف خود در می آورد، ناشی از مدیریت هوشمندانه و صدور ارزش های انقلاب اسلامی ایران است.

دستاوردهای بی نظیر سیاست خارجی ایران

واقعیت امر این است که موقعیت جمهوری اسلامی ایران در طی سال های اخیر بشدت تحکیم یافته و در کلاس بندی قدرت به رتبه های بالایی دست یافته است. در این جا به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۱-افزایش اقتدار و نفوذ ایران؛ یکی از دستاوردهای مهم هدایت ها و رهنمودهای خارجی رهبر معظم انقلاب، افزایش اقتدار و نفوذ ایران است. اکنون اکثر مقامات سیاسی و نظامی غرب بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران قدرت بلامنازع در خاورمیانه پیدا کرده‌است. رومانو پرودی نخست وزیر سابق ایتالیا در مصاحبه با روزنامه مصری اخبارالیوم گفت که ایران کشور کلیدی در صحنه سیاسی خاورمیانه است. همین موضع را خاویر سولانا معاون هماهنگ کننده سابق سیاست خارجه اتحادیه اروپا مطرح کرد مبنی بر اینکه ایران در جریان بازی قدرت این قدر برگ برنده در دست دارد که به یک قدرت درجه اول در جهان تبدیل شود. مسلما این نفوذ و قدرت جنبه سخت افزاری ندارد. بلکه این نفوذ و اقتدار ناشی از منابع معنوی و دیپلماتیک هوشمندانه ایران و مواضع شجاعانه و عدالت خواهانه و اسلام خواهانه در منطقه است که افکار عمومی منطقه را در سطوح توده‌ای و نخبگی به خودش جذب و جلب کرده است.

موسسه سلطنتی امور بین الملل انگلیس در گزارشی با عنوان ایران، همسایگان و بحرانهای منطقه‌ای نوشت که: آمریکا برای جلوگیری از افزایش قدرت منطقه‌ای ایران به همسایگان آن متوسل شده است. اما ایران با موفقیت در روابط خود با کشورهای همسایه حتی آن دسته از کشورهای عربی و سنی مذهب که از نفوذ آن بیم دارنده سود جسته و به موقعیت قابل توجهی در منطقه رسیده است.

با این حال اکنون هیچ مقامی و تحلیل گری وجود ندارد که به قدرت و نفوذ ایران اذعان نکرده و معتقد

دیدگاه شما