تاریخ : 18. خرداد 1392 - 23:14   |   کد مطلب: 3318
انتخابات به مهم‌ترین موضوع مباحثه و گفت‌وگوی عمومی در کشور تبدیل شده است.

به گزارش صبح رزن،اکنون بدبین‌ترین ناظران هم نمی‌پرسند که آیا مردم در انتخابات شرکت می‌کنند یا نه؟ قبیل این تردید‌ها اکنون به پای دور بودن گوینده از فضای عمومی موجود در کشور نوشته خواهد شد.

سوال مهمی که یک هفته مانده به روز انتخابات تبدیل به دغدغه عمومی شده و محور گفت‌وگوی شهروندان است، این سوال است که به چه کسی با چه مشخصات و ملاک‌هایی رأی بدهیم؟ به عبارت دیگر، اینک وقوع یک حماسه بزرگ، پیش فرض اتفاق روز جمعه 24خرداد تلقی می‌شود و کمتر ناظری تصور می‌کند انتخابات جمعه آینده کم رونق باشد؛ حال آن که پیش از این رصدگران اطلاعاتی بیگانه و برخی طیف‌های نشاندار اپوزیسیون به انضمام جریان فتنه چنین ارزیابی یا القا می‌کردند که فشار اقتصادی تحریم‌ها و برخی بی‌تدبیری‌ها در مواجهه با آن کار خود را کرده و جمهوری اسلامی با سردترین انتخابات در تاریخ خود مواجه خواهد شد.
محاسبه قدرت‌های بیگانه به انضمام اپوزیسیون و جریان فتنه و حلقه انحراف از ماه‌ها پیش این بود که تحریم‌ها و بی‌تدبیری‌ها، حلقه فشار را بر جمهوری اسلامی تنگ‌تر کرده و نظام از یک سو با تهدید تحریم انتخابات مواجه است و از طرف دیگر مجبور است به طیف‌های معارض مختلف کم یا زیاد در خارج یا داخل کشور امتیاز بدهد و عزت و غرور خود را زیر پا بگذارد. اما نظام پایه‌های این محاسبه و برآورد را چه در حوزه مذاکرات هسته‌ای و جنگ سوریه و حمایت از بیداری اسلامی و چه در عرصه سیاست داخلی و رسیدگی به صلاحیت نامزدها به هم زد. به یک معنا هم‌اکنون که هنوز 6 روز تا برگزاری انتخابات فرصت باقی است، نظام 3 هیچ از دشمنان خارجی و پارسنگ‌های داخلی آنها جلو افتاده است. هم اینک نظرسنجی‌ها و ارزیابی‌ها از تصاعد شور و شوق عمومی و احتمال مشارکت بالای 70درصد شهروندان در انتخابات حکایت می‌کند. این ارزیابی قریب‌الوقوع به معنای آن است که مردم زمان‌شناس ما یکجا از تحریم‌های رذالت‌آلود خارجی و جریان فتنه و انحراف داخلی عبور کرده‌اند.

از شروع تابستان 90 که به تدریج پروژه تحریم‌های فلج‌کننده و گزنده و شوک‌آور توسط مقامات وزارت خارجه و خزانه‌داری آمریکا رونمایی شد، معلوم بود آمریکایی‌ها و متحدان صهیونیست و انگلیسی آنها انتخابات مجلس نهم (اسفند90) و ریاست‌جمهوری یازدهم را هدف گرفته‌اند. اولین شوک جدی 6ماه بعد (آذر و دی90) به بازار سکه و طلا و ارز وارد شد تا نتیجه خود را 3ماه بعد در انتخابات مجلس نشان دهد. فتنه‌گران هم در خباثت کم نگذاشته و به تحریم انتخابات پرداختند و در همان دو سه ماهه تشدید فشار اقتصادی، بر فشار سیاسی افزودند. اما در انتخابات ورق برگشت و معلوم شد مردم از انتخابات استقبال کرده و در حال بر جای گذاشتن یکی از رکوردهای بالای شرکت در 9 دوره انتخابات مجلس هستند. به همین دلیل بود که یکی از سران فتنه بعدازظهر همان روز در روستای وادان دماوند پای صندوق رأی رفت تا هم دیده نشود و هم در عین حال مهر به شناسنامه خویش زده و اصطلاحا خود را سفید کرده باشد! او همان کسی بود که از چندماه قبل‌تر به جبهه شرط‌گذاری برای انتخابات مجلس پیوسته اما طرفی نبسته بود.

 

سازمان فتنه که به تصریح گزارش روز 21 مهر 88 (13 اکتبر 2009) روزنامه لس‌آنجلس تایمز مشورت اصلی را برای «تحریم‌های فلج‌کننده و شوک‌آور» به مقامات آمریکایی داده بود، پس از 3 شکست پیاپی در «پای صندوق‌های رأی، خیابان و تحریم انتخابات مجلس» بر آن شد که خود را بازسازی کند و در سیمای ناجی و منجی اقتصادی و میانجی حل چالش‌ خارجی به صحنه برگردد. آنها در بازی رندانه جدید گرد آقای هاشمی جمع شدند با این تصور که شورای نگهبان اگر از عهده خاتمی برآید مجبور است درباره هاشمی منفعل عمل کند و بدین ترتیب فتنه‌گران بتوانند فضا را بشکنند و شرایط را مغلوبه کنند. اما آنها ضربه چهارم را از شورای نگهبان خوردند و به موازات جریان اپوزیسیون و رسانه‌های بیگانه روی موج یاس‌آفرینی و ایجاد دلسردی در افکار عمومی متمرکز شدند. تندرو‌های آنها به برخی نامزدهای اصلاح‌طلب حاضر در میدان، عنوان اصلاح‌طلب قلابی و بدلی و تحریک شده سازمان‌های امنیتی اطلاق کردند و اگر امروز مدعی حمایت از یکی از این نامزدها شوند، مفهومی جز خودخوری و ابراز «غلط‌ کردیم» نخواهد داشت. در عین حال بازگشت دوباره آنها به عرصه را نه به عنوان ابتکار عمل بلکه باید از موضع ناچاری ارزیابی کرد به این معنا که آنان با قطعی دیدن مشارکت حداکثری مردم و تحقق حماسه سعی خواهند کرد از موقعیت انزوا و تقابل با مردم جاخالی داده و همرنگ مردم جلوه کنند. آنها البته در توجیه حامیان تندروتر خود به معضل برخورده‌اند چرا که 4 سال است با گارد قلدری و گردن کلفتی در برابر نظام مواجه می‌شوند و مدتی بعد مجبور می‌شوند برخلاف کری‌خوانی‌ها، از دعاوی خویش عقب‌نشینی کنند. عجالتا این جریان به یک جریان بی‌هویت و فاقد چارچوب و تشخص تبدیل شده است.

 

در حوزه خارجی اولا چند دور مذاکرات انجام شده طی همین دوسال اخیر که آخرین آن در اسلامبول برگزار شد به رصدگران سیاسی و اطلاعاتی غرب این کد قطعی را منتقل کرد که جمهوری اسلامی دچار کمترین تزلزلی در محاسبه نشده بلکه اگر تا پیش از این اندکی خوش‌گمانی به رژیم‌هایی نظیر آمریکا و انگلیس و متحدان آنها داشت، اکنون به مدلی از واقع‌گرایی معطوف به پافشاری قاطعانه بر حقوق خود رسیده است. ثانیا تعمیق مواضع جمهوری اسلامی در حوزه بیداری اسلامی که با برگزاری چندین نشست تخصصی در ایران همراه بود به موازات برگزاری نشست تاریخی سران جنبش عدم تعهد در تهران، به رصدگران غربی خاطرنشان کرد که ایران به جای تردید در راهبرد سیاست خارجی به یقین بیشتر در این‌باره رسیده و در حال توسعه قدرت مشروع- اقتدار- خود در عرصه بین‌الملل است. ثالثا مجموعه تدابیری که جمهوری اسلامی در ماجرای جنگ سوریه به کار بست، این سیگنال مشخص را ارسال کرد که ایران 2013، ایران سال 1981 نیست که مقابل تعدی و تهاجم و فشار دشمن، به دفاع در داخل مرزهای خود تن دهد بلکه به عنوان قدرتی منطقه‌ای و مرکز ثقل محور مقاومت اسلامی، راهبرد مؤثر تهاجم را پیشه کرده و تشدید فشار بر ایران می‌تواند عواقب تلخ‌تری برای قدرت‌های غربی به همراه داشته باشد.

واقعیت این است که از متن پایمردی و دفاع‌مقدس 8 ماهه ملت ایران در سال 88، بیداری اسلامی در مقیاس خاورمیانه جوشید و تیر دشمنان به سوی آنان کمانه کرد و از متن فتنه‌انگیزی و آتش‌افروزی در سوریه، طلیعه تکوین موازنه قدرت جدید در هارتلند جهان (غرب آسیا) رخ نموده است. اکنون پس از 2 سال فشار بی‌امان نه تنها سوریه سقوط نکرده بلکه بحران به کشوری با مختصات ترکیه که دولت آن نقشی غیرمنتظره و سیاه در جنگ سوریه ایفا کرده بود، کمانه کرده است. اما قطعا سهم بزرگ و اصلی از شکست در این جنگ نصیب رژیم صهیونیستی است که دیگر بار قدرت‌نمایی مربع ایران، حزب‌الله، سوریه و عراق را در ابعادی جدیدتر مشاهده می‌کند. اگر هنری کیسینجر به درستی گفت که «بحران سوریه، جنگ جهانی سوم است» بنابراین اکنون باید به پروفسور موشیه معوز از تحلیل‌گران صهیونیست حق داد که بگوید سوریه و عراق و ایران و حزب‌الله در جنگی جهانی بر جبهه معارضین پیروز شده و منطقه استراتژیک القصیر را پاکسازی کرده‌اند. قدرت حزب‌الله این بار بیش از جنگ 33 روزه به چشم آمده که بیانیه کاخ‌سفید اعلام می‌کند «بدیهی است اگر کمک های حزب‌الله و ایران نبود، سوریه به تنهایی نمی‌توانست شهر قصیر را از کنترل مخالفان خارج کند». این روند می‌تواند کمر اسرائیل را حتی در غزه و کرانه باختری و شمال فلسطین اشغالی بشکند. بدین‌ترتیب و به اجمال باید گفت که فتنه‌انگیزی سیاسی و اقتصادی و نظامی، نتیجه‌ای جز انسجام و اقتدار و قاطعیت و جنگندگی بیشتر جبهه مقاومت عاید غرب نکرده است.

استراتژیست‌های متعدد آمریکایی از اتفاقات 12 سال اخیر در خاورمیانه به عنوان جنگ جهانی سوم و چهارم یاد کرده‌اند. افتخار ملت- دولت جمهوری اسلامی آن است که در منطقه‌ای چنین شلوغ و پرتلاطم و پرماجرا، به برگزاری «رزمایش ملی انتخابات» اهتمام دارد و مصمم است قدرت ملی خود را در ابعاد یک حماسه سیاسی بزرگ به رخ دشمنان بکشد. استقبال از چنین اتفاقی در اغلب کشورهای منطقه با ریسکی بزرگ همراه است اما جمهوری اسلامی با اطمینان از عقبه مردمی و اجتماعی خود، نمایش اقتدار مردمی را فرصتی بزرگ در مواجهه با تهدیدهای دشمنان تلقی می‌کند. یک هفته مانده به جشن بزرگ ملی، موضوع همت مردم برای رقم زدن حماسه ای رو کم‌کن قطعی به نظر می‌رسد. هر رأیی که به صندوق‌ها ریخته شود، در زرادخانه اقتدار جمهوری اسلامی انباشته خواهد شد. اینک زمان آن است که با انتخاب بهترین گزینه برای شرایط فعلی از میان نامزدهای تأیید صلاحیت شده، گام تمام‌کننده در ماراتن حماسه انتخابات برداشته شود.

اگر باید سد تحریم‌ها را شکست و از تهدید محاصره اقتصادی، فرصت به فعلیت رساندن استعدادهای موجود را فراهم کرد، و اگر مقصد امنیت و منافع ملی از مسیر گفتمان مقاومت و مجاهدت می‌گذرد، لاجرم باید به شاخص تقوا و شجاعت و استقامت بیش از همیشه بها داد. اگر هم از تدبیر و سخت‌کوشی و مراقبت از اطرافیان و مبارزه با فساد اقتصادی و حل چالش تورم و پرهیز از حاشیه سازی و باج ندادن به دشمنان و امتیازخواهان سخن می‌گوییم که هر یک شاخص مهمی است، می‌توان تمام این مشخصه‌ها را به مثابه دانه‌های تسبیح بر محور «تقوا» جمع کرد. ضعف تقواست که افرادی را وامی‌دارد به طمع و توقع چند رأی بیشتر، واقعیت‌ها و حقایق را زیر پا بگذارند، بی‌انصافی و سیاه‌نمایی کنند، از اصول و منافع ملی تخفیف بدهند، عروسک خیمه‌شب‌بازی باندها باشند و با کوک آنها تنظیم شوند، از نرمش یک طرفه با آمریکا و غرب سخن بگویند و وعده‌های فریبنده ناشدنی بدهند. تقوا و حرّیت است که رجال سیاسی را از حصار تنگ باندها و اطرافیان می‌رهاند و مجال استفاده از توانمندی‌های علمی و کارشناسی و ملی به دولت جدید می‌دهد. آنها که برای قدرت حرص نمی‌زنند و حق را زیر پا نمی‌نهند و از باطل آویزان نمی‌شوند و به اولویت باورها ایمان دارند و در عین حال به اعتبار پاک‌دستی و ساده‌زیستی و امانتداری در عمل نشان می‌دهند که غمخوار معیشت توده‌های مستضعف هستند، در این مسیر اولویت دارند. و صدالبته رئیس‌جمهور جدید باید از همه ظرفیت‌ها و از جمله سایر نامزدهای متعهد بهره گیرد.

دیدگاه شما

کانال خبری تلگرامی صبح رزن