اکنون را -با باری بس گران و طاقت سوز، از اندوهان و تجربه ها و چگونگی رویدادها…- دوست دارم با «عاشورا» نجوا کنم، و در معبر جلیل این حضور عظیم، سر بر آستان لحظه های صیرورت های متعالی نهم، و فیضان آیات عدل را در این منشور خونین لمس کنم، و دردهای تراکم یافته در استخوان انسان محروم و مظلوم را، و مظلومیت تعالیم مغفول و مکتوم را، با فریاد بازگویم، و همهی بیدادهایی را که بر ستمدیدگان رفته است و می رود -دوباره- در گوش «عاشورا» زمزمه کنم، و خون دلی را که بر گونه های انسان بی پناه روانست بر «لوح عاشورا» بنگارم… و لحظه هایی در جاذبهی این حضور شگرف انسانیت محو گردم:
عاشورا حضور شگرف انسانیت است، در هرجا و هر روز…
عاشورا مائدهی بزرگ روح انسان است، در تداوم اعصار…
عاشورا محتوای راستین زمان است، در ملکوت زمین…
عاشورا ضربان قلب خورشید است، در سینهی خاک…
عاشورا صیرورت روح کلی است، در تکاپوی پرشکوه تکلیف…
عاشورا تجسم اعلای وجدان بزرگ است، در دادگاه روزگار…
عاشورا ذات متعالی ارزش است، در مقیاس ها، هر مقیاس…
عاشورا عظمت سرشاری لحظه هاست، در فوران بزرگ سپیده…
عاشورا حضور نور است، در سیطرهی بی امان ظلمت…
عاشورا صلابت شجاعت انسان است، در تجلیگاه ایمان…
عاشورا جاری سیال مناجات است، در محراب اندیشه…
عاشورا طواف خون است، در احرام فریاد…
عاشورا تجلی کعبه است، در میقات خون…
عاشورا بلوغ روز است، در استلام آفتاب…
عاشورا شفق خونبار است، در فجر آگاهی…
عاشورا روح توفانگر عدالت است، در کالبد آفاق…
عاشورا بارش خونین لحظه هاست، بر ارواح خروشان…
عاشورا نقش بیدار گذرهاست، در کاروان دراز آهنگ زندگی ها و عبورها…
عاشورا نجوای بزرگ صخره هاست، در دشت ها و هامونها…
عاشورا بازخوان تورات و انجیل و زبور است، در معبد اقدام…
عاشورا ترتیل آیات قرآن است، در الواح ابدیت…
عاشورا دژ نگهبانی تعالیم وحی است، در آفاق زمان ها…
عاشورا خون خداست، جاری در رگ های تنزیل…
عاشورا اعلان «ان الله یأمر بالعدل» است، و پشتوانهی «لیقوم الناس بالقسط»…
عاشورا حنجرهی خونین کوه «حرا»ست، در ستیغ ابلاغ…
عاشورا درگیری دوبارهی محمد(ص) است، با جاهلیت بنی امیه و شرک قریش…
عاشورا تجدید مطلع رجزهای «بدر» است و «حنین»…
عاشورا خط بطلان است بر موجودیت دوبارهی «احزاب» و «خیبر»…
عاشورا انفجار نماز است در شهادت، و انفجار شهادت است در نماز…
عاشورا راز حب ازلی است، در افشایی شکوهمند…
عاشورا قتلگاه اشباح توحید است، در مصاف تجسم شرک…
عاشورا تبلور شکوهزاد جاودانگی حق است، در تباهستان نابود باطل…
عاشورا نمازشب یازدهم است، در سکوت خروشان خیمه های سوزان…
عاشورا هشدار خونین حسینیه هاست، در معبر اقوام…
عاشورا رمز بقای اسلام است و برقراری آیین حق (حسین منی و انا من حسین)…
عاشورا خروش تندر آسای «عدل» است، در کلیت ناچیز کاخ دمشق، و سپس کلیت ناچیز همهی کاخها و قدرت ها…
عاشورا نفی همهی ستم ها و پلیدی ها و پستیها و فجورها و ظلم ها و حق کشیهاست، به هر نام و در هر عملکرد…
عاشورا فریادگستر انسان های مظلوم است، در همهی تاریخ…
عاشورا غمگسار سترگ یتیمان و کوخ نشینان است، در هر جای زمین…
عاشورا دست نوازش انسانیت است، بر سر بی پناهان…
عاشورا رواق سرخ حماسه است، در تاریکستان سیاهی و بیداد…
عاشورا قلب تپنده دادخواهان است، در محکمهی بشریت…
عاشورا طنین بلند پیروزی است، در گوش آبادیها…
عاشورا شهادتی است تابیده، بر چکادهای افراشتهی پیروزی…
عاشورا «رسالتی» است بزرگ، بر دوش «اسارتی» رهایی بخش…
عاشورا خروش طنین افکن آزادگی است، در زندگی…
عاشورا زنده کننده اسلام است، و اسلام زنده شدهی عاشورا…
عاشورا بانگ رسای همهی انسان هاست، در همهی تاریخ، از همهی حنجره های پاک و خدایی…
عاشورا آبروی نمازگراران است و عزت مسلمانان…
و سرانجام، عاشورا رکن کعبه است، و پایهی قبله و عماد امت، و حیات قرآن، و روح نماز، و بقای حج، و صفای صفا و مروه، و جان مشعر و منی…
و عاشورا هدیهی اسلام است به بشریت و تاریخ…
آری، عاشورا از لحظهی آغارین خویش، یعنی ترک «مکه» در روز «ترویه» زلزله ای خروشناک و گسترده بود، که معیارها را دگرگون کرد، و پرچم رسالتی بزرگ را برافراشت، و مرزهای صیانت قرآن را استوار گردانید، و بنیاد جامعهی منحرف اسلامی آن روز را به لرزه درآورد…
محمدرضاحکیمی
دیدگاه شما