آخرین اخبار

تاریخ : 20. شهريور 1391 - 12:13   |   کد مطلب: 832
رامین شمسایی

۱- نبرد تاریخی گفتمان حق و باطل: سابقه جنگ میان دو جبهه حق و باطل از زمانی دور و از ابتدای خلقت آدمی قابل پیگیری است، در این جنگ هر یک از طرفین در طول تاریخ خود را به ابزار و فنونی مجهز ساخته‌اند و با ابزارهایی نوین‌تر به جنگ یکدیگر رفته‌اند. این جنگ تاریخی همواره با نقاط عطفی همراه بوده است، وقوع انقلاب صنعتی و رنسانس در اروپا یکی از مهم‌ترین نقاط عطف جبهه باطل و وقوع انقلاب اسلامی یکی از مهم‌ترین نقاط عطف جبهه حق بوده است. تا جایی که می‌توان گفت در عصر حاضر گفتمان غربی، جبهه باطل و گفتمان انقلاب اسلامی، جبهه حق را نمایندگی می‌کنند. 

۲- تحلیل جهان‌بینی سکولار غربی‌ها: برای نقد جهان‌بینی غربی ابتدا باید چیستی جهان‌بینی را بررسی کرد و سپس روند شکل‌گیری جهان‌بینی غربی را مورد مطالعه قرار داد. جهان‌بینی توصیف جهان و توصیف «هست» و «نیست‌ها» است، جهان‌بینی یعنی از چه زاویه‌ای به جهان نگاه شود. بر مبنای این «هست» و «نیست»‌هایی که در جهان‌بینی مشخص می‌شود، باید و نبایدهایی شکل می‌گیرد که ایدئولوژی یا مکتب نام دارد و در واقع دستورات عملی آن جهان‌بینی است. 

شکل‌گیری جهان‌بینی غربی (که جبهه باطل را نمایندگی می‌کند) پیوستگی بسیاری با وقوع رنسانس در اروپا دارد. در دوران حاکمیت کلیسا درغرب، به دلیل تحریف‌هایی که در مسیحیت شده است، بعضا آموزه‌های کلیسا عقل‌گریز و عقل‌ستیز بودند و بعضاً بدتر از آن کشیشان مسیحی هرچه را که برداشت آنها از دین بود یا منفعت آنها را بر آورده می‌ساخت، تحت عنوان دین به مردم تحمیل می‌کردند و هرگونه سرپیچی از این احکام را با اشد مجازات پاسخ می‌دادند. وجود دادگاه‌های تفتیش عقاید، پیش‌فروش زمین‌های بهشت، مبارزه با علوم نوین و. . . همه و همه جامعه آن روز اروپا را به دین بدبین کرده بود.
لذا بعد از وقوع رنسانس مردم و روشنفکران به سوی مکاتبی گرایش پیدا کردند که به نوعی دین(البته دینی که کشیشان مسیحی به آنها معرفی کرده بودند) در آنها فاکتور گرفته شده باشد و حضور حداقلی دین در جامعه را با خود به همراه داشته باشد. 

گفتمان غربی پس از رنسانس نوعی جهان‌بینی سکولار دارد، غرب پس از وقوع رنسانس اساس جهان‌بینی خود را بر «عقل خودبنیاد» گذاشت. این جهان‌بینی با حذف دین از صحنه‌های اجتماعی به «عقل خود بنیادجمعی» تکیه کرد و توسعه خود را بر این مبنا گذاشته است. جهان‌بینی سکولار که «بهره وری مادی بیشتر» مبنای اصلی آن قرار گرفت و اخلاق و معنویت به عنوان ابزاری برای رسیدن به بهره‌وری مادی بیشتر تعریف شد. بدیهی است که در چنین شرایطی انحطاط معنوی و اخلاقی روز به روز بیشتر می‌شود و همین مسئله باعث شده است غرب در عصر حاضر با بحران‌های فرهنگی اجتماعی و سیاسی بسیاری مواجه شود. 

۳- بن بست استراتژیک برای غرب: وضعیت بن بست واری که امروزه در غرب شاهد آن هستیم، نتیجه این نوع جهان‌بینی و نگرش به جهان است. غرب مدت‌هاست حرف جدیدی برای زدن ندارد چراکه جهان‌بینی او به یک بن بست استراتژیک گرفتار آمده و شکست جهان‌بینی سکولار در حال عیان شدن است. هرچند که غرب در چند سال گذشته پیشرفت‌های مادی داشته است اما باید دانست که شکست ناشی از جهان‌بینی زمان بر است و غرب امروز پس از چند قرن شکست نوع نگرش خود به انسان و جهان را مشاهده می‌کند. 

همانگونه که مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاه‌ها می‌فرمایند: « قضیه، قضیه‌ای بنیانی است. خطاهای بنیانی وجود دارد. آنچه که امروز دارد اتفاق می‌افتد، ناشی از خطای در نگاه فلسفی و بنیانی و فکر غرب نسبت به جهان و انسان است؛ خطای در جهان‌بینی است. البته اینجور خطاها، مثل خطاهای تاکتیکی تأثیراتش سریع نیست؛ مثل خطاهای راهبردی، تأثیراتش میان‌مدت نیست؛ این خطاها تأثیراتش بلندمدت است. بعد از دو سه قرن، این خطاها دارد خودش را نشان می‌دهد؛ و بدانید که اینها را زمین خواهد زد.»

دیدگاه شما