به گزارش صبح رزن به نقل از فارس، «سایروس مکگلدریک» مسلمان آمریکایی با نسب ایرانی-ایرلندی است. وی که فارغالتحصیل رشته مطالعات خاورمیانه از دانشگاه کلمبیاست هماکنون با شورای روابط اسلام و آمریکا همکاری دارد. شورای مذکور از بزرگترین سازمانهای اسلامی در آمریکا است و در ۳۳ ایالت آمریکا شعبه دارد. «کیلب موپین» نیز یکی از فعالین سیاسی و روزنامهنگاران آمریکاییست. موپین از جمله افرادی است که به طور مستقیم در جنبش اشغال والاستریت حضور داشته و از نزدیک با فضای اعتراضات مدنی جامعه آمریکایی ارتباط دارد. خبرگزاری فارس در مصاحبهای با این دو فعال سیاسی آمریکایی در خصوص موضوعاتی همچون اسلامهراسی و اقدامات دولت آمریکا در تخریب دیدگاه افکار عمومی آمریکا نسبت به مردم ایران به مصاحبه پرداخته است.
* ممکن است خود را معرفی کنید و در مورد فعالیتهای خود توضیح دهید.
موپین: بنده کیلب موپین روزنامهنگار و فعال سیاسی در آمریکا هستم. در سال ۲۰۱۱ در جنبش اشغال والاستریت به طور مستقیم شرکت داشتم و همواره از مخالفت با جنگ و نظامیگری و جرائمی که رژیم اسرائیل مرتکب آنها میشود حمایت میکنم. در حال حاضر به ایران آمدهام تا از این حرکت پشتیبانی کنم. بنده در نیویورک ساکن هستم. شهری که میتوان آن را به عنوان مرکز صهیونیسم جهانی خواند. با اطمینان میتوانم ادعا کنم که صهیونیستها به دقت ایران را تحت نظر دارند و آن را مورد بررسی قرار میدهند و به قشر جوان در ایران توجه ویژه دارند. آنها همه تلاش خود را برای سلطه بر این کشور به کار میبرند.
اگر به سوریه و لیبی نگاه کنیم شاهد فاجعه جنگ داخلی و مشکلات مهاجران و پناهجویان در آنجا میشویم. صهیونیستها اگر میتوانستد به دنبال ایجاد همین قائله در ایران هم بودند. خرابی، مرگ و هرج و مرج چیزی است که آنها به دنبالش هستند. در هیچ جای جهان آنها منادی صلح، ثبات و دموکراسی- یعنی آنچه که وقتی میخواهند در جایی مداخله نظامی کنند وعده آن را میدهند- نبودهاند. از آنجایی که من یک آمریکایی هستم و در آمریکا زندگی میکنم نسبت به مخالفت با جرائمی که دولت آمریکا مرتکب میشود بیشتر احساس مسئولیت میکنم. به همین خاطر هم اکنون به ایران آمدم تا در مخالفت با همه جنگهای که غرب در آنها دخیل است و همه جرائم صهیونیستی و حمایت آمریکا از آن در کنار جمهوری اسلامی قرار گیرم.
گلدریک: بنده هم سایروس گلدریک هستم. من در آمریکا به دنیا آمده و بزرگ شدهام. کارهای من به طور ویژه روی مسائل اسلامی تمرکز دارد. اولویت نخست کارهای من به مخالفت با جنگ اختصاص دارد و علاوه بر جنگ آمریکا در افغانستان و عراق، در مورد جنگهای دیگری که آمریکا در آنها مشارکت داشته و کمتر پوشش داده شده نیز کار کردهام. چندین سال نیز با شورای آمریکایی روابط اسلام و آمریکا همکاری کردهام. این شورا عمدتا روی موارد تبعیض مذهبی علیه مسلمانان در آمریکا کار میکند. بنده همچنین با کمپین ملی آزادی مسلمانانی که برای جرائم سیاسی در آمریکا زندانی شدهاند، همکاری میکنم. در حال حاضر تمرکز کاری خودم را به طور عمده روی وضعیت جوانان مسلمانان در آمریکا قرار دادهام. مسلمانان در آمریکا با چالشهای متعددی رو به رو هستند.
* رئیسجمهور پیشین آمریکا ایران را به عنوان یکی از سه کشور محور شرارت معرفی کرد. اکنون که شما چند روز است در این کشور هستید، ایران را چگونه میبینید؟
گلدریک: معرفی ایران به عنوان محور شرارت، حتی در همان زمانیکه این ایده مطرح شد نیز از نظر عمده کشورها مضحک به نظر میرسید. در خود آمریکا هم دموکراتها با این نظر مخالف بودند و عمده مردم عادی نیز این حرف بوش را احمقانه میدانستند. ما میدانیم که هر چه بوش میگفت دروغی بیش نبود. باید اعتراف کنم که ایران کشور بسیار زیبایی است و مردم آن بسیار مهربان و مهماننواز هستند. هم اکنون که ایران را دیدم بیشتر اطمینان حاصل کردم که سخنان رهبران ایران علیه امپریالیسم و صهیونیسم از روی خشم نیست، بلکه نیت خیری پشت آن نهفته است و ناشی از خیرخواهی برای دیگران است.
موپین: اولین روزی که به تهران رسیدم در فرصت کوتاهی که داشتم در پارک لاله قدم زدم. فضای آرام و صلحآمیز آن برای من قابل باور نبود. آمریکا در مورد فضای جامعه خود موج تبلیغاتی بزرگی به راه انداخته است. اما حقیقت با این تبلیغات فاصله دارد. مردم آمریکا در ترس و اضطراب زندگی میکنند. افراد به یکدیگر اعتماد ندارند. مردم در ایالات متحده از امنیت کافی برخوردار نیستند. افزون بر این نرخ بیکاری در آمریکا بخصوص در میان جوانان بسیار بالا است. جوانان همواره در مورد آینده خود نگران هستند. بسیاری از جوانان تا ۳۰ سالگی مجبور هستند با والدین خود زندگی کنند زیرا نمیتوانند شغلی ثابت بدست آورند، اما جامعه ایران در نگاه اول به نظر من بسیار آرام آمد. من از کشوری آمدهام که با سیاستهای خود از جمله حمایت از رژیم سابق ایران، حمایت از منافقین تروریست و تحریمهای ظالمانه مسئول مرگ هزاران ایرانی است و این من را خجالت زده میکند که با این حال در ایران با مهماننوازی مواجه شدم. وقتی آرامش جاری در جامعه ایرانی را در پارک لاله دیدم، متوجه شدم این همان چیزیست که صهیونیستها و امپریالیسم میخواهند از ایران بگیرند. وقتی به سوریه، عراق و لیبی نگاه میکنیم چیزی به جز آشوب، جنگ، مرگ و آوارگی نمیبینیم. این همان چیزیست که آنها به ارمغان آوردهاند. آنها خواهان هرج و مرج دائم هستند.
وقتی آنها میبینند که در جامعه ایران مردم از امنیت برخوردارند، وقتی میبینند نمیتوانند در ایران شرکت نفتی داشته باشند، همه تلاششان را به کار میبرند تا این وضعیت را بر هم بزنند. آنها استقلال دیگران را برنمیتابند و همیشه میخواهند که همه در وضعیت بدبختی و هرج و مرج نگه داشته شوند و به آنها وابسته باشند تا بانکها و موسسات غربی بتوانند بر آنها سلطه پیدا کنند. آنها بدنبال این هستند که این سلطهگری را به واقعیت غالب در جهان تبدیل کنند.
امروزه در آمریکا شاهد تعطیل شدن بیمارستانها، ایستگاههای آتشنشانی و مدارس هستیم. اما در مقابل، هر روز ۱۸میلیون دلار از پول مالیاتهایی که مردم پرداخت کردهاند به تجهیز ارتش اسرائیل اختصاص پیدا میکند. مردم آمریکا احساس میکنند که نمیتوانند به سیاستمداران خود اعتماد کنند. بسیاری از مردم زمانی که اوباما به ریاستجمهوری برگزیده شد هیجان زده شدند، اما مرور زمان نشان داد که هیچ چیزی تغییر نکرده است. وقتی مردم آمریکا در مورد رهبران سیاسی کشورشان صحبت میکنند همواره سخنان آنها طعنهآمیز است اما در ایران مردم نسبت به سیاستمداران خود بویژه مقام رهبری با تحسین و تایید حرف میزنند.
به عنوان کسی که در غرب زندگی میکند تا کنون چیزی ندیده بودم. مردم غرب رهبران کشورهای خود را لایق اعتماد نمیبینند. در غرب همه چیز مادی است، همه چیز در مورد پول است. در غرب هیچ ارزش و احترامی برای انسانیت قائل نیستند. قبل از اینکه به اینجا بیایم یکی از دوستانم گفت که سفر به ایران اشتباه بزرگی است. در غرب تبلیغات گستردهای علیه ایران به راه انداختهاند. مثلا در مورد تضییع حقوق زنان در ایران حرفهای زیادی در غرب زده میشود، اما متوجه شدهام که اکثریت دانشجویان ایرانی را زنان تشکیل میدهند. اینها حقایقی در مورد جامعه ایران است که مردم غرب باید از آن اطلاع پیدا کنند. از اینکه برای این سفر دعوت شدم بسیار خوشحالم. چیزهای زیادی در اینجا آموختم و هنوز چیزهای دیگری هم وجود دارد که باید بیاموزم. با حضور در ایران فهمیدم که از این کشور چیز زیادی نمیدانستم. زندگی در غرب باعث میشود که انسان به طور مداوم در معرض رسانههای صهیونیستی قرار گیرد. از این نظر سفر به ایران بسیار مهم است.
گلدریک: ایران محور شرارت نیست، اسرائیل، خود محور شرارت است.
* شما از مهماننوازی ایرانیها صحبت کردید. اگر یک ایرانی یا در کل یک مسلمان خارجی به آمریکا سفر کند با چه برخوردی مواجه میشود؟
موپین: من در بروکلین نیویورک زندگی میکنم. در رمضان گذشته شاهد یه حادثه ناگوار بودم. زمانیکه تعدادی از مسلمانان که برای اقامه نماز صبح عازم مسجدی در آن نزدیکی بودند، با برخورد نامناسب و زننده تعدادی از جوانان صهیونیست مواجه شدند. این جوانان در راه به آنها تخممرغ پرتاب میکردند. همان شب عدهای دیگر دور تا دور مسجد پرچمهای اسرائیل را نصب کردند. مسلمانان به پلیس زنگ زدند و مسببین این ماجرا دستگیر شدند اما پس از آن بدون مجازات آزاد شدند. اداره پلیس نیویورک که کارویژه آن جلوگیری از بروز حوادث مجرمانه در شهر است در تلآویو دفتر دارد. بخشی از برنامه آموزشی آنها تماشای یک فیلم ضداسلامی است. اداره پلیس نیویورک رسما تبدیل به یک نیروی مبارزه با مسلمانان شده است. آنها اینگونه آموزش میبینند که مسلمانها دشمن ما هستند و باید از آنها ترسید و این مسئله به طور واضح در جامعه آمریکا دیده میشود.
وقتی مسلمانان در روز قدس برای حمایت از فلسطینیان به خیابانها میآیند، رفتار پلیس با آنها بسیار خصمانه است. در این روز نیروهای پلیس تجمع مسلمانان را احاطه میکنند و اجازه نمیدهند دیگران به آنها بپیوندند و آنها را پراکنده میکنند. آمریکا همواره سعی دارد این افسانه را تولید و بازتولید کند که آمریکا در خطر حملات تروریستی مسلمانان قرار دارد و مسلمانان به دنبال کشتن آمریکاییها هستند. به همین دلیل همیشه باید از دولت و اقدامات آن حمایت کنیم و اسرائیل را تقدیس کنیم. این یه افسانه و دروغ است که در جامعه آمریکا نهادینه شده است. امپریالیسم کاملا اوضاع سیاسی ایران را تحت نظر دارد. آنها به دنبال ایجاد هرگونه بیثباتی ممکن در ایران هستند. و دوست دارند آنچه که در لیبی و سوریه وجود دارد در ایران هم پیاده شود. توجه غرب به طور ویژه روی نسل جوان ایران است.
گلدریک: سیاست آمریکا روی نحوه نگاه جامعه آمریکا به مسلمانان تاثیر مستقیم داشته است. این سیاستها بر پایه نژادپرستی بنیان شده است. هم اکنون ۱۳ سال از حوادث ۱۱ سپتامبر گذشته اما اسلامهراسی در جامعه آمریکا دو تا سه برابر بیشتر از اسلامهراسی یک ماه بعد از حوادث مذکور شده است. در سال ۲۰۰۱ حدود ۲۵درصد از مردم آمریکا نگاه منفی نسبت به مسلمانان داشتند، اما هماکنون این آمار به ۶۵درصد رسیده است. مخالفت و بعضا تنفری که میان مردم آمریکا از مسلمانان شکل گرفته به هیچ وجه بر پایه علم و آگاهی نیست.
* دولت آمریکا به چه طریقی سعی کرده است که اسلامهراسی را در جامعه نهادینه کند؟
گلدریک: اسلامهراسی تبدیل به فرهنگ در آمریکا شده است. اخباری که از طریق رسانهها منتشر میشود یکی از آشکارترین ابزارها برای گسترش اسلامهراسی در جامعه است. آمریکا این حرکت را از زمانی که انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد، آغاز کرده است. به محض پیروزی انقلاب و خروج شاه از ایران مسلمانان به عنوان بازیگر بد جلوه داده شدند. آیتالله خمینی چهرهای معرفی شد که همه باید از آن بترسند و این روند تا زمان حاضر ادامه پیدا کرده است. در مورد حرکتهای مقاومتجویانه در سایر نقاط جهان نیز جهتگیریها به همین ترتیب است. هالیوود نیز با فیلمها و سریالهای خود این جریان تقویت میکند. سریالهایی که در تلویزیون آمریکا به نمایش در میآید مثل سریال «هوملند» و «۲۴» اینگونه وانمود میکنند که دولت آمریکا به دنبال دفع تهدید مسلمانان علیه آمریکا هستند.
زمانیکه من برای اولین بار با پاسپورت آمریکایی خود به ایران سفر کردم، رفتار ماموران ایرانی در فرودگاه با من به مراتب بهتر از رفتار ماموران آمریکایی در فرودگاه نیویورک با من بود. وقتی به نیویورک برگردم، ۳ تا ۴ ساعت در مورد فعالیتهای خودم در ایران مورد بازجویی قرار خواهم گرفت. آنها تلفن همراه من را ضبط خواهند کرد و لیست تماسهای من را بررسی خواهند کرد. همه این رفتارها در حالی صورت میگیرد که من شهروند آمریکا هستم و در این کشور به دنیا آمده و بزرگ شدهام.
دیدگاه شما