به گزارش صبح رزن به نقل از خبرگزاری تسنیم از اصفهان، احمد یوسفزاده شامگاه پنجشنبه در چهارمین سلسله نشستهای کافه کتاب در خانه انقلاب اسلامی اظهار داشت: تقریظ مقام معظم رهبری بر این کتاب سبب شد که هزاران گام را یکشبه بردارم، در دیدار با مقام معظم رهبری ایشان گفتند که کتابهای بسیاری مطالعه کردهاند ولی برخی از آنها امتیازاتی دارد و این کتاب نیز جزو همان کتابها است.
وی با بیان اینکه در نمایشگاه کتاب بیش از 10هزار جلد از این کتاب به فروش رسید، افزود: برای جامعهای که دوران جنگ را سپری کرده و قصد الگوسازی دارد تاریخ ادبیات پایداری بسیار مهم است، هدفم از نوشتن این کتاب الگوسازی برای نسل جوان است.
نویسنده کتاب "آن 23 نفر" تصریح کرد: درست است که امروز زایندهرود کمآب است ولی مطمئن هستیم که رود خروشان غیرت در اصفهان و اصفهانی جاری است.
وی خاطرنشان کرد: نباید اینگونه فکر کنیم که نسل دفاع مقدس یک نسل طلایی بود و تمام شد و رفت بلکه این نسل نیز دارای جوانان سلحشور بسیاری است، مقایسه این نسل با نسل قبل و این سخن که دیگر نمیتوان جای قبلیها را پر کرد اشتباه است.
یوسفزاده گفت: صدام پس از شکست سختی که خورده بود دستور داد که اسرای کم سن و سال را جمعآوری کنند تا بتواند با انواع و اقسام شوهای تبلیغاتی از آنها استفاده کند، بردن به شهر بازی، قدم زدن 3نفری جلوی دوربینها در خیابانهای بغداد و غیره از جمله این موارد بود.
وی با بیان "پس از این شوهای تبلیغاتی وارد مرحله نهائی این بازی شدیم" گفت: بدین ترتیب وارد یک کاخ مجلل که حفاظت شدیدی از آن میشد، شدیم و پس از ورود به این کاخ با آمدن یک فرد بههمراه یک دختر نوجوان و بلند شدن افراد حاضر برای این فرد متوجه شدیم که این مرد همان صدام است که به کشورمان تجاوز کرده است.
نویسنده کتاب "آن 23 نفر" افزود: صدام در صحبتهای خود گفت "میدانم که شما را بهزور به جبهه فرستادهاند و من شما را آزاد میکنم تا درس بخوانید و پس از اینکه دکتر و مهندس شدید برای من نامه بفرستید" در آخر مراسم نیز دختر صدام بهنشانه صلح یک شاخه گل سفید به تمام 23 نفر هدیه داد.
ما 23 نفر جلوی تبلیغات صدام را گرفتیم
یوسفزاده با بیان اینکه صدام تمام دنیا را با این تبلیغات پر کرده بود، تصریح کرد: این تبلیغات فرصت بسیار خوبی برای صدام بود تا از این طریق، مردم عراق را از شکستهای متعدد غافل کند، در این میان نیز گروه 23نفره ما تصمیم گرفت که جلوی این تبلیغات را بگیرد.
وی خاطرنشان کرد: یک شب بهبهانه گل یا پوچ بازی کردن دور هم جمع شدیم تا تصمیمی بگیریم که که دیگر اجازه ندهیم عراقیها از ما بهعنوان یک طعمه استفاده کنند، در همین راستا آخرین حرفی که تمام بچهها روی آن اجماع داشتند اعتصاب غذا بود.
وی با ابراز "ملا صالح مترجممان به ما گوشزد کرد که این کار بسیار خطرناکی است" اضافه کرد: ملاصالح همچنین به ما توصیه کرد که هیچ زمانی یک نفر را بهعنوان نماینده معرفی نکنیم و تمام کارهایمان را بهصورت گروهی انجام دهیم.
نویسنده کتاب" آن 23 نفر" گفت: در روز نخست اعتصاب غذا تصمیم گرفتیم که خواستههایمان را با ابووقاص رئیس زندان مطرح نکنیم و تنها با ژنرال غدوری بالاترین مقام عراقی و مسئول اسرای ایرانی در میان بگذاریم، ابووقاص پس از شنیدن اعتصاب غذا به ما هشدار داد که حکم اعتصاب در عراق اعدام است.
وی افزود: ابووقاص گفت اگر کسی تا نیم ساعت دیگر غذایش را نخورد زیر آب جوش میرود و ما نیز ترسیده بودیم، پس از اینکه رئیس زندان دید که غذاها خورده نشده است، دستور داد که سربازان ما را کتک بزنند.
یوسفزاده با بیان "ما تصور میکردیم در روز دوم اعتصاب غذا حالمان بد شود و مجبور شوند به خواستههایمان عمل کنند" تصریح کرد: اینگونه نشد و در روز سوم عراقیها نیز ترسیده بودند و سرانجام تمام 23 نفرمان وارد اتاق ژنرال غدوری شدیم.
وی خاطرنشان کرد: پس از صحبتهای فراوان با این ژنرال عراقی به ما گفت: "شما را براساس خواسته خودتان تا 3 روز دیگر به اردوگاه برمیگردانیم" پس از این حرف متوجه شدیم که قصد شکستن اعتصاب غذای ما را بدون عمل کردن به وعدههایشان دارند، بنابراین گفتیم هرموقع که به اردوگاه برگشتیم اعتصاب خود را میشکنیم.
نویسنده کتاب "آن 23 نفر" با ابراز اینکه ژنرال غدوری بهتدریج عصبانی شد، بیان کرد: این ژنرال عراقی دستور داد که ما را به زندان برگردانند و اجازه استفاده از آب و دستشویی را نیز به ما ندهند، در روز چهارم اعتصاب 2 نفر از بچهها بیهوش و به بیمارستان منتقل شدند و سرانجام نیز در روز پنجم به اردوگاه بازگشتیم.
باید خودباوری و اعتماد به پایداری و مقاومت در جامعه ادامه داشته باشد
مؤلف کتابهای دفاع مقدس و انقلاب اسلامی نیز در این نشست با اشاره به موضوع مقاومت اسلامی و دفاع مقدس تصریح کرد: یکی از هزاران رسالت شهدا و چیزی که امروز جامعه ما برای مقابله با دشمنان داخلی و خارجی به آن نیاز دارد پایداری، مقاومت و استقامت است.
محسن نصری خاطرنشان کرد: باید باور کنیم که میشود و میتوانیم که مقاومت کنیم، دشمن بهدنبال القا کردن عدم پایداری و مقاومت مردم در جامعه است، اینکه زمانه عوض شده و توان پایداری نیست از جمله این موارد است، ایمان و اعتقاد به خداوند مبنای این پایداری و مقاومت است، باید این خودباوری و اعتماد ادامه داشته باشد.
وی بیان کرد: هنگامی که خبر سقوط خرمشهر را به امام خمینی(ره) دادند تنها گفت الله اکبر، خدا بزرگ است، وقتی هم خبر آزادسازی خرمشهر را به ایشان دادند تنها گفت الحمد لله، بنابراین انسان باید بینش توحیدی داشته باشد تا دچار ناامیدی و غرور نشود.
انتهای پیام/ی*
دیدگاه شما